eitaa logo
مباحث تربیتی
239 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
1 فایل
نظام تربیتی سوالات تربیتی منابع تربیتی تربیت کودک و بالغ
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق علیه السلام فرمودند: « الایّام ثَلاثةٌ فَیومٌ مَضی لا یُدرِک وَ یومٌ النّاسُ فیهِ فَیَنبَغی إن یَغتَنموهِ وَ غَداً إنّما هُوَ فی أیدیهم أمَله » ترجمه: روزهای زندگی سه قسم است: روزی که گذشته و دیگر به دست نمی‌آید و آینده‌ای که فقط آرزویش هست و روزی که اکنون انسان‌ها در آن هستند که باید آن را مغنتم شمارند و بهره‌ی کافی از آن ببرند. (تحف العقول، صفحه 22)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فیلمی که به دنبالش میگردند تا آن را کنند!!! مهم آن را ببینید و دهید؛ تا بماند.
«وقت معلوم» یک بار در آیه ۳۸ سوره «حجر» و بار دیگر در سورۀ «ص»، آیه ۸۱ به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. قرآن در این‌باره می‌فرماید: «قٰالَ یٰا إِبْلِیسُ مٰا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمٰا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعٰالِینَ قٰالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ قٰالَ فَاخْرُجْ مِنْهٰا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلیٰ یَوْمِ الدِّینِ قٰالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ قٰالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلیٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»؛ [۱] «ای ابلیس ! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی. یا از برترین‌ها بودی؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل! فرمود: از آسمان‌ها (و از صفوف فرشتگان) خارج شو که تو رانده درگاه منی! و به طور مسلم نفرین من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی که انسان‌ها برانگیخته می‌شوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلت‌داده‌شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معینی». آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده، برخی روایات است که «یوم الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دانسته است. 👈👈روایتی از وهب بن جمیع از وهب بن جمیع - آزادشدۀ اسحاق بن عمار - نقل شده است که گفت: از حضرت صادق (علیه‌السلام) دربارۀ این گفتۀ ابلیس پرسیدم که: «پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده» خداوند سبحانه و تعالی فرمود: «البته تو از مهلت داده‌شدگانی تا به روز و هنگام معین و معلوم» - آن‌چه روزی خواهد بود؟ فرمود: «الوقت المعلوم یوم قیام القائم فإذا بعثه اللّه کان فی مسجد الکوفة و جاء إبلیس حتّی یجثو علی رکبتیه فیقول یا ویلاه من هذا الیوم فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه فذلک یوم الوقت المعلوم منتهی أجله»؛ «وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آن‌گاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی می‌آید؛ در حالی که بر زانوانش راه می‌رود و می‌گوید: «ای وای از این روزگار!» آن‌گاه از پیشانی‌اش او را می‌گیرد و گردنش را می‌زند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان می‌رسد».  پس بکوشید با نقشه های شیطان بجنگید و مردم را به سوی خدا هدایت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی بعضی عمامه به سرها هم نمیفهمند که امروز قضیه بی‌حجابی مهمترین نماد فرهنگی غرب است. 👌 زدن حجاب فتح سنگر اول است ، بعدش ، به پوشش اجباری . ، به ممنوعیت روابط پسر و دختر و بعدش هم ، به ممنوعیت همجنسگرایی...
🌿زيبايى جهان با اين همه درد و رنج و درگيرى، با اين همه جنگ سياه و مرگ سرخ، هنگامى به چشم مى ‏آيد و ادراك مى ‏شود كه تو جهان را 👈در رابطه با غايتى و هدفى بسنجى. اگر دنيا براى راحتى و خوشى باشد، نه تنها زيبا نيست كه احمقانه است؛ ولى اگر هدفى جز خوشى و لذت و رفاه در نظر بگيرى، آن وقت مى ‏بينى كه با اين هدف، درد و رنج و جنگ و مرگ، همه هماهنگ هستند و 👈همه ضربه‏ هاى حركت و عامل رفتن تو هستند.
🌿درك زيبايى در جهان، وابسته به اين غايت و هدف از جهان خواهد بود و تو مى ‏توانى اين هدف را از تركيب خودت به دست بياورى و از شهادت استعدادهايت بشنوى.
🌿براى شناخت هدف در هستى، اين يك راه بود. استعدادهاى عظيم تو، هدف و جهتى را نشان مى‏ دهد كه او حاكم توست و در نتيجه تو كه با قانون‏ هاى طبيعت به حركت رسيده بودى، از ماده تا حيات و تو كه با غريزه ‏ها حركت كرده بودى، از حيات تا مراحل عالى شعور، همراه تفكر و تعقل، اكنون بايد همراه سنجش و انتخاب، حركت انسانى خودت را شروع كنى و جهت بالاتر را حاكم بگيرى و از طبع و غريزه و انعكاس، به مرحله ‏ى انتخاب و وظيفه راه يابى.
مباحث تربیتی
🌿براى شناخت هدف در هستى، اين يك راه بود. استعدادهاى عظيم تو، هدف و جهتى را نشان مى‏ دهد كه او حاكم ت
🌿راه ديگر، اين كه تو از نظام، به شعور حاكم آن راه مى ‏برى و از شعور به هدف مى ‏رسى؛ چون هنگامى كه حكمت و شعور را پذيرفتى، مى‏توانى رجحان‏ها را در هر انتخاب او شناسايى كنى و از بن ‏بست‏ها و حيرت‏ها و احتمال ‏هاى بى در و پنجره خلاص شوى. در اين مرحله از حكمت، هدف را و رجحان ‏ها را مى ‏شناسى.
🌿تاريخ رابطه انسان با تمام جهان، با تمام نظام است، نه فقط رابطه او با ابزار توليد، كه دوره ‏هاى تاريخى را شكل مى ‏دهد.
🌿مبارزه ميان متقى و كافر است به خاطر ناهماهنگى اين دو خصلت رونده و ايستاست. يكى در راه ايستاده و صدّ راه كرده و ديگر مى ‏خواهد حركت كند. «قتال فى سبيل اللَّه» اين نكته را دارد. اينها كه در راهند و در صراطند با آنها كه ايستاده ‏اند درگيرند؛ كه ايستادن در اين كاروان پويا، كمتر از عقب گرد نيست. انسان در دو فصل، ص: 75
🌿طبقات اجتماعى‏ 👈تحليل طبقاتى در رابطه با ابزار توليد نخواهد بود، كه مالكِ ابزار و فاقدِ ابزار در تضاد و درگيرى قرار بگيرند 👈بلكه در رابطه با نظام، طبقات مشخص مى ‏شوند: هماهنگ و مؤمن‏ چشم پوش و كافر منافق و مُذَبْذَب‏ اينها سه دسته هستند و كافر خودش سه دسته مى ‏شود: در رابطه با ثروت، مى ‏شود مَلَاء در رابطه با قدرت، مى ‏شود طاغوت‏ در رابطه با لذّت، مى‏شود مُتْرِف. و تضاد اصلى هميشه ميان مؤمن و كافر است. كافر با تمام ابعاد ملاء و مترف و طاغوت. نه ميان مؤمن و ملاء و يا مؤمن و مترف و يا مؤمن و طاغوت. كسانى كه تضاد را ميان مؤمن و ملاء مى ‏اندازند، در واقع تضاد را فرعى كرده ‏اند و به انحراف افتاده ‏اند. درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 56
🌿تو حكومتى را مى ‏خواهى همگام با نظام هستى، نه همراه با شرايط توليدى و قانونى مى ‏خواهى در اين سطح، نه در سطح قراردادها و حاكمى مى ‏خواهى در اين قلمرو، نه در داخل مرزها ... 👈و از اين حكومت، نه نان و آب و رفاه و عدالت و تكامل كه بيشتر از اينها را خواستارى و تنها به مبارزه با استثمار و استبداد و اس اس ‏هاى ديگر قانع نيستى. 👈اسلامى كه حتى تا حد تكامل، آرمان داشته باشد ارتجاع است. پس از تكامل، جهت ‏گيرى و جهت عالى ‏تر يا جهت پست‏ تر مطرح است و 👈رشد و خسر مطرح است. و تو با كافر در تمام ابعادِ «ملاء، مترف و طاغوتش» درگيرى. نه يك بُعد سرمايه دارى و يا قدرت خواهى و يا ... و تو براى اين درگيرى مهره ‏هايى مى ‏سازى و آنها را نفوذ مى‏ دهى و مسلط مى ‏شوى، نه اينكه بر سر قانون و شوراها دعوا كنى كه بهترين قانون و بهترين مجلس مادام كه همراه مهره ‏هاى اجرايى تو نباشد، بى ‏پا و محبوس مى ‏مانند. 📙درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 56
🌿براى مبارزه با دشمن ‏هاى بزرگ، نه در داخل مرزهاى خودت كه در داخل مرزهاى خودشان بايد دست به كار شوى. على (ع) مى‏ فرماید: هيچ كس در درگاه خانه‏ اش نجنگيد جز آنكه ذليل شد.
🌿در صورتی که از این کانال راضی هستید و مفید می دانید لطفا به دوستان خود معرفی فرمایید . https://eitaa.com/tarbeit مباحث تربیتی با نگاهی نو
🌿ما موضع‏گيرى ‏ها را از بينش ‏هايمان مى‏ گيريم و بينش‏مان را از درك بلاواسطه و حضورى‏ مان .
