منطق گزارشگر ایرانیِ فوتبالهای پُرتو به اینصورته که:
اگر گلی رو طارمی نزده باشه هم، پاس گلش که با اون بوده، حتی شده با دو تا واسطه😂
🔺فاطمه غنی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*مهد دموکراسی اینچنین است!*
پس از تنها 45 روز از آغاز کار خانم تراس در سمت نخستوزیری ایشان مجبور به ترک خانه شماره 10 و محل کارش شد. او چهارمین نخستوزیری است که طی شش سال گذشته این سمت را تجربه کرده است. انجمن دموکراسی پادشاهی انگلستان با اشاره به این تحولات سریع در پست نخست وزیری پیشبینی میکند تا سال 2035 تقریبا تمامی مردم انگلستان و حومه حداقل یک بار نخست وزیر انگلیس شوند و این موضوع را تبلور زیبایی از دموکراسی میداند.
🔺سید محمد حسن سعیدی 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از وطنز
#مشت_و_مال سخنگوی کاخ سفید که گفت تمرکز کاخ سفید بر ناآرامیهای ایران است نه مذاکرات
🔸امید به رژیم چنج
در منطق بحث و گفتوگو میبازیم
لج کرده و فتنه راه میاندازیم
در کاخ سفید دور پیت بنزین
بنشسته و کوکتلمولوتوف میسازیم
✍حسن اویسی
🔹اا🔸
ایران شما حکومت بیداد است
از زشتترین مراحلش ارشاد است
از کشور من درس بگیرید، اینجا
زانو بزنم، جورج فلوید آزاد است
✍ابراهیم صفائی
🔹اا🔸
با خود ناکس ابلیس که قوم و خویش است
هر کجا هست نماد تنش و تشویش است
دستکشْ مخملی و همچو چدن پنجولش
ماده گرگیست که در رخت و لباس میش است
✍طاهره ابراهیمنژاد
🔹اا🔸
عجب دنیا حقیر و شِرتی شِرتیست
که شاخش بایدنِ پیر زپرتیست
دو معنا دارد آزادی در عالم
در اینجا اغتشاش، آنجا لیبرتیست
✍علیاکبر مدرسزاده
🔹اا🔸
بزن هشتگ که ایران آش و لاش است
و اوضاع زنانش دلخراش است
تو که رفتی وین، خر داغ کردند
کبابِ چنجهی من «اغتشاش» است
✍مرضیه قاسمعلی
🔹اا🔸
خبر آمد که آمریکای دجال
شده در دشمنی بسیار فعال
به امّید رژیم چنجی در ایران
تمرکز کرده روی سطل آشغال
✍محمدعلی کمالیمقدم
🔹اا🔸
چشم او در پی ما بوده چو از روز نخست
این افاضات جدیدش بهخدا هست درست
لیک هر بار تفأل زده حافظ فرمود:
«ای مگس عرصهی سیمرغ نه جولنگه توست»
✍طاهره ابراهیمنژاد
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
نیروهای پلیس فرانسه در حال حفاظت از جوان شجاع ایرانی که در اعتراضات ایران توسط مزدوران رژیم آش و لاش شده است.
🔺محمد مطلبی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#میز_خبر_طنزیم
⭕️ تعطیلی نانواییها در فرانسه به دلیل کمبود گاز بسیاری از قنادیها و نانواییهای فرانسوی؛
🔴 رئیس صنف نان و قند فرانسه ضمن تأیید این خبر دلیل آن را تکذیب کرده و گفت: اصلنم اینطوری نیست!
وی افزود: دولت فرانسه به همه بولانژغیهای (نانواییهای) کشور، مرخصی با حقوق همراه با بلیت سفر دور دنیا با هواپیمای اختصاصی داده است.
⭕️ دبیر ستاد حقوق بشر از تشکیل پرونده قضایی علیه آمریکا در دادگستری تهران خبر داد.
🔴 وی در پاسخ به این سوال که این کار به چه دردی میخورد، گفت: این کار برای تعیین خسارات و صدور رأی علیه آمریکا و خالی کردن حرص خودمان است و کاربرد دیگری ندارد!
⭕️ رسانه موثق ایران اینترنشنال در مطلبی راجع به کشته شدن شش افسر موساد به دست خود رژیم صهیونیستی به اتهام ارتباط با ایران، خبر داده است: طبق بررسی ما یکی از این افسران به دلیل بیهوش شدن حین تمرین، دو تن در اثر خودکشی، یکی بر اثر ایست قلبی و دو تن دیگر به دلیل تیراندازی اشتباه به هم کشته شدهاند.
🔴 تحلیلگران معتقدند اضافه کردن هر کلمهای به این خبر از طنز آن میکاهد!
🔺هانیه سادات حسینی زاده🔺
طنزیم| @tanzym_ir
الان نصب نرم افزارای ایرانی شده حکایتِ روز امتحان، همه از هم میپرسیدن تو خوندی؟! طرف میگفت: اصصصلا!
ولی تهش امتحانشو بیست میشد😂
🔺فاطمه غنی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
مردم فرانسه با برگزاری کارناوال شادی، آمادگی خود را برای ورود به زمستان بالا بردند. در این جشن مردم و نیروهای امنیتی در کنار هم، اقدام به پایکوبی، آتشبازی و شوخی دستی نمودند.
🔺محمد مطلبی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
حکایات ابوسعید
*تَر است؟!*
گویند روزی ابوسعید ابوالدِق در اتوبوس بنشسته بودی و چون صندلیاش دم پنجره نبودی، اعصاب درستی نداشتی. پس هفت دانه کشکقلقلی که در جیب داشتی، درآورده، خوردن بنا نهاد. بغلدستیاش که تا پیش از آن هندزفریبهگوش در چُرت بودی، ناگاه بپرسید: «تَر است؟!»
ابوسعید که در خیال خود بودی، ترس بخورد و جستی بزد و کشکها از مشت وی بریخت. رو به بغلدستی بکرد و بگفت: «چی؟! هیزمش؟!»
بغلدستی بگفت: «خیر، کشکقلقلیها.»
ابوسعید کشکها را از کف اتوبوس جمع بکرد، پس فوت بکرد و رو به بغلدستی بگرفت و بگفت: «بلی، تَر است. فوت بکردم؛ اوکی است. بیا بخور!»
بغلدستی سوسولبازی ورزیده، سپاس بگفت و کشک نخورد.
دقایقی بگذشت و ابوسعید را در خاطر آمد که دیشب در مهمانی خانوادگی از برادرش در یک حالت بهغایت کِرکرِخندهای عکس برداشته. گوشی برون آورد تا عکس را برای برادر بفرستد و ادخال سُروری حاصل آید. پس مسنجر بگشود و برای برادر چنین بنوشت: «سلام سوژهی نابم برای عکاسی» خواست عکس مذکور را بفرستد که ناگاه بغلدستی بگفتش: «ردیف منتخب شاعران وسواسی»
ابوسعید بگفت: «هان؟!»
بغلدستی پاسخ بداد: «مصرع دومش است. این را هم بنویس توی چَتات.»
ابوالدق «پوفففف»ای بکرد و خواست قید فرستادن عکس را جلوی دیدگان این نافُرمبغلدستی بزند که برادر پیام وی سین بکرد. پس در پاسخ بنوشت: «باز از ما عکسِ خیط برداشتی؟! خب بفرست ببینیم حالا!»
بغلدستی که دیگر دقیقاً تا لوزالمعده در گوشی ابوسعید بود، بگفت: «پیامش سین بکردی، جواب واجب است. زود باش بفرست عکس را برایش!»
ابوسعید که بدید کار با هیچ مقدار از «پوفففف» حل نمیشود، با گوشی در بینی بغلدستی بکوفت. چون دلش خُنک نگشت، یکی دیگر هم بکوفت. پس چون از داخل اتوبوس افق پیدا نبود، در فاصلهی سه سانتیمتری از کلهی بغلدستی در صورت وی زل بزد و بگفت:
«چشم من جرم فضولی را نمیدانم که چیست
من فقط دانم درآید جانم اَر قطعش کنم»
🔺فاطمه بحرکاظمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir