🔴 چرا دولت روحانی مردم را #نامحرم می داند
بر اساس اندیشه امام خمینی(ره) یکی از مهمترین دلایل سرنگونی حکومت طاغوت، مسأله اشرافیت در این خاندان بود. حضرت امام بارها بر این موضوع تاکید داشتند که اشرافیت و ثروت اندوزی مسئولین، سبب انحطاط و نابودی حکومت پهلوی شده است حتی امام معتقد بودند که حکومت های اشرافی مردم را نامحرم به حساب می آورند و هیچ می بینند:
«شما اگر توجه کنید به حکومتهائی که در تاریخ بوده است و خصوصاً در این پنجاه سال، ملاحظه میکنید که آنهایی که در رأس امور بودند، آنها از این «مُلک»ها و «سلطنه»ها و ـ عرض میکنم که ـ از این سنخ مردم و ـ به اصطلاح ـ از اشراف بودند. وقتی که اشراف ـ به قول خودشان ـ و اعیان و متمکنین و یال و کوپالدارها متصدی امور یک کشور شدند، قهراً اینها مردم را به حساب نمیآورند. این یک امر قهری است و اینها در مقابل یک قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعاند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان، جابر وستمگر.» (صحیفه امام خمینی(ره) جلد 18)
وقتی این سخن حضرت امام را دیدم، تازه به راز این لیست پی بردم:
1 . توافق ژنو 👈 محرمانه
2 . توافق لوزان 👈 محرمانه
3 . توافق برجام 👈 محرمانه
4 . توافق ایرباس 👈 محرمانه
5 . توافق بوئینگ 👈 محرمانه
6 . قرارداد FATF 👈 محرمانه
7 . قرارداد کرسنت 👈 محرمانه
8 . لیست اموال وزرا 👈 محرمانه
9 . نرخ رشد اقتصادی 👈 محرمانه
10 . آمار وام به مدیران 👈 محرمانه
11 . حقوقهای نجومی 👈 محرمانه
12 . جریمه قرارداد کرسنت 👈 محرمانه
13 . قراردادهای نفتی(IPC) 👈 محرمانه
14 . گزارش کیفیت بنزین خارجی 👈 محرمانه
15 . مبلغ جریمه گازی ایران - ترکیه 👈 محرمانه
16 . شفافشدن حقوقها برای مردم 👈 محرمانه
17 . قراداد پژو و نیروگاه یونیت اینترنشنال 👈 محرمانه
و farf و ...
#شفافیت
#مطالبه_گری
#پاسخکویی_مسئولین
•┈••✾••┈•
@hr.taraghi
نسبت رهبری با مدیریت اجرائی - 1399/12/30
پیغمبر راهبر است و فرمانده اصلی و گردانندهی اصلی است لکن اجرای کار به دست یک کس دیگری است غیر از آن پیغمبر، که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوّتها کم نیست و زیاد هست. ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
شرحی برحدیث ولایت.ترقی
http://www.hamidrezataraghi.ir/new/detail/2/1/1/1/619/0/lang/Fa.aspx
تواصی به حق و صبر رمز دوام انقلاب اسلامی
طی دهههای اخیر یکی از مهمترین دغدغههای رهبری، حضور عالمانه، با برنامه، پررنگ و مؤثر افسران جنگ نرم در فضای مجازی بهعنوان بزرگترین رزمگاه دشمن در جنگ نرم بوده است. معظمله در آخرین مورد در ۲۱ اسفند ماه در دیدار مجازی خود با مردم ایران به مناسبت عید بزرگ مبعث مجدداً به این دغدغه پرداخته و هفت توصیه (و به تعبیر دقیقتر هفت فرمان) مشتمل بر «امیدآفرینی»، «بصیرت آفرینی»، «توصیه به ایستادگی»، «تنبلی نکردن»، «خسته نشدن»، «تواصی به حق و تواصی به صبر» را به افسران جنگ نرم و فعالان فضای مجازی ابلاغ فرمودند. در میان این هفت فرمان شاید اولین باری بود که امام خامنهای به موضوع تواصی به حق و تواصی به صبر پرداخته و توجه به تواصی را رمز و راز مانایی و دوام انقلاب اسلامی و خنثی شدن دسیسهها و توطئههای شیطانی دشمن برشمردند.
جنگ نرم مؤثرترین و کارآمدترین راهبرد نظام سلطه برای براندازی و تغییر رفتار و همسو کردن کشورهای ناهماهنگ با نیات و برنامههای سلطهگران است، اما به رغم مزیتهای فراوانی که نسبت به سایر روشها دارد، از آنجا که از سرعت لازم برخوردار نیست و دولتهای مستکبر صرفاً به دلیل سرعت بخشی در تسلط بر منابع و ذخایر کشور هدف، از جنگ نرم بهعنوان آخرین حلقه از راهبردهای خود علیه کشور هدف بهره گرفته و عمدتاً تا مجبور نباشند از این راهبرد استفاده نمیکنند و از سایر شیوههای جنگ سخت و نیمه سخت همچون جنگهای نظامی مستقیم یا نیابتی، شورشگری و ضد شورشگری، براندازی و ضد براندازی، کودتا و ترور استفاده میکنند.
جنگ نرم نسبت به سایر شیوهها و روشهای متعارف در نظام سلطه، دارای مزیتهای برجسته و انکارناپذیری نظیر «بهره گیری از ظرفیتهای داخلی کشور هدف»، «بهره گیری از ظرفیتهای بالای شبکه نفوذ»، «کم هزینه نسبت به سایر روشها»، «رفع اتهام دخالت در امور کشور هدف»، «قابلیت مدیریت افکار عمومی جهانی»، «دوقطبی سازی و چندقطبی سازی مردم»، «سوق دادن اختلافات داخلی به سمت اعتراض، اعتصاب، شورشگری و اغتشاش» و «تصمیم سازی برای مدیران کشور هدف» است. هدف اصلی دشمن در جنگ نرم مردم هستند. دشمن در این جنگ با استفاده از ظرفیتهای شگرف و فوقالعاده گسترده رسانهای در عصر اطلاعات (یا عصر رایانه و عصر دیجیتال) اندیشه و ادراک مردم را نشانه رفته و در پی تغییر ادراک و اندیشه، باورها و تفکر مردم است و فضای مجازی مهمترین، پردامنهترین، سریعترین، ارزانترین و توجیه پذیرترین بستر اعمال تغییرات مورد نظر دشمن است. در کشاکش معرکه و گرد و خاک و هیاهو و چکاچک شمشیرهای نامرئی در جنگ نرم، مردم کشور هدف قدرت تشخیص حق و باطل از یکسو و عنان اختیار از سوی دیگر را از کف داده به جای دشمن، دیوانه وار و عجولانه، همدیگر را آماج تیرهای زهرآگین خود قرار میدهند.
چاره کار در ایجاد موج امید و افزایش بصیرت است که در غیراین صورت، در جامعه نا امید و بی بصیرت ایمان، باور، اعتقاد، امید، آرامش، اعتماد و به طور کلی همه سرمایهها و داشتههای فرهنگی مردم به دست خودشان نابود میشود و مردم در یک جامعه افسرده، مرعوب، مضطرب، خسته، بی انگیزه، ناراحت و مأیوس، از ترس دشمن به دامن دشمن پناه برده و آزادی، استقلال، غرور و عزت خود را پیش پای دشمن فدا کرده و دشمن بدون شلیک حتی یک تیر، با نسل کشی (ژنوسید) فرهنگی، بر آب و خاک و منابع کشور هدف مسلط میشود.
دشمنیهای نظام سلطه و مشخصاً امریکا با نظام اسلامی چهار دهه است که همچنان ادامه دارد و غلبه بر دسیسههای رنگارنگ دشمن به دو عنصر کلیدی و بسیار مهم «بصیرت» و «استقامت» نیاز است و از همین روست که شیطان بزرگ و دشمن حیلهگر و درنده خوی غرب در پساجنگ تحمیلی و در دوران جنگ نرم، همین دو عنصر کلیدی را هدف قرار داده است. لازمه حفظ این دو خصوصیت مهم، وجود «جریان تواصی» در جامعه است. اگر زنجیره توصیه به صبر و حق در میان مردم برقرار باشد، احساس نا امیدی، تنهایی و ضعف اراده در جامعه بهوجود نمیآید و جرئت اقدام نیز از بین نخواهد رفت. فراموش کردن تواصی در جامعه، مردم را به دام خمودی، عزلت و انزوای سکولاریزه شدن کشانده و میدان جولان دشمن برای وارونه نمایی حقایق آماده میکند.
