eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
11.3هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
*✍️کلیپ آرامش* *«علی رغم همه ناملایمتی ها جهت جلوگیری از تشکیل دولت جوان وانقلابی و فسادستیز....راهی که آغاز کردم با کمک ابتدا خدا و ائمه اطهار وسپس مردم همیشه همراه با قدرت ادامه خواهیم داد.»* # سعید محمد 🇮🇷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ژن خوب ممنوع 🔹دستور دکتر محمد به ممنوعیت جذب اقوام درجه یک و درجه دو در قرارگاه خاتم الانبیا 🔹«دولت جوان انقلابی با حضور جوانان متخصص و کارآمد محقق خواهد شد » 🔴فصل بیداری ملت(دکتر سعید محمد 🇮🇷 @saritanhamasir
🔴مهم‌ترین دلیل انتخاب سعید محمد 🔹امروز ایران ما در تحریمی‌ترین دوران خود به سر می‌برد. و تنها راه مدیریت کشور هم، مدیریتی مبتنی بر خنثی‌سازی تحریم‌هاست و خنثی‌سازی تحریم‌ها تجربه می‌خواهد و نمی‌شود در وضعیت فعلی کشور به کسانی اعتماد کرد که در یک الی دو سال اخیر، فعالیت اجرایی مبتنی بر تحریم‌شکنی و بی اثر کردن آن نداشته باشند. 🔹در بین کاندیدای احتمالی انتخابات 1400 فقط یک نفر این توان و سابقه را دارد. کسی که در تحریمی‌ترین دوران ایران و تحریمی‌ترین نهاد ایران و با تحریمی‌ترین افراد ایران توانسته تحریم‌شکنی کند، قطعا می‌تواند بهترین رئیس جمهور باشد. او کسی نیست جز دکتر سعید محمد و امروز برای اداره کشور و برای حیات امید مردم به سعید محمدها نیاز است. بگویید که در کدام کاندیدای احتمالی دیگر این مدیریت طلایی را می‌بینید؟؟ 🔴فصل بیداری ملت(دکتر سعید محمد) 🇮🇷 @saritanhamasir
🔴شایعه جدید علیه سعید محمد؛ نامه «حاجی صادقی» به شورای نگهبان 🔹هر چقدر که سعید محمد در برابر هجمه ها سکوت کرده و اخلاق خرج می کند در مقابل، یا برخی افراد همچنان علیه اش کار می کنند، یا برخی کانالها و سایتها، فضای قبلی را تیره تر می نمایند. 🔹 یک کانال که عنوان محرمانه را نیز یدک میکشد، این بار مدعی شده حجت الاسلام حاجی صادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران که چندی قبل در حضور فرمانده کل سپاه از سخنان سردار جوانی در مورد سعید محمد حمایت کرده بود، این بار نامه ای با موضوع رییس سابق قرارگاه خاتم به شورای نگهبان نوشته است. 🔹به ادعای این کانال، موضوع نامه حاجی صادقی سعید محمد بوده و از شورای نگهبان خواسته او را بابت دلائلی که مهم‌ترین آن تخلف از قوانین سپاه در حوزه ورود به انتخابات است، رد صلاحیت کنند! 🔹سعید محمد، به عنوان جوان انقلابی و طرفداران عمدتا جوانش همچنان به حفظ فضای همگرایی و پرهیز از مجادلات می اندیشتد، اما ظاهرا او همچنان باید در این انتخابات مورد هجمه ها و هزینه ها قرار گیرد. 🔴فصل بیداری ملت(دکتر سعید محمد) 🇮🇷 @saritanhamasir
🔴تخریب کنید، عزیزتر می‌شود 🔹مومن مثلِ شیشه می‌ماند، وقتی شیشه می‌شکند، هر تکه از شیشه بُرّنده‌تر می‌شود و خطرش برای دشمنان بیشتر می‌شود. بگذار تخریبت کنند، عزیزتر خواهی شد. 🔴فصل بیداری ملت(دکتر سعید محمد) 🇮🇷 @saritanhamasir
4_6039537472096962941.mp3
5.6M
