eitaa logo
طریق عرفان
3.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
833 ویدیو
30 فایل
💐مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی💐 📚ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی📚 ✅ فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10012 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟧 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟧 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
طریق عرفان
#استاد_عارفان ✅ در دویست سال گذشته در عرفان شیعی کمتر شخصیتی به عظمت و استواری عارف بزرگوار و فرزا
🌷سلام دوستان شرح حال و سیره عرفانی بسیاری از عرفا و بزرگان در کانال شرح داده شده است. برای آشنایی با زندگانے و سیره عرفانی عارف بالله آیت الله ملا حسینقلی همدانی رحمت الله علیه روی متن بالا ضربه بزنید
شرم در نهان... امام کاظم عليه السلام فرمودند : 🔹 « استَحْيوا مِن اللّهِ في سَرائرِكُم كما تَسْتَحْيونَ مِن النّاسِ في عَلانِيَتِكُم » 🔸 در نهان از خداوند شرم كنيد همچنان كه در آشكار از مردم حيا مى كنيد. 📚 تحف العقول : ۳۹۴ 👉 @tareagheerfan
احتمال این‌که انسان هر عملی را در این دنیا انجام بدهد در قیامت می‌بیند، برای پرهیز از گناه کافی است، چه رسد به اطمینان و یقین آن که از آیات فراوان قرآن کریم و روایات حاصل می‌شود. @tareagheerfan
♦️یک کلام و تمام نقل است که شخصی در مسجدی سخنرانی داشت مردم از تمام اطراف روستا ها و شهرها امده بودند جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند. سپس شاگردش گفت تو رو به خدا از انجا که هستید یک قدم پیش بگزارید همه یک قدم پیش گزاشتند سپس... نوبت به سخنرانی ان فرد رسید او از سخنرانی خودداری کرد. مردم که به مدت یک ساعت در مسجدبودند و خسته شده بودند شروع به اعتراض کردند سخنران پس از مدتی گفت هر انچه که من میخواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود. (اسلام دین درجا زدن نیست. از جایی که هستیم یک قدم حرکت کنیم سمت هدف) 🌷 @tareagheerfan
💠فصل دوم: ورود به وادی محبت ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا از آسمان آمد ندا کی ماهرویان الصلا آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی درآ بار دگر آغاز کن آن پرده ها را ساز کن برجمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا 🔰بخش اول مقدمات انقلاب روحی حیات طیبه مرحوم تناوش را می توان به دو دوره تقسیم کرد یک دوره پیش از انقلاب روحی و توبه حقیقی و یک دوره پس از آن زیرا چنانکه پیشتر ذکر شد آن مرحوم قبل از آنکه وارد منهاج اهل البیت علیهم السلام شود علیرغم علاقه شدید به امور معنوی دچار غفلت شدید بودند اگرچه خودشان می فرمودند همیشه علاقه عمیقی به امور معنوی داشتم بخشی از سالهای جوانی ایشان در غرب سپری شد که مصادف با خاتمه جنگ دوم جهانی شروع شکوفایی صنعتی و اقتصادی شیوع شدید مادی‌گرایی، آزادی بی حد و مرز و بی بند و باری در غرب بود پس از مسافرت به اروپا و آمریکا ایشان علاوه بر تحصیل و فراگیری فنون نساجی به گونه‌ای اسفبار در چاه طبیعت محبوس و گرفتار علقه ها و نیازهای جسمی بودند و هوای نفس نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی آن دوره ایشان داشت اما گفته می‌شود از خجالت اطرافیانشان که هیچ اهل دیانت و نماز نبودند نوعاً در مکان های خلوت نمازشان را خیلی سریع می خواندند و در همان شرایط هم هر وقت به مشکلی بر می خوردند دو رکعت نماز به نیت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می‌خوانده و متوسل به ائمه اطهار میشدند تا مشکلشان حل شود تا اینکه به ایران باز می‌گردند و چنانکه در فصل اول گذشت مشاغلی را در وزارت فرهنگ و کار به دست آورده و در دانشگاه پلی‌تکنیک مشغول تدریس میشوند 💠آیت الله سید مصطفی لواسانی دایی مرحوم تناوش همه دایی های مرحوم مهندس از علما بودند و یکی از آنها مرحوم آیت الله آقا سید مصطفی رضوان الله تعالی علیه است مرحوم آیت الله لواسانی از شاگردان مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی و استاد زبردستی در علوم غریبه و