مطالبه رهبری از جوانان برای ورود گسترده به فضای مجازی و به اهتزاز درآوردن پرچم امید و استقامت، علاوه بر توجه معظمله به ظرفیتهای بالای جوانان در فضای مجازی، ناشی از زمین گیر شدن احزاب سیاسی در خاکریز دنیاطلبی و مسابقه ریاست طلبی و تکاثر ثروت و میدان داری نفوذ جریانی در پیکره احزاب سیاسی و سیاستمداران کشور است.
حفاظت از آرمانها و اهداف بلند انقلاب و تقویت باورها و ایمان مردم و خنثی سازی طرحهای دشمن و رسیدن به قلههای شرف و عزت ملت ایران مستلزم برنامه ریزی افسران جنگ نرم در میدان تواصی به حق و صبر و استقامت است. مردم ایران اگرچه در برابر هم
ه فشارها و تهدیدهای دشمن از تأمین امنیت کشور خاطری آسوده دارند، اما از سوءمدیریت و ناکارآمدی دولتمردان در استفاده حداکثری از ظرفیتهای فراوان کشور در مواجهه با تحریمهای دشمن به شدت گلهمند و ناراحت هستند. در چنین حالتی اگر افسران جنگ نرم میدان تواصی به حق و استقامت را خالی کنند بی تردید دشمن به تحلیلهای غلط و با دروغهای شاخدار به تحریف علل کم توفیقی و بعضاً بی توفیقی کشور در پاسخگویی به نیازهای معیشتی مردم و فساد موجود در دولتمردان و افسارگسیختگی تورم و بیکاری پرداخته و مردم را به میدان رویارویی با نظام میکشاند.
منبع: روزنامه جوان
@hr.taraghi
چرا همکاریهای راهبردی ایران و چین موجب نگرانی غربیها شده است؟
🔹سند جامع راهبردی ۲۵ ساله همکاریهای ایران و چین در حالی امروز در تهران توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد که شاهد عملیات روانی غربیها با محوریت «تحریف واقعیت» هستیم.
🔹جریان معاند به دنبال تثبیت این گزاره در افکار عمومی مردم ایران است که؛ جمهوری اسلامی چون نمیخواهد از مواضع خود در برابر غرب کوتاه بیاید در دنیا منزوی شده لذا چارهای جز فروختن خود به چین ندارد!!
🔹همانقدر که راهبرد «مقاومت فعال» و ایستادگی در برابر زورگویی غربیها در راستای منافع ملی است، مشارکت با کشورهای دیگری که اراده زورگویی نداشته و از موضعی برابر وارد همکاری میشوند هم در راستای منافع ملی است.
🔹اتفاقا اگر جایی برای خرده گرفتن باشد، باید به دیرهنگام بودن اتفاقاتی از این دست و بیش از اندازه معطل غربیها شدن خرده گرفت.
🔹اگر ایران، کشوری ناتوان و منزوی بود و جایگاهی در هندسه جدید قدرت در نظام بینالملل نداشت، طبعا دلیلی برای این حجم از عصبانیت دشمنان وجود نداشت./ تسنیم
@hr.taraghi
💖ولادت با سعادت حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواحنافداه را به محضر مقام معظم رهبری و همه عزیزان تبریک میگوییم💖
✍️ بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت ۱۲ فروردین؛ روز جمهوری اسلامی
🔻جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت ۱۲ فروردین؛ روز جمهوری اسلامی بیانیه ای صادر کرد که بدین شرح می باشد؛
🔹سال ۱۴۰۰ که انتخابات های متعددی را در خود جای داده است، از اهمیت بالایی برخوردار است و نکات کلیدی را برای ملت شریف ایران ارمغان می دهد.
◻️ ۱-حضور حداکثری پای صندوق های رای، علاوه بر ایجاد همبستگی اجتماعی، بیشتر از گذشته امید معاندان نظام اسلامی را محو و نابود می کند.
◻️ ۲-نامگذاری سال جاری به نام «تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها» حاکی از آن است که ملت شریف ایران از عرصه های ایجاد نظام و مشارکت های سیاسی، فرهنگی و نظامی به خوبی گذر کرده و با توجه و تمرکز بر داشته ها در عرصه اقتصادی و رفع موانع این مسیر، شرایط پیشرفت همراه با عدالت نظام اسلامی را میبایست فراهم آورد.
