فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #نماهنگ احساسی
🍃انقدر غم مردمو خوردی
🍃ای مادر غم خوار
🎤 حاج مهدیرسولی
👌 پیشنهاد_ویژه
#ایام_فاطمیه🥀
#لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#ارسالی_تنهامسیریها 🌺
سلام علیکم
دقیقا یک سال بود که پسر13 ساله ام از اینستاگرام استفاده می کرد عصبی و تند خو شده بود هر روز تو خونه ناراحتی اما این چند وقت که از اسارت دشمن رها شده اروم شده حتی نماز اول وقت می خونه به قول خودش انگیزش برای درس خوندن خیلی زیاد شده و چند روز پیش خودش اومد و اعتراف کرد مامان از وقتی اینستا ندارم اعصابم خیلی اروم شده اونجا کاملا گیج میشدم و نمی تونستم حتی برای زندگی شخصیم یک برنامه و تصمیم درست داشته باشم.
باید همه ی تلاشمون رو برای جلوگیری از اینکه مسولین برای چند تا رای بیشتر ما رو به دشمن بفروشند انجام بدیم تازه معنای از اسارت برگشتن رو فهمیدیم.
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#ارسالی_تنهامسیریها 🌺 سلام علیکم دقیقا یک سال بود که پسر13 ساله ام از اینستاگرام استفاده می کرد عص
🔺 بله تعداد زیادی از مادران در این مدت به ما پیام دادن و گفتن که شوهر یا فرزندانشون در مدتی که اینستاگرام قطع شده خیلی روحیه بهتری پیدا کردن.
واقعا هم همینطوره. کسی که فکر کنه اینستاگرام یک فضای آزاد برای گردش اطلاعات هست واقعا آدم ساده ایه.
⭕️ نمیفهمه که دشمن با استفاده از پیشرفته ترین ابزارهای اینترنتی و هوش مصنوعی جوری برنامه ها رو طراحی میکنه که شما هرچقدر هم آدم خوب و پاکی باشید وقتی یه مدت توی اون فضاها حضور داشته باشی ناخودآگاه شما رو عصبی میکنه
آدمی هم که عصبی شد کم کم دست به هر گناه و جنایتی خواهد زد....
⭕️ و ببینید حسن روحانی و شورای فضای مجازی و سایر مسئولین در سال های گذشته چقدر جنایت در حق مردم کردند که بیشترین پهنای باند اینترنت کشور رو به تلگرام و اینستاگرام اختصاص دادند...
🔸 فقط روز قیامت معلوم میشه که اینا چند میلیون زندگی رو به نابودی کشوندند...
البته متاسفانه هنوز هم اعضای شورای عالی مجازی دقیقا همون افراد دوران زمان حسن روحانی هستند!
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#اطلاعیه
❇️💥 دورهمی دوستانه تنهامسیری های کردستان شهر بیجار
چهارشنبه 25 آبان ساعت 3 تا 4 و نیم
👈🏼 مکان : بیجار کانون فدک کوچه اول بلوار جنب سینما آزادی ( تالارشهیدرجایی قدیم )
#اطلاعیه
✅ برگزاری دورهمی تنهامسیریهای همدان
مخصوص بانوان
چهارشنبه 25 آبان ساعت ۴ بعدازظهر تا ۵:۳۰
🏝 مکان:
میدان امام خمینی رحمة الله علیه، حرم مطهر شاهزاده حسین علیهالسلام
حتما تشریف بیارید 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انقلاب دهه هشتادی ها در مترو تهران 😍✌️
تو این روزهای سخت میشه با بی تفاوت نبودن ، همدلی رو به هموطن هامون هدیه بدیم
#برعنداز_سوز
#بی_تفاوت_نباشیم
#مثل_هانیه
شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی«مثل هانیه»همراه شوید و عکس و فیلم هاتون رو برای ما بفرستین...
