eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
10.5هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 📜 *جراحی برای سلامتی* 💢 حالا که رئیس جمهور، جناب رئیسی اختلاس‌گران میلیاردی را گرفته و حق مردم را از حلقوم‌شان بیرون کشیده‌اند؛ حالا که طلب‌های ایران را از انگلیس و کره جنوبی و ... هم دارند وصول می‌کنند؛ 🔸 حالا که با راه‌ اندازی پشت سر هم کارخانه‌ها دارند معضل بیکاری جوانان را حل می‌کنند؛ حالا که ساخت ۴ میلیون مسکن در دست اقدام است؛ حالا که به روز و نقدا محصولات کشاورزی را از کشاورزان می‌خرند؛ حالا که قبض آب و برق و گاز را برای دهک‌های پایین و کم‌ مصرف جامعه دارند مجانی می‌کنند؛ 🔹اکنون که بعد از ۴۰ سال دولت کلیه ۵۴ هزار میلیاردتومان بدهی دولت به بانک مرکزی را تسویه و پایه پولی تقویت گردید.و تورم درحال تثبیت و کاهش است. اکنون که کلیه بدهی ماهانه ۱۰هزارمیلیارد اوراق دولت خائن قبل تسویه شد 🔸اکنون که بعد از ۱۰۰سال مجوز های کسب وکار اینترنتی شد و از رانت خارج شد. اکنون که کارهای زیر بنایی درحال ریل گذاری است. اکنون که برای کسری بودجه و حقوقها اسکانس چاپ نمیشود تا موجب تورم شود. اکنون که به راحتی همه مطالبه گرها و هر روز عده ای به هردلیل در خیابان و مقابل فلان ساختمان تجمع می کنند بدون سرکوب و ضرب و شتم. ✍️آری این اقدامات فقط چندماه دیگر نیاز دارد تا تاثیر مستقیم روی سفره مردم داشته باشد و خرابی های ۸ ساله دولت خائن قبل جبران شود. و همانطور که میبینید دشمنان خارجی و مزدوران داخلی اینرا فهمیده اند با پس مانده های دولت قبل و مافیای اقتصادی، میخواهند قبل از یکساله شدن دولت مردمی و انقلابی، به مردم و دولت فشار بیاورند. ❌ *چشمان خود را بازکنیم و فریب هجمه های رسانه ای بیگانگان را نخوریم* @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
رمان دوم #دختر_شینا 2 🔹من گریه نمی کردم؛ امّا برای پدر هم نمی خندیدم. از اینکه مجبور بودم او را
رمان دوم 3 🏠 خانه عمویم دیوار به دیوارِ خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد. 🔹 آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سرِ ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسرِ جوانی رو به رویم ظاهر شد.... جا خوردم... زبانم بند آمد... برای چند لحظه کوتاه، نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد...💘 💥 صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جوابِ سلامش را بدهم...😰 بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاطِ خانه خودمان دویدم... 🔵 زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می کشید. من را که دید، دَلوِ آب از دستش رها شد و به تهِ چاه افتاد... ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!»⁉️ 😥 🌺 کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم... خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده‼️ پسرندیده!»😊 🔸 پسر دیده بودم. مگر می شود توی روستا زندگی کنی، با پسرها هم بازی شوی، آن وقت نتوانی دو سه کلمه با آن ها حرف بزنی! ❣هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمی آمد..... از نظرِ من، پدرم بهترین مردِ دنیا بود. 💖 آن قدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم..... ⚰ گاهی که کسی در روستا فوت می کرد و ما در مراسمِ ختمش شرکت می کردیم، همین که به ذهنم می رسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، می زدم زیرِ گریه...😭 آن قدر گریه می کردم که از حال می رفتم. همه فکر می کردند من برای مُرده آن ها گریه می کنم.😊 💞 پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با اینکه چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل می کرد و موهایم را می بوسید. ✅ آن شب از لابه لای حرف های مادرم فهمیدم آن پسر، نوه عموی پدرم بوده و اسمش هم ""صمد"" است. 🌷🌺 از فردای آن روز، آمد و رفت های مشکوک به خانه ما شروع شد... اوّل عموی پدرم آمد و با پدرم صحبت کرد. بعد نوبتِ زن عموی پدرم شد. صبح، بعد از اینکه کارهایش را انجام می داد، می آمد و می نشست توی حیاطِ خانه ما و تا ظهر با مادرم حرف می زد. بعد از آن، مادرِ صمد پیدایش شد و چند روز بعد هم پدرش از راه رسید. 🔹 پدرم راضی نبود... می گفت: «"قدم" هنوز بچه است. وقتِ ازدواجش نیست.» ⭕️ خواهرهایم غُر می زدند و می گفتند: «ما از "قدم" کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!» 🔸 پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.» از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. می دانستم به خاطرِ علاقه ای که به من دارد راضی نمی شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ 😌❤️ امّا مگر فامیل ها کوتاه می آمدند...! 🍃 پیغام می فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می کردند تا رضایتِ پدرم را جلب کنند.... 🔷 یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها مرا شوهر نمی دهد؛ ❇️ امّا یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی خبر به خانه مان آمدند. عموی پدرم هم با آن ها بود... 🚪 کمی بعد، پدرم درِ اتاق را بست. مردها ساعت ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند... 🌳 من توی حیاط، زیرِ یکی از درخت های سیب، نشسته بودم. 🌌 حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی دید؛ امّا من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می دیدم. 📝 کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شَستَم خبردار شد، با خودم گفتم: «قدم! بالاخره از حاج آقا جدایت کردند....» ادامه دارد...✒️ نویسنده؛ ❤️ @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و احترام از بچگی بما گفتن خوب باشید ، انسان باشید ، مومن باشید ، با ادب باشید خوشبخت بشید ، ولی هیچوقت راهش رو بما یاد ندادن بندگان خدا خودشون هم بلد نبودن تشکیلات جهانی تنها مسیر آرامش ( راز حیات برتر❤️❤️تمام این راها رو برای ما آموزش داده و تمام راهها رو برامون هموار کرده خدابیش لقمه رو آماده کرده ķ مطمئنا این حرفا توی هیچ کلاسی ، توی هیچ دانشگاهی توی هیچ حوزه علیمه ای گفته نمیشه 😔😔 در حالیکه مهمترین حرفهای زندگی انسانهاست .🙈🤔 از این موقعیت که برای اولین بار براتون تهیه شده نهایت استفاده رو ببرید. @saritanhamasir کلید آرامشتون اینجاست
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
با سلام و احترام از بچگی بما گفتن خوب باشید ، انسان باشید ، مومن باشید ، با ادب باشید خوشبخت بشید
🔸لطف کنید و بنر بالا رو ☝️☝️هم در کانال هاتون منتشر کنید تا دوستانتون هم عضو بشن و از مطالب استفاده کنند. به نظرم اگه شما عزیزان بتونید یه مقدار در امر تبلیغ پرکارتر باشید خیلی خوبه. الان یه نفر واقعا اگه تلاش کنه نمیتونه در عرض یک هفته یک نفر رو وارد یک گروه کنه؟ 