eitaa logo
حمیدرضا ترقی
362 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
67 فایل
باسلام ،بصیرت در این دوران و در همه‌ی دورانها به معنای این است که شما خط درگیری با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیری است؟ 
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ١٩٥٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﻴﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﻰ ﮔﺮﻓﺖ . ﺣﺪﻭﺩ ٤٥ ﺗﺎ ٦٠ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ، ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . ﺑﺨﺶ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺣﻴﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ٩ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻏﻴﺮﺍﻫﻠﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ . ﺩﺭ ﻛﻮﻟﺴﻴﻮﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﻳد بسیار ﺑﺪﻯ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ . ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ بوﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻫﺎﻳﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ٥٠ ﻣﺘﺮﻯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺳﻘﻮﻃﻰ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻣﻦ ﺑﻮﺩ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺳﻨﮕﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ . ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ، ﻣﺤﻞ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺟﺸﻨﻬﺎﻯ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﺑﻮﺩ . ﺩﺭ ﻃﻰ ﺍﻳﻦ ﺟﺸﻨﻬﺎ، ﻛﻪ ﻫﺮباﺭ ١٠٠ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﺭﺍﺯﺍ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ، ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﮔﻼﺩﻳﺎﺗﻮﺭﻫﺎ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﮔﻼﺩﻳﻮﺗﻮﺭﻫﺎ، ﻛﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻰ ﺑﻪ ٢٢ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪ، ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﻃﻰ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﺎ ﺣﺪﻭﺩ ٥ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻼﺩﻳﻮﺗﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪﻧﺪ . ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺟﺸﻦ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺤﻜﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ . ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻣﻴﺎﻥِ تیره ﺑﺨﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﻛﻞ، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ٥٠٠ ﺗﺎ ٧٠٠ ﻫﺰﺍﺭ ﮔﻼﺩﻳﺎﺗﻮﺭ، ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻛﻠﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻭﺣﺸﻴﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻌﻰ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ، ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﻳﻦ ﺑﻨﺎﻯ ﺍﻳﺘﺎﻟﻴﺎ، ﻧﻤﺎﺩ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﻭﻣﻰ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﻪ ﺭﻣﻴﺎﻥ،ایتاﻟﻴﺎﻳﻴﻬﺎ ﻭ ﺣﺘﻰ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ . ! ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠٠٧، ﺩﺭ ﻃﻰ ﻳﻚ ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﻰ ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻜﺼﺪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ، ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺟﺰﻭ ٧ ﺍﺛﺮ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺷﺪ .!!! ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠١١، ﻣﺒﻠﻎ ٢٥ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻳﻮﺭﻭ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎﻯ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻛﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﺰﻳﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺷﺪ . ﻳﻚ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺍﻳﺘﺎﻟﻴﺎﻳﻰ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ : " تازﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ". ﺣﺪﻭﺩ ٦٠٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ، ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ . ﺍﺛﺮﻯ ﭘﺮﺷﻜﻮﻩ ﺑﺎ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻯ ١٧٥ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺘﺮ - ٨ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﻞ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻯ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ . ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺳﻨﺪﻫﺎﻯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻜﺎﺭ - ﺧﺸﺖ ﻫﺎﻯ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ - ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻫﻴﭻ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ، ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﻭ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂِ ﻛﺎﺭﻯِ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺛﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﺮﻯ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻧﺪ . ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺟﺸﻨﻬﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ، ﻛﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﺷﺘﻰ، ﻣﻬﺮ، ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻴﺪﺍﺷﺘﻨﺪ . ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺎﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﺣﻚ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺳﻨﮕﻬﺎﻯ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺟﺸﻨﻬﺎ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﻴﺘﻮﻟﻮﮊﻯ ﺯﻳﺒﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰاست. درتصاویرحکاکی شده برسنگ نبشته های تخت جمشید ، هیچکس خشمگین وعصبانی نیست، هیچکس سوار بر اسب نیست، هیچکس رادرحال تعظیم نمی بینید، هیچ زمان برده داری در ایران نبوده، درمیان این همه پیکر تراشیده شده، حتی یک نقش،تصویر وچهره ی برهنه وجود ندارد. ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻣﺮﻛﺰ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ، ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ واپسگرایان ﻭ ﺑﺮﺧﻰ ﻣﺪﻋﻴﺎﻥ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮﻯ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﺛﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻨﺮﻯ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻏﻴﺮﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﻧﺎﺑﺨﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ۳۲ ﻫﺰﺍﺭ ﻟﻮﺡ ﮔﻠﯽ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﺷﺮﺡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﯿﺎﺕ ﻣﺜل ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ و ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭند ﭼﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﻣﻠﺘﯽ ﻻﯾﻖ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﺍﻋﯿﻪ ﺩﺍﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻔﺘﺨﺮﻥ ﻭ ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﻭ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﺟﺒﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﯿﺪاﻧﯿﻢ. ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﯿﭻ ﻣﻠﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﻣﻠﯿﺖ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻮﺩ ﻧﺒﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻳﻢ. ﺩﺭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ کاسه ﺳﯿﺼﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﮐﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭلی ﻣﺎ ﺗﭙﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﻫﺎﯼ ۷۰۰۰ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻣﺪﻧﯿﺖ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ آﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﻮﺩﺭ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻣﻲ کنیم !! ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ!!! ﺗﻔﺎﻭﺕ( ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ‏) ﺑﺎ( ﮐﻮﻟﻮﺳﯿﻮﻡ) "ایران زمانی شاهکار انسانیت بود"
قیمت زندگی فرزندی از پدر قیمت زندگی را پرسید.پدرسنگى زیبا به او داد و گفت بردار و ببر بازار، ببین مردم چقدر می خرند؛ اگر قیمت را پرسیدند، هیچ نگو، فقط دو انگشتت را ببر بالا.سنگ را به بازار برد. سنگ را دیدند و قیمت پرسیدند.کودک دو انگشتش را بالا آورد؛ گفتند دو هزار تومان! نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت؛ پدر به او گفت این بار برو در بازار عتیقه فروشان، آنجا وقتی کودک دو انگشتش را بالا برد عتیقه فروش گفت: دویست هزار تومان!این بار هم کودک نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. پدر به او گفت:این بار به بازار جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو . وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهر شناس گفت دو میلیون تومان!آن کودک باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد. پدر گفت: فرزندم! حالا فهمیدی که قیمت زندگی چند است ؟"مهم است که گوهر وجودت را کجا وبه چه کسی بفروشی"...
🔴 حواشی وپشت پرده سفرقالیباف به روسیه 🔻اقای قالیباف گفت: "علت سفر من به این کشور اطمینان بخشی به روسیه بود تا بداند بروز هر اتفاقی در غرب هیچ تاثیری بر روابط ما با آنها نمی‌گذارد و ما اکنون به دنبال زیرساخت‌های جدیدی برای استفاده از ظرفیت‌ها هستیم". 🔻ماجرا از چه قرار است؟ 🔹دولت جمهوری اسلامی ایران بعد از برجام به روسیه و چین دو کشوری که حداقل بنای دشمنی با ایران را نداشتند و در شرایط تحریمی به ایران کمک‌هایی می‌کردند، پشت کرد. آقایان بعد از برجام گفتند آمریکا و سه کشور اروپایی ما را بس است و قید همه دنیا علی الخصوص چین و روسیه و همسایگان حاشیه خلیج فارس را زدند! به امید گلابی‌های برجام! 🔸بطور مثال، آقای خسروجردی عضو اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفتی می‌گوید: " زنگنه بعدِ ‎ به چینی‌ها نفت نفروخت، حالا آن‌ها هم الان تلافی‌کردند و از ما ‎ نمی‌خرند! چینی‌ها در دوران برجام به ایران آمدند و گفتند ما در زمان ‎تحریم‌‌ها به شما کمک کردیم، اما مدیران وزارت نفت، چسبیدند به ‎شل و ‎توتال". آخرش هم شل و توتال ما را تنها گذاشتند و رفتند...! 🔹عملکرد ناشیانه غرب‌گرایان در ایران باعث نگرانی چین و روسیه شد و آنان در یکی دو سال اخیر که ترامپ بدترین فشارها را برای فروپاشی جمهوری اسلامی وضع کرد، مثل سابق به ایران کمک نکردند. پیروزی در انتخابات و باز چرخش دولت ایران به سمت آمریکا، فضای تیره‌ای را در افق روابط راهبردی ایران با چین و روسیه ایجاد کرد. 🔸طی یکسال و نیم گذشته بارها محمدجواد ظریف برای رفع این کدورت‌ها و کمک چین و روسیه به ایران در تحریم‌ها، درخواست دیدار با رئیس جمهور چین و روسیه را در دستور کار قرار داد تا شاید بخشی از مسائل حل شود اما رئیس جمهور چین و روس هیچکدام ظریف را به حضور نپذیرفتند. 🔹تا اینکه رهبر انقلاب ورود کرده و علی لاریجانی را بعنوان نماینده خود در راس یک هیات که متشکل از زنگنه وزیر نفت، ظریف وزیر خارجه و چندتن از مسئولین دیگر بود، راهی چین کردند تا بتوانند با رئیس جمهور چین دیدار کنند و این مهم در یک اسفند ۹۷ انجام شد. 🔸این ابهامات بر روابط ایران و روسیه حاکم بود آنان از عملکرد ایران بعد از برجام که همه همسایه‌های خود را به امید ارتباط با آمریکا رها کرد هم ناراحت بودند؛ بعلت نپذیرفتن ظریف، حالا بنا بود که جناب قالیباف در انجام این ماموریت موفق عمل کند. 🔹تبلیغ پیش از سفر توسط تیم رسانه‌ای رئیس مجلس که ناشیانه خبر دیدار با پوتین را منتشر کردند بدون آنکه نهایی شده باشد و فخرفروشی به دولت که ببینید رهبری پیامش را از طریق ظریف ارسال نکرد بلکه قالیباف را امین خود دانسته و از طرفی ترس رسانه‌های بیگانه از شکل‌گیری روابط ایران و روس و پروپاگاندای آنها، این سفر را دچار حاشیه‌سازی کرد. 🔻نقد بنده دو وجه دارد؛ 1⃣ اول نقد به عملکرد غلط دولت ایران بعد از برجام که منجر به تیره شدن روابط کشورمان با همسایگان حوزه خلیج فارس، همسایگان شمالی و ... شده. عمل غرب‌گراهایی که از هول حلیم برجام به دیگ افتادند و به کشورهایی که در شرایط تحریم‌ها به ایران کمک می‌کردند مدبرانه نبود! 2⃣ نقد به این مدل ادبیات و عمل سیاسی جناب قالیباف که می‌گوید "هدف به روسیه بود که آمدن بایدن در سیاست خارجه ما تغییری ایجاد نمی‌کند"! این مدل ادبیات و کنش سیاسی هیچ صَنمی با سیاست خارجه انقلاب اسلامی که بر مبنای "نه شرقی و نه‌غربی" پایه گذاشته شده، ندارد! بله اینکه ما باید گندکاری دولت بی تدبیر اعتدال را در پشت کردن به کشورهایی که با آنان روابط مشترک اقتصادی و تجاری داشتیم را بپوشانیم عین تدبیر است اما از ادبیات جناب قالیباف یکجور کرنش و تواضع برداشت می‌شود و این برای کشور اصلاً خوب نیست. مگر روسیه در روابط حسنه و تسلیحاتی خود با عربستان و امارات و اسرائیل با ما هماهنگ می‌کند یا اجازه می‌گیرد یا عذرخواهی می‌کند؟! کاش آقایان بفهمند عزت ایران نه فقط در برابر آمریکا و اروپا، بلکه در برابر چین و روسیه هم باید حفظ شود. ✅
نسل جوان مومن امروز ⭕️ مَن یک انقلـابیِ امــــــام ندیده ام... ۱۵ خرداد ۴۲ را ندیده ام! اما شنیده ام که: سربازان من اکنون در گهواره ها خفته اند. ۲۲ بهمن ۵۷ را ندیده ام! اما شنیده ام که: انقلاب ما انفجار نور بود. ۵ اردیبهشت ۵۹ را ندیده ام! اما شنیده ام که: این شن ها لشکر خدا بود. و یقین دارم خدای طبس هنوز زنده است... ۳ خرداد ۶۱ راه ندیده ام! اما شنیده ام که: خرمشهر را خدا آزاد کرد. من چشم که باز کرده ام، امام را ندیده ام. من دفاع مقدس را درک نکرده ام. صدای آژیر خطر نشنیده ام و به پناهگاه نرفته ام. خیبر و بدر و فتح المبین را درک نکرده ام. سن و سال من از سابقه مبارزاتی خیلیا کمتر است! چشم که باز کرده ام، به جای جماران و روح خدا، حسینیه ای دیده ام با نام خمینی بُت شکن. به جای روحِ خدا، سیـــــــــد علی را دیده ام. حضرت ماه را، او که یک "آه" بیشتر از خمینی دارد. ولی الآن من بزرگتر شده ام و او موی سپید کرده... ♦️ افتخارم این است که... ♦️من "یک شبه انقلابی" نشده ام... ♦️ من در ۲۲ بهمن ها قد کشیده ام! ♦️ جنگ تحمیلی ندیده ام، اما تا دلتان بخواهد جنگ تحلیلی دیده و شنیده ام. من چمران، صیاد،همت و باکری و خرازی ندیده ام. اما بی پرده بگویم؛ من جیغ آرمیتا و نگاه بهت آلود پسرکِ سه ساله را دیده ام، من شهادت علم را بارها دیده ام! آخرین آن فخری زاده عزیز! تا دلتان بخواهد تزویر دیده ام و فتنه... تا دلتان بخواهد تهدید دیده ام و تحریم... در روزگاری نفس کشیده ام که شهدای مدافع حرم در آن زیسته اند. آن عزیزان اولیاء خدا... من یک انقلابی ام... من ۲۳ تیر ۷۸ را دیده ام. من ۹ دی ۸۸ را دیده ام. مَن انقلــــــــابـی ام من، با خدا و ناخدای کشتی انقلاب عهد بسته ام، نه با کَدخدا، من خون شهدای گلگون کفنمان را به یک مُشت دلار نمی فروشم. من خیلی بیشتر از تعداد سال های عمرم تهدید شنیده ام که گزینه ها روی میز است. اما شنیده ام از همان امامی که از نزدیک ندیده ام که فرمود؛ آمریـــــــــکا هیـــــــچ غلطی نمیتواند بکند. @he.taraghi
هدایت شده از بیداری ملت
🔴 رفتارتان بادوست و دشمن، یکی نباشد! 📣 مبادا دوست را با دشمن اشتباه کنید؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط کنید؛ مبادا رفتاری که با دشمن باید داشت، با دوست انجام بدهید. جبهه‌ی دشمن، غیر از آن غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و کینه‌ای پیدا می‌کند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یك آدم فریب خورده است؛ این یك آدم قابل ترحم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. ✍️بیداری ملت  @bidariymelat
✍🏻 میثم ذوالفقاری *احمدی نژاد* بعضا در برخی نظر سنجی ها و اظهارات مردم دیدم و شنیدم که عده ای احمدی نژاد را ناجی و اقبال زیادی به بازگشت او دارند از نظر من دولت احمدی نژاد بهترین دولت تاریخ انقلاب است اما این احمدی نژاد! احمدی نژاد ۱۴۰۰ با احمدی نژاد ۱۳۸۴ زمین تا آسمان فرق دارد احمدی نژاد ۸۴ ولایت مدار بود قاطبه رایش را از امت مومن و شهید داده گرفت . با هاشمی که در این مملکت خدایی میکرد سرشاخ شد، هیمنه اش را شکست، قطار انقلاب را بعد از ۸ سال سیاه اصلاحات به ریل برگرداند، ا ز مهره های انقلابی استفاده میکرد،کاری بود،اندازه تمام دولت های قبل از خود سازندگی کرد! در سازمان ملل برای فرج دعا میکرد فحش و تهمت و ناسزایی نبود که نشنید . اما آن احمدی نژاد دیگر تمام شد تمام شد،رفت احمدی نژاد ۱۴۰۰ رسما علیه رهبری موضع میگیرد. مبانی اسلام نظیر حجاب را به چالش می کشد. افکار لیبرالی در او موج میزند تیتر یک آمدنیوز و رسانه های معاند میشود بن سلمان را برادر خود خطاب میکند درست مثل ظریف از بایدن انتظار کمک دارد به آنجلینا جولی افسر فرهنگی سی آی ای نامه میزند. هم زمان با انتقال نامه مهم رهبری به روسیه یادش میوفتد پوتین دیکتاتور شده! و دلیل اساسی اینکه احمدی نژاد دیگر همراهی مهره های جسور انقلابی را با خود ندارد! دولت احمدی نژاد اگر بهترین دولت تاریخ بود،سعید جلیلی دبیر شورای امنیت او بود. نیکزاد وزیر مسکنش بود. مصلحی وزیر اطلاعات بود . قاسمی وزیر نفت بود و... تمام ارکان نظام به رقم تمام کار شکنی های اصلاحات،بدنه و توده انقلابی مردم کمک او بودند. امروز چه کسی جز مشایی و بقایی که در زندان اند و معدود یاران فرقه بهاری برای او مانده؟ هیچکس برنامه عملی او برای اداره کشور چیست؟ هیچ چیز اگر مردم اقبالی به او دارند اشتباه میکنند،دقیقا اشتباهی که در مورد ناجی بودن روحانی مرتکب شدند . به دلیل تصویری است که در گذشته از او در ذهن دارند . در حالی که احمدی نژاد هیچ شباهتی به گذشته اش ندارد . او منحرف شده، سیاست کلی نظام هم مبتنی بر گردش نخبگان است و هیچ شخصی دوبار رئیس جمهور نخواهد شد. بدیهی هم هست. چون اگر کار و فکری بود در همان ۸ سال که کم هم نیست انجام میداد. کشور دیگر تاب و توان یک دولت لیبرال تکراری را ندارد و دولت جوان حزب اللهی چاره کار است . احمدی نژاد اگر صلاح مملکت را بخواهد و اسیر نفس نباشد از ظرفیتش در رسیدن به دولت جوان حزب اللهی استفاده میکند . اگر هم عطش قدرت کورش کرده باشد حسابش میماند با شورای نگهبان آدم های تکراری نه! والعاقبت للمتقین
بازخوانی ↙️🔴مهم: خلاصه ای از مهم ترین محورهای بیانات منتشر نشده ی حضرت آقا در دیدار دوشب پیش(چهارشنبه) با فعالان فرهنگی خاتم, سراج و اوج و شبکه افق: 🔴۱. قدر این کار را بدانید. 🔴۲. عمده نظر شما گسترش چتر گفتمان انقلابی (مفاهیمی همچون استکبار، استضعاف و عدالت اجتماعی) بر سر کشور باشد 🔴۳. باید در دل ها نفوذ کنید؛ ببینید کارهایتان چقدر دل جذب کرده؟ 🔴۴. یکی از کارهای شما تبیین دوره پیش از انقلاب، مقدمات انقلاب، پس از انقلاب و جنگ برای نسل جدید است؛ نسل جوان امروز نمی داند زشتی چهره پهلوی را باید خوب نمایان کنید تا به ارزش انقلاب پی ببرند 🔴۵. دستاوردهای انقلاب را نشان بدهید. صراحت خوب است اما مواظب باشید سیاه نمایی نشود؛ حتی ناخودآگاه 🔴۶. گسترش اخلاق و فضائل اخلاقی در گزارش شما پررنگ نبود؛ به این توجه کند مردم را باید بااخلاق تربیت کنیم و بار بیاوریم اجتناب از تهمت، غیبت، حسادت، بی وفایی، بدعهدی اجتناب از جبن، اجتناب از بخل حیا (بر حیا خیلی تأکید کردند و فرمودند راه‌حل ما در این فضای فساد جنسی است) 🔴۷. تقویت بنیه معرفت_دینی و بنیه های فکری ورود با احساسات و عواطف خوب است مانند اربعین اما احساسات و عواطف می تواند متکی به مبانی باشد جمع اندیشه ورزان باید تشکیل بشود؛ که البته جمع اندیشه ورزان دینی مهیا شده. جمع چه اندیشه ورز دینی و چه اندیشه ورز سازمانی و مدیریتی باید تشکیل شود مجموعه فکری، هیأت اندیشه ورز که پایه گذاری پایه های مبنایی و فکری انجام دهند نه اینکه فقط شورای مشورتی باشند 🔸🔸اینجا صراحتا از طرح ولایت نام بردند و فرمودند باید این طرح خوب ادامه پیدا کند و حمایت شود که محصول «آیت ا... مصباح یزدی» است🔸🔸 🔴۸. مخاطبتان را کشف کنید؛ افزایش دهید. قشر خاکستری و حتی قشر خاکستری مایل به سیاه را برباییدم مخاطب را فقط «بچه های انقلابی» نگذارید 🔴۹. شما می توانید لا یکلف الله نفسا الا وسعها را دو جور می شود معنا کرد یک بار کار سخت است یا نتوانستیم انجام دهیم می گوییم وسع مان همین قدر است؛ برخی جاها درست هم هست اما از آنور هم هست؛ تکلیف متناسب با وسع است. لیظهره علی الدین کله ارائه و گسترش این فکر ناب و دین ناب بر تمام بشریت بر عهده من و شماست. اگر وسع ما نبود، تکلیف نمی کرد. پس وسع تان هست. شما می توانید بسیاری از کارهای دنیا را انجام دهید. جوانان! این کارها را بکنید 🔴۱۰. وصل کردن کارهای فرهنگی به کارهای اجتماعی؛ مانند این اردوهای جهادی بحث آسیب های اجتماعی خیلی مهم است. این می تواند موضوع کارهای شما واقع شود بحث «خدمات اجتماعی»؛ بعد، آقا مثال قلعه گنج جنوب کرمان را زدند. این نوع ورود می تواند الگوی اقتصاد مقاومتی هم باشد. مردم وقتی کار و صداقت دیدند، آمدند میدان 🔴۱۱. ساختن آدم ها مهمتر از ساختن فیلم هاست. کادرسازی و تربیت، تقدم دارد 🔴۱۲. تشکیل هیأت های اندیشه ورز برای پیدا کردن راهکارها (این را در موضوع بحث فضای مجازی فرمودند اما به نظرم آمد نظر ایشان عام است). اعضای این هیآت را در جوان ها داریم. بعد، مثال آقای انتظاری را زدند 🔴۱۳. تشکیل جبهه مردمی؛ این فراموش نشود. این خیلی برای من دغدغه است و از اول این را با هم عهد کردیم. سازمان مورد نظر ما نیست؛ اینها(مؤسسات و سازمان های وابسته) باید کار ستادی بکنند. «مردم»، باید وارد کار دفاع و ... بشوند. 🔴۱۴. مواظب باشیم موجود متحجر، بسته و منقطع از مردم نشویم. 🔴۱۵. هسته فکری دینی واقعا تکیه گاه مطمئنی باشند برای مجموعه. جهت گیری فکری، امام و انقلاب باشد کار اجتهادی است، ممکن است اختلاف نظراتی باشد؛ ولی نظرات امام و خط امام ملاک باشد. 🔴۱۶. مجموعه زنان جوان را راه اندازی کنید؛ بانوان جوان، خبره، مطلع و خوبی هستند که باید از ظرفیت اینها هم استفاده کرد 🔴۱۷. مراقب باشید جوانانی را که با زحمت جذب کرده و پرورش داده اید به راحتی از دست ندهید؛ بر اثر شبهه، یک امر جزئی یا برخورد نامناسب. @hr_taraghi
📛 *اژدهای هفت سر را بکشیم تا راحت شویم* 📛 *خیلی مهم* . 👇 ⚠ همه بنوعی خسته شدیم از گرانی ، تورم ، بیکاری ، فساد ، رانت ، اختلاس و..... ⛔ باید بدونیم ریشه تمام این مشکلات یک تفکر مریض و خطرناک و حداقلی هست به نام *سرمایه داری* !!!!! ⚠ تفکر سرمایه داری ، ریشه در دنیاطلبی یک عده انسان طماع و سیر نشدنی دارد. فقط در ایران هم نیست ، درهمه جای این کره خاکی ، در آمریکا ، در اروپا و در همه جا هست. جنبش وال استریت آمریکا یادتون هست : حرفشون همین بود ؛ ۹۹٪ جامعه نوکر و خدمتگزار ۱٪ قشر مرفه و سرمایه دار آمریکایی هستند. البته این جنبش با سرکوب و زندانی کردن معترضین خفه شد!!!! ⚠ در فرانسه ، جنبش جلیقه زردها در روزهای شنبه راه افتاد . باز حرفش همین بود ؛ مبارزه با تفکر لیبرال سرمایه داری حاکم بر فرانسه. چون عده کمی از سرمایه داران بر کل مردم فرانسه حکومت می کنند. این قشر مرفه ، همه چیز را برای خودشان می خواهند و با قلدری بر مردم حکومت می کنند. این جنبش نیز با دادن تعداد زیادی کشته و مجروح و زندانی کردن لیدرهای آن ، تا حدودی خفه شد!! ⚠ پس قشر مرفه سرمایه دار همه جای دنیا هست و مردم اکثریت کشورها از این قشر اندک در رنج و عذابند و معترضند. گاهی این اعتراضها به خیابان کشیده میشود . اما در جمهوری اسلامی ایران از ابتدای کار ، این قشر وجود نداشت ، باید بررسی کنیم ، مشکل از کجا شروع شد. ما این قشر مرفه سرمایه دار را اژدهای هفت سر می نامیم. چون براحتی از بین نمی رود!!!! ⚠ امام خمینی (ره) و انقلابیون که واقعا ساده زیست بودند. پس جمهوری اسلامی از کجا گرفتار این اژدهای هفت سر شد؟؟؟؟ بعد از رحلت امام خمینی و آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی!! 📛 ریشه این اژدهای هفت سر در دولت کارگزاران سازندگی هاشمی رفسنجانی بود. همانجا که قشر جدیدی تحت عنوان پیمانکار و سرمایه گذار بخش خصوصی شکل گرفتند. اینها در دهه هفتاد کم کم رشد کردند ، خوردند و فربه شدند ، مانند حلقه های زنجیر بهم وصل شدند ، پشتیبان هم شدند ، خلاصه این مارهای سمی و خطرناک با نفوذ در بدنه دولت و وزارتخانه ها و مجلس بمرور زمان تبدیل به اژدهای هفت سر شدند. پول آنها پول می آورد . قدرت آنها زیادتر میشد و سیرشدنی هم نیستند. 📛 در دولت هاشمی رفسنجانی رشد کردند ، در دولت خاتمی ریشه گستراندند ، در دولت احمدی نژاد برای مدت کوتاه به حاشیه رفتند ، اما دوباره با تغییر گرایش سیاسی دولت دوم احمدی نژاد را هم تصاحب کردند، و در دولت روحانی که بهار ثروتمندان بود ، تا توانستند رشد کردند و اکنون بجای هفت سر ، هفتاد سر دارند. این اژدهای مخوف حلقوم اقتصادی کشور و ملت را تحت فشار قرار می دهد. بحث چند نفر نیست ، اینها تکثیر شده اند. قوه قضاییه هم چقدر توان دارد که با این حجم های انبوه تخلف مبارزه کند؟؟؟؟ قوانین و مجازاتها بازدارنده نیستند و هزاران مشکل بوجود آمده است. 📛 این اژدهای هفتاد سر ، امروز شریانهای اقتصادی کشور را تصاحب کرده . در خودروسازی هست ، در بخش مسکن هست ، در بازار لوازم خانگی ، در بازار مواد غذایی هستند. همینها روغن را در بازار جمع کردند ، همینها قیمت مسکن را نجومی کردند و.... ⚠ باید چه کنیم ؟؟؟ آیا میتوان این اژدهای هفتاد سر را نابود کرد؟؟؟ تحت شرایطی میشود ، البته بمرور زمان. باید مردم بیدار شوند و اصل ماجرا را بفهمند. مشکل در فهماندن موضوع به کل جامعه هست. وقتی جامعه ماجرا را فهمید ، باید دولتی رویکار بیاید که مخالف تفکر سرمایه داری باشد. بیچاره قالیباف هرچه سال ۹۶ فریاد زد ، مردم گوش نکردند. چقدر گفت اینها اقلیت ۴٪ هستند. اما مردم فریب خوردند و با دست خودشان دوباره دولت روحانی را که حامی اصلی قشر سرمایه داری بود را رویکار آوردند!!!! پس مشکل اصلی روشن کردن ذهن مردم است. البته قشر سرمایه دار با پول پاشی و خریدن سلبریتی جماعت نمیگذارند مردم اصل ماجرا را بفهمند!!!! 👇👇👇👇👇 ⚠ اژدهای هفتاد سر در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس مشغول بکار میشوند ، همانطور که گفتیم آنها هم در بدنه جریان اصولگرانماها نفوذ کرده اند و هم جریان اصلاح طلب ، لذا از هر دو جریان سیاسی استفاده خود را میبرند. تنها جریانی که نمی توانند نفوذ کنند ، جریان خالص انقلابی است ، چون اصل انقلاب با ماهیت سرمایه داری لیبرالیسم منفعت طلب بشدت مخالف است. ⚠ این نکته مهم را هم بار دیگر تاکید کنیم که جماعت سلبریتی ، رأی جمع کن این اژدهای هفتاد سر است ، سلبریتی ها فقط پول میشناسند ، هرجا پول بیشتری بدهند ، طرفدار و حامی همان هستند. پول و ثروت هم در دست همین اژدهاسواران طماع هست، لذا در بزنگاه انتخابات سروکله سلبریتی ها پیدا شده و همگی از فلان کاندید حمایت می کنند. اکثریت جامعه هم متأسفانه و متأسفانه بدون تحقیق ، بدون بررسی ، بدون جستجو ، دنباله رو این ملیجکها می شوند!! ⚠ عزیزان بدانید ، زمانی این مملکت و این کشور سروسامان می
گیرد که این اژدهای هفتادسر از بین برود و دست انسانهای خالص و کارکن و مدیر بیفتد ، تا زمانیکه سلبریتیها فالوورهای میلیونی دارند ، مردم روشن نیستند. تا مردم آگاه نشوند این اتفاق بزرگ نخواهد افتاد. این کار فقط دست مردم است . چون انتخابات با رأی تک تک مردم شکل می گیرد. 📛وظیفه من و شما مخاطب گرامی ، روشنگری و آگاهی دادن به افراد جامعه هست. مردم باید آگاه شوند. هرکسی باید احساس تکلیف کند که حتما پای صندوق حاضر شود و قهر کردن جایز نیست. از طرفی باید آگاه شود که انتخابی اصلح انجام دهد و گرفتار عملیات روانی ضدانقلاب خارج کشور و اژدهاسواران طماع و جماعت سلبریتی جماعت داخلی نشود. فقط یک دولت انقلابی و جوان میتواند مشکلات و گرفتاریهای این کشور را حل کند. کلام آخر مشکل مملکت نفهمی افرادیست که علیرغم ادعای فهم و شعور هنوز از پهلوی ، هاشمی رفسنجانی و فرزندان او ، میر حسین موسوی، خاتمی ، منتظری ، روحانی ، احمدی نژاد ، زیباکلام و تاج زاده و حجاریان ووو اصلاح طالبان حمایت میکنند و فریب دلقک‌های سلبریتی را میخورند و تا این نفهمی ها هست این مملکت روی خوش به خود نخواهد دید ، و روز به روز بدتر خواهد شد ، تنها راه رهایی مبارزه با مفسدان و میدان دادن به نیروهای انقلابی دلسوز و کار آمد خواهد بود. دوران جنگ است جنگ نرم پس در فضای مجازی و در بین مردم بخصوص دوستان بستگان و همکاران و .... در برابر ایجاد شبهه و دروغ پراکنی و نق زدنها و برجسته کردن نقاط ضعف در حوزه انقلاب و نظام و دین و رهبری و جایگاه کنونی ایران در دنیا و منطقه و دست آوردهای بزرگ امنیتی نظامی و اقتصادی و فرهنگی قدرتمند کشور با زعامت رهبری هوشمند و آگاه و شجاع و نشر توانمندی ایران بزرگ سکوت نکنیم . فصل ظهور و طلیعه نور نزدیک است. ان شاالله نشر حداکثری @hr.taraghi
نظريه دكتر plutchik Ⓜ️ مدل رابرت پلاچیک پلاچیک اولین بار در سال ۱۹۸۰ مدل مخروطی (سه بعدی) یا مدل چرخی (دوبعدی) را در جهت توضیح نحوه ارتباط هیجان‌ها ارایه کرد. او ۸ هیجان پایه را به صورت دوقطبی پیشنهاد کرد: شادی و غم؛ ترس در مقابل عصبانیت؛ اعتماد در برابر نفرت؛ و تعجب در مقابل پیش‌بینی. علاوه بر این، مدل تعاملی دوار (circumplex) او ارتباطی میان ایده یک دایره هیجانی و یک چرخ رنگ ایجاد می‌کند. مانند رنگ‌ها، هیجان‌های پایه را نیز می‌توان با شدت‌های مختلف بیان کرد و می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند تا هیجان‌های مختلفی ایجاد شود.
م ح: 🍃🍃🌸🍃🍃 🔶‍ خداوند متعال می فرمایند: من 6 چیز را در 6 جا قرار دادم، مردم آن را در 6 جای دیگر جستجو می کنند: ❶ من علم را در گرسنگی قرار دادم ، مردم آن را در سیری می جویند! ❷ من عزت را در نماز شب قرار دادم، مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند! ❸ من ثروت را در قناعت قرار دادم، مردم آن را در کثرت مال دنبال می کنند! ❹من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، ولی مردم آن را در قیل و قال می جویند! ❺ من بلند مرتبگی را در تواضع قرار دادم،ولی مردم در تکبر دنیا طلب می کنند! ❻من راحتی را در بهشت قرار دادم ،مردم آن را در دنیا طلب می کنند! "بیانات آیت الله مجتهدی تهرانے(ره)" ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌⚜ @hr.tsraghi
راهبرد معاصر بررسی می کند: 5 چالش سیاسی جبهه انقلاب و لزوم ترمیم آن تا انتخابات 1400 مسئله «ترمیم برخی کاستی‌ها» را باید به نوعی اولویت جریان‌های سیاسی قلمداد کرده تا در نهایت رفتارهای هیجانی جامعه، کمترین لطمات را به آرمان‌های موجود وارد کند حامد سرلکی؛ کارشناس مسائل سیاسی به گزارش راهبرد معاصر؛ روند رویدادهای انتخاباتی اگرچه در جامعه ایرانی به شکلی کاملاً هیجانی نمو پیدا می‌کند و بسیاری از تحلیل‌های «پیشاانتخاباتی» در کشاکش «فصل انتخابات» هویت کارآمدی خود را ازدست می‌دهد. مسئله «ترمیم برخی کاستی‌ها» را باید به نوعی اولویت جریان‌های سیاسی قلمداد کرده تا در نهایت رفتارهای هیجانی جامعه، کمترین لطمات را به آرمان‌های موجود وارد کند. جبهه انقلاب نیز از این قاعده سیاسی مستثنی نبوده و به نوعی رسالت تمام تحلیلگران حوزه سیاست، نسخه‌دهی پیرامون آینده نه چندان دور «28 خرداد 1400» است؛ روزی که اساساً نتیجه ماه‌ها کار سیاسی در دایره ترازوی مردم قرار خواهد گرفت. در نمودار زیر سرفصل عوامل بروز ریزش در سبد رأی اصلی (حامیان همسو) به تفکیک بیان شده است: تعدد حضور نامزدها: اساساً برخی از نامزدهای احتمالی عدم‌حضور خود در انتخابات 1400 را منوط به معرفی یک گزینه اجماعی می‌دانند. شاید در وهله  نخست و در ظاهر این موضوع مطلوب یک جریان سیاسی باشد. اما در عمل وقتی تنها گزینه اجماعی شخص آیت‌الله رئیسی بوده و این موضوع هنوز از سمت و سوی ایشان تثبیت نشده است، پس می‌توان نتیجه گرفت که انتشار هر خبری منوط به عدم حضور قطعی ایشان در انتخابات، آغاز دومینوی حضور نامزدهای رنگارنگ جبهه انقلاب در آینده خواهد شد. ادعای بسیاری از نامزدهای جبهه انقلاب بیشتر شبیه تمثیل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» تفسیر می‌شود. شرط عدم حضور نسبت به معرفی نامزد اجماعی که در حضورش تردیدهاست، این مسئله یعنی خطر حضور نامزدهای متعدد انتخاباتی از سوی جبهه انقلاب و تکثر نهایی میان حداقل 5 نامزد انتخاباتی (شورای وحدت – شورای ائتلاف – جبهه پایداری – متمایل به جریان بهار – مستقل و یا نظامی)، که به عقیده تحلیلگر این تعداد حتی تا مرز دو رقمی شدن نیز خواهد رفت و تلاش‌های نامزدهای جبهه انقلاب برای سبقت از رقیبان هم جناحی خود قابلیت ایجاد یک اتمسفر منفی حتی غیراخلاقی و دلسردکننده میان هواداران هر گروه (در میان سبد رأی اصلی جبهه انقلاب) را داراست. پتانسیل‌های منفی احمدی‌نژاد: نزاع جدید احمدی‌نژاد با دکتر حدادعادل یک پیام بزرگ و آشکار را در قبال جبهه انقلاب داشت؛ احمدی‌نژاد در صدد رأی‌دزدی از سبد جمعیت نخبه‌تر جبهه انقلاب است. او با تلاش برای بی‌اعتبارسازی نهادهای تصمیم‌گیرنده جبهه انقلاب، سعی داشته تا وزنه‌های موثر و باسابقه این جریان را (چه در طیف راست سنتی و چه در راست مدرن) دچار حواشی و دام‌های متعددی کند. به طور مثال خطاب وی در میدان انقلاب اساساً در مواجهه با قشر حزب‌الهی بوده و او با یک وضعیت تمثیل‌وار خود را داعیه‌دار سرنوشت جبهه انقلاب معرفی می‌کند. ابراز تأسف او برای حضور برخی فعالان اصولگرا در رأس سازوکار جبهه انقلاب باعث ایجاد یک سیاه‌چاله بدبینی را داشته که قابلیت ایجاد گرانش قوی به سبد رأی جبهه انقلاب و نابودساختن آن را مهیا می‌کند. از این روی عدم ورود افراد به دام‌های از پیش‌تعبیه شده احمدی‌نژاد امری واجب است، به نحوی که رویکرد او در قبال برادران لاریجانی اثبات می‌کند که اساساً احمدی‌نژاد برای بی‌حیثیت ساختن رقبای خود هیچ خط قرمزی ندارد.    مذاکره و سیاست خارجی: جبهه انقلاب در مواجهه با پرونده هسته‌ای ایران و مسئله احیای برجام قطعا در یک دوراهی بزرگ گرفتار خواهد شد. وضعیتی که بین تصمیم حاکمیت نسبت به برجام و عملکرد دولت به وجود آمده و با وجود نامزدهای ضدبرجامی چون سعید جلیلی و امثالهم اساساً نیمی از پتانسیل‌های خود را بر اساس برخود به پرونده برجام از دست ‌می‌دهد. فارغ از این موضوع در سطح میانه‌ای تر، آرای قطعی جبهه انقلاب در صورت همراستا شدن با سیاست پذیریش شرایط جدید آمریکا و یا مواردی از این دست ریزش خواهد کرد و بی‌گمان بدنه اجتماعی جبهه انقلاب در میانه‌ی منگنه‌ی سازش – مقاومت ، مطلوب ِ خود در میانه جبهه انقلاب را پیدا نخواهد کرد، این گروه فارغ از هر سفارشی سعی خواهد کرد که در دو حالت: یا به نامزد ضدبرجامیِ فاحشی چون جلیلی رأی داده (که اساساً باعث خردتر شدن آرای جبهه انقلاب شده) و یا در حالت بدتر سعی خواهد کرد که با حضور خنثی (برگه‌ی رأی سفید) در انتخابات اعتراض خود را به جبهه انقلاب و سیاست‌های جدید (و البته احتمالی) نشان دهد. شاید در نگاه اول این بخش از تحلیل فراواقعی دیده شود؛ اما دقایق مناظره و درگیر شدن نامزدهای جبهه انقلاب در بازی انتخاباتی گروه رقیب (پیرامون موضوع مذاکره با آمریکا) نشان می‌دهد که احتمال وقوع این مخاطره دور از ذهن نیست.   مجلس یازدهم: رفتارهای ش
عاری، حاشیه‌های دنباله‌ای، به حاشیه بردن بسیاری از منویات رهبر معظم انقلاب به خصوص در مسائل معیشتی و سیاست‌زدگی مفرط نمایندگان مجلس در کنار گاف‌های روزانه نمایندگان تازه‌کار باع آن شده که مجلس یازدهم به نوعی بزرگترین «پاشنه آشیل» جبهه انقلاب معرفی شود؛ مجلسی که قابلیت بسترسازی برای تحقق دولت جوان و حزب‌الهی را داشت امروز به نوعی یکی از عوامل کمرنگ شدن تحقق این آرمان رفیع شده و به نوعی که «حاشیه» و «مجلس یازدهم» مانند نخ‌های فرش ایرانی در هم تنیده‌اند. نقش و نگار حاصل از این تارو پاد در اذهان عمومی (و به خصوص بدنه اجتماعی جبهه انقلاب) «نقش ِ ناکارآمدی» شده است. این فضای ناامیدی از عملکرد دولت انقلابی آینده با توجه به وضعیت امروز مجلس قابلیت تهی کردن آمال و آرزوی تحقق دولت جوان و حزب‌الهی را در فراسوی ذهن «جریان حزب‌الله» دارد.    ناهماهنگی تشکیلاتی: جبهه انقلاب به خصوص در میان بدنه اجتماعی نخبه، شاهد اختلاف‌نظرهای کلانی میان دو نهاد اصلی «شورای وحدت» و «شورای ائتلاف» هستند. علاوه بر عملیات روانی روزانه جریان اصلاح‌طلب علیه جبهه انقلاب و بازنمایی تمام اختلاف نظرها، خطر کمرنگ شدن علاقه قشر جوان‌تر جبهه انقلاب نسبت به فضای تشکیلاتی نیز وجود دارد. از این‌روی شاید در وهله اول غیررسانه‌ای شدن این اختلافات به عنوان یک راه‌برون رفت سطحی و سریع باید در نظر گرفته شود. اما در وهله دوم، ایجاد فضای گفتگو و حل اختلافات باید در دستورکار قرار گرفته تا صدمات این وحدت‌شکنی با عاملیت برخی گروه‌ها کمتر شود. در این صورت گروه و یا افراد وحدت‌شکن در یک جبهه حداقلی قرار گرفته و اساساً قدرت تأثیرگذاری خود را از دست خواهند داد.  
تبیین و روشنگری👆
🌸گل ، بوی بهشت را ز احمد دارد 💖این بوی خوش از خالق سرمد دارد 🌸گویند که گل عطر محمد دارد 💖نور و شعف از وجود احمد دارد عزیزان التماس دعا 🌸🎊 عید مبعث مبارک🎊🌸
  امیرحسین جعفری جریان اصول‌گرا در کنار اصلاح‌طلبی یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور است که می‌توان گفت سپهر سیاسی ایران با این دو جریان معنا و مفهوم می‌یابد. گذشته این جریان به راست سنتی جمهوری اسلامی و تضادهای ایدئولوژیک بخشی از روحانیت در زندان‌های زمان شاه برمی‌گردد که در سیاست‌های اقتصادی با طیف چپ خط امامی اختلاف نظرات جدی داشتند. سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ در آستانه انتخابات حساس و مهم ریاست‌جمهوری 1400 برای نقد و بررسی آنچه در اردوگاه اصول‌گرایی می‌گذرد با حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی اصول‌گرا و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و نماینده مجلس پنجم شورای اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در «اصفهان زیبا» می‌خوانید. از دیدگاه شما ریشه تضادهای سیاسی در جمهوری اسلامی دقیقا به چه زمانی برمی‌گردد؟ ریشه اختلافات به قبل از انقلاب در شیوه مبارزه و جریان‌های سیاسی برمی‌گردد. یک جریان روحانیت انقلابی طرفدار امام بود و دو جریان التقاطی اسلام با گرایش به غرب و اسلام با گرایش به شرق که این سه جریان در مبارزه با رژیم شاه هم جهت بودند، اما در مبانی اعتقادی تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای داشتند. این سه جریان بعد از انقلاب در ابتدا پیرامون تعیین نوع حکومت اختلاف نظرهایی با امام پیدا کردند، ولی به‌هرحال در نهایت نظام جمهوری اسلامی را پذیرفتند و سعی کردند در قالب قانون اساسی دیدگاه‌های خودشان را وارد کنند که بعضی از این‌ها به دنبال اسلام حداکثری بر اساس نظریه امام بودند و برخی به دنبال نظریه اسلام حداقلی و بعضی به دنبال جداکردن نهاد دین از سیاست بودند که این سه جریان در قانون اساسی دیدگاه‌های خودشان را سعی کردند مطرح کنند، اما آنچه به عنوان قانون به تصویب رسید، قانون مبتنی بر اسلام حداکثری بود که در اصل چهارم و صد و ده متبلور شد. بنابراین بعد از تصویب قانون اساسی ما شاهد فعالیت سیاسی این سه جریان در داخل کشور بودیم منتهی با این دیدگاه که تا زمانی‌که حضرت امام حضور داشتند این‌ها جرئت بروز و ظهور و فعالیت برخلاف ساختار نظام نداشتند. اگر چه در برخی مطبوعات مسائلی طرح می‌شد اما در نهایت تفاوت فکر باعث انشعاب در روحانیت مبارز کشور شد. روحانیت مبارز کشور به دو دسته تقسیم شد؛ یک جریان معتقد به فقه حکومتی حضرت امام و دیگری به فقه حکومتی مرحوم نائینی و آیت‌الله منتظری گرایش پیدا کردند و بر همین اساس، روحانیت مبارز محور تشکل‌های سیاسی معتقد به فقه حکومتی امام شد و جریان روحانیون مبارز محور جریان‌های سیاسی معتقد به فقه آیت‌الله نائینی و آیت‌الله منتظری شد. پس از پیروزی انقلاب طیف اصول‌گرای امروزی عمدتا در چه تشکل‌هایی بروز  داشت؟ طیف اصول‌گرا در تشکل‌های وابسته به روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و جریان طیف آیت‌الله راستی ظهور و بروز کرد. مجاهدین انقلاب هم دچار انشعاب شد، طیفی طرفدار بهزاد نبوی و طیفی طرفدار آیت‌الله راستی شدند. مجموعا مجاهدین انقلاب تقسیم به چند گروه شد و به همراه گروه‌های ذیل روحانیت در طیف اصول‌گرا جای گرفتند. انشعاب سازمان مجاهدین انقلاب در سال 61 را زمینه بروز تضادها در جمهوری اسلامی می‌دانید؟ تحلیل شما از این اتفاق چیست؟ می‌شود گفت که انشعاب درون مجاهدین انقلاب به مواضع سوسیالیستی بهزاد نبوی و طرفداران او در داخل مجاهدین انقلاب و اختلاف نظری که جناح آقای راستی در بعد اقتصادی داشتند برمی‌گردد. آن‌ها معتقد به دولتی‌کردن اقتصاد بودند و در دولت آقای موسوی نیز همین سیاست را دنبال کردند. طیف آقای راستی نیز در همکاری با حزب جمهوری اسلامی نظر دیگری را داشتند. این انشعاب نشان داد اختلافات زیربنایی قبل از انقلاب در این جریان وجود دارد. چرا در دهه 60 این طیف تحت عنوان راست سنتی به حاشیه رفته بود؟ دهه 60 دورانی بود که طیف چپ در کشور در زیر سایه آقای موسوی از یک قدرت اجرایی خاصی برخوردار بود، دولت دست آن‌ها بود و مجلس سوم نیز تقریبا همراه و هم‌جهت با آن‌ها با ریاست آقای کروبی حرکت می‌کرد و عملا سیاست‌های خاص دولت‌سالاری را دنبال می‌کردند. این دیدگاه‌ها در بحث بند ج و قانون کار نیز پیش آمد که دیدگاه‌های طرفداران اسلام حداکثری یا فقه جواهری در داخل مجلس معتقد به این بودند که خلاف اسلام هست و یک بحثی هم درباره آقای موسوی بود که رأی به ایشان را امام به مجلس واگذار کرد و آن‌ها به‌خاطر طرفداری از آقای موسوی جناح مقابلشان را محکوم به مخالفت با امام کردند و فضایی به نام اسلام آمریکایی علیه جریان سنتی به وجود آوردند که به‌مرور توسط امام این فضا شکسته شد و نامه‌ای که مرحوم شهید بهشتی و آقای هاشمی به امام نوشتند در واقع قدری این جریان را به مرور در افکار عمومی جامعه اصلاح کرد و امام با حمایت از آیت‌الله مهدوی کنی اجازه ندادند که این تهمت‌ها به جریان سنتی تحمیل شود. پس از فوت امام و با روی کار آمدن دولت هاشمی راست سنتی به قدرت رسید، اما طیف
راست با هاشمی نیز از میانه راه به تضاد برخوردند، اختلاف راست سنتی با هاشمی بر سر چه بود؟ اختلاف راست سنتی با آقای هاشمی به چند موضوع برمی‌گشت، یکی اینکه آقای هاشمی با رهبری انقلاب در سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی اختلاف نظر پیدا کردند و در جهت تحقق عدالت که مورد تأکید مقام معظم رهبری بود، دولت به شکل دیگری عمل می‌کرد و سنت‌های عدالت‌گرایانه انجام نمی‌شد و اقتصاد بازار آزاد پیگیری شد؛ نکته دوم اینکه به سمت اشرافی‌گری حرکت کردند که مغایر با نظرات رهبری بود و نکته سوم در رابطه با سیاست‌های فرهنگی لیبرالی بود. دولت به جای اینکه به محتوای فرهنگی کشور بپردازد به سمت افزایش کرسی‌های دانشگاهی و افزایش تعداد فضاهای آموزشی و سخت‌افزاری رفت، اما به محتوا توجهی نکرد و موجب شبیخون فرهنگی در آن مقطع علیه انقلاب شد. البته در کنار این مسائل فساد اقتصادی هم که پدید آمد ناشی از اشرافی‌گری بود که بعد از جنگ در مدیران رخ داد. در مجلس پنجم راست سنتی محور قدرت قرار گرفت، اما اختلاف و تنش کمی با دولت اصلاح‌طلب آقای خاتمی داشت چه تفاوت‌هایی بین اصول‌گرایی دهه 70 با مجلس اخیر ایجاد شده است؟ در آن مقطع رقیب اصلی آقای خاتمی رئیس مجلس بود و طبیعتا وقتی که رقیب رئیس جمهور مستقر، رئیس مجلس است باید فضا را آرام نگه دارد. مطبوعات هم در آن مقطع تمام و کمال از دولت آقای خاتمی حمایت می‌کردند. رئیس مجلس ناچار بود برای حفظ آرامش در کشور بعد از انتخابات دوم خرداد از اصطکاک با دولت پرهیز کند و مجلس را به گونه‌ای هدایت کند که رفتار آن کارشکنی در مسیر دولتی که با رأی بالا بر سر کار آمده تلقی نشود و بتوانند از کلیت نظام در آن شرایط صیانت کنند. در آن مجلس اصول‌گراها تقریبا حدود 134 نفر بودند اما باقی را کارگزاران و مستقلین تشکل می‌دادند و یک اکثریت شکننده در مجلس در اختیار اصول‌گرایان بود. دولت آقای هاشمی توانسته بود با دخالت در انتخابات و کمک به بعضی نمایندگان جناح کارگزاران تعداد قابل توجهی از نمایندگان را به مجلس بفرستد که کاملا از دولت آقای خاتمی حمایت می‌کردند و به سمت او گرایش داشتند. طبیعتا این اتفاق موضع‌گیری‌های مجلس را دچار سختی می‌کرد. در مجلس یازدهم حدود 220 نفر همه نیروهای اصول‌گرا هستند و اقلیت بسیار محدودی از جناح مقابل در مجلس حضور دارند که طبیعتا قدرت مانور اصول‌گرایان را افزایش می‌دهد و شرایط بعد از دوم خرداد که ما یک اکثریت شکننده داشتیم امروز به یک اکثریت غالب تبدیل شده است. در دوره مجلس ششم و شورای اول که اصول‌گراها از قدرت خارج شدند مشغول چه فعالیت‌هایی بودند؟ اصول‌گراها بعد از شکست در مجلس ششم و اولین انتخابات شوراها با یک بازنگری کار را شروع کردند. لذا بعد از انتخابات شورای شهر فعالیت‌هایشان را مجددا آغاز کردند و با سامان‌دهی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب توانستند در شوراها موفقیت به دست بیاورند و زمینه رأی‌آوری در مجلس هفتم را فراهم کنند. در آن مقطع شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برنامه گسترده‌ای را به لحاظ تحلیل شرایط و راهکارهایی جذب کرد که می‌توان قشر خاکستری را طراحی کرد و توانست بعد از مجلس ششم موفقیت‌های متعددی را به دست بیاورد و بتواند در عرصه سیاسی قدرت بیشتری در جذب سرمایه اجتماعی جذب کند. گفته می‌شود احمدی‌نژاد در انتخابات سال 84 گزینه اصلی نبود و جدی گرفته نمی‌شد چطور شد که او کاندیدای اصول‌گرایان شد و اصولا احمدی‌نژاد اصول‌گرا بود یا خیر؟ احمدی‌نژاد در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب عنصر فعالی برای انتخابات شورای شهر بود ولی به محض اینکه به شهرداری رسید به سمت حرکت مستقل رفت. در انتخابات ریاست‌جمهوری و در بین نیروهای اصول‌گرا به خاطر شناختی که از ایشان در دوران دانشجویی و انقلاب فرهنگی داشتند، زیاد اعتمادی به ایشان نبود. از طرف دیگر، تحلیل اصول‌گراها این بود که دوران گذار از دولت اصلاحات به یک دولت با ادعای دولت اسلامی که 180 درجه گفتمان متفاوتی دارد به‌سرعت در یک انتخابات امکان‌پذیر نیست، لذا معتقد بودند باید در این شرایط فردی را که بین این دو باشد مطرح کنند تا مردم این دوران گذار را با آن طی کنند و بعد به یک دولت اسلامی دست یابند. لذا تحلیل اکثریت این بود که آقای لاریجانی یا قالیباف مناسب این شرایط و دوران گذار هستند، ولی آقای احمدی‌نژاد با روشی که در تبلیغات انتخاباتی اتخاذ کرد و حمایت برخی از جریان‌های مذهبی مانند آقای مصباح که به کمک او آمدند موجب شد میانبر بزند و جامعه به خاطر عملکرد او در شهرداری از ایشان حمایت کند. طبیعتا در روزهای آخر انتخابات برخی از نیروهای اصول‌گرا وقتی دیدند در نظرسنجی‌ها احمدی‌نژاد توانسته موقعیت مناسبی را کسب کند و احتمال رأی آوری او بسیار بالاست، در آن شرایط تعدادی از تشکل‌های اصول‌گرا به سمت حمایت از ایشان رفتند ولی باقی همچنان مردد ماندند و بالاخره ایشان به پیروزی رسید. تقریبا در دوره اول آقای
احمدی‌نژاد بهایی به اصول‌گراها نداد و به‌صراحت اعلام کرد رأی ما متعلق به اصول‌گراها نیست و متعلق به خودم هست و در طول دوران دولت میدانی به احزاب اصول‌گرا نداد. پس از وقایع سال 88 آیا در اردوگاه اصول‌گرایان اختلاف و انشعابی رخ داد؟ چه بحث‌هایی مطرح بود؟ در سال 88 مقابل این حرکت دو جریان در اصول‌گرایی وجود داشت؛ یک جریانی که کاملا آن رخداد را محکوم می‌کرد و جریانی که در برابر حوادث ساکت بود و موضع شفاف نداشت. جریان اول تلاش کرد سران اعتراضات را قانع به پذیرش اشتباه کند. اما چون جریان دوم از احمدی‌نژاد آسیب دیده بود، احساس می‌کرد مخالفت با اعتراضات در جبهه حمایت از احمدی‌نژاد قرار می‌گیرد و لذا سعی کرد با سکوت و عدم موضع‌گیری راهش را جدا کند و این اختلاف منجر به این شد که بخشی از نیروهای اصول‌گرا در معرض سربازگیری اصلاح‌طلبان قرار بگیرند و به جبهه آن‌ها بپیوندند. در سال 92 قالیباف، جلیلی و دکتر ولایتی کاندیدای اصول‌گرایان بودند؛ اما دکتر ولایتی کنار نکشید، علت آن چه بود؟ مردم وقتی از یک دولت به‌خصوص در پایان دوره دوم ناراضی می‌شوند به طور طبیعی در طی این سال‌ها دیده‌ایم نوعا به جبهه مقابل رأی می‌دهند و عملکرد آقای احمدی‌نژاد در دولت دهم مشکلاتی را به وجود آورد و شیوه‌هایی را دنبال کرد که هم اصول‌گرایان از او ناراضی بودند و هم اصلاح‌طلبان آسیب‌های زیادی از او دیدند و لذا یک هجمه وسیع مانند الان که اصلاح‌طلبان به دولت آقای روحانی حمله می‌کنند و او را زیر سؤال می‌برند. یک چنین وضعی در همان مقطع بین اصول‌گرایان با آقای احمدی‌نژاد پدید آمده بود که البته اصل این پازل را اصلاح‌طلبان درست کرده بودند که اصول‌گراها نیز همه نقاط مثبت احمدی‌نژاد را نادیده بگیرند و قلم قرمز روی همه رکوردهایی که در دولت اول زده بود بکشند و نکات مثبت را نبینند.  از طرف دیگر، بین نامزدهای مطرح در انتخابات 92 تفاهم و توافق روی یک نفر صورت نگرفت و آقای ولایتی دچار اشتباه محاسباتی شد و تصور کرد رأی دارد و می‌تواند در انتخابات رقابت کند و هرچه نظرسنجی به ایشان نشان داده می‌شد فکر می‌کردند ساختگی است، علی‌رغم اینکه آقای مهدوی کنی تلاش کردند ایشان به نفع آقای قالیباف کنار برود، اما ایشان پاسخی نداد و در صحنه باقی ماند. لذا رأی بین مجموعه نامزدهای اصول‌گرا پخش شد و نتوانستند هیچ‌کدام انتخابات را به دور دوم بکشانند. این تصور وجود دارد که وجود فضای ترس از جلیلی باعث ریزش آرای اصول‌گرایان شد، چرا جلیلی کاندیدای اصول‌گرایان بود؟ علت شکست اصول‌گرایان در 92 را چه می‌دانید؟ علت شکست تکثر نامزدها بود. از سوی دیگر، اصول‌گرایان سرمایه اجتماعی خود را در دولت احمدی‌نژاد از بین بردند و معتقدم برخی دستاوردهای دولت احمدی‌نژاد با تخریب غیرمنصفانه از دست رفت.  آیا فوت آیت‌الله مهدوی کنی و تغییرات ایدئولوژیک ناطق نوری باعث تضعیف اصول‌گرایان شد؟ آیت‌الله مهدوی کنی تا چه حد محوریت اصول‌گرایان بود؟ شخصیت‌هایی مثل آقای مهدوی کنی یا آقای عسگراولادی لنگرهای اصول‌گرایی در استراتژی ریش‌سفیدی بودند. تا زمانی‌که این نوع شخصیت‌ها زنده بودند در جهت ایجاد انسجام و وحدت می‌توانستند ریش‌سفیدی کنند و نقش مؤثری در ایجاد وحدت داشتند. ولی از انتخابات 92 این نقش کم‌رنگ شد و بی‌توجهی به دیدگاه‌های آقای مهدوی کنی در بدنه اصول‌گرایی موجب شد حرکت اصول‌گرایی به سمت ایجاد یک شورای حل اختلاف مورد قبول بدنه سوق پیدا کند و در واقع خرد جمعی جایگزین ریش‌سفیدی بین اصول‌گرایان شود. همین مسئله موجب شد نقش ریش‌سفیدان کاهش پیدا کند. لذا در زمان فوت آقای مهدوی کنی و عسگراولادی ریش‌سفیدی نقش حساس و مهمی در معادلات وحدت بین اصول‌گراها نداشت و تشکیلات ائتلاف و شورای هماهنگی حرف اول را می‌زد. در انتخابات 96 آقای میرسلیم درنهایت به نفع رئیسی کنار نرفت.  آیا مؤتلفه و راست سنتی از صحنه معادلات سیاسی اصول‌گرایان خط خورده‌اند؟ مؤتلفه به سیاستی رسید که سیاست کارکرد درست حزبی بود و حزب معتقد بود که اگر ما بخواهیم یک انتخابات حزبی داشته باشیم و برای جامعه این مسئله را جا بیندازیم که نامزدهای حزبی به لحاظ کارکردی و حکمرانی می‌توانند موفق‌تر از نامزدهای غیرحزبی و تک‌نفره باشند برای آینده کشور و نظام می‌تواند بسیار مفید و مؤثر باشد و از آشفتگی که در ثبت‌نام‌ها و مطرح‌شدن نامزدها و کیفیت کابینه و کادر اداری کشور وجود دارد خود را نجات دهیم و برای اولین بار نامزدی را به عنوان کاندیدای حزبی معرفی و مورد حمایت قرار دارد تا زمانی‌که وحدت در بین همه نیروها پدید آید و اعتقادش نیز بر این بود که این نامزد می‌تواند در کنار دیگر نامزدها دیدگاه‌های حزب را برای جامعه تبیین کند و نشان دهد صاحب برنامه و طرح برای مشکلات کشور است و از یک پشتوانه خرد جمعی و حزبی برای اداره کشور برخوردار است. اعتقاد ما این است که حزب موفق بود و توانست در کن
ار نامزدهای دیگر دیدگاه‌های خودش را به عنوان یک حزب مطرح کند و مسئولیتی را که می‌خواهد انجام دهد. آقای میرسلیم به نحو مطلوبی این هدف را انجام داد. اما زمانی‌که همه نیروهای اصول‌گرا روی یک نفر به وحدت رسیدند. در آن مقطع دو تحلیل وجود داشت؛ اول اینکه آقای میرسلیم به نفع آقای رئیسی کنار برود، دوم اینکه اگر ایشان کنار برود سبد رایی که دارد نه‌تنها به سبد رأی آقای رئیسی نمی‌ریزد، بلکه ممکن است به سبد رأی آقای روحانی اضافه شود. بر اساس این تحلیل حزب اعلام کرد نامزد اصلی ما آقای رئیسی است و آقای میرسلیم اختیار با خودشان است که چه تصمیمی بگیرند. لذا آقای میرسلیم کناره‌گیری نکرد تا آرای او به سبد آقای روحانی اضافه نشود و در عرصه باقی ماند تا حدود 500 هزار رأی را برای خودش نگه دارد. همواره این تحلیل از سوی برخی سیاسیون مطرح است که وقتی میزان مشارکت در انتخابات کاهش می‌یابد جناح اصول‌گرا پیروز می‌شوند، مانند انتخابات اسفند 98؛ این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟ نگاه واقع‌بینانه نسبت به این مسئله صورت نمی‌گیرد، اولا در شرایطی که اصلاح‌طلبان انتخابات را به علت اینکه امکان رأی‌آوری‌شان پایین است علنی و غیرعلنی تحریم می‌کنند. در چنین انتخابات‌هایی اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند مشارکت را پایین بیاورند. به طور طبیعی در چنین شرایطی آن قشری از جامعه که تحت تأثیر جناح‌بندی‌های سیاسی رأی می‌دهند، مشارکتشان را کاهش می‌دهند و کسانی بیشتر در صحنه باقی می‌مانند که بر اساس تکلیف دینی و اسلامی رأی می‌دهند و کاری به تحریم انتخابات و نامزدها ندارند و به طور طبیعی به اصول‌گراها رأی می‌دهند و زمانی‌که این قشر در صحنه می‌مانند، رأی‌آوری اصول‌گراها قطعی‌تر است، اما این مسئله دلیل بر این نمی‌شود که نیروهای اصول‌گرا فقط در شرایط کاهش مشارکت رأی می‌آورند. رأی 16 میلیونی آقای رئیسی در سال 96 را با رأی 7 میلیونی آقای ناطق در سال 76 مقایسه کنید متوجه می‌شوید که پایگاه رأی اصول‌گرایان ضعیف نشده است. بنابراین به نظر نمی‌رسد این تحلیل درست باشد. به همین خاطر اصول‌گراها اعتقادی به اینکه مشارکت کاهش پیدا کند ندارند و از هیچ اصول‌گرایی چنین چیزی را نمی‌شنوید. اگر در سال 1400 با کاهش میزان مشارکت مواجه شویم صحنه سیاسی چه تغییراتی می‌کند؟ مشارکت بیش از 35درصدی در میانگین کشوری قطعی است. در بعضی از شهرها این میزان مشارکت حدود 70درصد هست و در کلان‌شهرها در حد 30-35درصد است. اکثریت رأی‌دهندگان به جز آن قشر 25 تا 30درصدی که کلا مشارکت نمی‌کنند، بقیه مشارکتشان را مشروط به بهبود وضعیت اقتصادی می‌دانند و بهبود وضع اقتصادی نقش مؤثری در افزایش مشارکت دارد. سیاست‌های فعلی دولت، سیاست‌های کاهش مشارکت بوده و تمام تلاش‌ها مبنی بر گرانی، تورم و فشار بر مردم خواهد بود و این کارها با افزایش مشارکت در تضاد است که دست احزاب هم نیست و دولت عامل کاهش مشارکت است. اگر گشایشی در وضع اقتصادی پدید بیاید طبیعتا شاهد افزایش مشارکت خواهیم بود
🎥 رهبرانقلاب: بزرگترین زرادخانه اتمی دنیا در آمریکاست؛ آن وقت فریاد می زنند که ضد توسعه سلاح اتمی هستند 🔻رهبرمعظم انقلاب: 🔹بزرگترین زرادخانه اتمی دنیا در آمریکاست، شاید هزاران بمب اتم در انبارهایشان دارند. 🔸تنها دولتی که از بمب اتم استفاده کرده خودشان هستند، آن وقت فریاد می زنند که ضد توسعه سلاح اتمی هستند! 🔹از مجرمی که مخالف خود را با اره تکه تکه می کند، حمایت می‌کنند. آمریکا از سعودی ها حمایت می کند و بعد می گوید طرفدار حقوق بشر است. 🔸داعش را آمریکا خودش ایجاد کرد. به بهانه وجود داعش در عراق و سوریه پایگاه نظامی ایجاد کردند و می گویند میخواهند با داعش مخالفت کنیم. 🔹اجازه میدهند نفت سوریه را ببرند و پولشان را استفاده کنند و در عین حال میگویند ما با داعش در حال مبارزه هستیم @hr.taraghj
قابل توجه پدر و مادرهایی که عاشق فرزندانشان هستند و دغدغه اینده نوه های خود را دارند. نقشه شوم دشمن و خطر انحطاط خانواده ها با اجرای سناریوهای مختلف را جدی بگیریم. امیر حسین تفکری بافقی.