🔴بررسی تحولات و میزان تخریب های گسترده نسبت به دکتر سعید محمد و استقامت بی نظیر ایشان؛ در برابر امواج سهمگین تخریب گران 🔹دکتر سعید محمد: در برابر تخریب مقاومت نمی کنند و با سکوت و درایت در میان مردم مقبولیت دارند. 🎙استاد مهدی امینی 🇮🇷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
record۲۰۲۱۰۴۲۷۱۴۵۵۰۵.3gpp
5.08M
سی و هشتم توی روانشناسی گفته میشه : کسی که زیاد تلویزیون ببینه خرفت میشه! خنگ میشه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 ما به عشق و به مهر حسن می نازیم... 🔂 استوری ع ای کریم خاندان اهل بیت آفتاب آسمان اهل بیت اولین فرزند زهرا و علی شادی و لبخند زهرا و علی 🌺 ✨🌺 ✨🌺 🔶 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت 27 ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می شود. وقتی
‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 30 اخم کردم. کتش را درآورد و نشست. گفت: «اگر تو ناراحت باشی، نمی روم. اما به جان خودت، یک ریال هم پول ندارم. بعدش هم مگر قرار نبود این بار که می روم برای بچه لباس و خرت و پرت بخرم؟!» بلند شدم کمی غذا برایش آماده کردم. غذایش را که خورد، سفارش ها را دادم. تا جلوی در دنبالش رفتم. موقع خداحافظی گفتم: «پتو یادت نرود؛ پتوی کاموایی، از آن هایی که تازه مد شده. خیلی قشنگ است. صورتی اش را بخر.» وقتی از سر کوچه پیچید، داد زدم: «دیگر نروی تظاهرات. خطر دارد. ما چشم انتظاریم.» برگشتم خانه. انگار یک دفعه خانه آوار شد روی سرم. بس که دلگیر و تاریک شده بود. نتوانستم طاقت بیاورم. چادر سرکردم و رفتم خانه حاج آقایم. دو روز از رفتن صمد می گذشت، برای نماز صبح که بیدار شدم، احساس کردم حالم مثل هر روز نیست. کمر و شکمم درد می کرد. با خودم گفتم: «باید تحمل کنم. به این زودی که بچه به دنیا نمی آید.» هر طور بود کارهایم را انجام دادم. غذا گذاشتم. دو سه تکه لباس چرک داشتیم، رفتم توی حیاط و توی آن برف و سرمای دی ماه قایش، آن ها را شستم. ظهر شده بود. دیدم دیگر نمی توانم تحمل کنم. با چه حال زاری رفتم سراغ خدیجه. او یکی از بچه هایش را فرستاد دنبال قابله و با من آمد خانه ما. از درد هوار می کشیدم. خدیجه تند و تند آب گرم و نبات برایم درست می کرد و زعفران دم کرده به خوردم می داد. کمی بعد، شیرین جان و خواهرهایم هم آمدند. عصر بود. نزدیک اذان مغرب بچه به دنیا آمد. آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. تا صدایی می آمد، با آن حال زار توی رختخواب نیم خیز می شدم. دلم می خواست در باز شود و صمد بیاید. هر چند تا صبح به خاطر گریه بچه خوابم نبرد؛ اما تا چشمم گرم می شد، خواب صمد را می دیدم و به هول از خواب می پریدم. یک هفته از به دنیا آمدن بچه می گذشت. او را خوابانده بودم توی گهواره که صدای در آمد. شیرین جان توی اتاق بود و به من و بچه می رسید. قبل از اینکه صمد بیاید تو، مادرم رفت. صمد آمد و نشست کنار رختخوابم. سرش را پایین انداخته بود. آهسته سلام داد. زیر لب جوابش را دادم. دستم را گرفت و احوالم را پرسید. سرسنگین جوابش را دادم. گفت: «قهری؟!» جواب ندادم. دستم را فشار داد و گفت: «حق داری.» ادامه دارد...✒️ 🎀 @saritanhamasir 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