eitaa logo
مباحث تربیتی
239 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
1 فایل
نظام تربیتی سوالات تربیتی منابع تربیتی تربیت کودک و بالغ
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ نقش ها وشغل ها ✳️اگر پيرزنى براى ساختمان بنايى يك روز از غذاى خود كم كند و چند آجر هديه كند و ثروتمندى ميليون‏ها تومان كمك بدهد، اين آجرها از آن مقدار ثروت پرارزش‏تر است؛ چون پيرزن يك روز از غذاى خودش محروم گرديده و انفاقِ رزق كرده و آن ديگرى انفاق پس انداز. اگر آن ثروتمند آن قدر كمك كند كه يك روز از غذايش محروم شود، تازه در سطح همان پيرزن است. و فوز و بهره و فضل آنها يكى است؛ كه فوزها و فلاح‏ها مربوط به اطاعت و تقواست، نه مربوط به مقدار سرمايه‏ها و استعدادها؛ چون اين تفاوت‏هاى در استعداد را ما به خوبى شاهد هستيم. و اين قرآن است كه دارايى بيشتر مرد را باعث باركشى بيشتر او و قوام بودن او حساب مى‏كند و شغل‏هاى سنگين‏تر را به او محول مى‏سازد و مسئوليت‏هاى بزرگتر را براى او مى‏گذارد، در حالى كه ارزش‏ها نه در اين شغل‏هاست و نه در اين مسئوليت‏ها؛ كه ارزش در نقش‏هاست كه تعيين كننده‏ى شغل‏ها هستند و در نقش‏ها زن و مرد با هم مساويند. همه با هم برابريم، ولى در شغل حتى مردها با هم برابر نيستند؛ چون ⬅️نقش ما بر اساس تركيب استعدادهاى ما و رابطه‏ى نيروهاى ما شكل‏ مى‏گيرد، ولى شغل ما بر اساس اندازه و مقدار استعدادها و تقدير آنها.
✳️كارها به عهده‏ ى كسانى است كه در وقت كمتر به شكل‏ بهتر از عهده‏ ى آن بر مى‏آيند. تقسيم بندى مشاغل با اين اصل همراه است، در حالى كه خود شغل ‏ها ملاك افتخار نيست و عمل ملاك ارزش نيست. ⬅️مهم عامل‏هايى است كه عمل را مى‏سازد و مهم نقشى است كه در پس هر شغلى پنهان است.
❇️عرفان دينى با هدايت و شكر و تمحيص و بلاء و با معرفت و محبت و عمل و بلاء و عجز و اعتصام‏ همراه است، در حالى كه عرفان‏هاى ديگر با رياضت و تمركز و استناد به پير و توجه مرشد. و همين است كه‏ خاستگاه‏ و جايگاه‏ و اهداف‏ و روش‏ اين دو متفاوت است.
✳️ خيال نكنيم اين روحى كه در يك مرحله تسويه و خلقت كامل به انسان دميده مى‏شود، همان جنبشى است كه در چهار ماهگى در رحم مادر به كودك دست مى‏دهد. اين نفخ روح پس از بلوغ و تسويه و براى كسانى است كه خدا را انتخاب كرده‏اند واز غير او بريده‏اند، كه درآيه آخر سوره مجادله آمده است: «لاتَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَومِ الْآخِر يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَو كانُوا آبائَهُم او اخْوانَهُم اوْ عَشيرَتَهُمْ اوُلئِكَ كَتَبَ فى‏ قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنْهُ». اينهايى كه از غير حق بريده‏اند با اين روح، مؤيَّد مى‏شوند.
💠ارزش عمل مربوط به‏ هدف‏ و انگيزه‏ و بينش تو از آثار و روابط آن‏ است كه اين همه بر شكل‏ عمل‏ هم اثر مى‏گذارند.
⏺مشكل‏ ما در اينجاست كه نمى‏خواهيم از نعمت‏هاى دنيا و امكانات آن، چيزى به دست بياوريم و نمى‏خواهيم با اين مركب‏ها به جايى برويم، وگرنه به نعمت‏ها دلبسته نمى‏شديم و حساب مى‏كرديم كه با داشتن و يا از دست دادن با كدامين زودتر مى‏رسيم؛ كه براى حركت ما دو پاى‏ شكر در هنگام دارايى و صبر در هنگام گرفتارى هست. پس ديگر چه رنجى داريم و چه مرگى داريم. آنجا كه با شكر و صبر مى‏توان رفت، آنجا كه اگر از پاى افتادى و ناتوان شدى، تازه با عجز مى‏توان رفت، ديگر چه حرفى داريم و چه منطقى داريم. آخر راه آنجا آغاز مى‏شود كه ما تمام مى‏شويم.
🌺صراط مستقيم، راه نزديك، راه ميان بر، همين عبوديت و اطاعت است‏، نه عبادت، نه رياضت، نه خدمت به خلق و نه شهادت. شهادتى كه از امر او الهام نگيرد و خدمتى كه از او مايه نگيرد و رياضتى كه از او نباشد و عبادتى كه نشان او را نداشته باشد، بر باد است. كُلُّ امْرٍ ذى‏ بالٍ لَمْ يُبْدأ بِبِسْم اللَّهِ فَهُوَ ابْتَر. آنچه نشان او را بر خود ندارد، دم بريده است، ناقص است، بى‏ارزش است. آنچه از او نشان گرفت، معنى دارد، حتى اگر جمع كردن پشكل‏ها و پاك كردن بينى يتيمى باشد.
🌿هنگامى كه او از اين ولنگارى و رهايى و هرز شدن، نجات پيدا كند و شكل‏ بگيرد، تازه آن وقت به مذهب رسيده و به دين، به اسلام دست يافته است. وقتى او از آزادى، آزاد شود، عبد بشود، تازه اول راه اوست. مذهب اصيل‏ راه انسانى است كه يافته باشد بايد حركت كند و بايد از آزادى و وسعت تبخير، به شكل‏ گرفتن و به عبوديت برسد و رسالت‏ها را به گردن بگيرد؛ چون نيازهايى در پيش است كه بخارهاى هرز را، به شكل‏ گرفتن دعوت‏ می کند.
💠آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته‏ايد؟ و آيا دليل بر خلافت بلافصل حضرت على فقط همين‏ «من كنت مولاه» و يا «تارك فيكم الثقلين» است. اگر دليل همين‏هاست چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل‏ و درگيرى پيش نيايد؟ براى نجات از اين همه تشكيك تاريخى و مزاحم، راه همان است كه ملاك انتخاب خليفه و رسول مشخص شود و روش انتخاب مشخص شود. آن وقت تمامى حرف‏ها و برخوردهاى رسول، وضع خليفه و تكليف امت را مشخص مى‏نمايد كه رسول (ص) آن جا كه مى‏خواست با صراحت كار را يك‏سره كند و قلم و دوات را طلب نمود، متهم به هجر و هذيان شد. باز هم با اعراض خود، كار را مشخص كرد و براى آن‏ها كه بخواهند، مشكلى‏ باقى نگذاشت، همان طور كه فاطمه (س) و ابوذر و عمار در تمامى مراحل زندگانى على، كار و راه و امر او را مشخص مى‏نمودند و ابهامى باقى نمى‏گذاشتند. مشكل‏ اين‏جاست كه ما از اين همه آيات و توبيخ و سرزنش و نفاق و عصيان و طغيان، چشم مى‏پوشيم و به قداست و پاكى خلفا و تمامى صحابه روى مى‏آوريم و باكى نداريم كه رسول خدا را عامل طغيان و عصيان قلمداد نماييم كه با وفات او همه به ستاره‏هاى هدايت بدل مى‏شوند و راهنما مى‏شوند.
🔸هركس به اندازه‏ى ظرفيت خود بايد آب بردارد و به تشنه كامان برساند. گرچه آن كه سقاست و مشك و تشكيلات‏ دارد، مسؤوليت زيادترى دارد.
🌿در بينش اسلامى عمل و شغل ملاك ارزش نيست؛ كه عمل‏ها را با عامل‏ها و انگيزه‏هايش مى‏سنجند؛ كه: «كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِه»؛ هر كس عملش بر طبق نيّتى است كه به عمل شكل‏ مى‏دهد.
💠«يا ايها الذين آمنوا اصبرا و صابروا و رابطوا». آنجا كه يك دسته هستند، اصبروا و آنجا كه دسته‏ها شكل‏ مى‏گيرند، صابروا و در نهايت پيوند و مرابطه‏ و از داخل هماهنگ ساختن و رابطه برقرار كردن دستور كسانى است كه تقوا و فلاح و رويش مى‏خواهند.
💠هر مكتبى سه مرحله تبيين و دو دستگى و درگيرى را ناچار دارد. ابراهيم موسى و عيسى و محمد در مرحله‏ تبيين، آزادى‏ مى‏دهند و امان‏ مى‏دهند و كلام خود را مى‏رسانند. و سپس با تماميت حجت و ظهور كفر صف‏ها مشخص مى‏شود و قتال‏ شكل‏ مى‏گيرد. و اين قتال و درگيرى عين رحمت و محبت است و همچون عذاب حق است كه نشان رحمت و عنايت اوست و همين كه پاك شدى به درجات بهشت راهت مى‏دهند و كدورتت را مى‏شويند و حتى تورات و انجيل از اين پيمان قتال نشانه‏ها دارد.
🌿در اين قرن وحشى، شديدترين نيازها، نياز جهت دادن و شكل‏ دادن و كشف كردن استعدادهاست. نياز رهبرى كردن و تربيت نمودن و بارور ساختن است.
✳️تشويق و توجه و پاداش، چوب كارى و طعنه و توبيخ، همه و همه از عواملى بود كه مى‏شد از آن استفاده برد و به تربيت كودك دست يافت ، كودك انسان از مغز و قلب برخوردار است و مربى بايد در اين روح پايگاه و تشكيلاتى‏ راه بيندازد؛ در مغز كودك شناخت‏ها و آگاهى‏ها و در دل او علاقه و عشق به هدفى و شخصى و راهى را جا دهد و كودك را بسازد.
✳️نه جهان از خوب و بد تشكيل‏ شده، و نه انسان از خوب و بد و روح و لجن. خوبى و بدى، شر و خير، صفت ارتباطهاى انسان با خودش، با جامعه و يا جهان است. هنگامى كه من با اسيد بد رابطه برقرار كردم، صدمه مى‏خورم و بدى مى‏بينم. شر و خير، خوب و بدى، نتيجه‏ى جهت‏گيرى و موضع‏گيرى انسان در هستى و در جامعه و در خويش است.
🌿اين نكته هم بايد در نظر گرفته شود كه خداوند در قرآن هنگامى كه ما را به طبيعت نزديك مى‏كند و حادثه را در چشم ما مى‏گستراند، ما را در طبيعت نگاه نمى‏دارد و در بند حادثه‏ها نمى‏اندازد. مثلا هنگامى كه مى‏خواهد قدرت و شعور خود را در يك صحنه‏ى زيباى طبيعت؛ مثل ريزش باران بر سرزمين خشك مرده نشان دهد، ديگر در بند كيفيت حركت باد و چگونگى تشكيل‏ ابرها و اقسام مختلف ابرها و خصايص آنها نمى‏ايستد؛ چون اينها به علوم طبيعى مربوط هستند كه در اين قسمت‏ها كنجكاوى كنند و معلوماتى تلنبار نمايند. اين كنجكاوى گر چه در علوم طبيعى نافع است و لازم است، اما در اين‏جا كه اين صحنه‏ها به صورت پل و يا نردبانى به كار گرفته شده است كنجكاوى زياد و تعمق در اين پل و چگونگى آن ما را از راه باز مى‏دارد. و چه بسيار فرق است بين كسى كه پل براى او وسيله‏ى عبور است و ديگرى كه اين كار رشته‏ى تخصصى و هدف فكرى او حساب مى‏شود.
☘️آنچه كه اين هماهنگى نيروهاى درونى را به وجود مى‏آورد و تمركز و قدرت تو را تأمين مى‏كند، رياضت‏ها و ورزش‏هاى يوگا نيست؛ كه اين تلقين‏ها خودشان در روح‏هاى عاصى رنگى ندارند و تضادها را حل نمى‏كنند. آنچه كه به اين رياضت‏ها و ورزش‏ها اثر داده، همان قدرت بزرگى است كه در دل تو وسوسه كرده و تو را جلب نموده است و اين قدرت است كه قدرت‏هاى ضعيف‏تر را جذب مى‏كند. ولى تويى كه بالاتر از اين قدرت‏ها و بازى‏ها مى‏خواهى و ارزش خودت را بيش از اينها احساس كرده‏اى، ديگر نمى‏توانى به اين پناهگاه روى بياورى و اين بازى قدرت را در اين شكل‏ و شمائل براى هميشه ادامه بدهى.
✳️«اللهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى‏ نَفْسى‏»؛ بى‏نيازى و غناى مرا در خودم بگذار. مادام كه انسان در خودش جريانى شكل‏ نگيرد و غنايى منزل نكند، هيچ چيز ديگر به جاى او غنايى نمى‏آورد
✳️عشق و ترس، نيروهاى نهفته‏ى انسان را شكل‏ مى‏دهند و راه مى‏اندازند. و هر قدر اين عشق عميق‏تر باشد، اين حركت و گرايش شديدتر خواهد بود.
🔵ما خيال مى‏كنيم كه براى حركت، به يقين، به باور احتياج هست، در حالى كه به تعبير قرآن در سوره‏ى بقره آيه‏ى 45 و 46 خشوع و خشيت حتى با گمان و ظن در انسان شكل‏ مى‏گيرد، كه: «انها لكبيرةٌ الا على الخاشِعينَ الَّذينَ يَظُنُّونَ انَّهُمْ مُلاقوا رَبِّهِمْ ...»