♡:.🌿🕊
مي گويند غوغا،در عمق اروند است! شنيده ام جريان اروند، جريان صاف و آرام است اما در عمق آن غوغايي به پاست و خروش و طغيان واقعی رودخانه زير آب است. به طوری که اگر لنگر کشتی که در اروند لنگر مي اندازد ضعيف باشد جريان رود، کشتی يا يدک کش را از لنگر جدا مي کند و با خود مي برد. اينجاست که مي فهمم چرا غواصان کار کشته زمان جنگ با شنيدن نام اروند هوايی مي شدند و تمام سختي عبور از اين رودخانه راکه حتي عراقی ها تصور نمي کردند کسي بتواند از آن عبور کند، به جان می خريدند. براي آنها جنگ دو جانبه بود...
✨
«جنگ با آب و جنگ با دشمن»
#کربلای_پنج
#اروند
💔
تنفــس صبـــح@jangjoo_amin
🕊
شبِ ٺاریک وبیمِ موج وگردابےچنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباراݩِ ساحلها
❤️
#کربلای_پنج
تنفـــس صبـــح@jangjoo_amin
🍃خدایا
ما اگه گناه میکنیم
از سر نفهمیه
با تو سر لج نداریم به خودت قسم...💔
#استادپناهیان
تنفــس صبــح @jangjoo_amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او که رهبر یک انقلاب بود...
.هوای نفس.
سلام میدهم از بام خانه سمت حرم❤️
ببخش نوکرتان را بضاعتش این است😭
"صلی الله علیک یا اباعبدالله"
#قرار_صبحگاهی
@jangjoo_amin تنفس صبح
تنـــــفـس صبـــح
#کتابیسم...✨ #یکشنبه_آخر 📚❤️ تنفــس صبــح @jangjoo_amin
🌱❤️
نزدیک غروب بود و ما هنوز در قبرستان بودیم. به مادرم گفتم آرام باش و نگذار روحیه دیگران تضعیف شود. مادرم فریاد زد من کاری به دیگران ندارم، من بچهام را از دست دادهام، لعنت به صدام، لعنت به آمریکا. گاهی مادرم به زبان لری شروع به مرثیه سرایی میکرد. گاهی از خاطرات زمان کودکی اسماعیل میگفت و اصلا حالت عادی نداشت. آنقدر خاک قبرستان را بر سر و چادرش ریخت که زیر خاک پیدا نبود و مرتب از خدا طلب صبر میکرد، زبان به خاک میزد و از خاک طلب صبر و تحمل میکرد. مادرم اسحاق را صدا میکرد: اسحاق، شهربانو، خدیجه، ابراهیم، فرحناز کجایید! برادرتان شهید شد. امشب آرام نخوابید اسماعیل در قبرستان تنهاست. اسحاق کمرت شکست. برادرت رفت...
📚#یکشنبه_آخر
✍🏻#معصومه_رامهرمزی
تنفــس صبــح@jangjoo_amin
برای کارهایی که هم ظاهر شرعی داشتن هم نیتمون خوب بوده خداروشکر کنیم
وبرا گناهانی که مرتکب شدیم استغفار کنیم