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
InShot_۲۰۲۲۱۱۱۴_۲۱۵۵۰۸۲۸۴_۱۴۱۱۲۰۲۲.m4a
11.64M
#خاطرات_یک_مشاور
#حضرت_دلبر
#قسمت_سی_و_ششم
📚شبهای پاییز با داستان حضرت دلبر
✍صالحه کشاورز معتمدی
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سی_و
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_سی_و_ششم
قوی بودم ...
چاره ای جز قوی بودن نداشتم ...
موقع تشییع تمام حواسم را جمع کردم که اعمال به خوبی انجام شود .
در قبرستان روستا کنار بقیه عزیزانم امیر هم به خاک سرد سپرده شد .
حیدر و عموها و دایی هایم ، خانواده امیر همگی سنگ تمام گذاشتند تا مراسم به خوبی برگزار شود.
سر مزار ، محمد در آغوش مرتضی بود ...
همه می دانستیم با بودن سید محمد آرام است ...
عمه و هدیه دخترها را گرفته بودند ...
ولی من محکم ایستاده و مراقب امیرم بودم تا در آخرین سفر زندگیش به خوبی بدرقه شود.
پسر عمو برایش زیارت عاشورا خواند .
رفتم کنارش و ازش خواستم تا از همه حلالی بگیرد ، برایم مهم بود که امیر سبک بار باشد.
بعد از تدفین مهمانها را به عمه و حیدر سپردم و خودم و بچه ها ساعتها سر مزار نشستیم و اعمال بعد از تدفین را به جا آوردیم.
چقدر این ماندن بعد از تدفین همه را آرام کرد .
می دانستم این ماندن و خلوت برای همه ما لازم است .
دخترها و محمد چشمهایشان باز شده بود
نماز میخواندند و از من سوال میپرسیدند که برای بابایشان چه کاری انجام دهند .
بعد از اذان مغرب نماز شب اول را همانجا خواندیم و برگشتیم خانه .
تمام شد ...
زندگی من و امیر بعد از ۲۵ سال تمام شد
انگار همین دیروز بود که رنج هم آغوشی او را پذیرفتم و حالا در رنج دوری اش در غم نشسته بودم.
آن شب از خدا صبر خواستم و مسافرم را به خودش سپردم تا خوب میزبانی کند .
از اینکه امیر مشروب خوار رقاص به حاج امیر و پدر ۳ حافظ قرآن و مرد معتبر و خیر محله و روستا تبدیل شده بود خدا را شاکر بودم.
بعد از مراسم من یک روز زودتر با همراهی هدیه و جمیله برگشتیم کرج ...
وسایل امیر را خودم جمع کردم ...
نگذاشتم بچه ها با دیدن وسایل پدرشان اذیت شوند .
اولینها بعد از رفتن امیر سخت بود:
اولین شبها
اولین روزهای کاری
اولین تولدها
و ...
اما زندگی ادامه داشت ...
کم کم روال زندگی به دستم آمد.
بچه ها هم به لطف امام زمان فهیم و دانا بودند .
باز هم سخت کار میکردم .
کار زیاد درمان دردهایم بود .
توانسته بودم اوضاع مالی را سامان بدهم .
محمد بیشتر وقتها نبود ، با مرتضی و رسول بین سوریه ، عراق و ایران در حرکت بودند.
۶ ماه از فوت امیر که گذشت مهدا سر صحبت را باز کرد :
_ پسر خوبیه ، تو دهات چند بار دیدیم همو ، اتفاقی تو دانشگاه تهران با هم برخورد داشتیم ...
شبیه خودمونن ...
ته دلم خوشحال بودم از اینکه مهدا به فکر سامان گرفتن افتاده ...
+ اسم پدر و مادرشو بگو تا ببینم میشناسمشون ...
با محمد تحقیق کردیم
پسر خانواده دار و از اقوام دور مادر مرحومم بودند ، آمدند و صحبت کردیم ...
+ با اجازه آقا محمد و برادرم حیدر و عموهای مهدا باید عرض کنم که ما از آقا داماد نه طلب جنس می کنیم و نه رسم شیربها رو اجرا ، هر چه مقدور بود جهیزیه مهدا میشه و بقیه زندگیشون رو هم خودشون میسازن ان شاالله...
مهریه هم حق مهداس که خودش ۱۴ عدد سکه نیت کرده ...
مبارک باشه
سر همین تصمیم خانوادگی کلی حرف شنیدیم از فامیل ، که دخترت را از سر راه آورده ای !!!
اما من درگیر رسومات اشتباه نمیشدم
در عوض داماد ، پسرم شد...
بعد از محرمیت وقتی صورتش را بوسیدم با همه ادب دستم را بوسید و همیشه قدر دان همین حمایت ابتدای زندگی بود.
مراسم عروسی آبرومندی گرفتند و بچه ها زندگی تمیز و به دور از چشم و هم چشمی خود را شروع کردند.
نزدیک عید بود به اصرار مهدا و هدا آرایشگاه رفتم و موهایم را رنگ کردم ، عروسی مهدا چون خانم ها و آقایان با هم در تالار بودند و مولودی خوانده میشد آرایشگاه نرفتم .
جلوی آینه آرایشگاه به خودم نگاه کردم
چون لاغر شده بودم سن و سالم زیاد به چشم نمیآمد اما موهایم حسابی سفید شده بود
چند ساعت آنجا ماندم ...
من کتاب صوتی گوش میدادم و آرایشگر کارش را میکرد ...
بعد از اتمام کار جلوی آینه لبخند زدم
تغییر کرده بودم.
زندگی بدون همسرم ادامه داشت ...
هر دو هفته در میان به روستا میرفتم و برای امیر و جمیع رفتگان خیرات میدادم ...
پنجشنبه غروب یک هفته پیش از نوروز ۱۳۹۷ سر مزار بابا نشسته بودم که مرتضی آمد ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#درسهای_یک_فتنه 82
❇️ یک معلم خوب کسی هست که با دانش آموزش خودش همزبان باشه. پدر و مادر وقتی میخوان با فرزندشون صحبت کنند باید باهاش همزبان باشند.
باید تا اونجا که میشه به زبان خودشون باهاشون صحبت کنند.
⭕️ طلبه ها هم باید با زبان مردم حرف بزنند نه اینکه مدام از کلمات قلبمه سلمبه استفاده کنند که مردم خیال کنن اون چقدر با سواده!
این یک عیب بزرگ بین قشر روحانیت هست. در حالی که قرآن کریم میفرماید ای پیامبر تو به زبان مردم صحبت کن.
🌷 اگه شما به احادیث پیامبر عزیزمون نگاه کنید میبینید که چقدر از جملات ساده و راحت استفاده میکردند. بله پیامبر میتونستن مطالب دینی رو به پیچیده ترین شکل ممکن بگن ولی به زبان مردم و خیلی راحت صحبت میکردند.
🌹 سایر ائمه معصومین هم همینطور. احادیثی که به ما رسیده با زبان ساده هست.
ولی خب میبینیم اکثر طلاب وقتی روی منبر میرن چنان مباحث علمی رو عمیق میخوان توضیح بدن که انگار سر درس خارج فقه و اصول نشستن!
⭕️ خیلی از جوان ها حاضر میشن موقع سخنرانی بیرون دم در بشینن ولی پای صحبتای این آقا نباشن!
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به روح پاک حضرت نرجس سلام الله علیها ❤️🌹
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فرقی نمیکند ز کجا میدهی سلام
او میدهد جواب سلام تو را...
🌤#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_علی_آل_یاسین
شاید من نفهمم
شاید من نبینم
شاید من درک نکنم
اما
نگاهم میکنید
همیشه ، هر جا ...
شاید آدمی خبر دار نشود
اما عالمی خبر دارد ...
#صبحتان_بخیر_حضرت_آرامش_دلم
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
دوستان و همراهان گرامی
سلاااام ، ✋☺️
.☀️
پگاه صبح زیباتون سرشارازعشق و موهبت الهی و طلوع صبحتون بکااام دل❣
✍ صبح که میشود؛
وقت پناه گرفتن است از شرّ مکرها و حیلههایی که شیطان، در شلوغیِ روز برایت تدارک میبیند!
و چه زیرکانه، امام سجاد علیهالسلام، هر صبح خود را در عظمت آغوش الله جا میکند؛ از شرّ هر چهار حملهی شیطان ...👇
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْفَظْنَا مِنْ بَینِ أَیدِینَا وَ مِنْ خَلْفِنَا وَ عَنْ أَیمَانِنَا وَ عَنْ شَمَائِلِنَا وَ مِنْ جَمِیعِ نَوَاحِینَا، حِفْظاً عَاصِماً مِنْ مَعْصِیتِک، هَادِیاً إِلَی طَاعَتِک، مُسْتَعْمِلًا لِمَحَبَّتِک.
اله من؛ سلامِ تو بر پیامبرِ من و أهلش!
مرا از پیشرو (اضطراب آینده)، پشتسر (ماندن در گذشته)، راست(غرور از مقدسات) و چپ (دعوت به گناهان)، و خلاصه از تمام جهات (تمام حملههای شیطان) حفظ کن!
از همان محفوظ ماندنها که نافرمانیات نکنم، و مطیعت باشم ... عاشقانه و از تهِ دل ❤️
آمینیاربالعالمین 🤲
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#تنها_مسیر_آرامش.... 2 #درس هشتاد و دوم 👇 💎 " چرا صلوات میفرستیم؟ "
#تنها_مسیر_آرامش.... 2
#درس هشتاد و سوم
👇
💎 " یه باورِ سخت... "
🔆 یکی از باورهای بسیار مهم در اعتقاداتِ دینی ما، "باور به دوزخ و جهنم" هست
🔹 سخته آدم باور بکنه که خدا توی جهنم، شکنجه های مفصلی رو برای یه عده از انسان ها طراحی کرده
آدم باور نمیکنه....
🔥🔥🔥
♻️ انگار خدا هم حق میده به انسان که باور نکنه
🌺 برای همین توی قرآن به پیامبرش میفرماید:
🔸به خدا قسم بخور که هست....
بله این شکنجه ها هست....
این عذاب جاودانه هست...✔️
🔹🔹🌷🔹
‼️خیلی عجیبه!حتی فکر کردن در موردش هم سخته...
🔰 بله فکر نکرده میشه پذیرفت امّا "وقتی که آدم فکر کنه که برای همیشه و تا ابد و بی نهایت
یه عده ای عذاب میشن، باورش سخته"
⚠️ یعنی طرف چقدر آدمِ پست و کثیفی بوده.....
🚩🚩🚩
🌹 این یه نمونه کمیاب هست که خدا می فرماید:
✨"ای پیامبرم برای اینکه اینا معتقد بشن قسم بخور"✨
💠 اتفاقاً یه جای دیگه قرآن هم که خدا همچین قسمی خورده
👈 اونجایی هست که میفرماید به خدا قسم اینا ایمان ندارند....⚡️
♻️🚫♻️
💯 ما باید اینا رو باور کنیم....
✅ ما باید باور کنیم که بعضی ها خیلی رذل و پلید هستند و عذابِ همیشگی الهی شاملِ اینا میشه و اصلاً هم اشکالی نداره
🚨 مخصوصاً برای "بچه مثبت ها" باورِ این موضوع خیلی سخته
⛔️ آدم خوب ها باورشون نمیشه که "بعضیا ممکنه خیلی کثیف باشن"
💢💢💢