فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همخوانی بسیجیان در حضور رهبر انقلاب
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 بردن اسم رهبر ما لیاقت میخواد👌
InShot_۲۰۲۲۱۱۲۶_۱۹۴۸۲۳۶۹۷_۲۶۱۱۲۰۲۲.m4a
17.78M
#خاطرات_یک_مشاور
#حضرت_دلبر
#قسمت_چهل_و_چهارم
📚 شبهای پاییز با داستان حضرت دلبر
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍صالحه کشاورز معتمدی
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_چهل_و_سوم چادرم را سر کردم جلوی آینه خودم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_چهل_و_چهارم
او رفت و من همان پشت دروازه دلم برایش تنگ شد .
کاغذ مچاله شده در دستم بود .
رسید هدیه ی مرتضی ...
اشکهایم را پاک کردم و رفتم بالا
فردا محمد پیغام داد که :
_ سلام مامان جان دونستید که آقا سید دیشب رفتن ماموریت ؟
+ علیک سلام نور دیده
بله مادر ...
گفت بهم ...
عمه و جمیله هم تماس گرفتن و صحبت کردیم .
به عمه که شرمنده بود گفتم :
+ تنتون سلامت باشه عمه جان
هیچ اشکالی نداره ...
به امید حق دو سه هفته دیگه که برگشتن کار رو پیش میبریم .
اما خودم تب داشتم .
دائم تلگرام آنلاین میشدم و چک میکردم
دو سه بار پیغام داد و از حالش باخبرم کرد .
دانستم که نزدیک شهر بوکمال است .
محمد برایم گفته بود که آن شهر آبان سال گذشته آزاد شده ولی گویا هنوز داعش شیطنتهایی داشت.
آخر شب با هم چت کردیم .
کلی قربان صدقه اش رفتم تا مراقب خودش باشد.
_ طیبه جانم !
اگه منو واقعا دوست داری نگران شهادتم نباید باشی .
حرف سنگینی بود .
دلم میخواست بگویم :
خیلی نامردی
خیلی بیشعوری
با منی که دیشب محرمت شدم از شهادت حرف میزنی ؟
اما باید جوابی میدادم که به او قوت دهد .
پس حرف دلم را گفتم :
+ من همیشه به شهادت تو فکر کردم
همه این سالهایی که با محمد و رسول آمدید و رفتید ...
_ واقعا !!!
با گریه برایش مینوشتم .
+ حتی عکس شهادت تو و بچه ها رو انتخاب کردم .
مرتضی شهادت توفیقه و لیاقت میخواد .
ان شاءالله نصیب همه آرزومنداش بشه ...
به وقتش ...
_ راس میگی طیبه
اینو فقط میتونم به تو بگم
من همیشه دنبال شهادت بودم
به خصوص از وقتی که تو رفتی
از دنیا سیر بودم .
رفتم تفحص شاید قسمتم بشه نشد .
اومدم سوریه
داعش پارسال تموم شد ولی شهادت نصیب من نشد .
نماز شب خوندم .
چله گرفتم .
به مامان فاطمه گفتم برام دعا کنه ولی نشد که نشد .
نمیخره منو
تازه الان دلیلش رو متوجه شدم .
حدس میزدم دلیلش چه بوده اما ترجیح دادم سوال کنم .
+ چی بوده عشقم ؟
_ دلیلش تو بودی .
+ وا یعنی چی من بودم ...
من به این خوبی ...
_ دلیلش تو بودی از این نظر که
من عشقی تو دنیا نداشتم و به خدا میگفتم منو ببر .
من تعلقی نداشتم .
نه عشقی...
نه بچه ای ...
نه مال و منالی ....
یکی که هیچی نداره پس دل بریدن از دنیاش ارزش نداره .
واسه همین به مراد نمیرسیدم .
حرفهایش برایم گوارا بود
مثل تشنه ای که به آب رسیده باشد .
_ طیبه دیروز تو جلسه وقتی از حساسیت این ماموریت گفتن فقط تصویر تو جلوی چشمهام بود .
سخت بود پذیرفتن این ماموریت
اما چیزی هم نبود که بتونم دست بچه ها بسپارم .
برای اولین بار دل کندن واقعی رو تجربه کردم .
تو هم که آخر شب تکمیلش کردی با اون پیشنهادت 😉
+ خوب کردم ...
آفرین به من .... 😇😇
الان اگه شهید بشی اجرش دو برابره احتمالا 😂
بالاخره یه بغلم غنیمته 😉
_ عزیزمی ...
دختر دایی دانای من
طیبه ی عاقل من
زن مومن من
خدا میدونه چقدر خوشحالم که خدا بازم تو رو بهم داد .
الان اگه شهید بشم سرم بالاست
میگم من از طیبه گذشتم
خدایا به عشق خودت ...
اشک هایم را پنهان میکردم .
باید پیام هایم پر امید بود .
+ فرمانده ی من ...
آخه کجای دنیا فرمانده به خوشگلی تو دیدن
با اون قد و بالا و چشمهای قشنگ 😍
به اون زنهای سوری بگو به تو میرسن چشمهاشونو درویش کننااا... 😏
_ بااااشه ...
اصلا همش ماسک و کلاه میگذارم.... خوبه حسود خانم 😂😂
+ حسودی نیست
غیرته
تو دلبر منی
اگه دوستم داری حسابی مراقبت کن .
_ طیبه جان یه چیزی میخوام اعتراف کنم .
+ زود باش ...
زود زود ...
_ اینو میگم که اگه شهید بشم روم بشه روز قیامت نگات کنم .
+ وا ...
کشتی منو ...
بگو ...
_ من یه دلبر دیگه هم دارم .
ببخش
ولی باید میگفتم بهت ...
یک لحظه تپش قلب گرفتم .
من آرکیتایپ هرای بالایی دارم که حسابی روی مردش حساس است ، اما صدم ثانیه دستش را خواندم .
+ زهر ماااااررررر
مرض
_ باور کن راس میگم ...
+ بله باور میکنم .
ای من به فدای اون دلبر شما بشم .
من و بچه هام و کل ایل و تبارم به فدای دلبر شما ...
اصلا ایشون حضرت دلبر هستن ...
_ عااااااشقتمممم ...
خدایا شکرت که تو این دنیا یکی رو قسمت من کردی که به دلبر من میگه حضرت دلبر ...
+دیگه لوسم نکن حالا 😊
ان شاءالله امام زمان نگامون میکنه .
ان شاءالله میخره و میبره دلبر جان شما
ولی به وقتش ...
من و تو کلی کار داریم دیگه
گروه جهادی...
جوونها...
کارهای فرهنگی ...
پس بگیر بخواب که فردا خواب آلو نباشی گیرت بندازن نامردااا ...
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_چهل_و_چهارم او رفت و من همان پشت دروازه
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
_ باشه مهربون ...
شبت بخیر ...
+ شبت بهشت ...
_ ای خدااااا شب بخیر گفتنت هم خاصه ...
+ معلومه که خاصه
شب مرتضای باتقوای من بهشت باشه ان شاءالله ولی فقط یه حوری داشته باشه تو بهشتش اونم طیبه ...
خدااااا شاهده مرتضی شهید بشی بری حوری بازی و از اینجور حرفها ، بالاخره که میمیرم ، میام چشمهای دونه دونشونو در میارم 😏
_ چشم ...
چشم ...
اصلا من غلط بکنم
تو بهشت منتظر میمونم تا بیایی بشی خانوم قصر من ...
خوبه ؟
+ آره این شد یه چیزی ...
حالا که از من دل کندی و رفتی پس حقته تو بهشت تنها بمونی تا برسم خدمتت 😏
همینطوری چت میکردیم که دیگر چشمهایم بسته شد ...
صبح برای نماز دیدم او دیرتر از من خوابش برده و برایم پیغام گذاشته که زود میرود و تا ظهر امکان پیغام ندارد و خواسته بود که نگران نباشم .
صبح با درد دست چپ از خواب بیدار شدم .
پشت کمرم هم درد میکرد .
رفتم دانشگاه ...
بعد از تدریس رفتم موسسه
بچه ها داخل کلاسها بودند و مربیها مشغول تدریس ...
رفتم داخل دفتر و چادرم را درآوردم .
بهار ( خانم منشی ) برایم چای آورد .
_ استاد جانم ، امروز دو تا جلسه دارید و دو تا مشاوره که یکیش تلفنیه ...
+ باشه نازنینم ...
ممنون ازت مهربون ...
_ خواهش میکنم...
تا نماز بخونید نهارتونم میارم .
+ خیر ببینی ...
الان میلم نیست ...
میگم بهت حالا ...
رفتم سرویس و وضو گرفتم
سجاده ام را پهن و چادر سفیدم را سر کردم .
برای آخرین بار تلگرام و واتساپم را نگاه کردم .
آنلاین نشده بود ...
رکعت دوم یا سوم بودم که تلفنم زنگ خورد .
صدای آهنگش مشخص میکرد که تماس تصویری واتساپ است ...
سر نماز دلشوره گرفتم ...
اشکهایم بی اختیار میریخت
چرااا ...
در همان چند دقیقه یاد زنهایی افتادم که همسرشان سرباز این مسیر است .
