معرفی کتاب/ آخجانستان، افغانستان
«آخ جانستان، افغانستان» که به همت جمعی از نویسندگانِ ایرانی مقیم خارج، در شش فصل نوشته شده، توسط انتشارات «فرصت» در تیراژ ۱۴۰۰ نسخه به چاپ رسید.
«آخ جانستان، افغانستان»، احساسات درونی نویسندگانش را از شرایط موجود، به خوبی نشان میدهد. آنها در این اثر، ضمن اشاره به وضعیت کنونی افغانستان، به ارائه راهکارهایی پرداختهاند که با استفاده از آنها میتوان از بدترین شرایط، بهترین بهره ممکن را برد.
نویسندگان در مقدمه این کتاب، درمورد هدفی که دنبال میکنند چنین نوشتهاند:
«هدف ما در این کتاب، شناساندن چهره اصلی طالبان به مردم ایران است.»
این کتاب ششصد صفحهای، در پنج صفحه ابتدایی به وضع فجیع افغانستان میپردازد و در پانصد و نود و پنج صفحه بعد، تمامی دلایل جنگ ایران با طالبان را بیان میکند. البته در آخرین بند آخرین صفحه به تضمین نبودن این راهکار هم اشاره کوتاهی شده.
آنچه که توجه هر خوانندهای را به خود جلب میکند، فصل پنجم این کتاب است که هر صفحه از آن به معرفی یک افغانی اسیر دست طالبان اختصاص یافته است. البته ورقه های کتابهایی که تاکنون چاپ شده، در فصل پنجم تماما سفید بوده است.
«آخ جانستان، افغانستان» به خاطر بخشی از این کتاب-که در ادامه میخوانید- توانست جایزه ادبی «گُلد فیش» را از انجمن ماهیگیران دریافت کند:
«فرصت ها چون ماهیانی در آب گلآلود هستند، که اگر ماهیگیر قهاری باشی، حتما آنها را صید خواهی کرد.»
🔺 زهرا دلشاد 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🔴 آفتابه لگن هفت دست
💢 فتوکاتور های روز را در سایت راه راه مشاهده کنید:
🌐 https://b2n.ir/t87539
بالاخره باید به امور هموطنان ترکیهنشینمون هم توجه بشه یا نه؟
🔺اعظم سادات موسوی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
💥 سلام، الهام هستم، علیاف.
خیلیا تو یوتیوب پیام داده بودید که چرا چنل تلگرامی نمیزنی؛ به عشق شما چنل رو بالا آوردم.
💰 تو چنلم آموزش انواع قاچاق علیالخصوص مواد اَفیونی رو آموزش میدم.
⛔ ورود بچه مچه موقوف ⛔
کاملا رایگان
🔺 محمدحسین دهقانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
تو فضای مجازی اینجوری جا افتاده که هر کی زودتر دروغ گفت، بیشتر مخاطب داره
هر کی گندهتر دروغ گفت، لایک بیشتری میگیره
🔺مجید نجفی🔺
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
باشه قبول؛
شما همهتون بازی مرکب رو دیدید و نمره خوبی توی نتفلیکس بهش دادید... کریستوفر از آمستردام هم منم که هرروز به آیفیلم پیام میدم سریال خانه به دوش رو دوباره پخش کنه.
🔺علیرضا عبدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ببین کالین پاول چه بدبختیه که سر پل صراط صدام جلوش رو میگیره.
🔺سید محمد حسن سعیدی 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
گهی زین به پشت و باز هم همون زین به پشت
اوایل دهه ۷۰
روز، داخلی، کلاس درس
کلاس درسی را مشاهده میکنیم که در سه ردیف نیمکتها چیده شده. دو نفر بالا و یک نفر روی زمین نشسته و برخی هم مابین نیمکتها روی زمین و همه در حال نوشتن هستند.
معلم (در حالی که با یک خطکش در دست جلوی تخته قدم رو میکند): وقت تمومه. برگه ها بالا.
سر و صدای بچهها بلند میشود: خانوم، تو رو خدا فقط یک دقیقه دیگه.
معلم: ساکت. اصغری، زود، تند، سریع و فوری همه برگهها رو جمع کن.
اصغری بلند میشود و بین خواهش بچهها، برگهها را جمع میکند.
معلم: خب بشینید سرجاهاتون که خیلی عقبیم.
یکی از بچهها: آخه خانوم، تازه هفته اوله. بذارید یه کم استراحت کنیم.
معلم: ساکت. بشین، الآن مدرسههای دیگه نصف کتاب رو تموم کردند. اکبری شروع کن.
در حالی که اکبری میخواند، صدای زنگ بلند میشود.
معلم: خب از روی همین درس حداقل ۵ بار کامل مینویسید و تا فردا میارید. فقط دلم میخواد یک کلمه جا انداخته باشید.
ادامه دارد...
🔺محمدعلی النجانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir