eitaa logo
مباحث تربیتی
239 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
1 فایل
نظام تربیتی سوالات تربیتی منابع تربیتی تربیت کودک و بالغ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿در هر حال، دل آزاد، دل عاشق، عرش خداست و پايتخت اوست. اين دل با دو انگشت جمال و جلال حق مى‏طپد و با امر و دستور او حركت مى‏نمايد. و از امر او سه عنصر نيت و سنت و اهميت به ظهور مى‏رسد و عبوديت محقق مى‏شود. و عبوديت و بندگى صراط مستقيم است و نزديك‏ترين راه تا رشد انسان و شكوفايى وجود اوست. 👈و با اين‏ صراط است كه به‏ سبل‏ و راه‏ها مى‏رسيم. و هر سبيلى كه نشان عبوديت و صراط را نداشته باشد و به آن منتهى نگردد، ضلالت‏ و گمراهى است و با همين توضيح است كه‏ عبادات و رياضات و شريعت و طريقت‏، مادامى كه از حقيقت و عبوديت‏ برنخاسته باشد، راه به جايى نمى‏برد و جز گمراهى زياد نمى‏كند. اگر در صراط بندگى و عبوديت بودى، تو را به سبل و راه‏ها و تكليف‏هايت هدايت مى‏كنند، كه؛ الَّذينَ جاهَدوا فينا؛ كسى كه در ما و در صراط ما است، لَنَهْدينَّهُمْ سُبُلَنا؛ بدون شك و به طور حتم او را به راه‏هايى كه به ما مى‏رسد، هدايت مى‏نماييم.
🌿آدمى كه خودش را گم مى‏كند، ناچار به ديگران روى مى‏آورد و دنيا در چشمش بزرگ مى‏شود و به ادامه‏ى خودش كافر مى‏شود و از خدا چشم مى‏پوشد و به سوى غير او دعوت مى‏نمايد و در اين مرحله است كه ضلال‏ انسان، همراه اضلال و گم كردن خدا، به اوج مى‏رسد. https://eitaa.com/tarbeit
🌿اگر به كسى تنه بزنيم، مى‏گوييم ببخشيد، وقتى تخم مرغى از دست ما مى‏افتد و مى‏شكند، ناراحت مى‏شويم، اگر كفشى از ما گم‏ مى‏شود، مدام دنبالش مى‏گرديم، ولى خودمان گمشده‏ ايم‏، هستى ما گم‏ شده است، نعمت‏هاى حق را گم‏ كرده ‏ايم و هيچ باكى نداريم و اين گم‏ كردن‏ها را جزء بدهكارى‏ها و باختهاى خود به حساب نمى ‏آوريم. https://eitaa.com/tarbeit
🌿غرور، فريب نعمت‏ها را خوردن و امكانات را ملاك گرفتن است، در حالى كه داده ‏ها ملاك نيست، بازده مى‏خواهند و مسئوليت مى ‏گذارند، غرور ملاك‏ها را گم‏ كردن است و تكيه گاهى هم مى‏خواهد.
🌿غرور نعمت‏ها را در نظر گرفتن است. و عجب، نسبت نعمت را گم‏ كردن‏ است و عناد، بدون تكيه بر نعمت از لجاجت و حسادت و محروميت و ضربه خوردن و خودنمايى كردن و تكروى الهام گرفتن است و 👈كبر با تكيه بر نعمت، از حق چشم پوشيدن است.
🌿عدالت اين است كه از هر كس به اندازه ‏ى وسعت و سرمايه ‏اش، كوشش و سود بخواهند.
🌿‏ مؤمن بيش از يهودى كار مى‏كند، اما كمتر از درويش برمى‏دارد و همين معناى قناعت است‏. قناعت؛ يعنى كم برداشت كردن، نه كم كار كردن
🌿موحّد نمى‏تواند در جامعه ‏اى كه طاغوت‏ها حاكمند، آرام بگيرد، بى‏تفاوت و يا سازشگر باشد. مؤمن عاشق، كه به خلق علاقمند است نمى‏تواند شاهد از دست رفتن خلق باشد و آرام بنشيند. سازشگرى و بى‏ تفاوتى، با ايمان و عشق حق و با توحيد؛ يعنى تنها خدا را دوست داشتن و او را معشوق گرفتن، نمى ‏سازد. تنها يك راه مى ‏ماند و آن هم مبارزه.
