#غم_عشق
غره مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند
نومید هم مباش که رندان باده نوش
ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند
(رسائل خواجه عبدالله انصاری)
#غم_عشق
💠توبه فُضِیل
در کتاب روضات الجنات در لفظ فضیل نوشته است:فضیل بن عیاض در ابتدای جوانی یکی از راهزنان و سارقان مشهور زمان خود بود که هر کس اسم او را می شنید لرزه بر اندامش می افتاد. حتی در آن زمان سلطان و خلیفه وقت هارون الرشید از دست او ناراحت و ترسان بود. روزی از روزهاسوار بر اسب آمد, کنار نهر آبی ایستاد تا اسبش آب بخورد که ناگهان چشمش به دختر بسیار زیبایی افتاد که مشک خود را بدوش گرفته و میخواست به کنار نهر آب بیاید تا آب بردارد. عشق و محبت آن دختر در قلبش رخنه کرد و چشم از آن دختر بر نداشت تا وقتی که دختر مشک را پر از آب کرد و راه خود را گرفت و رفت. فضیل به نوکرانش دستور داد تا او را تعقیب کرده و بعد به پدر و مادر و دختر خبر دهند که دختر را شب آماده کنند و خانه را خلوت نمایند.(به نظر اینجانب شاید قصد او اجرای عقد دائم بوده است ولی به هر حال چون زوجه راضی نبوده است تجاوز به عنف محسوب میشود.)
فرستاده فضیل پس از تعقیب, درِ خانه را زد و گفته های فضیل را به آنها ابلاغ نمود. تا این خبر به گوش پدر و مادر و دختر رسید بسیار ناراحت و متوحش و لرزان گردیدند. چون چاره ای نداشتند یک عده از پیران و ریش سفیدان دِه را دعوت کردند و با آنها مشورت نمودند که چه کنیم? آنها گفتند بیا و دخترت را فدای یک دِه کن ;زیرا اگر فضیل به مقصود خود نرسد همه این دِه را به غارت می برد و همه چیز را به آتش می کشد. پدر و مادر از روی ناچاری دختر را مهیا کرده و خانه را خلوت نمودند. شب هنگام فضیل وارد دِه شد. قلاب و کمند انداخت و از بالای دیوار و پشت بام به روی بام های دیگر رفت. همینکه خواست وارد منزل معشوقه خود گردد ناگهان صدایی شنید. خوب گوش داد شنید که یک نفر این آیه قرآن را میخواند:(الَم یأنِ للَّذین آمنوا ان تَخشعَ قلوبهم لذکر الله). آیا وقت آن نرسیده که قلب مؤمنان به ذکر خدا خاضع و خاشع گردد?(حدید۱۶)
این آیه چنان در او اثر کرد که از نیمه راه از دیوار فرود آمد و زندگیش را دگرگون کرد و با کمال اخلاص و صفای دل گفت:پروردگارا! بله وقت آن نزدیک شده و هنگام خشوع رسیده است. فضیل از صمیم قلب به سوی خدا بازگشت و توبه حقیقی نمود و همان شب راه خود را گرفت و رفت تا به یک خرابه ای رسید و به آنجا پناه آورد. وقتی وارد خرابه شد دید عده ای تجار و مسافران دور هم نشسته اند و با هم صحبت میکنند.آنها مسافرینی بودند که از ترس فضیل و یارانش به آن خرابه پناه آورده بودند و بار انداخته و اکنون در فکر کوچ و حرکت بودند. با یکدیگر میگفتند از شرّ فضیل چگونه خلاصی پیدا کنیم. قطعا در این موقع شب بر سر راه ما کمین کرده تا دستبرد به اسباب و اثاثیه ما بزند.