🔶 واقعا اگه بخواد میتونه. ❇️ الان ما یه تبلیغ میذاریم و شما هر کدومتون یک هفته تلاش کنید تا یک نفر رو به کانال اضافه کنید. این جالب نیست که یه نفر سال ها از مطالب کانال استفاده کنه ولی حتی یک نفر رو هم نتونه با مباحث آشنا کنه. شما تنهامسیری ها اگه تلاش کنید واقعا قدرت بالایی در جذب دیگران خواهید داشت. خلاصه یه تلاشی کنید و ببینید چقدر میتونید روی اطرافیانتون موثر باشید 😌🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 نامه ی امام زمان (عج) به شیخ مفید📜 ♻️ این نامه رو خیلی ساده میتوانیم با وضعیت امروز وفق دهیم گویی امام زمانمون داره با ما صحبت می کنه...😢 ✅ @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ♥️ @saritanhamasir ♥️ شاید عمر کوتاه من ب بلندیِ انتظارِ اومدنت قَد نده! اما این کلمه ها شاهدن که بزرگترین ترس زندگیم رفتن و ندیدن شما بود! ترسم که شعر سنگ مزار من این شود این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت😔 اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما🤲
سلام دوستان عزیز وقتتون بخیر عذرخواهی میکنم بابت تاخیر ممنونم از صبوری شما بزرگواران 🙏🙏
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✍ #نکات_دعای_عهد 1 🌐 چرا بهتره "دعای عهد" رو صبح ها بخونیم؟ 💢طبیعتا با توجه به اینکه «دعای عهد»
📜 قرائت دعای عهد 💚 روز دوم 🗓 چله: ۹۹/۹/۴ ✍ 2 🌐 چرا بهتره "دعای عهد" رو صبح ها بخونیم؟ 💢طبیعتا با توجه به اینکه «دعای عهد» به نوعی تجدید بیعت و اعلام وفاداری نسبت به امام زمان ارواحنا فداه هست بهتره که ←بعد از نماز صبح→ و قبل از طلوع آفتاب خونده بشه. 🍃 اللّٰهم اِنّی اُجَدِّدُ لَه فی صَبیحةِ یَوْمیٖ هٰذا وَ ما عِشْتُ مِن اَیّٰامیٖ عَهداً و عَقْداً و بَیْعَةً لَهُ فی عُنُقیٖ... 🔰خدایا من تجدید عهد میکنم با امام عصر ارواحنا فداه در بامداد امروزم و در تمام روزهایی که زندگی کرده ام... ❇️ اگرچه مستحبات رو عموما در هر زمانی از روز میشه انجام داد‌ و اگه کسی در زمان صبح نتونست بخونه، در ساعات دیگه تجدید عهد کنه💯 ❇️ ما در بحث نیت این رو میگیم که بحث عمل یه موضوع جداست. خود نیت کردن هم عمل محسوب میشه. 👌🏼 اتفاقا نیت عملی هست که هییییچ محدودیتی نداره. ⭕️ شما فکر نکنید که حتما وقتی نیت کردید باید به نیت خودتون برسید تا خدا ثوابش رو بده 👈🏼 نه همین که نیت کنید خدا قولنامه رو مینویسه و میگه بردار و ببر! ✅ مثلا شما همین الان نیت کنید که دوست دارید امشب کربلا باشید.😌 روز قیامت وقتی پرونده اعمال شما رو میارن یه دفعه ای میبینی توش نوشته فلان روز یه زیارت کربلا هم داشته ایشون!😳 میگی خدایا من که اون روز خونه بودم! 🔸 میگن نه دیگه! مگه نیت نکردی که کربلا باشی؟ خب ما نیت ها رو هم جزو اعمال حساب میکنیم...🌷 یه سوال بکنم؟! به نظرتون در طول هر روز ما چند عمل با ارزش رو از دست میدیم؟ الان چه نیتی دارید؟ امروز هر کدومتون 🌹 @saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#کنترل_ذهن برای #تقرب 7⃣ #درس_هفتم 🔵 گفتیم که انسان باید همیشه دنبال قدرت روحی باشه. خداوند متعال
برای 8 🔶 گفتیم که انسان باید سعی کنه قدرتمند بشه و برای اینکه قدرتمند بشه اول از همه باید قوی بشه. ✅ حالا اگه انسان بخواد ذهنش رو قوی کنه باید در مرحله اول، خودش رو کمی به چنگ بیاره. ⭕️ قوه خیال انسان مثل یه پرنده تیزپرواز از این شاخه به اون شاخه میپره و به این راحتی هم به دست ما نمیاد!
امام خمینی (ره) میفرماید: 💢 «و خیال یکی از دست‌آویزهای شیطان است که انسان را به واسطه‌ی آن بیچاره کرده به شقاوت دعوت می‌کند.» «و ملتفت باش که خیالات فاسده‌ی قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است» ⭕️ نه تنها این شاخه به اون شاخه رفتن و پراکندگی ذهنی آدم خیلی خطرناکه بلکه اگه به دست شیطان هم بیفته دیگه واویلاست... 😒 پراکندگی فکرای خوب هم ضرر داره دیگه چه برسه به پراکندگی فکرای بد!
