.
🌱حاج آقا فاطمی نیا:
- سحرها را از دست ندهيد؛ ولو دو ركعت هم اگر میتوانيد نماز (نافله شب) بخوانید.✔️
- سحرها را ضايع نكنيم، اگر نماز مستحبي هم نخوانديم، حداقل ده مرتبه " يا ارحم الرّاحمين" بگوييم!
- اگر آن را هم انجام ندادی اقلاً رو به قبله بنشين و بگو؛
✨سبحان الله والحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر✨
💥اگر در چند سحر با جانت اين جمله را بگویی، عالمت عوض ميشود...
🌿⃟🌸؎•°
@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🔹🌺🔹🌹 #دختر_شینا 9 قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود... _/\|/\❤️ 🌷 صمد که صدایم را شنیده
🔹🌺🔸🌹
#دختر_شینا 10
🌺 کم کم حرفِ عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار کنند؛
⭕️ امّا من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم...
🌌 یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. 😊
موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.»
🔹رختخواب ها توی اتاقِ تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نورِ ضعیف اتاقِ کناری کمی آن را روشن می کرد. واردِ اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب کنار زدم.
حس کردم یک نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» 😇
چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «کیه؟!» 😨
اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم.
ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم.
🌷 صمد بود.... می خواستم دوباره دربروم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بنشین.»😤
❇️ اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم.
گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.»😥
می خواستم گریه کنم...
🔸 گفت: «مگر چه کار کرده ایم که آبرویمان برود. من که سرِ خود نیامدم. زن برادرهایت می دانند. خدیجه خانم دعوتم کرده. آمده ام با هم حرف بزنیم. ناسلامتی قرار است ماهِ بعد عروسی کنیم.
🔺 _ امّا تا الان یک کلمه هم حرف نزده ایم. من شده ام جن و تو بسم الله. امّا محال است قبل از این که حرف هایم را بزنم و حرفِ دلِ تو را بشنوم، پای عقد بیایم.»
خیلی ترسیده بودم...😰
گفتم: «الان برادرهایم می آیند.»
🌺 خیلی محکم جواب داد: «اگر برادرهایت آمدند، من خودم جوابشان را می دهم. فعلاً تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه؟!» ⁉️
🔷 از خجالت داشتم می مردم. آخر این چه سؤالی بود. توی دلم خدا را شکر می کردم. توی آن تاریکی درست و حسابی نمی دیدمش. جواب ندادم.
🌷 دوباره پرسید: «قدم! گفتم مرا دوست داری یا نه؟! اینکه نشد. هر وقت مرا می بینی، فرار کنی. بگو ببینم کس دیگری را دوست داری؟!»
ـ وای... نه... نه به خدا. این چه حرفیه. من کسی را دوست ندارم.
خنده اش گرفت. 😊
❤️ گفت: «ببین قدم جان! من تو را خیلی دوست دارم. امّا تو هم باید من را دوست داشته باشی. عشق و علاقه باید دوطرفه باشد. من نمی خواهم از روی اجبار زنِ من بشوی. 💞
اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدونِ اینکه مشکلی پیش بیاید، همه چیز را تمام می کنم...»
🔹همان طور سر پا ایستاده و تکیه ام را به رختخواب ها داده بودم. صمد روبه رویم بود. توی تاریکی محو می دیدمش.
✅ آهسته گفتم: «من هیچ کسی را دوست ندارم. فقطِ فقط از شما خجالت می کشم...»
🌹 نفسی کشید و گفت: «دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم.
💍 گفت: «می دانم دخترِ نجیبی هستی. من این نجابت و حیایت را دوست دارم. امّا اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم. اگر قسمت شود، می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم. دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم. گفت: «جانِ حاج آقایت جوابم را بده. دوستم داری؟!»
🔹 آهسته جواب دادم: «بله.»
✅💖 انگار منتظرِ همین یک کلمه بود. شروع کرد به اظهار علاقه کردن.
گفت: «به همین زودی سربازی ام تمام می شود. می خواهم کار کنم، زمین بخرم و خانه ای بسازم. قدم! به تو احتیاج دارم. تو باید تکیه گاهم باشی.»
🌺🌷 بعد هم از اعتقاداتش گفت و گفت از اینکه زنِ مؤمن و باحجابی مثل من گیرش افتاده خوشحال است.
قشنگ حرف می زد و حرف هایش برایم تازگی داشت.
🖋 ادامه دارد...
نویسنده؛ #بهناز_ضرابی_زاده
❤️ @saritanhamasir
4_513587902878319075.mp3
2.19M
📢
#فايل_صوتي
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#بی_غیرتی_ماست_که_هستی_تک_وتنها
@saritanhamasir
📢
فايل صوتي
غفلت از امام زمان عليه السلام
#پندار
#مناجات_با_امام_زمان
#نجوا
#درد_دل
اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما🤲
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#چله_دعای_عهد روز نهم ✍ #نکات_دعای_عهد 9 تجدید بیعت هر روز صبح ها...💕 🔹در ادامه سلام ها و
#چله_دعای_عهد
روز دهم
✍ #نکات_دعای_عهد 10
عهدی ماندگار...💕
📜عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ في عُنُقي ، لا اَحُولُ عَنْها وَ لا اَزُولُ اَبَداً؛ ←عهد→ یعنی نگهداري يك چيز و رعايت آن به طور مداوم و در همه حال.
🔰 بنابراین عهد با امام زمان(عج)، یعنی پایداری و استقامت یافتن در دین. یعنی خود را برای امام خالص نمودن...!
🔷 در دعای عهد به امام خود "تعهد" میدیم، عقد و قرار میبندیم و از طرفی دست بیعت داده و تسلیم محض او میشیم.
📝 چه تعهدی؟ تعهد مینماییم که زندگی خود را بر اساس #سبک_زندگی معصومین (علیهم السلام) بنا نموده و دوران زندگی را سپری نماییم...
💟چه عقدی؟← عقد میبندیم که جز از رضایت مولا و امام زمان خود به رضایت کسی دیگر نیندیشیم.
♨️چه بیعتی؟ با امام خود دست بیعت میدهیم تا اعمالمان بر اساس خواسته و نظر امام باشد.
💫چقدر زیباست: عهدی که میبندیم در هر صبحگاه، با امامی که نور است و از نسل نور...و چقدر زیباست اگر وفادار بمونیم...
@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#تنها_مسیر_آرامش.... 2 #درس هفتم سلام و عرض ادب محضر مبارک شما سروران گرامی✋ شبتون مزین به عشق اله
#تنها_مسیر_آرامش.... 2
#درس هشتم
👇
💎 "از بین بردن خود خواهی ها"
¤¤ همین اول بحثمون، یه سوال مهم رو بپرسیم:
☢️ اصلاً چرا خدا به ما رنج میده؟!
⁉️
⭕️👈 برای اینکه خیلی از انسانها خودپرست هستند ؛
🔹 و وقتی رنج هایی تحمل کنن، همین تحمل رنج باعث میشه خودخواهی هاشون از بین بره.
♻️ وقتی که منِ انسان بیفته ، جاش خدا میشینه....
اونوقت آدم میشه خداپرست....
🔸💖✔️
➰ یعنی ما که ما مسلمانیم هم ، خداپرست نیستیم؟!
💢 ببخشید شما از خداپرستی چه تصوری دارید؟!☺️
خداپرستی دقیقاً یعنی چه؟
اصلاً خدا پرستی چه حسّیه؟
〰 یعنی توی قلبت هم هوای نفست باشه و هم خدا؟!؟
👆عزیزم این که دیگه میشه شرک....📛
"" باید مَنِت مُرده باشه ""
✅🔹🔹🌺
🌀 ببخشید استاد ! اینجور که شما میگید خب همه مشرک هستن دیگه؟!!!
خب البته بله!😊
🚩 شرک خفی که میگن همینه دیگه!
🚫🚫
📜 برای همین توی روایت میفرماید:
⭕️تشخیص شرک از دیدن اثر پای مورچه بر روی سنگ صاف در شب تاریک سخت تر است...🐜🐜🐜
📚 سفینه البحار، ج۳، ص ۲۲۰
🔦 آخه همچین مورچه ای رو کی میتونه ببینه؟
🐜🌌
⛔️ "شرک" هم دقیقاً همینجوری توی دل آدم نفوذ میکنه...
🔔 به میزانی که ما "در معنویات" جلو میریم
باید "مراقب این شرکِ خفی" باشیم.
🔹🔹⭕️🔷
⚠️ نکته مهم اینه که اگه کسی رنج بکشه اما شاکر نشه
معلومه "خود پرست" هست نه خداپرست ؛
❌🔥⚡️
🚨 و آدمِ خودپرستی که رنج رو نپذیرفته، مهربانی و رحم خدا رو هم نمیبینه
🔺فرصت ها و نعمت ها رو هم نمیبینه...
⛔️ ⛔️ ⛔️
*️⃣ تا حالا اشکِ یه مادر رو وقتی به بچه اش آمپول میزنن دیدید؟
🙍👉💉👶
✔️ اگرچه بچه رنج میکشه ولی خب آمپول برای اون بچه مفید هست ؛
💠 و با اینکه مادر میدونه که این رنج برای بچه اش لازم هست
ولی باز هم نمیتونه تحمل کنه و آروم آروم اشک میریزه....
😢❤️
♦️در این حال بچه ای که "فقط رنج خودش" رو میبینه و اشکِ مادر رو نمیبینه
ممکن هست دو تا حرف بد هم به مادرش بزنه....
🔴🔴👆
🔸اگر خودخواه نباشی
⬇️◽️
💓 "مهربانی و دلسوزی خاصِ خدا" رو در پشت همه رنج هایی که به تو داده میبینی....
🌷 مهربانی خدا رو در اوج گرسنگی و تشنگی خودت در اثر روزه داری میبینی...
💞🌺💕
📜 اینکه نقل شده بوی بد دهان روزه دار نزد خدا محبوب هست ؛
🌹◀️ در واقع نشون دهنده همون "مهربانی و دلسوزی خاص خداست" .
✨ لخُلوفُ فَمِ الصائِمِ اَطیَبُ عِندی مِن ریحِ المِسک ✨
📚 من لا یَحضره الفَقیه، ج ۲، ص ۷۶
❇️ وقتی خداوند مهربان میفرماید بوی بد دهان روزه دار برای من چقدر با ارزشه
این یعنی"اشکِ خدا برای بنده هاش"....
💕💕
🌻 وقتی نگاه مهربانِ خدا رو در روزه داریت ببینی
دیگه آرزو میکنی که هر سال ماه رمضان در تابستان باشه
🔹و با روزه گرفتن توی گرما عشق میکنی....
💖☀️✅
🔰 اینکه خداوند متعال فرموده
{ما انسان رو در سختی آفریدیم}
🔸شما باید از خدا بپرسی کدوم سختی خداجون؟!😊
🔸خدایا این رنج زیادی که در موردش سخن گفته ای کجاست ؟!
ما که غیر از خوبی و لطف از شما نمیبینیم....😌
✔️ البته عزیزم وقتی این حرف رو میتونی بزنی که قصه " رنج " کاملاً برات جا افتاده باشه....
✅◻️➖🌺🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اقدامات مهم دولت سیزدهم
🔹از کاهش تورم و بیکاری تا رشد صادرات
🔹@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عبدالملکی: افزایش قیمت دلار یک التهاب موقتی است و به اصلاح یارانهها مربوط نیست
🔹وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی: این حرف که افزایش قیمت چهار قلم کالای ذکر شده روی افزایش قیمت دیگر کالاها هم تاثیر میگذارد درست است ولی بسیار محدود خواهد بود.
🔹مجموع این افزایش قیمتها، از افزایش درآمدی که به واسطه اضافه شدن یارانهها برای خانوادهها ایجاد میشود کمتر خواهد بود.
@saritanhamasir