eitaa logo
طنزیم
8.7هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
32 فایل
🔴از طنزیم باد مسئولین تا مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... زیر قیمت بازار!😎 در تلگرام، بله و ایتا با شناسه @Tanzym_ir راه راه: instagram.com/rahrahtanz نطنز: instagram.com/natanz_ir 📢تبلیغ وتبادل: @tanzym_tabligh ارتباط با ادمین: @tanzym_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ *اغتشاشات را ببوس!* /راهکار هایی برای خروج از پپه گی و تاثیر گذاری در تجمعات اگر از حجم پپه گی و بی دست و پایی خود در اغتشاشات نالان هستید و تنها گوشه ای از درگیری ها ایستاده اید و رنگی تماشا می کنید، پیشنهادات زیر تا حد فوق جالب انگیزناکی میتواند در موفقیت شما کارآمد باشد. 1-اتوبوس بسوزانید. در این کوران سردی هوا و در دسترس بودن مواد آتش زا، هرقسمتی از اتوبوس را که عشقتان کشید به سلاح آتش مجهز کنید. بقیه اش خودش می سوزد. 2-سیب زمینی به همراه داشته باشید. رفقای کند و بز شما گرسنه بر سر تایر ها در حال دود خالی خوردن اند. با افکندن چند سیب زمینی می توانید دل آنها را به دست آورده و وارد دم و دستگاه شوید. 3-قفل فرمان خودرو پدر را به همراه داشته باشید. شیشه های بانک ها برای شکستن به چیزی محکم تر از کفش اصل نایک احتیاج دارند. یک شیشه سکوریت که بکشنید بقیه مشتری شما خواهند شد. 4-بیخیال سطل آشغال شوید. هر کس با ننه اش قهر می کند می آید و سطل آشغالی می سوازند. شما متفاوت باشید و زیر سطل آشغال آتش روشن کنید. کیفش از روشن کردن خود سطل بیشتر است. 5- و در پایان فراموش نکنید که شما قصد تغییر رژیم را دارید. به شیر کاکائو دادن رفقایتان در تجمع اکتفا نکنید. لااقل هات داگی چیزی طلب کنید. ندار که نیستند! قطعا خواهند داد. 🔺محمدحسین صادقی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
در مورد این جمله پمپئو: «از مردم ایران حمایت می کنیم» گزینه صحیح کدام است ؟ الف) به هر ایرانی چند دبه بنزین رایگان میدهد که مطالبات خود را قوی تر پیگیری کنند. ب: مصی علی نژاد قول پست معاونت حقوق زنان را از او گرفته و میخواهد جلویش کنف نشود‌ ج: دست ربع پهلوی چک دارد. د:هیچکدام (لیست جدید تحریم ها را از جیب چپش در می آورد.) 🔺طاهره ابراهیم نژاد آکردی🔺 طنزیم/ @tanzym_ir
مخاطبان عزیز، این شماره در خدمت یکی از عزیزان اغتشاشگر هستیم. با ما همراه باشید. - خودتون رو معرفی کنید. + با سلام. "فعال معدنی" هستم، از سال ۸۸ سابقه فعالیت معدنی دارم و الان دو ساله که ساس هستم. - چی هستید؟ + ساس، مخفف " سطل آشغال سوز". - قبلش مگه چی بودین؟ + می دونید؛ کار ما سلسله مراتب داره. من بعد از چند سال مگس بودن به این درجه رسیدم. - مگس؟! + بله، یعنی " مسئول گرفتن سرراه". من و همکارانم سر چهارراه ها و خیابانها رو می گرفتیم و با رقص و پایکوبی اونجا رو بند می آوردیم. - مسئولیت سنگینیه ‌. + بسیار. من دی ۹۶ حتی تو اون هوای سرد برای دقایقی لخت هم شدم... میشه گفت کار یه مگس از ملخ هم سخت تره. - ملخ چیه؟! + معاونت له کردن خودپردازها. - بگذریم، چطور شد که ارتقا پیدا کردید؟ + رقصم خوب بود. - نه جدی عرض می کنم! + منم جدی گفتم. اون سال شاباش زیادی هم جمع کردم. - واقعا؟ + بله. خب منابع مالی ما از همین راهها، یا با تلاش بچه های وزغ تامین میشه. - فرمودید وزغ؟ + بله، مخفف "واحد زورگیری و غیره". - میشه دربارشون توضیح بدین؟ + ببینید از همون" و غیره" معلومه فعالیت اونا خیلی گسترده است. به جز زورگیری، از طریق غارت مغازه ها و.... منابع مورد نیاز ما رو تامین می کنند. - عجب. میشه یک خاطره از دوران ساس بودنتون برامون بگید؟ + حتما. در آشوبهای- ببخشید اعتراضات مدنی- اخیر، نیروهای من یک ماشین حمل زباله رو گرفتن و آژیرش رو دستکاری کردن. واقعا چهره مردمی که با شنیدن آهنگ"چهل سالگی" داریوش با کیسه زباله می اومدن دم در، دیدنی بود. - و کلام آخر؟ + از همه کسانی که به ما کمک می کنند، به خصوص بچه های زحمتکش پشه تشکر می کنم. - پشه دیگه چیه؟!! + مخفف" پشتیبانی، شارژ و همایت" - حمایت فکر کنم با اون"ح" نوشته میشه ها. + اختیار دارید. تک تک این اسامی در شورای کارشناسی بررسی شده ان. امکان نداره غلط باشن. - ببخشید جسارت کردم. + خواهش میکنم. به هر حال جنبش های مدنی تو کشور ما هنوز ناشناخته است. - با آرزوی موفقیت برای شما و سایر موجودات فعال در این حوزه. 🔺 فرزانه صنیعی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
کشوری که پانسمان بچه های ایبی رو تحریم کرده ادعای دلسوزی و حمایت از مردم ایران رو میکنه نکشیمون دلسووووز! 🔺طوبی عظیمی نژاد🔺 طنزیم/ @tanzym_ir
درد دل های یک برانداز ناکام! کوکتلی خواهم ساخت خواهم انداخت به بانک دور خواهم شد از آن وضعیت که در آن هیچ کسی نیست که همراه شود یا رهی باز شود پشت دریا شهریست که در آن نازل بنزین پر ‌امضای کری است کوچه ها جای کسانی است که با دود علامت دادند چون که اینترنت نیست! خودرو از سوخت تهی و دل از آرزوی یارانه همچنان خواهم راند دور خواهم شد دور تیر خواهم زد تیر چند تا هم کشتم چون که بی مایه فطیر است فطیر! پشت دریا شهری است که شده ویرانه مثل این خانه که انگار صاحابش آمد! اوخ از مشت و لگد! د نزن لامصب! باز آژیر پلیس شعر ناکام براندازی ما تف و پس گردنی خلق الله به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن که غلط کردم من! 🔺محمد کوره پز🔺 طنزیم| @tanzym_ir
برشی از فیلمنامه ی فیلم " من کی هستم " 《 روز . خارجی . حیاط عمارت 》 مرد مسن و پسرجوان روی نیمکت کنار هم نشسته اند . پسر جوان(با چهره ای درهم) مشغول خواندن روزنامه است‌ و پیرمرد در حالیکه پلک نمی زند به روبرو خیره شده است .. دوربین از نمای روبرو هر دو را نشان می دهد. (پیرمرد می پرسد) من کی هستم ؟ (پسر در حین خواندن روزنامه جواب می دهد)تو یه براندازی (۱۰ ثانیه بعد ) (پیرمرد دوباره می پرسد) من کی هستم ؟ (پسر با همان حالت ولی کمی عصبی تر جواب می دهد) گفتم که ، تو یه براندازی (۱۰ ثانیه بعد ) (پیرمرد باز می پرسد) من کی هستم ؟ (این بار پسر کاملا عصبانی می شود ، روزنامه را مچاله می کند و می گوید)ای بابا چرا نمیفهمی ، براندازی ... تو .. یه .. براندازی .... بر ، ان ، داز. پیرمرد از جایش بلند می شود . به سمت چپ می رود و از کادر خارج می شود. 《 شب . خارجی . حیاط عمارت 》 پسر جوان همچنان مشغول خواندن روزنامه است و روزنامه را طوری جلوی صورتش گرفته که دوربین چهره اش را نشان نمی دهد .. پیرمرد آرام آرام با دفترچه ای که در دست دارد از سمت چپ وارد کادر دروبین می شود و روی نیمکت می نشیند پیرمرد دفترچه را باز می کند و شروع به خواندن می کند +امروز پسر چهار ساله ام ۲۵ بار از من پرسید : من کی هستم .. و من هر بار به او جواب دادم تو یک بچه براندازی .. خیلی پسر شیرینیه .. فکر کنم یه روز کنار هم براندازی می کنیم پیرمرد پس از خواندن متن در حالیکه منتظر عکس العملی از پسر جوان است به روبرو خیره شده است .. سکوتی که پس از خواندن متن به فضا حکمفرما شده با صدای خروپف شکسته می شود. پیرمرد سرش را آرام به سوی پسر می چرخاند و با دستش روزنامه را از جلو صورت پسر پایین می آورد . دوربین نمای کلوزآپ از صورت پسر می دهد که خوابیده و مشغول خر و پف کردن است. پیرمرد با عصبانیت شانه ی پسر را تکان می دهد. پسر از خواب بیدار می شود (پیرمرد با عصبانیت) : پسره ی حیف نون من پاشدم رفتم این همه گشتم این دفترچه رو اوردم برات خاطرات بچگیتو خوندم که متنبه بشی ، اونوقت تو گرفتی خوابیدی؟ (پسر) : خیلی طولش دادی خب ..بعدشم تو این هفته این پنجمین باره که داری این کارو میکنی . خسته شدم دیگه (پیرمرد در حالیکه یگ پس گردنی به پسر می زند) : اولا جای دفترچه رو گم کرده بودم . دوماً صدبارم این کارو بکنم تو بعنوان پسرم موظفی هربار منو بغل کنی ، ببوسی ، از کارت پشیمون بشی و دستمو بگیری ببری خونه (پسر با عصبانیت) : پیرمرد خرفت .. چند بار بگم من پسر تو نیستم اینجام خونه ی تو نیست ... اینجا سرای سالمندان کمپِ تیراناست ، توام سی ساله آلزایمر داری ، منم پرستارتم .. الانم دارم میرم پوشکتو آماده کنم .. سریع بیا که برات ببندم کپه مرگتو بذاری فردا کلی توئیت باید بزنی پسر می رود و از کادر خارج می شود .. پیرمرد به روبرو خیره شده است .. دوربین به صورت پیرمرد نزدیک می شود . پیرمرد به دوربین نگاه می کند و پلک نمی زند. دوربین از پایین به بالا حرکت‌ می کند و در نقطه ای که تمام حیاط آسایشگاه را نشان می دهد ایستد .. حیاط پر از نیمکت هایی ست که روی هر کدامشان یک پیرمرد نشسته است ... 🔺محمد محمدی🔺 طنزیم | @tanzym_ir
*مسابقه چند سوالی* + جانداره؟ - هنوز بله. + انسانه؟ - ظاهراً + مشهوره؟ - سعی می کنه باشه. + خواننده ست؟ - با میکرفون سر و کار داره ولی نه. + بازیگره؟ - با دوربین سر و کار داره ولی نیست. + استندآپ کمدینه؟ - همش ما رو میخندونه. - مقیم ایرانه؟ + خوابشو میبینه ولی تابعیت آمریکایی داره. + یه راهنمایی می کنید؟ - هر شب موقع خواب، از ارتش خیالیش سان می بینه. + خخخخخ ... ربع پهلوی - آفرین  🔺 میلاد سعیدی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
بنام خلق و بنام مریم ارتش مجاهد ایران زمین! هم اینک شاکر خواهر مریم و فرماندهی بی‌مثال او باشید که دروازه های کشورمان؛ ایران را به روی ما گشود و املت صبحانه را در تهران خواهیم زد. در این راستا و به افتخار ورود شما به میهن، به آگهی‌ زیر توجه نمایید: *لباس فروشی "مجاهدان؛ به جز سعید شاهسوندی" دارای ۳۵۰۰ مدل لباس به یاد ۳۵۰۰ نفری که در عملیات آفتاب کتلت شدند، به رنگ های سبز، سبز لجنی، سبز خزه‌ای، سبز شبدری، سبز آب دماغی، سبز کاربنی(خفه شو! کاربن از اول هم سبز بود آبی های کثیف مصادره اش کردند) سبز فسفری، سبز گشنیزی، سبز کاکائویی و... افتتاح شد. *خواهران مجاهد! خدمات آرایشی "فدایی مسعود، فدایی مریم" با کاشت لیزری و کاملا حرفه ایِ انواع سبیل، اعم از: چخماقی، خطی، دورپهن، هیتلری، سوزنی، زیگزاگ و... و هاشور و میکروبیلدینگ و فیبروز و میکروپیگمنتیشن سبیل های کم پشت آماده‌ی خدمت میباشد. *مژده! مژده! مطب دکتر "به یاد ابریشمچی" مجهز به پیشرفته ترین و مدرن ترین دستگاه‌های جراحیِ یکروزه، شروع به کا کرد. نرخ مصوب: دماغ مسعودی: ۵۰۰ دلار دماغ موسی خیابانی: ۴۷۰ دلار دماغ لنینی: فعلا موجود نیست. دماغ یکی از مجاهدان که در توالت اشرف فکر کرد نازنجک ترکانده اند و سکته کرد: مجانی *کارگاه فشرده ی تقویتی "هنر زن نبودن" با تاکید بر آموزش: اخم استالینی، پُک زدن چرچیلی، راه رفتن خواهر مریم، ویژه‌ی بانوان مجاهد در کانکس اشرف برگزار می‌شود. *خواهران و برادران مجاهد! دقت کنید مسافت زیادی را تا تهران در پیش داریم، بنابراین در کیف‌های تعبیه شده اقلام ضروری‌تان مانند قرص، شربت، سرم، دستگاه فشار، لیوان دندان مصنوعی، کلینکس، ایزی لایف اضافه همراهتان باشد. *برادر مجاهد! عاروق زدن با صدای بلند، تگری، تک خوشه، لوله‌ای، دیگر بین مردان ایرانی مرسوم نیست و نشانه ی ابهت نمیباشد، لطفا از انجام اینگونه اعمال خودداری کنید. *خواهر مجاهد! نخند! ما که مُردیم و تو یاد نگرفتی که حداقل به جای انگشت اشاره، انگشت کوچکت را داخل دماغت کنی، به فضل مریم می‌رویم ایران و آنجا با دیدن زنان با کلاس فامیلت یاد میگیری دیگر کثافت‌کاری‌ها و پلشتی‌هایت را بگذاری کنار. *نکته ی آخر اینکه در تهران همه با هم به سمت مناطق حساس حرکت خواهیم کرد، ببینم کسی راه افتاده دنبال عشق جوانیش که شهین دخت و تاج الملوک و... را پیدا کند بنام مریم دو سوراخ دماغش را با دو لول مسی میترکانم. پیروز باد ایران آزاد ستاد حمله به وطن 🔺زهرا خاکباز🔺 طنزیم| @tanzym_ir
⭕️ مغز آزاد -نام؟ +کسری عقب دوز. -چیکار میکردی اونجا؟ +هیچی. بچه ها گفتن بیا بریم منم باهاشون رفتم. -شیشه بانک رو چرا شکستی؟ + کارت یکی از بچه ها رو عابر بانک خورده بود. قفل فرمون هم دست من بود. -چرا اون تایر گندهه رو آتیش زدی؟ +مال تریلی بابای امید بود. پنچر شده بود خونشون هم جا نداشت آوردیم اونجا سوزوندیم جاشون باز بشه. -اون اوتوبوسه رو چرا جزغاله کردین؟ + سردمون شده بود. شما حاضری سرما خودت شب توی خیابون بمونی؟ -ای بابا. صبح علی الطلوع شاتگان چی بود دستت باهاش تیر اندازی می کردی؟ +مسابقه داشتم. میخواستم روی درختا تمرین کنم. -زدی یه پیرمرد رو آبکش کردی! +تقصیر نیروی خودتون بود؛ هولم کرد. -چجوری؟ +بهش گفتم بذار این تیر آخری رو بزنم خودم میدم بهت. نذاشت. - تو هم زدی به پیرمرده! +هول شدم. البته خودشم بی تقصیر نبود. دندونش جایی افتاده بود که من داشتم تمرین میکردم دولا شد برداره خورد بهش. -چیکارت کنم؟ +آزاد. -سرباز! سرباز! هوی سرباز! این آقا از لحاظ مغزی آزاده. پرونده بره دادستانی! 🔺محمدحسین صادقی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استودیو ملکه | هرکس از خونه میاد بیرون با تانک میزننش😑😂 کیوان از درود گزارش میده! 🔺🔺 طنزیم| @tanzym_ir
- سلام. من رو شناختی؟ - نه تو کی هستی؟ چرا من نمیبینمت؟ - نترس آشنا هستم. میخوام نصیحتت کنم. - من از نصیحت بدم میاد - این فرق داره گوش کن خوشت میاد. اول اینکه اون پیت بنزینی که با خودت میبری برای آتیش زدن رو مفت و مجانی خالی نکن روی بانک ها. بنزین گرونه میفهمی - پس چیکار کنم؟ - ببین بانک آتیش زدن از مد افتاده. برو تو‌کار دکه های کوچیک بقالی. لامصب خیلی حال میده. مخصوصا وقتی شیشه های نوشابه تو آتیش میترکه. - با چه توجیهی؟ - نه که برای بانک خیلی توجیه داشتی!؟ مگه نمیدونی اینا همشون مامورهای مخفی سپاه هستن. از این دکه ها دارن مردم رو دید می زنن. - دیگه چیکار کنم؟ - روی زنگ های مردم آدامس بچسبون. قشنگ دو سه ساعت یه شهر رو سرکار میذاری.😁 -چرا میخندی؟ -یاد تجربیات خودم افتادم. لامصب خیلی کیف میداد - تو خیلی خوب بلدی اغتشاش کنی می شه خودت رو معرفی کنی؟ - من داعش درونت هستم دیگه. از خواب غفلت بیدار شدم، اومدم تو رو هم بیدار کنم. پاشو. پاشو خرس گنده لنگه ظهره هنوز جایی رو تخریب نکردی. 🔺صنم یاوری🔺 طنزیم| @tanzym_ir