۳-مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی به خوبی نشان دادهاند که در زمان های حساس و لازم از انقلاب اسلامی حمایت می کنند. شکرانه این نعمت از سوی زمامداران امور کشور این است که شرایط زندگی مناسب و در شأن شهروندان جامعه اسلامی ایران را فراهم آورند و از هرگونه تبعیض و بیعدالتی دوری جویند.
◻️ ۴-راهبرد دشمن در سال جاری و با توجه به شرایط جهانی و منطقهای، ایجاد یأس و ناامیدی به ویژه از طریق فضای مجازی است.
◻️ ۵-از تمامی کسانی که قصد شرکت در انتخابات و قبول مسئولیت های مختلف را دارند میخواهیم اولاً بر اساس تکلیف عمل نمایند. ثانیاً به زوایا و شرایط مسئولیت آگاهی یابند.
@HawzahNews
@hr.taraghi
هانتیگتن:💥 *نزدیکی تمدن اسلامی شیعی و کنفوسیوسی (نماینده اصلی این دو تمدن یعنی ایران و چین) مهمترین تهدید تمدن غربی است.*
بر اساس نظریه هانتینگتون بر اساس نظریه هانتینگتون نزدیکی تمدن اسلامی شیعی و کنفوسیوسی (و نماینده اصلی این دو تمدن یعنی ایران و چین) مهمترین تهدید تمدن غربی است. در ادامه بخشی از نظریه جنگ تمدن های هانتیگتون بیان شده و توضیح مختصری از اثر موافقت نامه ایران و چین بر تمدن غربی در این غالب بیان می شود.
هانتینگتون در سال ۱۹۹۶ تئوری خود را با انتشار کتابی به نام «برخورد تمدنها و تغییر جهان» گسترش داد. البته این اصطلاح اولین بار توسط برنارد لوئیس در مقاله با نام بنیان خشم مسلمانان مطرح شد. از نظر هانتینگتون «پس از جنگ سرد، دولت¬های ملی به عنوان قوی¬ترین بازیگران صحنه¬ی جهانی باقی خواهد ماند؛ اما برخوردهای اصلی در سیاست جهانی، میان تمدن¬ها بروز می¬کند. برخورد تمدن¬ها وجه غالب سیاست¬های جهانی را تشکیل خواهد داد و در آینده خطوط گسل میان تمدن¬ها مرز نبرد میان آنها است» (هانتینگتون، 1380؛ 361 به نقل از رضایی، 1389: 180). از نظر هانتینگتون تمدن یک هویت فرهنگی است. هانتینگتون در تئوری خود تمدنهای جهان را به چهار حوزه تمدنی اصلی تقسیم می¬کند. تمدن غرب مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن کنفوسیوسی و تمدن هندویی. به طور جزیی¬تر هشت تا نه تمدن را در جهان فعلی به عنوان تمدن¬های اصلی نام می¬برد که عبارتند از: تمدن غربی، اسلامی، کنفوسیوسی، ژاپنی، هندو، ارتدکس، اسلاوی، امریکای لاتین و آفریقایی (همان: 364).
هانتیگتون در خصوص علل برخورد تمدن¬ها دلایل زیر را دخیل می¬داند:
• اختلاف تمدنها اساسی است
• خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است
• تجدید حیات مذهبی وسیلهای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است
• رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدنها گردیده است
• ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند
• منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است
• خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است.
بر أساس نظریه هانتیگتون بیشترین احتمال درگیری غرب با تمدن اسلامی و کنفوسیوسی است. از طرفی کمترین خطر درگیری تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی است. با توجه به این دو نتیجه است که هانتینگتون خطر ایجاد ارتباط فراگیر میان تمدن اسلامی و کنفوسیوسی را بزرگترین عامل خطر برای تمدن غربی می¬داند.
در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار دادهاست، که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدن¬های گوناگون و از آن جمله برخورد تمدن¬های غرب با اتحاد تمدن¬های اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. هانتینگتون برای اثبات «خطر اسلام» نتایج نظرسنجی انجام شده در آمریکا را منتشرنمود. نظرسنجی که طی آن اکثریت پرسش¬شوندگان به این گمان بودند که خطری به نام خطر اسلام، وجود دارد. از زمان انتشار نتایج این نظرسنجی ظاهرا بسیاری از مردم بدان اعتقاد پیدا کرده¬اند. قابل توجه است که هانتینگتون سه کشور ایران، چین و عراق را بزرگترین تهدیدبرای ایالات متحده می¬داند.
بر أساس این نظریه می شود به راحتی متوجه شد چرا موافقت نامه ای بین ایران و چین تا این حد از طرف امریکایی ها در خارج از کشور و نفوذی های داخلی خطرناک است. بر این أساس پیش بینی می شود امریکا از ابزارهای فشار یا تشویق مثلا تهدید طرفین و در عین حال دادن امتیازاتی به دو طرف تلاش کند تا این موافقت نامه را تضعیف کند. البته راهکارهایی چون فشار از درون از طرف نفوذی های غربی و ایجاد اغتشاش از طرف هواداران غربی داخلی نیز دور از تصور نیست.در ادامه بخشی از نظریه جنگ تمدن های هانتیگتون بیان شده و توضیح مختصری از اثر موافقت نامه ایران و چین بر تمدن غربی در این غالب بیان می شود.
هانتینگتون در سال ۱۹۹۶ تئوری خود را با انتشار کتابی به نام «برخورد تمدنها و تغییر جهان» گسترش داد. البته این اصطلاح اولین بار توسط برنارد لوئیس در مقاله با نام بنیان خشم مسلمانان مطرح شد. از نظر هانتینگتون «پس از جنگ سرد، دولت¬های ملی به عنوان قوی¬ترین بازیگران صحنه¬ی جهانی باقی خواهد ماند؛ اما برخوردهای اصلی در سیاست جهانی، میان تمدن¬ها بروز می¬کند. برخورد تمدن¬ها وجه غالب سیاست¬های جهانی را تشکیل خواهد داد و در آینده خطوط گسل میان تمدن¬ها مرز نبرد میان آنها است» (هانتینگتون، 1380؛ 361 به نقل از رضایی، 1389: 180). از نظر هانتینگتون تمدن یک هویت فرهنگی است. هانتینگتون در تئوری خود تمدنهای جهان را به چهار حوزه تمدنی اصلی تقسیم می¬کند. تمدن غرب مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن کنفوسیوسی و تمدن هندویی. به طور جزیی¬تر هشت تا نه تمدن را در جهان فعلی به عنوان تمدن¬های اصلی نام می¬برد که عبارتند از: تمدن غربی، اسلامی، کنفوسیوسی، ژاپنی، هندو، ارتدکس، اسلاوی، امریکای لاتین و آفریقایی (همان: 364).
هانتیگتون در خصوص علل برخ
ورد تمدن¬ها دلایل زیر را دخیل می¬داند:
• اختلاف تمدنها اساسی است
• خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است
• تجدید حیات مذهبی وسیلهای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است
• رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدنها گردیده است
• ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند
• منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است
• خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است.
بر أساس نظریه هانتیگتون بیشترین احتمال درگیری غرب با تمدن اسلامی و کنفوسیوسی است. از طرفی کمترین خطر درگیری تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی است. با توجه به این دو نتیجه است که هانتینگتون خطر ایجاد ارتباط فراگیر میان تمدن اسلامی و کنفوسیوسی را بزرگترین عامل خطر برای تمدن غربی می¬داند.
در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار دادهاست، که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدن¬های گوناگون و از آن جمله برخورد تمدن¬های غرب با اتحاد تمدن¬های اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. هانتینگتون برای اثبات «خطر اسلام» نتایج نظرسنجی انجام شده در آمریکا را منتشرنمود. نظرسنجی که طی آن اکثریت پرسش¬شوندگان به این گمان بودند که خطری به نام خطر اسلام، وجود دارد. از زمان انتشار نتایج این نظرسنجی ظاهرا بسیاری از مردم بدان اعتقاد پیدا کرده¬اند. قابل توجه است که هانتینگتون سه کشور ایران، چین و عراق را بزرگترین تهدیدبرای ایالات متحده می¬داند.
بر أساس این نظریه می شود به راحتی متوجه شد چرا موافقت نامه ای بین ایران و چین تا این حد از طرف امریکایی ها در خارج از کشور و نفوذی های داخلی خطرناک است. بر این أساس پیش بینی می شود امریکا از ابزارهای فشار یا تشویق مثلا تهدید طرفین و در عین حال دادن امتیازاتی به دو طرف تلاش کند تا این موافقت نامه را تضعیف کند. البته راهکارهایی چون فشار از درون از طرف نفوذی های غربی و ایجاد اغتشاش از طرف هواداران غربی داخلی نیز دور از تصور نیست.