سرگرمیهای این زمانه زیاد شده.
این سرگرمیها همه، جانِ تو را میگیرن. ☠
سیگار و قلیان و... 🚬
اینها چهجوری جان آدم رو میگیرن؟
سلامتی انسان رو میگیرن؟
میگه آقا، ریهات رو از دست دادی. 🔸
وقتی شما پای یه سرگرمی وقت میگذارید از ریه ارزشمندتر دادید.
ریه رو شاید بشه مداواش کرد ولی زمان دیگه بر نمیگرده.
اصلاً قابل مداوا نیست.👷
امام سجاد علیه السلام میفرماید:
«تعجب میکنم از کسانی که درهم و دینار از دستشون میره تأسف میخورن
اما غروبها غمگین نمیشن از اینکه یک روز از عمرشان رفت و دیگر باز نخواهد گشت.»
🌅
روزهای بعد، روزهای بعد است.📆
واقعاً وقت گذاشتن بر هر چیزی، یعنی جان دادن برای اون.
وقت میگذاری برای زیارت اباعبدالله الحسین،
زیارت عاشورا میخونی یعنی داری جانت رو برای امام حسین میدی. ✅
این یک دقیقه از جان من، این 10 دقیقه، 🔟
روزی 10 دقیقه از جان خودم رو یعنی عمر خودم رو به اباعبدالله الحسین میدم.
🔴آقا چقدر این آدم فرق میکنه
با کسی که روزی 10 دقیقه، یک ساعت خودش رو از عمر خودش رو
به شیطان میده، به ابلیس میده.👹
#مدیریت_زمان
#ماه_مبارک😍
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی
💌 یک نکتهی طلایی برای جذب #مغفرت و #اجابت خدا
ـ #اجابت ، و #مغرفت، از سوی خداوند دائمی است ، و در رمضان بینهایت بار بیشتر!
فقط باید روش جذب آن را دانست!
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
🔷شرحی بر دعای #افتتاح
نکات مهم صوت جلسه ی هفتم👆
#استاد_پناهیان
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
#رزق_شبانه
🔰 سخننگاشت | در محفل انس با قرآن
▪️قرآن را زیاد و با تدبر بخوانیم
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای: رمضان ماه قرآن است و حقّاً میتوان در این ماه از هدایت قرآنی بهره برد. قرآن را بخوانیم، زیاد بخوانیم، با دقّت بخوانیم، با تدبّر بخوانیم، با توجّه به خدای متعال بخوانیم، از خود خدای متعال در تلاوت قرآن طلب کمک کنیم. ۴۰۰/۱/۲۵
🌒 #بهار_قرآن
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
#هر_روز_با_قرآن_وعترت ۱۸۰
⚜موضوع آیه: ۶.نزول انواع برکات در سایه ی تقوای جمعی
تفسیر یک آیه به همراه حدیث مرتبط👆
📚 برگرفته از کتاب « هر روز با قرآن و عترت »، موسسهی ثقلین✓
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
#سلام_امام_زمانم
وای یوسف❣ تنهاي من،
این رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است:
❣تــــــو...
درد نداشتن تــــو...
و دویدن مدام برای یافتنت،
همه آرزويي است که در لابلاي مناجات سحر، بدنبالش می گردم.
برای قلب بیمار من، چاره ای بينديش.
قلب بیمارم، جای خالی، برای حضور مداوم تو ندارد.
به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات، رد مکن ❗️
به امید اجابت آمده ام؛
یا مُجیبُ... یا مجیب ... یا مجیب
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
تنها مسیر استان بوشهر👇
@tanhamasir_bushehr
💌 #بیان_معنوی
💢نگران سقفپروازی باشیم
💫اگر ←ماه رمضان→ اوج خوب بودن ماست،⇓
و ما معمولاً در غیر ماه رمضان وضعیتی بهتر از ماه رمضان پیدا نمیکنیم،❌
⏪ و هر نمرهای در "ماه رمضان" دریافت کنیم در غیر ماه رمضان کمتر از آن را خواهیم گرفت،👌
⏪ اینکه مبادا سقف پروازی ما پایین بیاید و اوج آدمیت ما کم باشد،📌
📍 موردی است که شدیداً عامل نگرانی آدمهایی که بلند همتند و فرومایه نیستند، خواهد بود.✅
#حجت_الاسلام_پناهیان
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ حجة الاسلام قرائتی:
در روایت آمده که اگر کسی را جلو بیندازی (انتخاب کنی) در حالیکه بدانی در جامعه از او بهتر هم هست به خدا و رسول خدا خیانت کرده ای♨️❌
#انتخاب_اصلح
#پیشنهاد_دانلود👌
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr
#سبک_زندگی
بسیار زیبا👇
بعداز افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک.
️فقط لبخندی زد.
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم.
وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم.
باز آقا لبخندی زد.
بعد از نماز صبح گفتم.
بعد از نماز ظهر هم گفتم.
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا.
اذان مغرب را گفتند.
آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟
گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم . نیست.
آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟
خندیدم و گفتم : صد البته که هست.
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم.
پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا.
هنوز لیوان پر نکرده بود.
صدای در آمد.
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در .
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا.
همه آمدند.
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند.
من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم.
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند.
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان.
مرحوم نواب چیزی نگفت.
یوسف رفت در را باز کند.
وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم اینا چیه؟
گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده.
گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛
خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها.
گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد.
آقا یک نگاه به من کرد.
خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
کارشان که تمام شد، رفتند.
آقا به من فرمود،
دو نکته:
اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد، چقدر سر و صدا کردی؟
دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟
بعد فرمود: مشکل خیلیها همینه.
نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون.
وقتِ نداشتن، جیغ می زنند.
وقتِ داشتن، بخل و غفلت.
📚 جام عقیق
#رزاقیت_خداوند
#شهید_نواب_صفوی
تنها مسیر استان بوشهر👇
💐@tanhamasir_bushehr