فضیل از شنیدن این حرف ها بیشتر متاثر شدکه چقدر من بدبخت بوده ام که پیوسته خاطر آسوده خانواده ها را به تشویش انداخته و نگران کرده ام. چرا باید دل هایی از ترس من در اضطراب و پریشانی در این شب سیاه و ظلمانی به سر برند. از جای خود حرکت کرد و خود را به کاروانیان معرفی کرد و گفت من فضیل هستم;از این به بعد آسوده باشید زیرا فضیل توبه کرده و راه خدا را گرفته است. فضیل کم کم طریق زهد را پیشه کرد و یکی از عرفا و زهاد زمان خود گردید. یک روز هارون برای طواف به مکه آمده بود ;دید یک عده دور کسی را گرفته اند و به سخنانش گوش میدهند و گریه میکنند. پرسید این مرد کیست? گفتند این همان فضیل بد کردار بود که حال توبه کرده است. هارون در آن وقت از دزدی و غارتگری فضیل ناراحت و ترسان بود و حال از زهد و خداترسیش ناراحت و ترسان است.عادت فضیل این بود که هر کاروانی را که غارت میکرد نام و نشانش را در دفترش ثبت می نمود. چون موفق به توبه گردید,در پی صاحبان مال به همان نام و نشانه هایی که در دفترش ثبت شده بود روانه گردید.بیشتر صاحبان مال را پیدا کرد و از آنان رضایت طلبید و آن عده ای را که پیدا ننمود ردّ مظالم و صدقه داد. مگر یک نفر یهودی که از او مال زیادی در نواحی شام برده بود. هر چه از او رضایت طلبید او رضایت نداد. در پاسخ گفت من نذر کرده ام تا در مقابل مال از دست رفته ام تا زر نستانم رضایت ندهم ,حالا که تو زیاد اصرار داری و مالی هم در دست نداری بسیار خوب,مانعی ندارد زیر بستر من زر و نقود زیادی موجود است . برو از زیر بستر من زر بردار و به قصد ادای دین به من بده تا من بر خلاف نذر خود عمل نکرده باشم و تو نیز به مقصود خود رسیده باشی. فضیل دست بر زیر بستر نهاد و مقداری زر و نقود بیرون آورد و به یهودی داد. یهودی فوراً به فضیل گفت:شهادتین را بر زبان من جاری کن که به من به خدای محمد (ص) ایمان آوردم.
بعضی از مفسرین نقل کرده اند که یکی از رجال معروف بصره میگوید :من از راهی میگذشتم ناگهان صیحه ای شنیدم به دنبال آن رفتم. مردی را مشاهده کردم بیهوش بر زمین افتاده بود . گفتم این کیست? گفتند مردی است بیدار دل,آیه ای از قران را شنید و مدهوش شدگفتم کدام آیه?
ادامه دارد.....
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان
شما عزیزان میتوانید با جستجوی
#غم_عشق به مطالب صفحات قبلی دسترسی پیدا کنید.
💠انتقادات و پیشنهادات خودتون رو با ما در میان بزارید👇
@mahdizolfaghary1371
هدایت شده از طریق عرفان
💐🌷💐🌷
متن صلوات شعبانیه که امام سجاد علیه السلام به خواندن آن در هر روز از ماه شعبان موقع زوال (حدودا ظهر)سفارش کرده اند
@tareagheerfan👈
🌷جبرئیل در یکی از جنگ ها بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و گفت:خداوند بر تو سلام میرساند و میفرماید:هر کس با نیت خالص,جوشن کبیر را در آغاز ماه رمضان بخواند خداوند متعال شب قدر را روزی او می کند و برایش هفتاد هزار فرشته می آفریند که خداوند را تسبیح میگویند و تقدیس میکنند و پاداش آنان را برای او قرار می دهند.
📗مصباح کفعمی ص ۳۲۲
@tareagheerfan
آیت الله مهدوی:
✅به هر دستی نباید داد دست!
🔻برای پیداکردن استاد اخلاق، باید دقت فراوان کنیم که خدای ناکرده کسی را انتخاب نکنیم که لیاقت چنین سِمَتی ندارد؛ زیرا ضرر عملکردن به دستورهای او، سیهروزی دنیایی و آخرتی است آن هم به جهل مرکب و ندانسته.
🔹آنکه سراغ استادنما میرود، از دست او دوغ مینوشد و خیال میکند دوشاب(شیرهی انگور) است!