البته زوده که دارم این حرفای حضرت امام رو میزنم ولی خب آدم واقعا نمیتونه نگه این حرفا رو! واقعا چقدر ما آدم ها توی خیالات خودمون دچار گناه میشیم خدا میدونه! چطور؟ مثلا توی ذهنمون میاد و میگیم: نه! خدا به من نگاه نمیکنه.😪 صبر کن ببینم چرا این حرف رو زدی؟ مگه قرآن نفرمود که خدا همه شما رو میبینه؟!😒 خب حاج آقا یه دفعه از ذهنمون پرید یه فکری کردیم در مورد خدا دیگه! شما گیر نده!🙃 - عه! خب بیچاره نذار این حرفای مفت از ذهنت بپره. این سوء ظن به خداست... میدونی موجودات عالم باهات دشمن میشن به خاطر این سوء ظن؟😒
آیت الله بهجت (ره) یه حرفی در این باره می‌زنن خیلی قشنگه. 🌹 می‌فرمایند: بچّه یک لحظه هم به ذهنش خطور نمی‌کنه که مامان و بابا فردا غذاش رو ندن... ولی ما مدام این سوءظن رو به خدا داریم....😓 چرا؟ ⭕️ چون هنوز شیطان پایگاه های خودش رو در قلب بچه درست نکرده ولی در قلب های ما ....
💢 شیطان یه پایگاه بزرگ زده وسط قلب ما! هلی کوپتراش مدام پرواز میکنن توی قلب ما. اصلا نامرد اتاق فرماندهی داره! بعد حضرت امام چی میفرماید: 🔵 «و تو که با شیطان و جنودش ومی‌خواهی صفحه نفس را مملکت الهی و رحمانی کنی، باید مواظب کید آن لعین باشی و این اوهام بر‌‌خلاف رضای حق تعالی را از خود دور نمایی،تا ان‌شاءالله در‌این جنگ داخلی، این را که خیلی مهم است از دست و جنودش بگیری و ‌این سنگر به منزله‌ی سرحد است.» ✔️ امام میفرماید وقتی تو سنگر خیالات خودت رو فتح کردی، تازه امیدوار باش به این که بتونی به سمت جلو حرکت کنی.
🔶 قدم اول کنترل ذهنه. نذار حتی توی ذهنت هم حرف بد خطور کنه. خب راهش چیه؟ ✔️ قدم اول اینه که یه مقدار توی سبک زندگیت تجدید نظر کنی. سبک زندگی ما با این پیامک های لحظه ای و شبکه های اجتماعی پر شده از جلب توجه های بی مورد. ⭕️ هی برمیگرده توی موبایلش ببینه چه چیز جالبی اومده که نگاه کنه. 💢 حواسش نیست که داره به خودش توهین میکنه؛ میگه یکی بیاد توجه و خیال منو به خودش جلب کنه! 😒
✅ اصلِ اینکه من باید قدرت کنترل خیالم را در اختیار داشته باشم رو یک ارزش تلقی کنید. برای به دست آوردنش تلاش کنید. از امشب یه تمرینی رو همگی انجام بدیم. تمرین عملی هم نیست، ذهنی هست فقط هم کافیه که ببینید. 🔵 از امشب تا فردا شب به تمام چیزایی که اطرافت هست نگاه کن ببین کیا و چیا تلاش دارن که توجه تو رو به خودشون جلب کنن؟ 🔶 فعلا هم مبارزه نکردی نکن. اشکالی نداره. ولی "فقط ببین". ⭕️ ببین که کیا ناجوانمردانه و حریصانه سعی دارن که پرنده خیال تو رو به دست بگیرن و با خودشون به ناکجا آباد ببرن.. آدم تازه متوجه میشه که توی دنیا خیییلی تنهاست...اگه خدا کمک نکنه... تنهامسیر آرامش: 🌺 @saritanhamasir
▪️بازار تبریز 🔻بزرگ‌ترین و مهم‌ترین بازار سرپوشیده در جهان به‌شمار می‌رود. 🔻بازار تبریز در مردادماه سال ۱۳۸۹ خورشیدی در فهرست میراث‌جهانی یونسکو به‌ثبت رسیده‌. 🔻 پیش‌تر به جهت قرارگرفتن شهر تبریز بر سر جادهٔ ابریشم این شهر و بازار آن از رونق بسیار خوبی برخوردار بوده‌است. 🔻این بازار حدوداً ۵٬۵۰۰ باب حجره، مغازه و فروشگاه، ۴۰ گونه شغل، ۳۵ باب سرا، ۲۵ باب تیمچه، ۳۰ باب مسجد، ۲۰ باب راسته و راسته‌بازار، ۱۱ باب دالان، ۵ باب حمام و ۱۲ باب مدرسه دارد. 🌸@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا