16 ماه رجب :
خروج فاطمه بنت اسد سلام اللَّه علیها از کعبه
در ابتدای این روز حضرت فاطمه بنت اسد سلام اللَّه علیها با فرزندش أمیر المؤمنین علیه السّلام از کعبه خارج شد.
(بحار الانوار: ج 35، ص 8)
۞ ۞ ۞
حضرت علی علیه السلام
سه روز در كعبه(معجزه الهی)
فاطمه بنت اسد سلام الله عليها بعد از سه روز كه مهمان الهي بود فرزند مبارك و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از كعبه شد كه هاتفي غيبي چنين ندا داد: «اي فاطمه، نام اين مولود را علي بگذار، چرا كه من خداي علي اعلي هستم. من نام او را از نام خود گرفتهام، و او را ادب آموختهام و امر خود را به او سپردهام، و او را بر غوامض علم خود آگاهي دادهام. او در خانه من بدنيا آمده است. او اول كسي است كه بر فراز خانه من اذان ميگويد، و بتها را ميشكند، و آنها را از بالاي كعبه به صورت مياندازد. خوشا بحال كسي كه او را دوست ميدارد و از او اطاعت ميكند و او را ياري مينمايد. واي بر كسي كه بغض او را دارد و از او سرپيچي ميكند و او را خوار مينمايد و حق او را انكار مينمايد».
(بحار الانوار: ج 35، ص 9 - 37)
در اين سه روز در هر محفلي سخن از ولادت اين مولود مبارك و استثنائي بود، بخصوص باز نشدن قفل در كعبه، شكافته شدن ديوار كعبه در روز و ديدن آن توسط كفار، اين مطلب را به صورت يك مسأله عمومي در آورده بود.
طلوع نور علي عليه السلام در آغوش پيامبر صلي الله عليه و آله:
صبح روز چهارم در مقابل ديدگان به انتظار نشسته، ناگهان ديوار كعبه از مكان قبلي شكاف برداشت به حدي كه فاطمه بنت اسد عليه السلام با فرزند عزيزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه ميكردند و قبل از سؤال كسي،فاطمه بنت اسد سلام الله عليها از بعضي وقايع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهاي بهشتي و اينكه نام اين حضرت به نداي آسماني علي عليه السلام است.
ابوطالب عليه السلام و پيامبر صلي الله عليه و آله پيش آمدند، و فاطمه بنت اسد سلام الله عليها با مولود پيش آمد. حضرت مولي الموالي علي عليه السلام فرمودند: «السلام عليك يا ابه و رحمة الله و بركاته». ابوطالب عليه السلام فرمود: «و عليك السلام يا بني و رحمة الله و بركاته»، و آن حضرت را در آغوش گرفت.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 198)
أمير المؤمنين عليه السلام چشمان مبارك به صورت پيامبر صلي الله عليه و آله باز كرد و تبسم فرمود و خود را حركتي داد و فرمود: «السلام عليك و رحمة الله و بركاته، مرا در آغوش بگير».
پيامبر صلي الله عليه و آله پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت، و بوسيد و دست در دست او گذاشت. آنگاه أمير المؤمنين عليه السلام دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به يگانگي خداوند عزوجل و نبوت پيامبر صلي الله عليه و آله شهادت داد.
(بحار الانوار: ج 35، ص 22. مناقب: ج 2، ص 198)
سپس از پيامبر صلي الله عليه و آله براي قرائت كتب آسماني اجازه خواست. بعد از آنكه پيامبر صلاي الله عليه و آلهجازه فرمود، سينه را صاف كرد و آنچه در صحف حضرت آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي عليهم السلام بود قرائت فرمود. سپس شروع به قرائت قرآن نمود كه هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره مباركه مؤمنون را آغاز كرد: «قد افلح المؤمنون. ...». سپس در حالتي كه آن حضرت در آغوش رسول الله صلي الله عليه و آله بود به خانه ابوطالب عليه السلام باز گشتند.
(بحار الانوار: ج 35، ص 18. مناقب: ج 2، ص 172. كشف الغمة: ج 1، ص 59)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۱۷ رجب؛ سالروز بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) تسلیت باد.
زندگی نامه حضرت شاه چراغ در ادامه مطلب
شناسنامه
نام: احمد
لقب: شاهچراغ، سیدالسادات
کنیه: ابوعبدالله
پدر: امام موسی کاظم علیه السلام
مادر: امّ احمد
تاریخ ولادت: نامشخص
تاریخ شهادت: بین سالهای 203 تا 218 هجری قمری
قاتل: قتلغ خان(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی
محل دفن: شیراز
شهادت
حضرت احمد بن موسی(س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید.
«قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت.
هنگامی که «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که سید أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند.
با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند
#شهادت_احمد_بن_موسی
#شاه_چراغ
#شهادت_شاه_چراغ
#حضرت_احمد_بن_موسی
#شهادت_حضرت_احمد_بن_موسی
23 ماه رجب :
1 - حمله به امام مجتبی علیه السّلام در مدائن
در این روز جراح بن سنان اسدی ملعون در ساباط مدائن با استفاده از تاریکی شب خنجر یا تیغی مسموم را به ران مبارک امام حسن مجتبی علیه السّلام زد که تا استخوان شکافت. آن حضرت از شدت درد دست در گردن او افکند و هر دو به زمین افتادند. دوستان حضرت آن ملعون را کشتند و امام علیه السّلام را به خانه والی مدائن، سعد بن مسعود (عموی مختار) بردند. سعد جراحی آورد و جراحت آن حضرت را مداوا نمود.
(مصباح المتهجد: ص 749. فیض العلام: ص 317. زاد المعاد: ص 35)
در این روز زیارت آن حضرت و لعن بر ظالمان و قاتلان آن حضرت مناسب است.
(زاد المعاد: ص 35. فیض العلام: ص 317)
۞ ۞ ۞
2 - مسموم شدن موسی بن جعفر علیه السّلام
در این روز در سال 183 ه’ آقا و مولایمان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام را به دستور هارون ملعون در زندان بغداد زهر داده و مسموم کردند.
(بحار الانوار: ج 48، ص 1، ج 97، ص 202. وقایع الایام: ج رجب، ص 225. قلائد النحور: ج رجب، ص 210)
۞ ۞ ۞
3 - فرار عمر در جنگ خیبر
در این روز در جنگ خیبر پرچم را به دست عمر دادند و او با دیدن دشمن گریخت و گروه خود را نیز به فرار تشویق کرد.
(وقایع الایام: ج 1، ص 211. مصباح المتهجد: ص 749)
۞ ۞ ۞
24 رجب
فتح خیبر به دست مبارک امیرمؤمنان علی علیه السلام
خلاصه جنگ خیبر :
🔻ابتدا پیامبر (ص) پرچم را به ابوبکر داد و او را به سوی خیبر فرستاد اما ابوبکر پا به فرار گذاشت و شکست خورده برگشت.
🔻 سپس پیامبر (ص) پرچم را به عمر بن خطاب داد و او را به سوی خیبر فرستاد اما عمر هم پا به فرار گذاشت و شکست خورده برگشت.
🔻سپس پیامبر (ص) روز بعد پرچم را به امام علی (ع) داد و امام علی (ع) به سوی خیبر رفت و درب آن را از جا کند و مسلمانان را پیروز کرد.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
فرار و شکست ابوبکر و عمر در جنگ خیبر و رشادت حضرت علی (ع)
(اثبات از کتب اهل سنت)
حاكم نيشابوري در المستدرك در باره فرار ابوبكر مي نويسد:
4338 أَخْبَرَنَا أَبُو قُتَيْبَةَ سَالِمُ بْنُ الْفَصْلِ الآدَمِيُّ بِمَكَّةَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي لَيْلَي، عَنِ الْحَك� ".
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
از أبو ليلي نقل شده است كه اميرمؤمنان عليه السلام به او گفت: اي ابو ليلي ! آيا در خيبر با ما نبودي؟ گفت: بلي به خدا سوگند همراه شما بودم. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله ابوبكر را به سوي خيبر فرستاد، او همراه مردم رفت و شكست خورده برگشت.
سند اين روايت صحيح است اما بخاري و مسلم نقل نكرده اند .
المستدرك علي الصحيحين ج 3 ص 39
شمس الدين ذهبي هم نيز در تلخيص المستدرك گفته است كه سند اين روايت صحيح است
فتح خیبر به دست امیر المؤمنین علیه السّلام
در روز 24 رجب در سال 7 ه’ در جنگ خیبر مرحب به دست أمیر المؤمنین علیه السّلام کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید.
(زاد المعاد: ص 35. فیض العلام: ص 317)
و در بحار الانوار 27 رجب روز فتح خیبر ذکر شده است.
(بحار الانوار: ج 97، ص 168 - 384)
چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به جنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزه با آنان به ابوبکر دادند. ابوبکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پی او باز گشتند. روز بعد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله پرچم را به عمر داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده باز گشت.
انتخاب علی علیه السّلام برای فتح خیبر:
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح می کند». همه اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود.
فردای آن روز، پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب علیه السّلام کجاست ؟ گفتند: چشم
دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است. خاتم الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیاء علی مرتضی علیه السّلام مالید و فرمود: «بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار». پس از آن روز بر أمیر المؤمنین علیه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت.
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله زره خود را بر او پوشانید و ذوالفقار را بر کمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود: «جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من از پشت سر تو است». فرمود: یا علی، مسلمانی را بر ایشان عرضه کن.
میدان جنگ خیبر:
آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصیحت عده ای برای جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. أمیر المؤمنین علیه السّلام بر آنها تاخته و آنها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده ای آمدند. حضرت آنها را هم به درک فرستاد.
مرحب که شجاع بود به خونخواهی آمد. أمیر المؤمنین علیه السّلام چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده ای از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند . أمیر المؤمنین علیه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده ای کشته شدند و عده ای به قلعه گریختند.
آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیلۀ آن در عبور داد، با اینکه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود.
(المستدرک علی الصحیحین: ج 3، ص 37. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج 9، ص 124. کنز العمّال: ج 5، ص 283. فیض العلام: ص 317 - 321)
مشخصات درب خیبر
درب خیبر چند کیلو بوده است؟
در آن زمان که کیلو مطرح نبوده و بعداً اختراع شده اما آنچه در تاریخ نسبت به حجم درب قلعه خیبر نقل شده اینست که ۱×۲ متر و به قطر نیم متر بوده که بنا به نقلی از سنگ بوده و به نقلی از آهن بوده که حضرت آن را با قدرت الهی ۴۰ زراع (۲۰ متر) آن را به پشت سرانداخت (۱)
در حدیثی از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» است که پنجاه مرد نمی توانستند آن را بلند کنند که حضرت در ۲۰ سالگی آن را بلند کرد . و رفع باب خیبر و هو این عشرین سنته و کان لایرفعه خمسون رجلاً (۳)
مرحوم شیخ عباس قمی در منتهی الامال چنین می نگارد :
امیر المومنین «علیه السلام »{بعد از کشتن مرحب و دیگران } با شمشیر کشیده بپای دروازه آمد بی توانی آن در آهنین را بگرفت و حرکت داد چنانکه آن قعله را لرزش سخت افتاد که صفیه دختر حی بن اخطب از فراز تخت خواب بزیر افتاد ودر چهره او جراحتی رفت پس حضرت آن را از جای بکند و برفراز سر برده سپر خود نمود و لختی رزم بداد یهودان در بیقوله ها گریختند آنگاه حضرت آن در را بر سر خندق قنطره {پل } کرد و خود درمیان خندق ایستاده و لشکر را از آن عبور داد آنگاه آن در را چهل زراع (۲۰ متر) بر روی سرپرانید چهل کس خواستند او را جنبش دهند {حرکت دهند} امکان نیافت (۴)
منابع:
(۱) بشاره المصطفی بحث غزوی خیبر تالیف طبرسی .
(۲) غایه المرام .
(۳) دلائل الامامه محمد بن جریر طبرسی شیعی ،صفحه ۷۰ .
(۴) منتهی الامال ،جلد ۱ ،صفحه ۹۶
25 رجب :
شهادت موسی بن جعفر علیه السّلام
در این روز در سال 183 ه’ بنابر مشهور امام موسی بن جعفر علیه السّلام، در حبس سندی بن شاهک به شهادت رسیدند.
(اعلام الوری: ج 2، ص 6. بحار الانوار: ج 48، ص 206. مسار الشیعه: ص 36. مصباح المتهجد: ص 749. زاد المعاد: ص 35. فیض العلام: ص 322. مصباح کفعمی: ج 2، ص 598)
به روایت مرحوم کلینی روز شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام ششم رجب است.
(کافی: ج 2، ص 507)
هارون ملعون به ظاهر برای زیارت و در حقیقت برای دستگیر نمودن حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام و فرستادن آن حضرت از مدینه به بغداد به مسجد النبی صلّی اللَّه علیه و آله آمد.
(کافی: ج 2، ص 507. بحار الانوار: ج 48، ص 206)
خلفای ظالم در دوران امامت حضرت:
آن حضرت 20 سال داشتند که امامت به ایشان منتقل شد و مدت 35 سال امامت فرمودند. در این مدت بعد از شهادت امام جعفر صادق علیه السّلام مقداری همزمان با ابوجعفر منصور بودند که او متعرض آن حضرت نشد.
بعد از منصور قریب به ده سال ایام خلافت مهدی بود. او حضرت را به عراق طلبید و حبس کرد. شبی أمیر المؤمنین علیه السّلام را در خواب دید که به او فرمود: «فهل عسیتم ان تولیتم أن تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم»
(سوره محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: آیه 22)
وقتی بیدار شد مراد حضرت را دانست و موسی بن جعفر علیه السّلام را از زندان آزاد کرد.
پس از مهدی، پسرش هادی خواست آن حضرت را محبوس کند ولی اجل او را مهلت ندا، چه اینکه کمتر از یک سال بیشتر خلافت نکرد . خلافت به هارون که رسید امام علیه السّلام را از زندانی به زندان دیگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن 55 سالگی به زهر جفا شهید کرد.
(قلائد النحور: ج رجب، ص 33 - 34)
غسل و تدفین حضرت:
پس از شهادت بدن شریف حضرت را طبق دستور هارون با جامه های کهنه، جهت اهانت به آن بزرگوار، روی نردبانی گذاردند و چهار حمّال بر دوش گرفتند، و کسی جلوی جنازه صدا می زد: «این امام رافضیان است».
امام رضا علیه السّلام قبلاً متوجه غسل و کفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس شیعیان آمدند و گل آوردند و احترام کردند و در محل فعلی حرم مطهر، بدن آن حضرت را دفن کردند.
(وقایع الایام: ج رجب، ص 279، از جنات الخلود)
تعداد فرزندان آن حضرت 37 نفرند
(ارشاد: ج 2، ص 244)
و مدت امامت آن حضرت 35 سال، و عمر شریف امام علیه السّلام هنگام شهادت 55 سال بود.
(اعلام الوری: ج 2، ص 6. ارشاد: ج 2، ص 215)
شهادت آن حضرت در 5 یا 6 رجب نیز ذکر شده است.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 349. کافی: ج 2، ص 507. ارشاد: ج 2، ص 215)
.«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر
#شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت_امام_موسی_کاظم
زندان و شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام
امام کاظم ( علیه السلام ) با انتخاب شیوه های درست مخفی کاری ، توانست در عصر حاکمانی مانند منصور دوانیقی ، مهدی و هادی عباسی جان به سلامت برد ، اما هارون که خود را در تمام زمینه ها موفق و در جبهه مبارزه با شیعیان و علاقه مندان اهل بیت شکست خورده می دانست ، امام ( علیه السلام ) را دستگیر و زندانی کرد و درنهایت به شهادت رسانید ، هارون فکر می کرد که تا مرکز رهبری این جبهه را از کار نیندازد همه کوششهایش بی فایده خواهد بود از این رو تصمیم گرفت که امام کاظم ( علیه السلام ) را باز داشت کند .
د ژخیمان هارون امام ( علیه السلام ) را در مسجد پیامبر( صلی الله علیه وآله ) هنگامی که مشغول نیایش و نماز بود ، دستگیر کردند و حرمت خانه خدا و حرم پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) را مراعات نکردند .
هارون برای مخفی نگاه داشتن تبعید امام دو کجاوه ترتیب داد ، یکی را به مقصد کوفه و دیگری را به مقصد بصره روانه کرد و بدین وسیله خواست محل تبعید امام را پوشیده نگاه دارد تا مردم ودوستدارانش امکان دسترسی به آن حضرت را نداشته باشند وهمواره امام را از زندانی به زندان دیگر منتقل می کردند.