خدایا توان آن زنهای صبور را به منم عنایت کن ...
سلام نماز را دادم .
برای سلامتی امام زمان صلوات فرستادم
گوشی را برداشتم .
تماس از مرتضی بوده ...
تصویری گرفتمش
جواب نداد ...
تماس صوتی برقرار شد .
+ مرتضی ...
مرتضی ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به روح پاک و مطهر حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها ❤️🌹
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن
بامدادت که نبینم طمع شامم نیست
به خدا و به سراپای تو کز دوستیت
خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
🇮🇷❤️ @tanhamasiraaramesh
#صبحتان_بخير_حضرت_آرامش_دلم
سلام دوستان
امـروزتـون خـوش
و پراز مـهر و دوستی
انشـاالله حـال دلتــون
خـوب ،خـوب ،خـوب
رزق و روزیتون فراوان
تـن و جـانتـون سـلامت
و زنـدگیتون غـرق در
خوشبختی باشـه
💐انشالله همگی درپناه امام زمان عج💐
در خدمت شما سروران گرامی هستیم با درس دینداری آسان ❤️🌺
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#تنها_مسیر_آرامش.... 2 #درس هشتاد و هفتم 👇 💎 " محبت اهل بیت علیهم السلام "
#تنها_مسیر_آرامش.... 2
#درس هشتاد و هشتم
👇
💎 " دینداری آسان! "
🔹یه شخصی اومد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض کرد:
-- آقا جان ما صد هزار تا شیعه توی خراسان داریم
اگه دستور بدید همه قیام میکنن⚔🗡
🌹حضرت بهش فرمود:
✨برو توی آتش این تنور✨
⭕️ گفت آقاجان حالا ما یه چیزی گفتیم! شما زیاد جدی نگیرید!‼️
🚫🔺
🌷یکی از یارانِ خاصّ حضرت به نام "هارون مکی" وارد شد
🌺 حضرت بهش فرمود برو توی آتش!
بدون معطلی رفت توی آتش....👌👏
🔰 شاید تا حالا این داستان رو شنیده باشید
امّا اجازه بدید به این ماجرا با یه دیدِ درست نگاه کنیم🔦
🚫 قطعاً اینطور نبوده که اون یارِ حضرت با ناراحتی و غُر زدن وارد آتش بشه!
💓 "چون امام دلش رو برده و کارش رو آسون کرده...."
✔️🔹👌
🔻این بنده خدا مدام دلشوره داشت و حواسش به تنور بود
🌹بعد امام بهش فرمود:
✨برو ببین حالش چطوره؟✨
🔹اون مرد رفت و دید که هارونِ مکی وسطِ آتش به آرومی نشسته.....
✅💯💖
🌹 در واقع امام به اون مرد فرمود که:
💞 "اگه کسانی رو دارید که دلشون برای امامشون رفته باشه
و کار براشون آسون شده باشه
بیارید تا قیام کنیم...."
✅🔷➖🌺
🌹امام حسن عسکری علیه السلام میفرماید:
✨برید دل های مردم رو به سمتِ ما بکشید✨
✔️ " نقشِ یه مومن اینه که دل های بقیه رو جذبِ مولا کنه تا زندگی براشون آسون و لذّت بخش بشه"👌
---🔮💞
🔹خداوند متعال چرا پیامبران و اهل بیت علیهم السلام رو فرستاده؟
🌸 میفرماید شما ناز هستید، زیبا هستید....
❣برید بنده های منو بیارید پیش من
🌷🌹🌷
🌺 عنایتِ امام علیه السلام سخت ترین کارها رو برای آدم زیبا میکنه
👤یه بنده خدایی میگفت نماز اول وقت خوندن برام سخت بود اما از وقتی شنیدم که امام زمان (عج) نماز اول وقت میخونه
دیگه نمیتونم نماز اول وقت نخونم...😌
اصلاً نمیدونم چی شده؟!
🔹🔹💖🔹
☑️ تو از خدا فقط اینو بخواه که "معرفتِ امام" رو بهت بده
💕 حتماً بهت میدن "تا زندگیت آسون بشه"
خیلی زود نورانی میشی....✨✨
🌷 اصلاً اهل بیت خلق شدن برای همین که زندگیت رو آسون کنن😊😍
👆اصل موضوع همینه! تا حالا همش فرع بوده
🔶🌺🔹🔸
💞 "امام، مبارزه با نفس رو تبدیل میکنه به تفریحِ لذت بخش..."
✅ "عزیزدلم هر جا توی زندگیت دیدی که کار برات سخت شده، برو #ولایتت رو درست کن"
👆👆👆✔️