🌷1️⃣ در مورد رنج تقدیر :
👇👇
🔹با توجه به آیه
✨فاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا✨
خداوند "رنجهای تقدیری" ما رو با راحتی همراه کرده ؛
💠 جالبه که توی دو تا آیه همین الفاظ رو خداوند حکیم به کار برده
و فرموده که "همراه هر سختی آسانی هست".
🔹🔹💞🔹
🌱 مثلاً سنّت خداوند متعال اینه که اگه کسی سربالایی کوه رو بره
🔸 بعد از اون طبیعتاً مسیرِ سر پایینی کوه رو میره ،
⛰🗻
☘️ یا کسی که "هدفمند و با پشتکار" فراوان درس بخونه
🔸طبیعتاً در دنیا به موفقیت هایی دست پیدا میکنه.
👨🏫🌏🎓
🔔 توی زندگیتون برای دیدنِ
*فرصت ها
*و نعمت های الهی
*و رحم کردن های خدا
تمرین کنید....
✅👆👆🌺
🔰 واقعاً خدا خیلی عجیب عمل میکنه...
💖🌎 مدام به ملائکه و موجودات عالم هستی میفرماید: ↘️
🌹 این بنده من درسته که اشتباه کرده اما شما نزنیدش...
بهش رنج ندید...
حالا صبر کنید جبران میکنه....
🌷 یا به حالت نگرانی مدام نگران اینه که بنده هاش تا اونجا که میشه رنج کمتری بکشن....
🔸🌸🔶
❇️ اینقدر خدا رنج های انسان رو کم میکنه که فرشته ها میگن :
🔹خدایا مگه نگفتی دنیا محل رنجه❓
🔹پس چرا داری بازی رو به هم میزنی؟
😶⁉️
🌻اینجاست که خداوند متعال میفرماید:
🔸دلم نمیاد دیگه...☺️
بنده ای هست که خودم خلقش کردم....
🌺 🌺💖
* یه سوال ....
🌀 شما این همه در مورد"طبیعی بودن رنج" صحبت کردی
حالا میگی خدا دلش نمیاد به ما رنج بده
⁉️ ⁉️
🔦 ببین عزیزدلم این "مهربانی خدا" رو شما زمانی میبینی که
👈 اول قصه "رنج" رو برای خودت جا انداخته باشی ؛
💍 اون موقع هست که فقط لطف خدا رو میبینی...
😌💕
بعضی از افراد که مدام فقط از مهربانی خدا میگن ایرادشون همینه.
🌷2️⃣ در مورد رنج تکلیف :
🔹در "تکالیف دینی" هم خدا دوست داره که کار رو برای مومنین آسون کنه ،
💕💕
🌱 مثلاً وقتی در مورد روزه ماه مبارک رمضان میفرماید که "مسافرین نباید در مسافرت روزه بگیرند"
🌹 به دنبال این حکم میفرماید :
✨خدا نمیخواهد در تکالیف به شما سخت بگیرد بلکه میخواهد به شما آسان بگیرد .✨
{ یُریدُ الله بِکُمُ الیُسر وَ لا یُرید بِکُمُ العُسر}
📖 سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵
🔶👆این آیه "نهایتِ لطف و مهربانی" خدا رو میرسونه
🔹که حتی در "تکالیف دینی" هم دوست داره بنده مومنش "کمترین رنج" رو بکشه و به "بالاترین رشدها" برسه
🕊💓
🔆 در واقع تا حکم رو میفرماید بلافاصله خداوند مهربان میاد و توضیح میده که
💖 من نمیخوام اذیت بشی عزیزدلم...
😢
این روش و منش من هست....💞
🌺 من همیشه برای بنده های خودم آسون میگیرم...
🔹🔸🔶🔹
🔔 لطفاً شما هم ببین که خدا میخواد بهت آسون بگیره....
⭕️ هر کسی این "مهربانی های خدا" رو ندید
معلومه که هنوز "مسئله رنج" رو برای خودش حل نکرده ⚠️
🔺هنوز فرزند مادر هست...!!
⛔️⛔️⛔️
برای تبیین بهتر
"لطف خداوند مهربان در رنجهای تکلیفی"
به این نمونه توجه بفرمایید :
👇👇👇🌺
♻️ بعد از اینکه خداوند متعال دستور میده که قبل از خواندن نماز وضو بگیرید
🔸👈میفرماید اگه آب پیدا نشد تیمم کنید،
🌹بعدش در مورد این راحت گیری(جواز تیمم به جای وضو) میفرماید :
💕✨خدا نمیخواهد با احکامش بر شما تنگی و مشقّت قرار دهد
بلکه میخواهد شما را از آلودگی ها پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید ،
تا شاید شاکر شوید ...✨
{ما یُریدُ اللهُ لِیَجعَلَ عَلَیکُم مِن حَرَجِِ وَ لکِن یُریدُ لِیُطَهِرَکُم وَ لِیُتِمَّ نِعمَتَه عَلَیکُم لَعلَّکُم تَشکُرون}
📖 سوره مبارکه مائده ، آیه ۶
🔷✅➖💖🌼
✅ خداوند متعال خیلی مهربونه اما این مهربونی رو کسی میفهمه که قبلا براش از رنج حرف زده باشن....
روی این مطلب کلیدی خیلی فکر کنید
🌷 آیت الله فاطمی نیا
🔹این همه در اینترنت و کتاب ها میگردی دنبال اینکه آقای قاضی چی گفته، آقای بهجت چی گفته، این همه این درو آن در میزنی، چیشد آخر ؟
تو هنوز جواب مادرت رو تلخ میدی !؟
میخوای بشی سالک، بنده خدا⁉️
🌿⃟🌸؎•°
@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
با سلام و احترام از بچگی بما گفتن خوب باشید ، انسان باشید ، مومن باشید ، با ادب باشید خوشبخت بشید
سلام دوستان عزیز
وقتتون بخیر
عزیزان مباحث #رهایی_از_رنج_ و #کنترل_ذهن_برای_تقرب رو در گروههایی که عضو هستید
ارسال بفرمایید تا هموطنان دیگر هم از این مباحث مفید بهرمند بشند
و اینکه دوستان و مخاطبین خودتون رو با لینک به کانال خودتون دعوت کنيد تا
به جمع ارزشی شما بپیوندند.
از همکاری شما صمیمانه سپاسگزارم 🙏🙏
🍎🌷🌹😘😴
عرض سلام و احترام فراوان محضر مبارکتان
سال نو مبارک 🙏 آن شاءالله که سال خوب و پر از خیر و برکت و شادی و موفقیت برای شما و تمام ملت ایران باشه
🌺🌺🌺🌺
و خیر مقدم به تمام عزیزانی که بتازگی به جمع دوستان ارزشی خود
پیوستند .
ص_سپهری هستم از سفیران منتخب #تنها_مسیر_آرامش
✅ زیباترین و مهم ترین مطالب زندگیتون رو در کانال تنها مسیر آرامش (راز حیات برتر) ببینید .
💥📌راهنمای استفاده از مطالب مهم و دنباله دار کانال
🔍#بانو_بیست_شو 👉
🔍#رهایی_از_رابطه_حرام 👉
🔍#مدیریت_زمان
🔍 #کنترل_ذهن_برای_تقرب
🔍 #خانواده_متعالی
🔍 #مبارزه_با_راحت_طلبی
🔍 #دنیای_مدیریت_مؤمنانه
🔍 #زندگی_شاد
🔍 #نهال_ولایت
🔍 #آداب_زندگی
🔍 #ثروت_در_اسلام
🔍 #نقدی_بر_قانون_جذب
🔍 #رمان_دختر_شینا
🔍 #قانون_جذب
🔍 #از_خانه_تا_خدا
🔍#خیانت_شیرین
🔍#داستان_حضرت_دلبر
🔍#رهایی_از_رنج
🔍کلیپ صوتی دکتر #حبشی
آیدی مدیر کانال
@ashkae
منتظر انتقادات و پیشنهادات شما سروران گرامی هستیم
👇👇👇👇👇
@saritanhamasir
تصاویری شبیه تصویر فوق می توانند قدرت تمرکز و دقت شما را افزایش دهند. شما با حل مرتب معماها و سوالات هوش و تصاویر این چنین، مغز خود را به فعالیت وادار می کنید. این مسئله به افزایش تمرکز، دقت و جزئی نگری شما خواهد افزود.برای حل سوالات هوش و تصاویر پازلی، دقت کردن حرف اول برای موفقیت است. اکنون نیز به دقت به تصویر نگاه کنید. رکورد یافتن این تصاویر 45 ثانیه بوده است. اما طراحان این تصویر معتقدند که افراد چشم عقابی در 20 ثانیه می توانند تمام تصاویر را شناسایی کنند.
۱۶ تصویر انسان و حیوان در این تصویر مخفی شده
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🔹🌺🔹🌺🔹 #دختر_شینا 7 👝 ساک دستم بود. رفتم و گوشه ای نشستم و آن را باز کردم. چند تا بلوز و دامن و روسر
🔸🌺🔻🔹
#دختر_شینا 8
🗓 روزها پشت سر هم می آمدند و می رفتند. گاهی "صمد" تندتند به سراغم می آمد و گاهی هم ماه به ماه پیدایش نمی شد.
💥اوضاعِ مملکت به هم ریخته بود و تظاهرات ضد شاهنشاهی به روستاها هم کشیده شده بود✊
🔹 بهار تمام شد. پاییز هم آمد و رفت. زمستانِ سرد و یخبندان را هم پشت سر گذاشتیم.
در نبودِ صمد، گاهی او را به کلی فراموش می کردم؛ امّا همین که از راه می رسید، یادم می افتاد انگار قرار است بین من و او اتفاقی بیفتد و با این فکر نگران می شدم؛ 😥
🌷🌺 امّا توجهِ بیش از اندازه پدرم به من باعث دل خوشی ام می شد و زود همه چیز را از یاد می بردم.
❇️ چند روزی بیشتر به عید نمانده بود. مادرم شامِ مفصلی پخته و فامیل را دعوت کرده بود. همه روستا مادرم را به کدبانوگری می شناختند. دست پختش را کسی توی "قایش" نداشت. از محبتش هیچ کس سیر نمی شد.
به همین خاطر، همه صدایش می کردند «شیرین جان»💕
🔶 آن روز زن برادرها و خواهرهایم هم برای کمک به خانه ما آمده بودند.
مادرم خانواده "صمد" را هم دعوت کرده بود.
🌄 دمِ غروب، دیدیم عده ای روی پشت بامِ اتاقی که ما توی آن نشسته بودیم راه می روند، پا می کوبند و شعر می خوانند.👣
وسطِ سقف، دریچه ای بود که همه خانه های روستا شبیه آن را داشتند.
بچه ها آمدند و گفتند: «آقا صمد و دوستانش روی پشت بام هستند.»
🔷 همان طور که نشسته بودیم و به صداها گوش می دادیم، دیدیم بقچه ای، که به طنابی وصل شده بود، از داخلِ دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی.
چند نفری از دوستانم هم به این مهمانی دعوت شده بودند. آن ها دست زدند و گفتند: «قدم! یاالله بقچه را بگیر.»👏
⭕️ هنوز باور نداشتم "صمد" همان آقای داماد است و این برنامه هم طبقِ رسم و رسومی که داشتیم برای من که عروس بودم، گرفته شده است. به همین خاطر، از جایم تکان نخوردم و گفتم: «شما بروید بگیرید.»
🌱 یکی از دوستانم دستم را گرفت و به زور هُلَم داد روی کرسی و گفت: «زود باش.»
چاره ای نبود، رفتم روی کرسی بقچه را بگیرم. "صمد" انگار شوخی اش گرفته بود. طناب را بالا کشید. مجبور شدم روی پنجه پاهایم بایستم؛ امّا "صمد" باز هم طناب را بالاتر کشید. صدای خنده هایش را از توی دریچه می شنیدم.
با خودم گفتم: «الان نشانت می دهم.» خم شدم و طوری که "صمد" فکر کند می خواهم از کرسی پایین بیایم، یک پایم را روی زمین گذاشتم.