🌿مابه راهى رفته‏ ايم كه راه رسولان است. رسول از بينش تاريخى و طبقاتى و سياسى شروع نمى‏ كرد. با فيلم و اسلايد و معركه ‏گيرى شروع نمى ‏كرد. و با كلاس‏ هاى جهان‏ بينى و ايدئولوژى و شناخت مكاتب و تفسير قرآن و نهج ‏البلاغه شروع نمى‏ كرد، كه ما شروع كرده ‏ايم و با بازى ‏ها خودمان را مشغول كرده ‏ايم و بى ‏حاصل به وازدگى و خستگى رسيده‏ ايم. 👈او اين گونه كار مى‏ كرد و نه مثل ما كه فقط به دنبال بچه ‏ها و جوان‏ هاى بى ‏حصار و پذيرا هستيم. او خود را محبوس بچه‏ هاى بى ‏حصار نمى ‏كرد. 👈رسول، از همين پيرمردهاى بى ‏فرهنگ كه ما نگاهشان نمى ‏كنيم و حتى اگر پدرهايمان باشند تحملشان نمى ‏كنيم، رسول از همين ‏ها كه در كنار آفتاب لميده ‏اند و تا غروب شكار مگس مى ‏كنند، 👈رسول از همين ‏ها آن هم در يك برخورد نه در چند سال و با كلاس ‏هاى‏ رنگارنگ، ابوذرها و سلمان‏ها را بيرون كشيد. 👈آيا همين توضيح كافى نيست كه بفهميم راه ما راه رسول نيست؟ آن تلقى از انقلاب فرهنگى هيچ زمينه‏ اى در توده ندارد. آن هم توده بى‏ فرهنگ و امّى. آن هم توده مغرور و سركش. ولى كار رسول در ميان همين امّى ‏ها بود. بعثت او در ميان همين ‏ها بود. 👈در سوره جمعه خدا تأكيد مى ‏كند كه‏ «بَعَثَ فِى الْامّيّينَ ... »، نمى ‏گويد «بَعَثَ فِى النَّاسِ، بَعَثَ فِى الْعُلَماءِ، بَعَثَ فِى الطُّلاب ...» نه، مى ‏گويد «بَعَثَ فِى الْامّيّينَ ...»،👈 در دل امّى ‏ها رسول بذر ريخت و نور پاشيد و از همان توده بى ‏سواد كه حتى خط نمى ‏نوشت ابوذر بيرون كشيد. همين توضيح كافى است كه نشان بدهد انقلاب فرهنگى ما انحرافى است. 📒درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 61
🌿راه انبيا توده امّى، تاب و تحمل بحث‏هاى عريض و طويل تو را ندارد. و اگر داشته باشد، مدت‏ها طول مى‏كشد تا او به جايى برسد و از كلاس‏هاى شناخت مكاتب و جهان بينى و ايدئولوژى و تفسير و نهج البلاغه همچون دايرة المعارفى بيرون بيايد. پس به جاى آنكه به آنها چيزهايى بدهيم بهتر است از آنچه كه خودشان دارند بهره‏بردارى كنيم و از اين منبعِ شناخت براى تفكر و براى آموزش كتاب و حكمت استفاده ببريم. براى دگرگون كردن ارزش‏هاى حاكم بايد از اين منابع دست اول استفاده كرد. 👈اين منبع شناخت، چيزى جدا از شناخت ‏هاى تجربى و يا مطالب علمى و شناخت ‏هاى دست دوم است. 👈انسان بيش از هر چيز از خودش آگاهى دارد. انبيا با تكيه بر همين شناخت و با ذكر و يادآورى از همين شناخت كارشان را شروع مى ‏كردند. 📒درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 61
مباحث تربیتی
🌿راه انبيا توده امّى، تاب و تحمل بحث‏هاى عريض و طويل تو را ندارد. و اگر داشته باشد، مدت‏ها طول مى‏ك
🌿آنها به انسان نشان مى ‏دادند كه چگونه ميان خودش و آنچه ‏كه حاكم گرفته و آنچه كه هدف دارد مقايسه‏ كند و به او نشان مى‏ دادند كه چگونه ميان هدف‏ها و معبودهايش‏ مقايسه‏ كند و با اين مقايسه‏ ها به‏ تكبير و سپس به‏ توحيد برسد و خدا را حاكم بگيرد و 👈محركى جز او را نپذيرد و در درون و در جامعه و در جهان، جز حكم او را گردن ننهد و لباس اطاعت غير او را كنار بگذارد و لباس تقوا و اطاعت او را بر تن نمايد. اين مقايسه ‏ها كارى است كه هر امّى بى ‏سواد و بى ‏فرهنگى از عهده آن بر مى ‏آيد.
🌿به تعبير على (ع) تو درست همان چيزى هستى كه آن را خوب مى ‏شمارى و روى آن حساب مى ‏كنى. 👈ارزش تو همان چيزى است كه در تو اثر مى ‏گذارد، تو را شاد مى ‏كند و يا رنج مى ‏دهد و او مى ‏بيند كه از آبگوشت بى ‏چربى و صندلى اول و سخنران اول بودن و ماهى بيست هزار تومان داشتن شاد شده و رنجيده. ولى مى ‏بيند كه آبگوشت نيست، كه صندلى نيست، كه پول نيست، كه از اينها فاصله دارد و اينجاست كه شور رفتن در او سبز مى ‏شود.
مباحث تربیتی
🌿به تعبير على (ع) تو درست همان چيزى هستى كه آن را خوب مى ‏شمارى و روى آن حساب مى ‏كنى. 👈ارزش تو همان
🌿مادام كه اين جريان در كسى شكل نگيرد، تمام شناختِ مكاتب و جهان‏بينى و ايدئولوژى و تفسير و نهج ‏البلاغه مى ‏شود بازيچه‏ اى كه فقط براى نمايش دادن به كار مى ‏رود؛ چون كسى كه بازيگرى را كنار نگذاشته هر چيزى در دست او بازيچه مى‏ شود.
🌿نقش و شغل‏ بر فرض اين مرحله طى شد و ما اين همه را فهميديم بعد چه بكنيم؟ و چگونه ادامه بدهيم ...؟ نكته اين است كه 👈خيال مى‏كنى ما مى ‏خواهيم عمل ‏ها را عوض كنيم. در حالى كه اين همان تنوع كارى و بازيگرى است.👈 ما مى ‏خواهيم محرك ‏ها را دگرگون كنيم. ما مى ‏خواهيم كه همراه اين تلقى،👈 هدف تو از سطح لذت و رفاه و تنوع و خوشى بالاتر بيايد و تو بار سنگين را بر روى شانه ‏هايت احساس كنى و بفهمى كه 👈تو با تمام هستى و با تمام نسل‏ها مربوط هستى. پس مسئول هستى ... پس نمى ‏تواند غم تو همين كرّه الاغ مفلوج باشد و عشق تو همين گاو شيرده. 👈ما مى‏ خواهيم پس از اين ديدها و بينش‏ها بار سنگين نسل‏ها را به دوش بگيرى، آن هم نه فقط نان و آبشان را كه پيش از آب و نان بايد مسائل ديگرى حل شود. كسى كه مى‏ خواهد خودكشى كند به فكر نان و رفاه نيست.👈 كسى به فكر اينهاست كه سه مسأله‏ بودن‏ و براى چه بودن‏ و چگونه بودن‏ را حل كرده است. 👈رجحانِ‏ بودن‏ خودش را در رابطه با رجحان خلقت حل كرده و 👈براى چه بودنش‏ را از استعدادهايش شناخته و از تركيبش به دست آورده و 👈چگونه بودنش‏ را در هماهنگ شدن با نظام و سنت‏ هايى كه بر جهان حاكم هستند و وحى از آن خبر داده، تنظيم كرده است و مى ‏خواهد اين مسائل را براى همه كه به او مربوط هستند و او مسئولشان هست، حل بكند و آنها را از اين محدوده تنگ بيرون بياورد. 👈و محرك را عوض كنيم و حاكم را اللَّه بگيريم و با اين ديد در هر لحظه محاسبه كنيم مهم‏ترين كارها و ضرورى‏ ترين آنها كدام است و بر اين اساس انتخاب نماييم. 👈پس اينكه بعد چه كنيم وابسته به اين است كه در هر لحظه چندكار مى ‏توانيم انجام دهيم، بهترين آن را و ضرورى ‏ترين آن را انتخاب نماييم. 📒درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 70
🌿🌿تفكر در انسان‏ 👈براى اين تفكر به تدبرهايى نياز دارم. من ديروز و امروز و فردايم را مطالعه مى‏كنم. ديروزى كه هيچ نداشتم و 👈با چهار خصوصيت فقر و عجز و ضعف و جهل، همراه بودم و امروزى كه بى ‏نياز شده ‏ام و به بلوغ و قدرت و حكمت رسيده‏ ام. و فردايى كه دوباره پير و فرتوت و از دست رفته خواهم شد. با اين تدبر، دادن ‏ها و گرفتن ‏ها را مى ‏يابم و محكوميت ‏ها را مى‏ بينم و به حاكمى مى ‏رسم.