سؤال از عزيزان اهل سنت
1– پاسخ شما از استدلال شيعه به حديث غدير بر امامت حضرت علي (ع) و قرائن مرتبط به آن از جمله: سخن حضرت از ولايت تامه خود با جمله (أَلَسْتُ أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟) و اعتراف برخي از علماي بزرگ اهل سنت مانند ابن جوزي مبني بر صراحت حديث غدير بر امامت (وهذا نص صريح في إثبات إمامته) و استدلال حضرت علي به حديث غدير و ديگر ادله چيست؟
2 – آيا تبريك خليفه دوم به علي (ع) در غدير خم ، وجمله (اَصْبَحْتَ مَولايَ وَمَولىَ كُلِّ مُسْلِمٍ) و يا (اَصْبَحْتَ الْيَوْمَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِن) دلالت بر خلافت حضرت علي (ع) نميكند؟
3 - آيا دلالت حديث غدير بر امامت حضرت علي (ع) قويتر است يا نماز خواندن خليفه اول به جاي پيامبر اكرم (ص) ؟
4 – آيا كلمه مولي با توجه به موارد استعمال قرآني، دلالت بر ولايت حضرت علي (ع) نمي كند از جمله آيات ذيل:
ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللهِ مَوْلاَهُمْ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ الانعام: 62
وَاللهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ التحريم: 2
مَأْوَاكُمْ النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ الحديد: 15
5 - حضرت رسول (ص) در غدير خم با جمله «مَنْ كُنْتَ وَلِيَّهُ ، فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ». مسند أحمد ج5 ص350 . آيا با گفتن كلمه (ولي) اشاره به ولايت تامه حضرت علي (ع) نكرده است؟
چه فرقي است ميان اين جمله پيامبر اكرم (ص) با سخن خليفه دوم كه گفته «فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ أَبُو بَكْر أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ. صحيح مسلم ج 5 ص 152، ح 4468، كتاب الجهاد باب حكم الفئ.
6 – اگر قضيه مشابه با غدير خم براي خليفه اول افتاده بود، شما چه برداشتي از آن ميكرديد؟
با توجه به لزوم محبت مؤمن آيا درست است كه پيامبر اكرم (ص) سعي داشت ماجراي در سطح غدير را تنها براي اثبات دوستي حضرت علي (ع) را بيان كند؟
اگر نظر پيامبر گرامي (ص) اثبات دوستي حضرت علي بود چرا از كلمه (حب) استفاده نكرد و نفرمود: (من كان يُحِبُّني فَلْيُحِبَّ عَلِيّاً) هر كس مرا دوست دارد؛ علي را دوست داشته باشد.
کانال تقویم شیعه
هدف نشر معارف اسلامی علوی است
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
یک روز تا عید الله الاکبر عید کفر و ایمان عید سعید غدیر
شركت كنندگان در مراسم غدير:
ماجراى غدير چنين بود كه در روز شنبه، چهار يا پنج روز مانده به آخر ذى القعده سال 10 ه ق، پيامبر صلّى الله عليه و آله غسل نمودند و همراه با 120 هزار نفر از مسلمانان از مدينه خارج شدند.
(كافى: ج 4، ص 248. طبقات ابن سعد: ج 3، ص 235. ارشاد السارى: ج 6، ص 429)
در اين سفر حضرت عليا مخدره صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليها، امّ هانى خواهر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه بنت حمزه امّ سلمه و ساير همسران پيامبر صلّى الله عليه و آله از جمله عايشه و حفصه حضور داشتند.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 25. طبقات ابن سعد: ج 3، ص 235. ارشاد السارى: ج 6، ص 429)
اميرالمؤمنين عليه السلام هم از يمن با عده اى وارد مكه شدند.
.............................
- دستور الهى براى مراسم غدير:
بعد از انجام اعمال حج دستور الهى رسيد كه علم و ودايع انبياء را به امير المؤمنين عليه السلام تحويل دهند و امر ولايت آن حضرت را به مردم تبليغ نمايند.
پيامبر صلّى الله عليه و آله بسيار گريست، به طورى كه محاسن مباركش از اشك تر شد. حضرت از خداوند خواستند كه ايشان را از شر منافقين محافظت فرمايد.
(بحار الانوار: ج 37، ص 127)
در منى پيامبر صلّى الله عليه و آله دوبار خطبه ايراد فرمودند، و اشاره كلّى به ولايت امير المؤمنين عليه السلام فرمودند. در مسجد خيف جبرئيل نازل شد كه خداوند میفرمايد: «ولايت على عليه السلام را به مردم برسان ولى وعده محافظت از شر دشمنان را براى آن حضرت نياورد.
در كراع الغميم، بار ديگر جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد كه:
«فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ»: «شايد تو ترك كنى بعضى از امورى را كه به تو وحى میشود و سينه تو به خاطر آن گرفته باشد».
(سوره هود: آيه 12)
باز اين بار هم امر ولايت مورد تأكيد قرار گرفت، ولى آيه اى دال بر محافظت آن حضرت از شر دشمنان نيامد. پيامبر صلّى الله عليه و آله مطالب مناقين را به جبرئيل فرمود و كوچ كردند.
اوايل روز 18 ذى الحجة به غدير خم رسيدند، و بار ديگر جبرئيل نازل شد و آيه 67 سوره مائده را آورد كه شامل تبليغ ولايت مولى الموالى امير المؤمنين عليه السلام و در امان بودن آن حضرت از شر منافين بود.
«يا أيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ إنَّ اللهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرينَ»: «اى پيامبر تبليغ كن به مردم آن امرى را كه در باره على عليه السلام از جانب خدا بر تو فرستاده شد و اگر اين كار را انجام ندهى رسالت الهى را تبليغ نكردهاى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مینمايد. خداوند كافران را هدايت نمیكند
کانال تقویم شیعه
هدف نشر معارف اسلامی علوی است
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
چند نکته مهم از خطبه غدیر
پیامبر(ص) میفرمایند: من آنچه مامور به ابلاغش بودم رسانیدم تا بر هر حاضر و غائب، و هر کس که حضور دارد یا ندارد و هر کس که به دنیا آمده یا هنوز نیامده، حجت باشد. اهمیت سخنان و خطبه های ایراد شده در روز غدیر و همچنین جمعیت بسیار زیاد حج الوداع به قدری بوده که حضرت یقین داشتند واقعه غدیر ماندگار خواهد شد و در تمام اعصار و برای همه مردم باقی خواهد ماند. علاوه بر تعداد جمعیت، افرادی مشغول به نوشتن شده بودند و عده ای برای این واقعه شعری سرودند. پس جای هیچ شبهه ای برای انکار غدیر باقی نماند.
نقل واقعه غدیر تا قیامت
یکی از سفارشات پیامبر(ص) در غدیر این بود که حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت این واقعه را برسانند. این سفارش، نشان دهنده اهمیت این واقعه است. از همین سفارش پیامبر(ص) درمییابیم که یکی از وظایف مهم هر پدری، حب و اطاعت از امیرالمونین(ع) و انتقال آن به نسل بعد از خود است. اینکه انسان تنها خودش به این ولایت معتقد باشد کفایت نمیکند و در جهت اعتقاد و التزام فرزندان خود نیز باید بکوشد.
یادآوری ولایت، بزرگترین امر به معروف
پیامبر(ص) علاوه بر سفارش کلی به امر به معروف و نهی از منکر، به صورت خاص هم به این امر سفارش کرده و میفرمایند: «بالاترین امر به معروف آن است که کلام مرا فراگیرید و به آنان که حاضر نیستند برسانید و آنان را امر به قبول آن و نهی از مخالفت آن نمائید.» ایشان نفس معروف را ولایت امیرالمومنین(ع) دانسته و منکر را اجتناب از آن میدانند. لذا اگر کسی به ولایت حضرت علی(ع) اعتقاد نداشته باشد دچار منکر میشود.
ولایت امیرالمومنین(ع)، رستگاری عظیم
پیامبر اکرم(ص) در این روز نه تنها به ولایت امیرالمومنین سفارش کردند بلکه فلاح و رستگاری را در اطاعت و ولایت از ایشان و اهل بیت عصمت و طهارت میدانند. ایشان میفرمایند: «هرکس خدا و رسولش و امامانی که ذکر کردم (یعنی ائمه دوازده گانه) را اطاعت کند به رستگاری عظیم دست یافته است.» یعنی تنها کسی میتواند رستگار باشد که ائمه معصومین را اطاعت کند که قطعا سخن امام، سخن خدا و رسول خداست و اطاعت از او اطاعت از خداست.
پیامبر بزرگوار ما در آن روز نتیجه مخالفت با امام علی(ع) را جز شقاوت نخواندند و فرمودند: «ملعون است کسی که مخالفت علی(ع) را نماید.» یعنی اعمال انسان بدون اطاعت و ولایت علی(ع)، مقبول واقع نخواهد شد و انسان مورد لعن خدا واقع میشود.
و علیُ بابها...
حضرت در آن روز از شان و منزلت امام علی(ع) و خاندان ایشان بسیار سخن گفتند. یکی از مهمترین سخنان در این بارهصحبت از شان و مقام علمی علی(ع) است. پیامبر فرمودند: هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند به من تعلیم فرموده و هیچ علمی نیست مگر آن که من آن را به علی (ع) آموخته ام. کسی که علم همه چیز را داراست و تقوای عمل به علم الهی را هم دارد، بیش از همه سزاوار پیروی و اطاعت است. امام علی (ع) به بیان پیامبر(ص) گنجینه تمام علوم و اسرار الهی است.
پرستش خدا بی ولایت علی(ع) باطل است
پیامبر(ص) میفرمایند: «بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است. ایشان علاوه بر سفارش کلی به اطاعت از حضرت علی(ع)، به تک تک مردم سفارش می کند و از پیر و جوان و اقوام مختلف نام میبرند. همچنین ایشان با آوردن صفت یکتاپرست، دوباره یادآوری میکنند که اطاعت از امام و رسول، لازمه یکتاپرستی است. پرستش خداوند به تنهایی کافی نیست و اطاعت از ولی خدا هم لازم است. همچنین ایشان حضرت علی(ع) را صاحب اختیار مردم خوانده و با این صفت حجت را بر مردم تمام کردند. یعنی امام، بر تمام جسم و جان و اموال مردم حق اختیار دارد.
کانال تقویم شیعه
هدف نشر معارف اسلامی علوی است
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
#یا_علی_ع🌹
🔸مدح علی را گرکسی گوید عبادت میکند
🔹یابشنودتوصیف وی از حق اطاعت میکند
🔸شداولین مداح وی خلاق کل ما خلق
🔹در شان وتعریف علی قرآن کفایت میکند
#در_انتظار_غدیر✨
۲روز تا غدیر
#یا_علی
@taqvim_shiaa
اعمال شب وروز عید غدیر
شب هيجدهم: شب عيد غدير و شب بسيار با شرافتى است، سيّد ابن طاووس در كتاب» اقبال «دوازده ركعت نماز با يك سلام به كيفيتى مخصوص براى اين شب همراه با دعاهايى روايت كرده است.
روز هيجدهم: روز عيد غدير، و «عيد اللّه اكبر» ، و عيد آل محمّد عليهم السّلام و عظيم ترين عيد است، و حق تعالى هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده جز آنكه اين روز را عيد كرده و حرمت آن را دانسته.
نام اين روز در آسمان روز «عهد معهود» و در زمين روز «ميثاق مأخوذ» و «جمع مشهود» است.
روايت شده كه از امام صادق عليه السّلام پرسيدند، آيا مسلمانان را غير از جمعه و قربان و فطر عيدي هست؟ فرمود: آرى عيدى است كه حرمتش از همه اعياد بيشتر است، راوى گفت: كدام عيد است؟ حضرت فرمود: روزى است كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله امير المؤمنين عليه السّلام را به جانشينى خود نصب فرمود، و اعلام كرد: هركه من مولا و آقاى اويم، پس على مولا و آقا و پيشواى اوست، و آن روز هيجدهم، ذو الحجّه است، راوى گفت: در آن روز چه كارى بايد انجام داد؟ فرمود بايد روزه بداريد، و عبادت كنيد، و محمّد و آل محمّد عليهم السّلام را ياد آريد، و بر ايشان صلوات فرستيد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله امير المؤمنين عليه السّلام را وصيت كرد، كه اين روز را عيد گرداند، و هر پيامبرى به جانشينى خويش وصيت ميكرد، كه اين روز را عيد كند.
در حديث ابن ابى نصر بزنطي از حضرت رضا عليه السّلام آمده: اى پسر ابى نصر هر كجا باشى، بكوش روز عيد غدير نزد قبر مطهّر حضرت امير المؤمنين عليه السّلام حاضر شوى، به درستيكه در اين روز، خدا ميآمرزد، از هر مرد و زن مؤمن گناه شصت سال ايشان را، و از آتش دوزخ آزاد ميكند، دو برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد كرده، و پرداخت يك درهم در اين روز به برادران مؤمن، برابر هزار درهم در اوقات ديگر است، و در اين روز به برادران مؤمن احسان كن، و هر مرد و زن مومن را شاد گردان، به خدا سوگند، اگر مردم فضيلت اين روز را چنان كه بايد بدانند، هرآينه هر روز فرشتگان با ايشان ده مرتبه مصافحه كنند.
در هر صورت بزرگداشت اين روز شريف لازم است، و اعمال آن چندچيز است: اوّل: روزه كه كفّاره شصت سال گناه است، و در حديثى است روزه اين روز برابر روزه تمامى عمر دنيا و معادل با صد حج و صد عمره است.
دوّم: غسل.
سوّم: زيارت امير مؤمنان عليه السّلام و شايسته است انسان هر كجا باشد، بكوشد كه خود را به قبر مطّهر آن حضرت برساند، و براى آن جناب در اين روز سه زيارت مخصوص روايت شده كه يكى از آنها زيارت معروف به «امين اللّه» است، كه هم از نزديك و هم از راه دور خوانده ميشود، و آن از زيارات جامعه مطلقه است، و در باب زيارات ان شاء الله تعالى خواهد آمد.
چهارم: تعويذى [ذكر مربوط به پناه جستن به خدا از ناملايمات و شرور] را كه سيّد ابن طاووس در كتاب «اقبال» از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله روايت كرده بخواند.
برگرفته از مفتاح الجنان
کانال تقویم شیعه
هدف نشر معارف اسلامی علوی است
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
معرفى على بن ابى طالب عليه السلام:
در روز غدیر
در روز بازوى على عليه السلام را گرفتند و در همين حال على عليه السلام دستان مباركش را به طرف آن حضرت بلند كرد. پيامبر صلّى الله عليه و آله آن حضرت را بالا برد به حدى كه پاهاى مبارك حضرت تا سر زانوهاى پيامبر صلّى الله عليه و آله رسيد. سپس فرمود: «الست اولى بكم من انفسكم» ؟ همه گفتند: «اللهم بلى». فرمود: «هذا على اخى و وصيى، من كنت مولاه فهذا على مولاه و هو على بن ابى طالب. هركس كه من مولى و صاحب اختيار او هستم اين على مولى و صاحب اختيار اوست. مكان و منزلت او مثل مكان و منزلت من نزد شماست. بار الها، دوست بدار هركس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هركس او را دشمن بدارد، و كلماتى ديگر براى تأكيد فرمان الهى و اقرار مردم بيان نمودند. سپس فرمودند: خبر غدير را حاضرين به غتئبين و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.
..............................
- بيعت لسانى و عملى:
همين كه آن حضرت از منبر پائين آمدند، مردم با صداى بلند با زبان و دست بيعت كردند و پيامبر صلّى الله عليه و آله می فرمود: «هنئونى هنئونى»
(الغدير: ج 1، ص 276)
به من تبريك بگوئيد.
بعد دستور دادند تا چادرى جداگانه براى أميرالمؤمنين عليه السلام زدند و فرمود: همه بروند و به آن حضرت سلام كنند و بگويند: «السلام عليك يا أميرالمؤمنين». عمر آمد و سلام كرد و گفت: «بخ بخ يابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة».
(بحار الانوار: ج 38، ص 344. ملحقات احقاق الحق: ج 6، ص 468 - 469. الغدير: ج 1، اين مطلب را از 60 منبع اهل سنّت نقل كرده است)
ابوبكر نيز در اين تهنيت با عمر شريك بود.
(فيض العلام: ص 123، به نقل از دار قطنى و عاصمی )
بيعت سه روز طول كشيد و در اين سه روز نماز ظهر و عصر را با هم می خواندند. بعد از نماز بيعت تا غروب ادامه داشت، و نماز مغرب و عشا را نيز با هم می خواندند.
بيعت زنان:
براى بيعت زنان، ظرف آبى زير پرده اى قرار دادند، به طورى كه نصف ظرف در طرفى و نصف ديگر آن در طرف ديگر پرده قرار داشت . يك طرف أميرالمؤمنين عليه السلام دست مبارك خود را داخل ظرف آب قرار داده بودند، و طرف ديگر زنها دست خود را می گذاشتند و ضمن تبريك می گفتند: «السلام عليك يا أميرالمؤمنين». حضور حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها زينت بخش مراسم بود.
از سوى ديگر بيعت عايشه اين سابقه او را در اذهان ثبت كرد تا روزى كه جنگ جمل را برپا كرد، و در مقابل صاحب غدير صف آرائى نمود و با خوارى و ذلّت از لشكر ولايت شكست خورد.
(بحار الانوار: ج 21، ص 38. عوالم: ج 3/15، ص 309)
بعد از اعلام ولايت در غدير، جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: «الْيَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ ديناً»
(سوره مائده: آيه 3)
«امروز براى شما دينتان را كامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم».
«کانال تقویم شیعه »
با نشر معارف اسلامی علوی مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
شعر معروف «علی ای همای رحمت» از استاد شهریار تبریزی
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه ي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسکين در خانه ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را:
«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»
ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
هفتم صفر یا بیست ذی الحجه
ولادت امام موسي بن جعفر عليه السلام است
در سال 128 ه در «ابواء» بين مكه و مدينه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام به دنيا آمدند.
پدر والامقام آن حضرت امام صادق عليه السلام و مادر ايشان حميدة المصفاة ميباشند.
(رياحين الشريعة: ج 3، ص 18. بحار الانوار: ج 48، ص 61)
مشهورترين لقبهاي آن حضرت صالح، صابر، امين و كاظم، و مشهورترين كنيه آن حضرت ابوالحسن است. اگرچه امير المؤمنين عليه السلام و امام زين العابدين عليه السلام هم مكني به اين قباند، ولي در كتب اخبار از امام كاظم عليه السلام به ابوالحسن اول، و از امام رضا عليه السلام به ابوالحسن ثاني و از حضرت هادي عليه السلام به ابوالحسن ثالث تعبير ميكنند. البته گاهي به خاطر تقيه، از آن حضرت به عنوان عبد صالح، فقيه و عالم نيز تعبير كردهاند.
(جلاء العيون: ص 524. منتخب التواريخ: ص 516. منتهي الامال: ج 2، ص 181)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۲ذی الحجه: شهادت میثم تمار
بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند
لقب تمّار را از این جهت به میثم دادهاند که وی در کوفه خرما فروش بود
خاندان
ميثم، فرزند يحيي با کنيه ابو سالم، از اصحاب و ياران امام علي، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) زادگاهش سرزمين نهروان بوده است، ولي از دوران کودکي و نوجوانيِ او اطلاعاتي در دست نيست.
امام علي(عليه السلام) او را از زني از طايفه بني اسد خريد و آزاد کرد. آنگاه به او فرمود: اسمت چيست؟ گفت: ابو سالم. امام فرمود: «پيامبر(صلي الله عليه و آله) به من خبر داد که پدرت ـ در عجم ـ نام ميثم را بر تو نهاده است.»
ميثم گفت: «خدا، رسول خدا و اميرمؤمنان(عليهما السلام) راست گفتند، اسم من ميثم است.»
آنگاه امام فرمود: «اسمت را حفظ کن و کنيه خود را ابو سالم قرارده.»
او پس از آزادي، از خرمن علوم ولايت خوشه هاي فراوان دانش و فضيلت چيد، که مهمترين آنها، علم «بلايا و منايا»1 و تفسير قرآن بود.
ابن ابي الحديد در اين باره مي نويسد: «علي(عليه السلام) دانش هاي سرشاري به ميثم آموخت و امور سرّي را به او تعليم داد.»
ميثم تمّار، همچنان که خود در خدمت اهل بيت بود، دو تن از فرزندانش نيز از اصحاب اهل بيت(عليهم السلام) بودند. شعيب بن ميثم از اصحاب امام صادق(عليه السلام) و صالح بن ميثم از اصحاب امام باقر و صادق(عليهما السلام) است
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
نگاهی کوتاه به زندگینامه جناب میثم تمار علیه السلام
سفر مکّه
* ميثم تمّار در سال 60هـ.ق. همان سالي که امام حسين(عليه السلام) قصد کوفه کرد، براي زيارت خانه خدا به مکّه رفت. روزي خدمت امّ سلمه رسيد. امّ سلمه اسم او را پرسيد. گفت: ميثم هستم. امّ سلمه گفت: «به خدا قسم بسيار شنيدم که رسول خدا تو را در نيمه هاي شب ياد مي کرد، همچنين درباره تو، به علي(عليه السلام) سفارش مي کرد.»
در اين هنگام ميثم از احوال امام حسين(عليه السلام) پرسيد. امّ سلمه گفت: «به يکي از باغ هاي خود رفته است.» ميثم گفت: «هنگامي که برگشت، سلام مرا به او برسان و بگو به همين زودي نزد خداوند، همديگر را ملاقات خواهيم کرد.»
سپس امّ سلمه عطري آورد تا ميثم محاسن خود را معطّر کند. ميثم پس از معطّر کردن گفت: «تو ريش مرا خوشبو کردي، امّا به همين زودي در راه محبت اهل بيت(عليهم السلام) به خون خضاب خواهد شد. سپس امّ سلمه فرمود: امام حسين(عليه السلام) بسيار تو را ياد مي کند.»
ميثم گفت: «من نيز هميشه او را به ياد دارم، اکنون براي امري در شتابم و نمي توانم براي ديدنش صبر کنم.»
ميثم پس از زيارت خانه خدا، آهنگ کوفه کرد. امّا اوضاع کوفه متشنّج بود. مسلم و هاني توسط عبيدالله به شهادت رسيدند. عبيدالله ترسيد اگر ميثم تمّار پا به کوفه بگذارد، مردم را پيرامون خود جمع کند، لذا دستور داد او را پيش از ورود به کوفه دستگير کنند. افراد سپاه عبيدالله، در قادسيّه، ميثم را بازداشت کرده، نزد عبيدالله بردند. بعضي از نزديکان، به ميثم اشاره کرده و به عبيدالله گفتند: اين مرد نزد علي(عليه السلام) از همه عزيزتر بود. عبيدالله گفت: واي بر شما، علي اين عجمي را اين قدر گرامي مي داشت؟! سپس گفت: تو ميثمي؟! ميثم گفت: بله. عبيدالله گفت: پروردگارت کجاست؟! ميثم گفت: در کمين ستمگران و تو يکي از ستمگراني. عبيدالله گفت: از ابو تراب بيزاري جوي. ميثم فرمود: ابو تراب را نمي شناسم. عبيدالله بار ديگر گفت: از علي بن ابي طالب بيزاري بجو. ميثم در پاسخ گفت: اجابت نمي کنم. عبيدالله گفت: «به خدا قسم دو دست و پايت را قطع مي کنم و تو را به صليب مي کشم.»
ميثم در جواب گفت: اين روز را مولايم به من خبر داده است. عبيدالله پرسيد: مولايت ديگر چه گفت. ميثم پاسخ داد:
«فرمود: دست و پا و زبانت را خواهند بريد و تو را به صليب خواهند کشيد.»
عبيدالله پرسيد: مولايت نگفت توسّط چه کسي؟ ميثم پاسخ داد: آري، گفت توسّط زنازاده بني اميّه، عبيدالله بن زياد! عبيدالله به شدّت عصباني و ناراحت شد و در پاسخ ميثم گفت: «دست وپايت را مي برم و زبانت را وا مي نهم تادروغ گوييِ مولايت ثابت شود!»
ميثم گفت: «مولاي من دروغ نگفته و هر چه گفته از پيامبر و او از جبرئيل و او از خدا شنيده است. چگونه مي تواني با آنها مخالفت کني؟ من اوّلين کسي هستم که در عصر اسلام، لجام بر دهنم خواهند زد.»
* عبيدالله دستور داد، ميثم را همراه مختار به زندان انداختند. در زندان ميثم به مختار گفت: تو آزاد خواهي شد و براي خونخواهي امام حسين(عليه السلام) قيام خواهي کرد و همين مرد(عبيدالله) را خواهي کشت.
شهادت بر فراز دار
عبيدالله، همانطور که گفته بود، دستور داد دست و پاي او را قطع کرده، دارش زدند. ولي ميثم، اين فدايي ولايت، روي دار هم از آرمانهايش دست بر نداشت و شروع به خواندن احاديث فضايل اهل بيت(عليهم السلام) کرد و مي گفت: «اي مردم، هرکس مي خواهد، احاديث امام علي(عليه السلام) را بشنود، نزد من بيايد.»
مردم دور او را گرفتند و به حرفهاي او گوش مي دادند. به ابن زياد خبر دادند که ميثم تمّار روي دار، بني اميّه را رسوا کرد، مأموري فرستاد تا زبانش را ببرند.
مأمور نزد ميثم آمد و گفت: «زبانت را در بياور تا به دستور امير قطع کنم» ميثم جواب داد: مگر عبيدالله گمان نمي کرد، مولايم دروغ مي گويد؟ اين هم زبانم و زبانش را درآورد. مأمور با کمال بي رحمي زبانش را قطع کرد و صورت ميثم از خون خضاب شد.
سرانجام در سومين روزي که ميثم بالاي دار بود، ملعوني با خنجر شکمش را دريد و او جان به جان آفرين تسليم کرد. ميثم به ديدار مولايش نايل گشت و سرانجام ميثم 10 روز قبل از ورود امام حسين(عليه السلام) به عراق(کربلا) 22 ذي الحجه 60 هـ.ق. به شهادت رسيد.
پس از شهادت ميثم، عبيدالله اجازه نداد، جنازه اش را از دار پايين آورده، دفن کنند ـ شايد براي عبرت ديگران ـ .
هفت نفر از صنف خرما فروشان کوفه تصميم گرفتند جنازه ميثم را دفن کنند. شب هنگام عده اي از آنان پاسبان ها را مشغول کردند و عده اي ديگر جنازه را ربودند و در کنار نهر آبي در ميان قبيله مراد دفن کردند.
فرداي آن روز عبيدالله که مي ترسيد مزار ميثم محل تجمّع شيعيان شود، عده اي را مأمور کرد جنازه را پيدا کنند ولي هرچه گشتند پيدا نکردند.
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.
در كل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوّم: خواندن دو ركعت نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز عيد غدير است(در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هو الله أحد ده مرتبه و آية الكرسي ده مرتبه و إنا أنزلناه ده مرتبه بخواند كه مقابل صد هزار حج و صد هزار عمره و باعث برآوردن خداوند كريم است حوائج دنيا و آخرت او را به آسانى و عافيت و مخفى نماند،) و اينكه «آية الكرسى» در نماز مباهله بايد تا«هم فيها خالدون» خوانده شود.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین(ع) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی (ع) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، كه شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس نقل كرده اند
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۴ذی الحجه:
روز خاتم بخشي
در اين روز أميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله انگشتر خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه
«إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»
(سوره مائده: آيه 55)
در شأن آن حضرت نازل شد.
(قلائد النحور: ج ذي الحجه، ص 426. اكابر اهل سنت اتفاق دارند كه آيه «انما وليكم الله. ..» در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است. مانند فخر رازي، محمد صدر عالم، ابن مردويه، خطيب بغدادي، ابن عساكرمحمد بن اسماعيل الامير، ابن مغازلي، ابوالليث سمرقندي، سبط ابن جوزي، شهاب الدين احمد، ابن صباغ ، ابونعيم، ملاعلي قوشجي، سمعاني، واقدي، بيهقي، نسائي، خوارزمي، طبري، كلبي، حمويني و. ..)
از أميرالمؤمنين عليه السلام معناي اين آيه شريفه را سؤال كردند كه ميفرمايد:
«يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها»
(سوره نحل: آيه 83)
«نعمت خداوند را ميشناسند و سپس آن را انكار ميكنند». حضرت فرمودند: هنگامي كه آيه مباركه «انما وليكم الله. ..» نازل شدعدهاي از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله در مسجد مدينه جمع شدند. بعضي به بعض ديگر گفتند: در باره اين آيه چه ميگوئيد ؟ بعضي گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براي ما ذلت استزيرا علي بن ابي طالب عليه السلام بر ما مسلط ميشود. عدهاي از منافقين گفتند: ما ميدانيم كه محمد در آنچه ميگويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولي از علي در آنچه امر ميكند اطاعت نميكنيم.
حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...»، يعني: ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام را ميشناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را ميشناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند.
(تفسير برهان: ج 1، ص 479)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
نماز پرفضیلت آخر ذی الحجه:
روز آخر ذى الحجّهاين روز، روز آخر سال اسلامى قمرى است. لذا مرحوم «سيّدبن طاووس» نقل كرده است كه در اين روز، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گويى:
اين روز، روز آخر سال اسلامى قمرى است. لذا مرحوم «سيّدبن طاووس» نقل كرده است كه در اين روز، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گويى:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَيْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ،
خدايا آنچه انجام دادم در اين سال از اعمالى كه مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى
وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ، وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَيْكَ، اَللّهُمَّ فَاِنّى
و من آن را فراموش كردم ولى تو فراموشش نكردى و مرا به بازگشت بسويت خواندى پس از دليرى كردنم بر تو خدايا من از آن
اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّى،
اعمال آمرزش مى طلبم پس بيامرز آنها را و هر عملى كه انجام دادم از اعمالى كه مرا به تو نزديك گرداند پس آن را از من قبول كن
وَلا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْكَ ياكَريمُ.
و قطع مكن اميدم را از خودت اى بزرگوار.
وقتى چنين كردى شيطان مى گويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد!
اقبال، صفحه 530.
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه تاریخ کربلا (قسمت اول)
آغاز ایام حزن آل محمد (علیهم السلام)
اول محرم، اولین روز از ماه اندوه اهل بیت (علیهم السلام) است که در آن تمامی پیامبران و ملائکه و پیروان و دوست داران آنان محزونند. در روایتی آمده است که: «همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام) را از عرش خدا می آویزند و اندوه، همه عالم را فرامی گیرد». (1)
- محرم در کلام امام رضا (علیه السلام)
ریان بن شبیب می گوید: «روز اول محرم خدمت امام رضا (علیه السلام) مشرف شدم. حضرت در ضمن سخنانی به من فرمودند: "ای پسر شبیب! مردم عرب زمان جاهلیت، جنگ را در ایام محرم حرام می دانستند؛ ولی این امت، احترام ماه محرم را از بین بردند و حرمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رعایت نکردند. در این ماه خون ما را حلال دانستند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند، و سراپرده ی ما را آتش زده، اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را درباره ی ما ننمودند. همانا روز عاشورا، پلکهای ما را مجروح و اشک های ما را جاری ساخت؛ دل ما را سوزاند و عزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد و نزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. گریه کنندگان بر حسین (علیه السلام) بگریند که گریه بر او، گناهان بزرگ را از بین می برد.
ای پسر شبیب! اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (علیه السلام) گریه کن؛ چرا که آن حضرت را کشتند همان گونه که گوسفند را ذبح می کنند! با آن حضرت هیجده تن از اهل بیت او را به شهادت رساندند که روی زمین شبیه و نظیری نداشتند و آسمان های هفت گانه و زمین ها در شهادت آن ها گریستند.
روز عاشورا چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده است؛ لذا پریشان و غبارآلود به مجاورت آن قبر مطهر مأمور شدند تا حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کنند و از یاران او شوند و با شعار «یا لثارات الحسین» به یاری حضرتش بشتابند.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی، در غم و حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. بر تو باد دوستی و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند متعال فردای قیامت او را با همان سنگ محشور می کند"».۲
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه تاریخ کربلا (قسمت دوم)
دوم محرم الحرام
ورود کاروان حسینی به کربلا
بنابر مشهور در روز دوم محرم سال 61 ه . ق حضرت سید الشهداء (علیه السلام) با اهل بیت (علیهم السلام) و اصحابش وارد کربلای معلی شدند. در روایتی آمده است که اسب حضرت از حرکت ایستاد. امام (علیه السلام) پرسیدند: «نام این سرزمین چیست؟»
پاسخ دادند: «غاضریه».
- نام دیگری ندارد؟
- شاطئ الفرات.
حضرت از نام دیگرش سؤال فرمودند:
پاسخ شنیدند: «کربلا».
در این لحظه سید الشهداء (علیه السلام) از دل آهی کشیدند و گریستند و فرمودند:
«اللهم إنی اعوذ بک من الکرب و البلاء». به خدا قسم! زمین کربلا همین جاست. به خدا سوگند! در این مکان مردان ما را می کشند و زنان و کودکان ما را به اسیری می برند. . . ای جوان مردان، فرود آیید که محل قبرهای ما این جاست. (9)
سوم محرم الحرام
1- دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
2- نامه ی امام حسین (علیه السلام) به اهل کوفه
3- ورود سپاه عمر بن سعد به سرزمین کربلا
4- خریداری قسمتی از سرزمین کربلا توسط امام حسین (علیه السلام)
1- دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
پس از تثبیت اسلام در مدینه و نواحی اطراف آن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در سوم محرم سال هفتم هجری به منظور اعلام ظهور اسلام و دعوت جهانی به این دین مبین، با ارسال نامه به پادشاهان و امپراتوران کشورهای مختلف، رسماً دعوت به اسلام را آغاز کرد. تاریخ نویسان تعداد آن ها را بین 12 تا 26 نامه شمرده اند. (10)
2- نامه امام حسین (علیه السلام) برای اهل کوفه
در این روز امام حسین (علیه السلام) نامه ای در پاسخ به نامه های اهل کوفه نوشتند که در آن ضمن یادآوری نامه ها و دعوت های مکررشان، از آنان خواستند تا بر بیعت خود ثابت باشند و آن حضرت را یاری نمایند و به قیس بن مسهّر صیداوی دستور دادند تا آن ها را به کوفه برساند، اما مأموران در بین راه او را بازداشت کرده، در نهایت به شهادت رساندند. (11)
3- ورود سپاه عمر بن سعد به سرزمین کربلا
پس از آن که حرّ بن یزید، امام حسین (علیه السلام) و یارانش را در سرزمین کربلا محاصره کرد و مانع از حرکت آنان به سمت کوفه گردید، عبیدالله بن زیاد فرماندهی سپاه یزید را برعهده ی عمر بن سعد گذاشت. عمر بن سعد در روز جمعه سوم محرم الحرام سال 61 قمری به همراه شش هزار نفر یا نه هزار نفر نیروی جنگی وارد سرزمین کربلا شد. (12)
4- خریداری قسمتی از سرزمین کربلا توسط امام حسین (علیه السلام)
در روز سوم محرم سال 61 ه . ق امام حسین (علیه السلام) قسمتی از سرزمین کربلا را که مرقد مطهرشان در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به مبلغ شصت هزار درهم خریداری و با آن ها شرط کردند که مردم را برای زیارت قبرشان راهنمایی و زایران او را تا سه روز میهمانی کنند. (13)
چهارم محرم
سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه برای این که مردم را از یاری امام حسین (علیه السلام) باز دارد، در روز چهارم محرم سال 61 ه . ق سخنرانی بسیار تندی کرد و آن ها را در صورت یاری امام حسین (علیه السلام) به قتل و اعدام تهدید نمود. هم چنین فتوای شریح قاضی مبنی بر مباح بودن خون امام حسین (ع) را قرائت و دستور داد تمامی راه های ورودی و خروجی کوفه را مسدود نمایند. (14)
ششم محرم
1- یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
2- اولین محاصره ی آب فرات
1- یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
در این روز حبیب بن مظاهر با اجازه ی حضرت امام حسین (علیه السلام) برای یاری طلبی از قبیله ی بنی اسد به میان آن ها رفت و جمعی از آنان را برای کمک راهی کربلا نمود؛ اما با کارشکنی جاسوسان عمر بن سعد، بین آن ها و قبیله ی بنی اسد درگیری رخ داد و جمعی از بنی اسد شهید و بقیه ناچار به فرار شدند. (15)
2- اولین محاصره ی آب فرات
بنابر نقلی به دستور عمر بن سعد، شبث بن ربعی همراه سه هزار نفر، فرات را به محاصره درآوردند. (16)
هفتم محرم
ممنوعیت استفاده از آب فرات برای کاروان امام حسین (ع)
بعد از آن که عبیدالله بن زیاد، سپاهیان فراوانی برای نبرد با امام حسین (ع) به کربلا گسیل کرد و آن حضرت را کاملاً در محاصره ی لشکریان خود قرار داد، نامه ای به عمر سعد نوشت و به او دستور داد تا میان حسین (ع) و آب فرات فاصله بیندازد و اجازه ندهد سپاه وی از آن آب استفاده کند (همان طور که به زعم وی عثمان بن عفان از آب منع شد!!) لذا ابن سعد بلافاصله عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سوار مأمور کرد تا مانع استفاده امام حسین (علیه السلام) و یارانش از آب فرات گردند. این واقعه ی ناجوانمردانه سه روز پیش از شهادت آن بزرگوار بود. (17)
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
.
⚫️ روز دوم محرم
🔹 ورود کاروان امام حسین علیهالسلام به کربلا
🍂 كاروان به محلی رسيد، ديدم اسب نجيب امام حسین(ع) به يكباره ايستاد. هرچه می خواست كه اسب حركت كند، نكرد.
😔 حضرت شش اسب از اسبهای خود را عوض كردند، ولی اسبها هيچ يك قدم از قدم برنداشتند، همين كه حضرت اين حالات را ديد پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟
🔹 عرض كردند: غاضريه.
🔸 فرمود: اسم ديگر هم دارد؟
🔹 عرض كردند: نينوا.
🔸 فرمود: غير از اين دو اسم، اسمی ديگر نيست؟
🔹 عرض كردند: شاطِي الفرات.
🔸 فرمود: اسم ديگر هم دارد؟
🔹 عرض كردند: بلی «كربلا» هم می نامند.
🔘 همين كه امام نام كربلا را شنيد، صدا را به آه بلند كرد و گريه بسيار كرد.
🌴 آنگاه خطاب به اصحابش فرمود: در همين مكان خيمهها را برپا كنيد، چون خيمهها بر پا شد، زينب هراسان به سوی برادرش آمد و فرمود:
⚫️ اين بيابان را خوفناک می بينم، چرا كه خوف عظيمی از آن به من روی آورده است. پس باز فرمود به زينب كه واقعه شهادت من و اصحابم در همين مكان میباشد، آنگاه حضرت زينب(س) بیهوش بر زمين افتاد.
📚 مقتل شوشتری، ص ۱۲۴
📚 رياحين الشريعه، ج ۳، ص ۷۷
📚 روضه الحسین، ص ۵۲
💠 بنابر نقل دیگری اصحاب در حال حرکت بودند که اسب امام ناگهان ایستاد و دیگر حرکت نکرد و مانند ناقهٔ پیامبر در حدیبیه جلوتر نرفت. وقتی اسب ایستاد حضرت نام آن منطقه را پرسید. زهیر عرض کرد: درست آمده ایم، بهتر است دوباره راه بیفتیم تا ببینیم خدا چه می خواهد، نام این منطقه طف است.
🌿 امام فرمود: ”آیا نام دیگری هم دارد؟“
🔹 عرض کرد: کربلا هم به آن می گویند.
⚫️ با شنیدن نام کربلا چشمان چشمان امام پر از اشک شد و فرمود: ”اَللّٰهُمَّ أعوذُ بِکَ مِنَ الکَرب وَ البَلاء.... خدایا! از اندوه و بلا به تو پناه می برم، این جا محل استقرار ما و ریخته شدن خون ماست، این جا محل قبرهای ماست، این را جدّم رسول خدا (ص) قبلاً به من گفته است“.
📚 مقتل مقرم، ص۲۳۳
📚 منتخب طریحی، ص۳۰۸
📚 تحفة الازهار، ج۳، ص۲۰۹
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه تاریخ کربلا (قسمت سوم)
نهم محرم الحرام
1- محاصره ی خیمه های امام حسین (علیه السلام) در کربلا
2- رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
3- درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین (علیه السلام)
4- خطابه خواندن امام حسین (علیه السلام)
5- حفر خندق در اطراف خیمه های امام حسین (علیه السلام)
6- غسل شهادت
1- محاصره ی خیمه های امام حسین (علیه السلام) در کربلا
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «تاسوعا روزی بود که حسین (علیه السلام) و اصحابش را در کربلا محاصره و سپاهیان شام بر کشتن آن حضرت اجتماع کردند و پسر مرجانه و عمر بن سعد به دلیل کثرت سپاه و لشکری که برای آن ها جمع شده بود، خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را یاری نخواهند نمود». سپس فرمودند: «پدرم فدای آن کسی که او را غریب و تنها گذاشتند، و در تضعیف او کوشیدند!». (19)
2- رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
در روز تاسوعا شمر ملعون برای حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و برادرانش امان نامه آورد.
هنگامی که شمر به خیمه های امام حسین (علیه السلام) رسید، بانگ برآورد که: «پسران خواهر ما کجایند؟ آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین (علیه السلام) فرمود: «جواب او را بدهید اگرچه فاسق است».
حضرت عباس (علیه السلام) در جواب او فرمودند: «چه می گویی؟»
شمر گفت: «من از جانب امیر عبیدالله برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را برای حسین (علیه السلام) به کشتن ندهید».
حضرت عباس (علیه السلام) با صدای بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امان تو باد. ما امان داشته باشیم در حالی که پسر دختر پیامبر خدا در امان نباشد؟!» (20)
3- درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین (علیه السلام)
عصر روز نهم محرم عمر بن سعد رو به لشکریان خود کرد و فریاد زد: «ای سپاه خدا! سوار شوید و شاد باشید که به بهشت می روید!!» و با این فرمان لشکریان او به سمت خیمه های امام حسین (علیه السلام) حرکت نمودند. امام در جلوی خیمه ی خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده و سر بر زانو نهاده بود. پس در این هنگام سر مبارک خویش را بلند کرد و به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) فرمودند: «ای عباس! جانم فدای تو باد! بر اسب سوار شو و از آن ها بپرس برای چه به این جا آمده اند؟»
حضرت ابوالفضل (علیه السلام) به همراه بیست تن از اصحاب به سمت سپاه دشمن رفتند و علت این حرکت را جویا شدند. عمر بن سعد در پاسخ گفت: «یا بیعت با یزید یا آماده ی نبرد خونین!!»
حضرت به آنان گفت: «صبر کنید تا پیام شما را به امام حسین (علیه السلام) برسانم. » چون پیام آنان را به امام رساند، آن حضرت فرمودند: «برادرم ابوالفضل! به نزد سپاه دشمن برگرد، بلکه همین امشب از آنان مهلت بگیری تا ما مشغول نماز و راز و نیاز با خدا باشیم؛ خداوند می داند که من به نماز و قرائت قرآن و دعا کردن، عشق می ورزم». به این صورت جنگ به تأخیر افتاد. (21)
4- خطبه خواندن امام حسین (علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «پدرم امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا اصحاب خویش را نزد خود فراخواندند. من نیز در حالی که بیمار بودم به نزد ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پس پدرم به اصحاب و یاران خویش فرمودند:
"خدای را ستایش می کنم به بهترین ستایش ها و او را سپاس می گویم در خوشی و ناخوشی؛ بار خدایا! تو را سپاس گزارم که ما را به نبوت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما کرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا نمودی. پس ما را از زمره ی سپاس گزاران قرار بده.
اما بعد، به درستی که من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتی فرمان بردارتر و به صله ی رحم پای بندتر از اهل بیتم نمی شناسم؛ خدا شما را به سبب یاری من جزای خیر دهد. من می دانم که فردا کار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. من بیعت خود را از شما برمی دارم و اجازه می دهم تا از سیاهی شب برای پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هر یک از شما دست یک تن از اهل بیت مرا بگیرید و در روستاها و شهرها پراکنده شوید تا خداوند فرج خود را برای شما مقرر دارد. این مردم مرا می خواهند و چون بر من دست یابند با شما کاری ندارند"».
پس از این فرمایش امام، اهل بیت و اصحاب آن حضرت یکی پس از دیگری برخاستند و با سخنانی بر فداکاری و وفاداری خود تا مرز شهادت نسبت به امام (علیه السلام) پافشاری نمودند. (22)
5- حفر خندق در اطراف خیمه های امام حسین (علیه السلام)
امام حسین (علیه السلام) به یاران خویش فرمان داد تا اطراف خیمه ها را خندق بکنند و آن را از تیغ و نی پر کنند تا در هنگام حمله دشمن، آن ها را آتش زنند و راه ارتباطی دشمن با خیمه ها قطع شود و فقط از یک قسمت که یاران امام مستقر بودند، جنگ صورت پذیرد. (23)
6- غسل شهادت
امام حسین (ع)حضرت
علی اکبر (ع) را با سی نفر سواره و بیست نفر پیاده فرستادند تا از شطّ فرات آب بیاورند. پس از آن که آنان، مشک های آب را به خیمه ها آوردند، امام رو به اصحاب خود نمودند و فرمودند: «برخیزید و آب بنوشید که این آخرین توشه ی شماست؛ وضو گرفته، غسل کنید و لباس های خود را بشویید تا کفن شما باشد!» (24)
نقل شده که عبدالرحمن و بریر بن خضیر بر درِ خیمه ای که به منظور استحمام و نظافت بود به نوبت ایستاده بودند تا داخل شده خود را نظافت کنند. بریر با عبدالرحمن مزاح می کرد! عبدالرحمن به او گفت: «حال وقت مزاح نیست!» بریر گفت: «خویشان من می دانند که هرگز نه در جوانی و نه در کهولت، اهل شوخی نبوده ام؛ ولی چون به من بشارت سعادت و بهشت داده شده است، سر از پا نمی شناسم و فاصله ی میان خود و بهشت را جز شهادت نمی دانم». (25)
پینوشتها:
1. الخصایص الزینبیه: ص 49.
2. عیون اخبار الرضا (علیه السلام): ج 2، ص 268- بحارالانوار: ج 44، ص 285.
3. منتهی الآمال: باب اول، فصل ششم، ص 74.
4. الوقایع و الحوادث: ج 2، ص 42.
5. کامل ابن اثیر: ج 2، ص 174.
6. الارشاد: ج 2، ص 81.
7. الوقایع و الحوادث: ج 2، ص 49.
8. منتهی الآمال: باب سوم، فصل ششم، ص 263.
9. لهوف: ص 97- فیض العلّام: ص 142.
10. روز شمار قمری: ص 3.
11. الارشاد: ج 2، ص 38- بحارالانوار: ج 44، ص 381.
12. الارشاد: ج 2 ص 84- معالی السبطین: ج 1، ص 301.
13. مجمع البحرین: ج 5 ص 461، «ماده ی کربل».
14. الوقایع و الحوادث: ج 2، ص 123.
15. از مدینه تا مدینه: ص 368.
16. همان منبع: ص 360.
17. الارشاد: ج 2، ص 86.
18. سفینه البحار ج 2، ص 270، ماده «عمر».
19. سفینه البحار: ج 2، ص 123، ماده «تسع».
20. أنساب الاشراف: ج 3، ص 184.
21. مقتل الخوارزمی: ج 1، ص 249- لهوف: ص 106- الارشاد: ج 2، ص 89.
22. کامل ابن اثیر: ج 4، ص 57،- الارشاد: ج 2، ص 91.
23. الامام الحسین (علیه السلام) و اصحابه: ص 257.
24. امالی شیخ صدوق: ص 221، مجلس 30.
25. الامام الحسین (علیه السلام) و اصحابه، ص 259.
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
چهارم محرم؛ تحریک مردم به جنگ با امام حسین(ع) با فتوای شریح قاضی
در روز چهارم ماه محرمالحرام سال 61 هجری قمری «ابن زیاد» با استناد به فتوایی که از «شریح قاضی» گرفته بود، مردم را به کشتن امام حسین (ع) تحریک کرد.
در روز چهارم ماه محرمالحرام سال 61 هجری قمری «ابن زیاد» با استناد به فتوایی که از «شریح قاضی» گرفته بود، مردم را به کشتن امام حسین (ع) تحریک کرد.
در این روز عبیدالله بن زیاد با استناد به فتوایی که از شریح قاضی گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین (ع) تحریک و تحریص کرد.
معروف است که شریح قاضی به دستور عبیدالله بن زیاد، فتوا داد که « چون حسین بن علی بر خلیفه وقت خروج کرده، دفع او بر مسلمانان واجب است».
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر
2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر
3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر
4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر
به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است
برگرفته از تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
آيا امام حسین(ع) سرزمين كربلا را خريدند؟ با چه شرطي به چه كساني واگذار كردند؟
پاسخ :
امام حسين ـ عليه السلام ـ در جريان نهضت خويش بعد از طي مسيري نسبتاً طولاني و گذر از منازل متعدد روز دوم محرم سال 61هـ وارد سرزمين كربلا، كه به نامهاي متعدد در منابع روائي و تاريخي از آن ياد شده، شدند و تا روز عاشورا كه مدت هشت روز در آن سرزمين اقامت داشتند اقدامات مهمّي انجام دادند و خطبه هاي زيادي جهت اثبات حقانيت خود و جلوگيري از خونريزي انجام دادند و به گفته منابع تاريخي در همان بدو ورود محلي را كه اكنون مرقد آن حضرت در آن واقع است خريداري كردند.[1] بنابر نقل برخي از منابع از هر طرف چهار ميل از مالكان آن خريداري نموده و دوباره به مالكان صدقه دادند. و شرط كردند كه آنها زائران را سه روز ميهمان كنند و به مزار حضرت راهنمايي نمايند.در اين رابطه روايتي هم از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده كه در تعيين حدود حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: حرم امام حسين كه آنرا خريداري كرد چهار ميل در چهار ميل از اطراف قبر است و اين محل براي اولاد آن حضرت و دوستداران حلال ولي براي غير از آنها كه با اولاد حضرت مخالفت كنند حرام است و در آن سرزمين بركت است.[2]
در مقتل المقرم از قول امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز وارد شده كه امام حسين ـ عليه السلام ـ وقتي آن زمين را خريداري و به اهالي صدقه داد با آنها شرط كرد ولي آنها به شرط امام عمل نكردند.[3]
با توجه به مطالب گفته شده و روايتي كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين رابطه نقل شده مي توان به اين نتيجه رسيد كه امام حسين ـ عليه السلام ـ چون از شهادت خويش خبر داشت و آنرا از طريق پيامبر و امام علي ـ عليه السلام ـ شنيده بود و حتي موضع آنرا مي دانست لذا قبل از شروع جنگ آن محل را خريداري كرده و با شروطي به اهالي صدقه مي دهد. اما اينكه گفته شده حضرت بزور شمشير آن زمينها را گرفته اين نمي تواند درست باشد چونكه اولاً امام در جنگ موضع دفاعي داشته نه تهاجمي، دوماً از امام صادق خلاف اين عقيده نقل شده و ثالثاً مدت جنگ اين اجازه را نمي داد كه امام محلي را تصرف كند و به دوستداران خود هديه كند و در نهايت اينكه امام در آن جنگ به شهادت رسيدند و كوفيان همة خيمه گاه را تصرف كردند و به آتش زدند و خاندان امام را به اسارت بردند پس اين گفته نمي تواند درست باشد. چون امام براي فتوحات و جنگ با كفار نرفته بود. (بلكه زميني كه در آن جنگ واقع شد ملك اهل غاضريه بود امام از آنها خريداري كرد تا مباح و در آينده زيارتگاه مؤمنان باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه مقتل المقرم، عبدالرزاق مقرم.
2. قصه كربلا نظري منفرد.
3. فرهنگ جامع سخنان امام حسين، موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ قم.
4. الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلّاتي
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
(روزهفتم محرّم)
در روز هفتم محرم الحرام بر امام حسین(ع) چه گذشت؟
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطرهای آب را به امان ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان ابن عفّان خودداری شد!!
به گزارش خیمه گاه؛ روز سه شنبه هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد مأموریت داده شد که بایستی حسین از من اطاعت کند و الا میان او و آب مانع شو. من آب را بر یهود و نصارا حلال کردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم. عمر سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجّاج با پانصد نفر را بر آب مأمور کرد که نگذارند امام حسین و کسانش از آب استفاده نمایند.
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطرهای آب را به امان ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان ابن عفّان خودداری شد!!
عمربن سعد نیز فوراً عمرو بن حجّاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت. در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:
ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخوهی دید! به خدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آن قدر آب میآشامید تا شکمش بالا میآمد، و آن را بالا میآورد! و باز فریاد میزد: العطش! باز آب میخورد تا شکمش آماس میکرد ولی سیراب نمیشد! و چنین بود تا جان داد.
برگرفته از کتاب چهره درخشان حسین بن علی (ع)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه وقایع تاسوعا
روز نهم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری که معروف به تاسوعا است،
آخرین روزى بود که امام حسین (ع) و یارانش شبانگاه آن را درک کرده بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت (ع) از اهمیت بالایى برخوردار است. در این روز مهم، چند رویداد سرنوشت ساز در سرزمین کربلا واقع گردید که به آن ها اشاره مى کنیم:
1:ورود لشکر تازه نفس دشمن به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد.(۱)
2:امان نامه برای فرزندان ام البنین (ع)
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (ع) و برادرانش امان نامه آورد.(۲) آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا»؛ پسران خواهر ما کجایند؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین (ع) فرمودند: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عباس (ع) در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین (ع) به کشتن ندهید.
حضرت عباس (ع) با صدای بلند فرمود: "لعنت خدا بر تو و امیر تو (و برامان تو ) باد. ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد؟!"(۳)
3:محاصره خیمه های آل الله
امام صادق (ع) فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین (ع) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.(۴)
4:مهلت برای راز و نیاز
وقتی عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امام (ع) نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس (ع) فرمود : نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که : «و هو یعلم انی احب الصلاه له و تلاوه کتابه» (خداوند می داند و گواه است که من و نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم).
پس حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که: "چه باید کرد؟"
عمروبن حجاج گفت:" سبحان الله اگر اهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفار از تو چنین تقاضائی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی."
قیس بن اشعث گفت: "درخواست آنها را اجابت کن به جان خودم سوگند که آنها صبح فردا با تو خواهند جنگید."
ابن سعد گفت:"بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنند هرگز با درخواست آنها موافقت نکنم."(۵)
و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی (ع) آمد و گفت:
"ما به شما تا فردا مهلت میدهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباز زدید، دست ازشما برنخواهیم داشت."(۶)
6:اتمام حجت با اصحاب
در عصر این روز امام حسین (ع) در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.(۷)
۱)اعلام الوری، ج۱، ص۴۵۵؛ فیض العلام، ص۱۴۶.
۲)همان؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۱.
۳)از مدینه تا مدینه، صص۳۸۱_۳۸۲.
۴)کافی، ج۴، ص ۱۷۴.
۵)مقتل الحسین مقرم،ص ۲۱۲.
۶)الارشاد مفید، ج۲، ص۹۱.
۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۷
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
شجاعت حضرت عباس (ع) در جنگ صفین
حضرت عباس علیه السلام در جنگ صفین حدود چهارده سال داشت، ولی هرکس قد رشید او را می دید چنین تصور می کرد که هیجده یا بیست ساله است. در یکی از روزهای جنگ از پدر اجازه گرفت تا به میدان جنگ دشمن برود، امام علی علیه السلام نقابی بر روی او افکند تا کسی او را نشناسد. انچنان در میدان، جولان داد که گویی همه میدان چون گویی در حیطه قدرت او است. سپاه شام از حرکت های پرصلابت او دریافت که جوانی شجاع و قویدل به میدان آمده است. مشاورین نظامی معاویه به مشورت پرداختند تا همآورد رشیدی را به میدان او بفرستند، ولی رعب و وحشت عجیبی که بر آنها چیره شده بود، نتوانستند تصمیم بگیرند. سرانجام معاویه یکی از شجاعان لشکرش به نام ابن شعثا را که می گفتند قادر است که با ده هزار جنگجوی سواره بجنگد، به حضور طلبید و به او گفت: به میدان این جوان نشناس برو و با او جنگ کن. ابن شعثا گفت: ای امیر، مرا قهرمانی می دانند که در برابر ده هزار جنگجو می جنگم، چگونه شایسته است که مرا به جنگ با این کودک روانه سازی!! معاویه گفت: پس چه کنم؟ جواب داد: من هفت پسر دارم، یکی از آنها را به جنگ او می فرستم تا او را بکشد. آنگاه یکی از فرزندانش را به میدان او فرستاد. طولی نکشید که به دست آن جوان کشته شد فرزند دومش را فرستاد، باز کشته شد. فرزند سوم و چهارم تا هفتمش را فرستاد، همه آنها به دست آن جوان ناشناس به هلاکت رسیدند. در این هنگام خود ابن شعثا به میدان تاخت و فریاد زد: «ایها الشاب قتلت جمیع اولادی، و الله لانکلن و امک»، «ای جوان تو همه پسرانم را کشتی، سوگند به خدا پدر و مادرت را به عزایت می نشانم»، سپس حمله کرد و بین آن دو ضربات شمشیر رد و بدل شد. در این هنگام آن جوان چنان ضربه بر ابن شعثا زد که او را دو نصف کرد و به پسرانش ملحق ساخت. حاضران از شجاعت او تعجب کردند، در این هنگام علی علیه السلام فریاد زد: «ای فرزندم! برگرد که ترس دارم دشمنان تو را چشم زخم بزنند» او بازگشت، امیرمومنان علیه السلام به استقبال او رفت و نقاب را از چهره اش برداشت و بین دو چشمش را بوسید. حاضران نگاه کردند دیدند حضرت عباس علیه السلام است: «فنظرو الیه واذا هوا قمر بنی هاشم العباس بن امیرالمومنین.»
منـابـع
محمد محمدی اشتهاردی- داستان دوستان
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
🏴فرارسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد 🏴
کانال تقویم شیعه
https://eitaa.com/taqvim_shiaa