🌿انفاق و بخشش و يا مواسات و يا بالاتر، ايثار، به زيربناهاى محكمى نيازمند هستند. مادام كه اين پايه‏ها استوار نباشند انفاق شكل نخواهد گرفت و رشد نخواهد كرد. اصولًا آن‏هايى كه مى‏خواهند طرح‏هاى اسلامى را مطالعه كنند ناگزيرند كه زيربناهاى آن را در نظر بگيرند وگرنه آن طرح‏ها همانند ساختمان محكمى هستند كه در فضا تصويرش را بكشند، در ميان زمين و هوا جايگزينش نمايند. انفاق يكى از همين طرح‏هاست كه بايد از ارزش، انگيزه، اندازه، شكل و روش، مصرف‏ها، مانع‏ها، وسعت و گستردگى آن گفت ‏وگو شود. https://eitaa.com/tarbeit
🌿انفاق بايد براى دهنده و گيرنده رشد و حركت بياورد؛ چون غرض از انفاق، سير شدن شكمِ گيرنده نيست. خدا خود بهتر مى‏توانست شكم‏ها را سير كند و فقرها را از اول مرتفع نمايد. عدّه ‏اى كه خيال كرده ‏اند انفاق فقط براى همين پر كردن است اعتراض داشتند و با اتكاء به اين آيه مى ‏پرسيدند: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ‏ »؛ آيا ما كسانى را غذا بدهيم كه اگر خدا مى‏خواست خودش به آن‏ها غذا مى‏داد؟ اين است كه دهنده بايد در زمينه‏اى انفاق كند كه به رشد و رضوان و نور و برسد و همان‏طور كه گذشت، گرفتار منّت و اذيّت و عُجب و رياء نگردد. و بايد به گونه ‏اى انفاق كند كه خلق را بت پرست و متملّق و ذليل، بارنياورد. عده ‏اى خيال مى‏كنند بايد به فقير تأمين داد كه هر وقت نداشتى سراغ من بيا و از من بگير.
🌿درباره ‏ى دهنده و انفاق كننده بايد ملاحظاتى بشود كه دهنده دچار: 1- منّت‏ 2- اذيّت و بازگو كردن، 3- رياء و خودنمايى، 4- عجب و باد آوردن، 5- و اسراف و زياده روى نگردد و زيربناى انفاق بايد محكم شود تا اين فسادها بار نيايند و مقدار انفاق بايد با مقدار شناخت و ظرفيت و وسعت روحى افراد مناسب باشد تا اسراف، تحقق نيابد.
🌿 «وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ»؛ بدترين خلق خدا كسى است كه هم خودش گم‏ شده و هم باعث گم‏شدن‏ ديگران شده باشد.
🌿وقتى كه من گم‏ شدم و ندانستم چه قدر ارزش دارم، هر كس مى ‏تواند مرا به هر قيمتى بخرد، با يك بارك‏ اللَّه از دست مى ‏روم ولى وقتى كه دانستم صد هزار تومان ارزش دارم، ديگر با پنجاه هزار تومان معامله نمى ‏كنم و اگر بدانم به بهشت مى‏ ارزم، با دنيا معامله نمى ‏كنم و اگر بدانم كه خدا خريدار من است و او را خريدار خود ببينم، ديگر حتى با بهشت هم سودا نمى ‏كنم. آن‏هايى كه مى ‏گويند: «يا نَعِيمى وَ جَنَّتى وَ يا دُنياىَ وَ آخِرَتِى»، با اين نگاه همراهند. 🌿رحِمَ اللّه ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم يَتَعَدَّ طَورَهُ رحمت كند مردى را كه قدر خويش را بشناسد و از حدّ خود درنگذرد. رحم الله امرأ عرف قدر نفسه . «قِیمَهُ کُلِّ إمرئٍ ما یُحْسِنُهُ» https://eitaa.com/tarbeit
🌿در هر لحظه، هزارها شيطان رهِ گم‏گشته‏ مى ‏زنند، تو راحت مقصد را بشناسى و راه را بيابى. خودت و قدر خودت را بشناسى و به غير حق رو نيندازى و به غير او نظر نكنى؛ «وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ ناضِرَة، الى رَبّها ناظِرَة».
🌿اگر تو نقش خودت را بشناسى، شغل خودت را مى ‏يابى و ديگر وسوسه ‏هاى فردى و گروهى گمراهت‏ نمى ‏كند. مخصوصاً اگر با توجّه با اهداف‏ و مبانى‏ و روش بيّناتى‏ همراه باشى، مقهور آسمان ريسمان‏ها نمى ‏شوى و حرف ‏هاى بزرگ برايت بى ‏رنگ مى ‏شوند.
🌿اساس و ريشه ‏ى آسيب ‏ها و آفت‏ هاى ما، در ضلال‏ و گم‏شدگى‏ است. ضلال به معناى گمراهى‏ نيست، كه: «ضَلَّ السَّبيلُ» و «ضَلَّ سَعْيُهُم» و «ضَلَّ مطلبُهم» و «ضَلَّ قَدرُهم»، با اضافه ‏ى كلمه ‏ها و به معناى گمراهى‏ و سعى گم‏ شده و هدف گمشده‏ آمده است. ضلال؛ يعنى سرگشتگى؛ يعنى گم‏شدگى‏. و اين ضلال است كه منشأ تمامى گمراهى‏ ها و از دست رفتن ‏ها و كفرها و نفاق‏ هاست. آدمى كه خود را باخت، آدمى كه خود را گم‏ كرد، آدمى كه خود را نديد و به حساب نياورد، اين چنين گمشده ‏ى‏ سرگشته ‏اى را، هر كس به هر طرف مى ‏برد؛ كه فرعون‏ها، همين ‏گونه آدم‏ها را با پوك كردن و خالى ساختن، به اطاعت مى ‏كشيدند: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَاطاعُوه». اين استخفاف و سبك كردن است، كه باعث استثمار و استضعاف و اس اس ‏هاى ديگر مى ‏شود.
🌿ضلال آدمى‏، به‏ ضلال اهداف‏ و ضلال راه‏ و ضلال سعى‏ مى ‏رسد.
🌿هنگامى كه اين مؤثرها و محرك‏ها از درجه ‏ى وجودى انسان پايين‏تر باشند و با اين وصف او را دگرگون كنند، در اين هنگام خسارت‏ وجودى انسان آغاز مى ‏شود. انسانى كه مؤثرهايش و محرك ‏هايش را كنترل نكرده و محاكمه نكرده، اين انسان خودش را از دست داده و به خسارت‏ وجودى رسيده است.
🌿گيرم كه تو محرك ‏هايت را كنترل كردى و از تأثرهاى طبيعى جدا شدى و محركى جز اللَّه براى تو نماند؛ محركى كه تو را شاد كند، ناراحت كند، بترساند، اميدوار كند؛ گيرم كه تو از خسارت‏ وجودى رها شدى، سر خوش مباش كه خسارت‏ عمل هم در پيش هست. تو بايد نه تنها بر محرك‏ها كه بر تمامى حركت‏هايى كه مى‏توانى به خاطر اللَّه داشته باشى نظارت كنى. اين كافى نيست كه به خاطر خدا به پرستارى برخيزى و يا طبابت كنى. 👈آن‏جا كه مى ‏توانى طبيب تربيت كنى و مى ‏توانى اين حركت را داشته باشى و مى ‏توانى جمع كنى و چندين حركت را با هم داشته باشى، از تو به طبابت و پرستارى قناعت نمى ‏كنند. و اين‏جا با آن كه وجود تو خاسر نيست، ولى دست‏هاى تو خسارت‏ بار است و در عمل مانده ‏اى و از دست رفته ‏اى.