آن بزرگوار درآغاز در زندان می فرمود :
خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم . ( ۱ )
اما در آخرین زندان که زندانی مخوف و تحت مراقبت سندی بن شاهک بود می فرمود :
ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات می دهی ، ای خدائی که آتش را ازبین آهن و سنگ رهائی می بخشی ، ای خدائی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدائی که بچه را از میان پرده رحم نجات می بخشی ، ای خدائی که روح را ازمیان حجابها خلاص می کنی ، مرا از دست هارون خلاص کن . (۲ )
در زندان سندی بن شاهک اوضاع و احوال بر امام بسیار سخت می گذشت و از مناجات های آخرین امام در این زندان به وضوح دریافت می شود که شدت شکنجه و اذیت و آزاری که بر امام هفتم شیعیان وارده می شده تا به چه حدی بوده است و در روایات دیگر نقل شده که امام را درسیاه چالهای زندان شکنجه می دادند و غل و زنجیر آهنین به پای مبارک حضرت می بستند .
اما همانگونه که خورشید ازپشت ابربه نور افشانی و گرمادهی می پردازد وموجب حیات جانداران می گردد ، آثار وبرکات وجودی امام هفتم نیزحتی درزندان موجب جان بخشیدن به دلهای آگاه وخداشناس می گردید و روزبروز بر میزان علاقه مردم به خاندان عصمت وطهارت افزوده می شد. ومظلومیت حضرت برمحبوبیت ایشان می افزود.
سرانجام هارون که بسط وگسترش تشیع راخطری جدی برای تاج وتخت خودمی دید تصمیم به قتل امام گرفت و به سندی بن شاهک دستور داد تا امام را مسموم نماید.
او نیزمقداری خرمای زهر آلود در نزد آن حضرت گذاشت و آن حضرت ده عدد از آن خرما را خورد .
سندی بن شاهک گفت : بیشتر بخورید .
آن حضرت فرمود :
حَسبُکَ قَد بَلَغتَ ما یَحتاجُ اِلیهِ فِیما اُمِرتَ بِهِ
همین مقدار کافی است و با همین مقدار تو به آنچه مأمور بودی و مقصود تو بود نائل شدی
امام کاظم ( علیه السلام ) سه روز براثرآن مسمومیت در بستر بیماری بودند سپس به شهادت رسیدند .
سندی بن شاهک ( برای ظاهر سازی ) چند نفر قاضی و افراد عادل نما را احضار کرد تا گواهی دهند که حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) مسموم نشده است ، و هیچگونه بیماری وناراحتی مزاجی ندارد.
امام کاظم ( علیه السلام ) متوجه آنها شد وفرمود : « گواهی دهید که من مدت سه روز است که مسموم شده ام ، ظاهراَ سالم هستم ولی مسموم شده ام و بزودی براثر این مسمومیت از دنیا می روم ، در آخر روز سوم از دنیا رفت ( ۳ )
( ۱ ) سوگنامه آل محمد ، ص 106
( ۲ ) عیون اخبارالرضا ، ج1 ، ص 94
( ۳) بحار ، ج 48 ، ص 247، عیون المعجزات ، ص 95 ، ترجمه ارشاد مفید ، ج 2 ،
🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
.«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
امام كاظم عليه السلام فرمودند :
مَن تَقَدَّمَ إلى وَلايَتِنا اُخِّرَ عَن سَقَرَ ، ومَن تَأَخَّرَ عَنّا تَقَدَّمَ إلى سَقَرَ هركه به سوى ولايت ما پيش رود، از دوزخ دور ماند و هركه از ولايت ما عقب ماند به سوى دوزخ پيش رود.
(الكافي: 1/434/91)
شهادت غریبانه حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام_تسلیت
احادیث نورانی از امام موسی کاظم (علیه السلام)
حدیث اول
مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ
کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.
بحارالانوار، جلد ۷۸، ص ۳۳۳
حدیث دوم
أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ
دعایی که بیشتر امید اجابت آن میرود و زودتر به اجابت میرسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.
اصول کافی، ج ۱، ص ۵۲
حدیث سوم
مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما
هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.
تحف العقول، ص ۴۲۵
حدیث چهارم
مَثَلُ الدُّنیا مَثَل مَاءِ البَحر، کُلَّما شربَ مِنهُ العَطشان أزدادَ عَطَشاً حَتّی یقتِله
دنیا، چون آب دریاست، هر چه تشنه کامش بیشتر نوشد، بیشتر تشنه شود تا او را بکشد.
تحفالعقول، ص ۴۱۷
حدیث پنجم
لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسبُ نَفسَه فِی کُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَیِّئاً استغفِرُ الله مِنه و تَاب إلیه
از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، و اگر در آن کار بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
اصولالکافى، ج ۴، ص ۱۹۱
حدیث ششم
إصبِر عَلَی طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِی الله، فإنّما الدُّنیا ساعَه، فَما مَضی مِنها فَلَیس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم یَاتِ مِنها فَلیسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلی تِلکَ السّاعَهِ الَّتِی أنت فِیها فَکَأنَّکَ قَد اغتَبَطَت
بر طاعت خدا صبر کن، از معاصی خدا صبر کن، دنیا همان ساعتی است، آن چه رفته نه شادی دارد و نه غم، آن چه نیامده ندانی که چیست؟ به همان ساعتی که در آنی صبر کن هم چنان باشد که تو رشک برده شده ای.
تحفالعقول، ص ۴۱۷
حدیث هفتم
کُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَکُونُوا یَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم یَکُونُوا یَعِدُّون
هرگاه مردم گناهان تازهای که نمیکردند انجام دهند، خداوند بلاهایی تازه به آنها دهد که به حساب نمیآوردند.
تحفالعقول، ص ۴۳۴
#شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام_تسلیت
ایمان ابوطالب
حضرت باقر(عليهالسلام) فرمود: «لَو وَضَعَ ايمانُ اَبي طالب في كَفَّةِ مِيزانِ، وِ ايمانُ هذَا الخَلقِ فيِ الكَفَّةِ الاُخري لَرَجَّحَ اِيمانُه؛ اگر ايمان ابوطالب در يك كفه ترازو قرار داده شود، و ايمان همه خلايق در كفه ديگر آن نهاده گردد، ايمان ابوطالب بر ايمان آن ها برتري مي يابد
. شرح نهج البلاغه: ابن ابي الحديد:ج ۱،
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۶رجب:
سال روز رحلت مؤمنِ قریش، یار و پشتیبان رسول خدا «صلی الله علیه و آله » و پدر والا مقام أمیرالمؤمنین حضرت أبوطالب « سلام الله علیه» است
نسب حضرت ابوطالب عليه السلام
نام مبارك آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبدالمطلب، و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عائذ است. ابوطالب عليه السلام با عبدالله پدر پيامبر صلي الله عليه و آله و زبير بن عبدالمطلب برادر ابويني بودند، يعني از طرف پدر و مادر يكي بودند و ساير اولاد جناب عبدالمطلب با اين سه بزرگوار فقط از پدر يكي بودند.
پيامبر صلي الله عليه و آله در وفات ابوطالب عليه السلام
هنگامي كه حضرت أمير المؤمنين عليه السلام خبر وفات ابوطالب عليه السلام را به پيامبر صلي الله عليه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: «يا علي برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر روي سرير نهادي به من خبر بده». هنگامي كه آن حضرت دستورات پبامبر صلي الله عليه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روي سرير گذاشت، پيامبر صلي الله عليه و آله خودشان تشريف آوردند و چون نظر مباركشان بر نعش عموي بزرگوارشان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: «اي عمو، صله رحم و مهرباني كردي و جزاي خير ديدي. اي عمو، در كوچكي مرا كفالت كردي و در بزرگي مرا نصرت و حمايت نمودي».
بعد به مردم رو كردند و فرمودند: «سوگند به خدا كه اذن شفاعت ميدهم در روز قيامت به عمويم كه جن و انس از آن شفاعت تعجب كنند». با رحلت ابوطالب عليه السلام جبرئيل نازل شده به پيامبر صلي الله عليه و آله عرض كرد: «ياور تو از دنيا رفت، هجرت كن».
(بحار الانوار: ج 19، ص 69)
أمير المؤمنين عليه السلام در زمان حيات خود نائب ميگرفت كه براي عبدالله و آمنه و ابوطالب عليهم السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصيت فرمودند كه نايب براي حج از طرف آن بزرگواران بگيرند.
(وقايع الايام: ج 1، ص 303)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
https://eitaa.com/taqvim_shiaa