🔶 "صمد" که فکر کرده بود من از این کارش بدم آمده و نمی خواهم بقچه را بگیرم.طناب را شُل کرد؛ آن قدر که تا بالای سرم رسید. به یک چشم بر هم زدن، برگشتم و بقچه را توی هوا گرفتم. 😌
🌷 "صمد"، که بازی را باخته بود، طناب را شُل تر کرد. 😊
👏مهمان ها برایم دست زدند. جلو آمدند و با شادی طناب را از بقچه جدا کردند و آن را بردند وسطِ اتاق و بازش کردند.
💝 "صمد" باز هم سنگِ تمام گذاشته بود؛ بلوز و شلوار و دامن و روسری هایی که آخرین مدلِ روز بود و پارچه های گران قیمت و شیکی که همه را به تعجب انداخت.
🎁 مادرم هم برای "صمد" چیزهایی خریده بود. آن ها را آورد و توی همان بقچه گذاشت. کفش و لباس زیر و جوراب، با یک پیراهن و پارچه شلواری و صابون و نبات. 👞👕
بقچه را گره زد و طناب را که از سقف آویزان بود به بقچه وصل کرد و گفت: «قدم جان! بگو آقا صمد طناب را بکشد.»
🔵 رفتم روی کرسی؛ امّا مانده بودم چطور صدایش کنم. این اولین باری بود که می خواستم اسمش را صدا کنم...😍
اوّل طناب را چند بار کشیدم، امّا انگار کسی حواسش به طناب نبود. روی پشت بام می خواندند و می رقصیدند.🎊🎉
مادرم پشت سر هم می گفت: «قدم! زود باش. صدایش کن.»
❤️ به ناچار صدازدم: «آقا... آقا... آقا...»
خودم لرزشِ صدایم را می شنیدم. از خجالت تمام بدنم یخ کرده بود....
جوابی نشنیدم. ناچار دوباره طناب را کشیدم و فریاد زدم: «آقا... آقا... آقا صمد!»
🖋 ادامه دارد...
نویسنده؛#بهناز_ضرابی_زاده
🌹 @saritanhamasir
#سوژهسخنطنز😅
-یه آرایشگاه معروفى بود ڪه روزى ٥-٦ تا عروس داشت،
-یبار یکى از دامادها اومده بود دنبال زنش
- یکى از کارکنهاى آرایشگاه از پنجره پرسید خانمتون کیه ببینم آماده هستن، 👱🏻♀👱🏽♀👱♀
-پسره گفت فرق نمیکنه هر کدومشون آماده ست بده میبرم، دیرمون شده ملت منتظر شام هستن😂🤪🤣
#لبخند😌
-حضرت سلیمان از مسیرے عبور می کردند.
-در مسیر گنجشک نری با گنجشک ماده صحبت میکرد و بهش ابراز علاقه میکرد!
-ميگفت: من اگه بخوام ميتونم تخت سليمان رو با منقارم بگيرم و داخل دريا بندازم!!
-حضرت سليمان اين حرف رو شنيد و خنديد و دو گنجشک رو فرا خوند و به گنجشک نر فرمود: آيا ميتوني ادعات رو عملي کني
-گنجشک نر گفت: نه اي نبي خدا! ولي هر مردي جلوي همسرش، خودش رو بزرگ و عاشق جلوه ميده ، ملامت نميشه
-حضرت سليمان رو به گنجشک ماده کردند و گفتند: تو چرا جواب رد ميدي در حاليکه اين گنجشک تو رو دوست داره؟؟
-گنجشک ماده جواب داد که اي رسول خدا ، او عاشق واقعي نيست چرا که همراه من گنجشک ديگري رو هم دوست داره
-امام صادق ؏ ميفرمايند: اين کلام گنجشک در قلب حضرت سليمان اثر کرد و سخت گريست و 40 روز از مردم کناره گرفت و خدا را خواند که قلبش را ازا محبت غير از خودش پاک کند و قلبش را با محبت ديگري مخلوط ننمايد
📚 بحارالانوار جلد14 صفحه 94
خداوند در قران ڪریم راجع به ارزش سلامت قلب فرمودند:
- يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
- روزی ڪه مال و فرزند و هیچ چیز مگرقلب سلیم سودی نخواهد داشت.
📔سورھ شعرا آیه۸۸
@saritanhamasir
—————————— ---