👈ضررِ انتخاب نادرست استاد به مراتب بیشتر از اشتباه انتخاب پزشک غیرحاذق در عمل جراحی است:
🔸اولاً نهایت آن ضرر، کشتهشدن است و مرگ فقط ضرری دنیای به حساب می.آید و نه آخرتی؛
🔸ثانیاً مُردنِ دیگران را همه میبینند و ضررش را میفهمند و به فکر دورکردنِ آن هستند؛ پس جهل مرکبی نیز وجود ندارد.
✅برای نزدیککردن ذهن به تفاوت این دو، به این مثال توجه کنید:
نسبت دنیا به آخرت مانند حجم رَحِم مادر نسبت به این دنیای پهناور مادی است که تنها در آسمانی که ما میبینیم، میلیونها کهکشان هست.
▫️بنابراین زیان دنیوی، محدود و پایانپذیر است؛ ولی خسران و اخروی نامحدود و بیانتهاست. باز از نظر کیفیت و شدت رنج نیز به هیچوجه نمیتوان آنها را مقایسه کرد.
🔹بههمین دلیل بزرگان دین، از طرفی به داشتن استاد سفارش میکنند و اینکه انسان با یافتن استاد، نصف راه را رفته است و نصف دیگرش عمل به دستورهای اوست و از طرف دیگر، به دقت و احتیاط در پیداکردن استاد سفارش میکنند و اینکه دعا کند و فراهمشدن استاد را از خدای متعال و اهلبیت معصوم"علیهمالسلام" بخواهد.
@tareagheerfan
@abolhasanmahdavi
#غم_عشق
💠گفتند:(الم یان للذین...............).آیا وقت آن نرسیده است که دل های مومنان در برابر ذکر خداوند و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد,سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد و بسیاری از آنها گنهکارند?(حدید۱۶).
ناگهان آن مرد مدهوش که صدای ما را می شنید به هوش آمد و شروع به خواندن اشعاری نمود که ترجمه آن چنین است: آیا موقع آن نرسیده است که زمان هجران به سر آید? و شاخه بلند و خوشبوی امید من خندان شود? و آیا زمان آن نیامده است برای عاشق بی قراری که ذوب شده و منحنی گشته تا بر او بگریند و مورد ترحمش قرار دهند?آری با آب شوق در درون قلبم نوشتم. نامه ای نوشتم که صفحه زیبا و رنگارنگ و جابی را حکایت می کند.
سپس گفت:مشکل است ,مشکل!این را گفت و بار دیگر مدهوش بر زمین افتاد,او را حرکت دادیم ولی دیدیم جان به جان آفرین تسلیم کرده است.(بازگشت از بیراهه ها ص ۹۷).
✳️فریب شیطان
شیطان خیلی فریب کار است. فریب نخورید!در کتاب بحار الانوار از اصول کافی از امام صادق علیه السلام شرح حال عابدی آمده است که همیشه سرگرم عبادت و بندگی و اطاعت حق بود. به قدری در عبادت کوشا بود که شیطان هر کاری می کرد که او را از عبادت هایش سست کند نتوانست. آخر الامر نعره ای زد. بچه هایش اطرافش جمع شدند و گفتند:تو را چه شده که فریاد میزنی?گفت :از دست این عابد عاجز شده ام. آیا شما راهی سراغ دارید?یکی از شیطان ها گفت:من او را وسوسه میکنم که به شهوت آید و زنا کند. شیطان گفت:فایده ای ندارد;زیرا اصلا میل به زن در او کشته شده است. دیگری گفت از راه خوراکی های لذیذ او را میفریبم تا به حرام خوری و شراب کشیده شود و او را هلاک کنم. گفت این هم فایده ندارد;زیرا بر اثر ریاضت چند ساله شهوت خوراکی نیز در او کشته شده است. سومی گفت از راه عبادت!همان راهی که در آن است میتوانم او را فریب دهم. شیطان گفت:افرین!مگر از راه تقدس کاری کنی.
