💥 سلام، الهام هستم، علی‌اف. خیلیا تو یوتیوب پیام داده بودید که چرا چنل تلگرامی نمیزنی؛ به عشق شما چنل رو بالا آوردم. 💰 تو چنلم آموزش انواع قاچاق علی‌الخصوص مواد اَفیونی رو آموزش می‌دم. ⛔ ورود بچه مچه موقوف ⛔ کاملا رایگان 🔺 محمدحسین دهقانی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

آش دندونی بچه ترامپ رو بپزین با اینا 🔺سید محمدجواد طاهری🔺 طنزیم| @tanzym_ir

تو فضای مجازی اینجوری جا افتاده که هر کی زودتر دروغ گفت، بیشتر مخاطب داره هر کی گنده‌تر دروغ گفت، لایک بیشتری می‌گیره 🔺مجید نجفی🔺 طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir

سوال و جواب کاربردی این قسمت: اهمیت طبیعت 🔺محمدحسین صادقی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

باشه قبول؛ شما همه‌تون بازی مرکب رو دیدید و نمره خوبی توی نتفلیکس بهش دادید... کریستوفر از آمستردام هم منم که هرروز به آی‌فیلم پیام می‌دم سریال خانه به‌ دوش رو دوباره پخش کنه. 🔺علیرضا عبدی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

کاش مردم رو هم اینطوری اکرام می‌کردین 🔺صدیقه شفیع‌پور🔺 طنزیم| @tanzym_ir

ببین کالین پاول چه بدبختیه که سر پل صراط صدام جلوش رو می‌گیره. 🔺سید محمد حسن سعیدی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir

گهی زین به پشت و باز هم همون زین به پشت اوایل دهه ۷۰ روز، داخلی، کلاس درس کلاس درسی را مشاهده می‌کنیم که در سه ردیف نیمکت‌ها چیده شده. دو نفر بالا و یک نفر روی زمین نشسته و برخی هم مابین نیمکت‌ها روی زمین و همه در حال نوشتن هستند. معلم (در حالی که با یک خط‌کش در دست جلوی تخته قدم رو می‌کند): وقت تمومه. برگه ها بالا. سر و صدای بچه‌ها بلند می‌شود: خانوم، تو رو خدا فقط یک دقیقه دیگه. معلم: ساکت. اصغری، زود، تند، سریع و فوری همه برگه‌ها رو جمع کن. اصغری بلند می‌شود و بین خواهش بچه‌ها، برگه‌ها را جمع می‌کند. معلم: خب بشینید سرجاهاتون که خیلی عقبیم. یکی از بچه‌ها: آخه خانوم، تازه هفته اوله. بذارید یه کم استراحت کنیم. معلم: ساکت. بشین، الآن مدرسه‌های دیگه نصف کتاب رو تموم کردند. اکبری شروع کن. در حالی که اکبری می‌خواند، صدای زنگ بلند می‌شود. معلم: خب از روی همین درس حداقل ۵ بار کامل می‌نویسید و تا فردا میارید. فقط دلم می‌خواد یک کلمه جا انداخته باشید. ادامه دارد... 🔺محمدعلی النجانی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

گهی زین به پشت و باز هم همون زین به پشت اواخر دهه ۹۰ دم ۱۴۰۰ روز، داخلی، اتاق خواب اتاق خوابی را می‌بینیم پر از عروسک با یک میز تحریر بزرگ در گوشه‌ی آن. مادر (وارد اتاق می‌شود): دخترم، گلم، نمی‌خوای پاشی. مدرسه شروع میشه‌ها. برات شیرموزهویج‌خیار که دوست داشتی، درست کردم. دختر: اَه مامی، ولم کن. تازه خوابیدم. مادر: عسلم ساعت ۱۱ پاشو دیگه‌. معلمتون گروه رو می‌بنده دیگه نمی‌تونیم مشقات رو بفرستیم. اون وقت از دستت مکدر می‌شه و استیکر گریون می‌فرسته. پاشو جانم. دختر: ای ددی، مامی نمی‌خوام بپاشم. همون مشقایی که هفته پیش نوشتم رو بفرست. صدای گوشی: خب بچه‌های گلم. حاضرین یه سلام کنند تا من شاد شم. مادر (درحالی که صدایش را نازک کرده): سلام خانوم، ما حاضریم. معلم: دخترم صدات گرفته. مثل اینکه چیزی نبوده بخوری، سرما خوردی. امروز نمی‌خواد سر کلاس باشی. برو خوب استراحت کن. مادر: ممنون خانوم. پس فعلاً بای. 🔺محمدعلی النجانی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

سوال و جواب کاربردی این قسمت: مهدکودک برزگسالان 🔺محمدحسین صادقی🔺 طنزیم| @tanzym_ir

وضعیت شبکه‌ها این شکلیه که بین هر دو سری تبلیغ، حالا بشه، یه دونه برنامه هم پخش می‌کنن. 🔺صدیقه شفیع پور 🔺 طنزیم| @tanzym_ir

اینم بدون ابراز نگرانی اشکالی نداره 🔺محمدعلی رجبی🔺 طنزیم| @tanzym_ir