🌿انسان آمده تا جارى شود. انسان آمده تا با حركتش و با جريانش به اين دنياى راكد و مرده معنا و حيات و جريان بدهد. آن‏جا كه او به ركود مى ‏نشيند، جريان دنيا به كار او نمى ‏آيد و خسارت‏ او را جبران نمى ‏كند؛ «ما اغْنى‏ عَنْهُ».
🌿آنچه كه اين انسان به خسارت‏ نشسته را كمك مى ‏كند و جلوگير از خسارت‏ مى ‏شود، همان دو بالى است كه بابا آدم به آن روى مى‏ آورد و با آن پرواز مى ‏كند؛ آن‏جا كه مى‏گويد: «رَبَّنا ظَلَمْنا انْفُسَنا»؛ خدايا! ما بر خود ستم كرديم و خود را بستيم و زندانى كرديم و به خسارت‏ نشستيم. «فَانْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ»؛ اكنون اگر تو باغفران و رحمت بر ما نبخشى، ما ناچار از خسارت‏ ديده ‏هاييم.
🌿ايمان به‏ قدر و اندازه‏ آدمى، ايمان به‏ ارزش و هدف‏ و ايمان به‏ برنامه و عمل‏ را مى ‏سازد. در واقع‏ ايمان به خدا و ايمان به غيب و ايمان به يوم الآخر و ايمان به وحى‏، از ايمان به‏ قدر (اندازه) و ارزش و برنامه و تقدير انسان برخاسته كه در اين آيه آمده: «الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَايُؤْمِنُونَ»؛ آنها كه خود را از دست مى ‏دهند، ديگر هيچ گونه ايمانى نخواهند داشت.
🌿انسان است كه سرمايه‏ هايش را به جريان نمى‏ اندازد، از فكرش، از عقل و ميزان سنجش و ترازويش، براى خودش استفاده نمى ‏كند. به يك ليوان آب بيش از خودش فكر مى‏ كند، به دخل و خرج مغازه ‏اش بيش از خودش مى‏ انديشد. اين انسان است كه خودش را گم مى‏ كند و در غفلت ‏ها و جهالت ‏ها، خودش را به كم مى‏ فروشد. راستى كه انسان در تمام دوره‏ هاى تاريخى و در تمام نظام ‏هاى گذشته‏ اش ضرر داده و به خسارت‏ رسيده و در بن‏ بست مانده است. https://eitaa.com/tarbeit
🌿براى تقسيم و تيپ‏ بندى به مبنا و اساسى نياز داريم و اين مبنا، شهر و رنگ و شغل و و ونيست. بر اساس برخورد و تلقى با حقيقت و پذيرش آن، تيپ ‏هاى كافر، شاك، منافق، مستضعف، مسلم، مؤمن، متقى، محسن، شاكر و مخبت و مقرّب، شكل مى ‏گيرند. اسلام؛ شناخت و تسليم در برابر آن است. ايمان؛ شناخت در سر به اضافه عشق در دل است؛\i« قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ الْايمانُ فى قُلُوبِكُم».\( حجرات، 14). تقوا؛ شناخت و عشق به اضافه عمل است و اطاعت. احسان؛ شناخت و عشق و عمل و صبر است در درگيرى ‏ها.\i« مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَانَّ اللّه لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنين».\( يوسف، 90). شكر؛ شناخت و عشق و عمل و سپاس و منّت ‏پذيرى است. اخبات؛ شناخت و عشق و عمل و صبر و شكر و خشيت است بدون غرور و سرافرازى. و قرب؛ شناخت و عشق و عمل و صبر و شكر و خشيت و خشوع است به اضافه سبقت و شتاب، كه:\i« السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اوُلئِكَ الْمُقَرَّبُون».( واقعه، 10). و هر كدام از اين دسته ‏ها خود مراحلى و درجاتى دارند كه هر كدام با علامت ‏ها و نشانه ‏هايى همراه است كه در جايى ديگر بايد به آنها پرداخت .