بلاخره نتیجه این مشاوره ها این شد که خودِ این شیطانک مأموریت پیدا کرد و به صورت جوانی در آمد و درِ صومعه عابد را زد. عابد درِصومعه را باز کرد. دید جوانی است. آقا چه میخواهی?شیطان گفت:من جوان مسلمانی هستم ولی متاسفانه پدر و مادر من بت پرست هستند و نمیگذارند من نماز بخوانم و عبادت کنم. شنیده بودم عابدی در اینجا مشغول عبادت است و صومعه ای دارد. لذا گفتم بیایم نزد شما و بهتر به بندگی برسم. مگر شما نمیخواهید تمام مردم خدا پرست شوند?یکی از آنها من هستم?عابد به ناچار راهش داد. جلوی عابد مشغول نماز خواندن شد. خواند و خواند و خواند تا نزدیک غروب. عابد روزه دار بود. سفره کوچکی پهن کرد. به جوان تعارف کرد. جوان گفت نه نمیخورم,حالا دیر نمیشود. الله اکبر!ایستاد به نماز. عابد یک مقدار نان خشک خورد و دوباره به نماز ایستاد. بعد خوابش گرفت. به جوان گفت:بیا یک مقدار استراحت کن. جوان گفت نه. الله اکبر!دوباره مشغول نماز شد. عابد یک مقدار خوابید. نیمه های شب بیدار شد,دید این جوان بین زمین و آسمان نماز میخواند. عابد گفت:عجب!عابدتر از من هم هست که به این مقام رسیده و اصلا خسته نمیشود. این چه شوقی است!این چه نیرویی است که خدا به این جوان داده که غذا نخورد و خواب نداشته باشد و دائماً به عبادت مشغول باشد. بلاخره گفت:بروم از او سؤال کنم که چه کرده که به این مقام رسیده است?شیطانک مشغول بود و اصلا اعتنایی به عابد نمی کرد. تا سلام نماز را می داد فوراً به نماز بعدی سرگرم می شد. تا بلاخره عابد او را قسم داد که فقط سوالی دارم جواب مرا بده!شیطانک صبر کرد و عابد پرسید که چه کردی که به این مقام رسیدی?گفت:من که به این مقام رسیدم بخاطر گناهی بود که مرتکب شدم و بعد توبه کردم. حالا هر وقت به یاد آن گناه می افتم توبه میکنم و در عبادتم قوی تر میشوم و صلاح تو را هم در همین میبینم که بروی زنا کنی و بعد توبه نمایی تا به این مقام برسی. عابد گفت من چطور زنا کنم?اصلا راه این کار رابلد نیستم و پول هم ندارم. شیطانک دو درهم به او داد و نشانه خانه فاسدی را در شهر به او داد.عابد از کوه پایین رفت و به شهر داخل شد و از مردم سراغ خانه فاحشه را گرفت. مردم گمان کردند که او میخواهد آن زن را ارشاد و راهنمایی کند.منزل او را نشان دادند. وقتی که بر فاحشه وارد شد پول را به او عرضه داشت و تقاضای حرام نمود.
💠ادامه دارد.......
@tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
🌴نماز شب اول ماه مبارک رمضان.
چهار رکعت نماز ( دو تا دو رکعتی)، در هر رکعت یک مرتبه حمد و پانزده مرتبه توحید.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: کسی که این نماز را بخواند، خدای تعالی عطا کند به او ثواب راستگویان و شهداء و تمام گناهان او را بیامرزد و روز قیامت از رستگاران باشد
@tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا مجتبی تهرانی
خدایا امشب،شب اول است وما پایمان را داخل خانه ات گذاشته ایم؛مهمانت هم هستیم؛همین دَمِ در بیا دستمان را بگیر و کار را تمام کن! کرامتت همین را اقتضا میکند!
@tareagheerfan
🌷طلیعه ماه مبارک رمضان
🌻ماه تغییر و تصمیم
🌴ماه وفای به عهد الهی
🌹ماه بازگشت به فطرت
🍃و ماه ضیافت الهی برشما دوستان عزیز مبارکباد.
🆔 @tareagheerfan👈
mojtehedi_sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan01.mp3
1.91M
🎙شرح دعای روز اول ماه مبارک رمضان توسط آیت الله مجتهدی رحمت الله علیه
🆔 @tareagheerfan