اذکار و اوراد بوده و شاید بتوان گفت که در تهران آن روز در این فن کم نظیر بودند. آن مرحوم در سال ۱۳۳۰ قمری در نجف اشرف متولد و پس از تحصیلات حوزوی تهران و در محله گذر لوطی صالح سکنا می‌گزیند سالها به حل مشکلات مومنین پرداخته و بیماران روحی و جسمی را با عطیه الهی و اذکار شریفی که از مرحوم استاد شان آقای نخودکی به ایشان رسیده بود مداوا می کردند پس از رحلت بدن مطهرش را به قم می برند و در قبرستان باغ نجات قم مدفون می‌کنند مرحوم مهندس تناوش هم بسیار به دایی های خود علاقه مند بودند و به خصوص به مرحوم حاج سید مصطفی علاقه ویژه داشتند و کرارا و مرارا به محضر مبارکشان مشرف می شدند و یا با اتومبیل فورد تانوس خود آقامصطفی را برای گردش به دربند و شمیرانات می بردند جناب آقای همراز که از شاگردان و جزو افراد نزدیک به مرحوم مهندس بودن می فرمایند فرزند مرحوم حاج سید مصطفی به نام سید جواد لواسانی متخلص به صفا از کودکی با مرحوم مهندس همبازی بود و تقریبا می توان گفت که بعدها پای مرحوم مهندس را به منزل آقا سید مصطفی باز کرد. مرحوم سید جوادبه سیر و سلوک وارد شد و حالات بسیار عجیبی پیدا کرد تا اینکه بر اثر بیماری آپاندیس در تهران رحلت کرد و در ابن بابویه مدفون شد هر وقت با مرحوم مهندس به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام مشرف میشدیم سر مزار سید جواد هم میرفتیم. جناب مهندس تناوش در آن دوران روحیات عجیبی داشتند به عنوان مثال گاهی که به منزل اقوام می رفتند به خاطر آنکه اتوی شلوارشان خراب نشود زیاد نمی نشستند و یا اینکه در نظافت و تمیزی دچار وسواس شدید بودند و خودشان می فرمودند که حالم به گونه‌ای بود که همه چیز را نجس و آلوده می دانستم و خیلی کم پیش می آمد که با خیال راحت جایی بنشینم این موارد گفته می شود که خواننده محترم ببیند چگونه با تعالیم انوار قدسی چهارده معصوم علیهم السلام بعدها این حالات مبدل به حالات روحانی می شود و فردی اینگونه تبدیل به یک انسان خاکی، افتاده متواضع متعادل و از همه مهمتر با ایمان کامل و نوکر محض و مطیع اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می گردد. ادامه دارد 🔶️طریق عرفان 🆔️https://rubika.ir/tareagheerfan 🆔️https://t.me/tareagheerfan2 🆔️ https://eitaa.com/tareagheerfan 🆔️https://instagram.com/tareagheerfan
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام امروز پنجشنبه بیست ویکم ذی الحجة الحرام1443
طریق عرفان
#ولادت_جوانی حضرت آیت الله العظمی سید جمال الدین گلپایگانی دوران کودکی را در سعید آباد سپری کرد. بی
🌷سلام دوستان شرح حال و سیره عرفانی بسیاری از عرفا و بزرگان در کانال شرح داده شده است. برای آشنایی با زندگانے و سیره عرفانی عارف بالله آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی رحمت الله علیه روی متن بالا ضربه بزنید
✴️همه چیز از یک سوال شروع شد. در یکی از روزها نزدیک غروب که جناب مهندس به محضر دائی خود آیت الله آقا سید مصطفی لواسانی مشرف شده بودند ایشان از مرحوم مهندس سوال می فرمایند که آیا نماز را خوانده ای؟ جناب مهندس پاسخ می‌دهد که هنوز نه ولی میخوانم. مرحوم آیت الله سید مصطفی لواسانی از شنیدن این پاسخ برآشفته می شود و با ناراحتی به جناب مهندس می فرماید که میخواهی صبر کنی که آفتاب غروب کند بعد به خوانی؟ مرحوم مهندس نماز را فوراً به جا می آورند و گویا این اتفاق روح ایشان را خطاب و تاثیری در عمق جان آن گوهر ناب می گذارد و از دایی محترم و نورانی خود سوال می‌کند که چه کار کنم؟ با تحقیق در زندگی مرحوم مهندس چنین حرف میزنم که گویا نقطه شروع انقلاب روحی در مرحوم مهندس همین اتفاق و این تذکر لسانی به ظاهر ساده ولی مهم نفحه ای از نفحات رحمانی بود که مهندس تناوش نیز خود را در معرض آن قرار داد چنانچه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها. همانا برای پروردگار شما در دوران زندگی شما لحظه های بسیار سودمند و مختلف روی می آورد خودتان را در معرض آن لحظه های سودمند قرار دهید شاید نصیبی از آن لحظه سودمند نصیبتان شود که بعد از آن تا ابد گرد بدی نگردید. مرحوم سید مصطفی لواسانی برخی دستورات شرع مقدس اسلام را به همراه پاره ای اذکار و ادعیه به جناب مهندس متذکر می‌شوند. علاقه شدید و عمیق مرحوم مهندس به راه معنویت را هم در نظر داشته باشید که گویا با این دستورات به یک باره شکوفا میشود و اینجاست که مهندس تناوش به طور جدی به انجام برخی دستورات اسلام می‌پردازد و بازنگری عمیقی را در رفتار و کردار گذشته‌اش را شروع می‌کند. مداومت ایشان بر دستورات و تداوم لازم و تداوم ارتباطشان با دایی محترم به طول می‌انجامد و در این مدت نورانیتی در مرحوم مهندس آشکار می‌شود که البته طبیعی است گفتنی است در همین دوران مرحوم مهندس در خیابان باغ صبا کوچه لواسانی منزلی را از شخصی اردبیلی به نام آقای عتیقه چی خریداری می‌کند و آن را بسیار شیک و مدرن دکور بندی کرده و تمام وسایل و لوازم منزل نیز اجناس آمریکایی و اروپایی اصل بوده است و در همین منزل بود که مرحوم مهندس علاوه بر برخی اذکار دستور ذبح گوسفند قرائت دعا و برگزاری مجلس عزاداری اهل بیت علیهم السلام را از دایی محترم خود می گیرد. ادامه دارد 🔶️طریق عرفان 🆔️https://rubika.ir/tareagheerfan 🆔️https://t.me/tareagheerfan2 🆔️ https://eitaa.com/tareagheerfan 🆔️https://instagram.com/tareagheerfan
‍ حضرت آیت الله ناصری حفظه الله: 🔹در روايات آمده است که اگر شخص معصيت کاري در حالي كه همه خوابيده‌اند، بيدار شود، و دو رکعت نماز بخواند و بگويد خدايا من آمدم، خداوند او را مي‌پذيرد وگناهانش را مي‌آمرزد. 🔸 همچنين در روايات آمده است كه خشنودي خداوند از چنين كسي، بيشتر از كسي است كه بار سفر و راحله‌اش را در بيابان گم كرده و تن به مرگ داده و ناگهان زاد و توشه‌اش را يافته است. ♦️ در روايت ديگر آمده است كه خدا ما را دوست دارد و ما را نيافريده تا در آتش دوزخ بسوزيم، او ما را خلق کرده است که در اوج سعادت و تکامل و در قرب خودش زندگي کنيم. @Naseri_ir @tareagheerfan👈
💠دوستی داشتم به نام حاج عبدالزهرا گرعاوی نجفی، از اهالی اطراف نجف اشرف، مردی بود بسیار باهوش و سریع الانتقال و تند ذهن و در عین حال متدین و عاشق ابا عبدالله الحسین علیه السلام، دارای حال بکاء و گریه های طولانی و شوریده، شغلش در بغداد و منزلش در کاظمین علیهما السلام بود و خود نیز دارای ماشین سواری بود و خودش راننده آن بود و شب های جمعه برای زیارت به کربلا و نجف مشرف می شد. سابقه دوستی ما بیست و سه سال است. در اوائل آشنایی حقیر با ایشان بود که در اوائل تابستان بنده با تمام عیالات و دو فرزند عازم زیارت دوره شدیم و چند روز به سامرا مشرف شده و سپس به کاظمین آمدیم. در این وقت آقای حاج عبدالزهرا با ماشین خود برای زیارت به نجف رفته بود و در کاظمین نبود. فردای آن روز آفتاب طلوع کرده بود که حسب العاده به حرم مطهر کاظمین مشرف شدیم و در مراجعت از حرم، طفل اکبر اینجانب که در آن وقت چهارسال داشت، چون چشمش به خیار نوبر افتاد طلب کرد و. گریه کرد، و اتفاقا چون قدری حالت اسهال و تردد داشت و برای او خوب نبود ما از خریدن امتناع کردیم و او هم اصرار داشت تا بلاخره من اعتنایی به گریه او نکردم و روی دست او زدم و از مقابل خیارها گذشتیم. نزدیک غروب افتاب بود که یکی از دوستان کربلایی ما به مسافرخانه آمد و گفت حاج عبدالزهرا امروز از نجف برگشته می آیی به دیدنش برویم و همانجا نماز را بخوانیم؟ من گفتم: ضرری ندارد لذا با هم از مسافرخانه حرکت کردیم و به منزل او روان شدیم. در راه من دیدم جماعتی گرد آمده اند و مشغول تماشای چیزی هستند از همراهم پرسیدم این چیست که تماشا می کنند؟ گفت تلـوزیون است تازه در کاظمین آمده. من از دور نگاه کردم دیدم عکس ها وصورت های متحرکی بر روی صفحه میگذرد. بسیار در شگفت آمدم که خدایا صنعت بشر به کجا کشیده است که صدا و سیمای افرادی را از راه دور می آورد و در همان لحظه مقابل دیدگان قرار میدهد و این حدیث نفسی بود که با خود کردم. باری گذشتیم و به منزل او رسیدیم. چون وارد شدیم دیدیم سجاده خود را پهلوی باغچه اش انداخته و مشغول نماز است ما نیز نماز را خواندیم. و پس از اتمام نماز و احوالپرسی و تعارفات عادی گفت: حق با باطل مخلوط نمیشودو بلاخره حق به کناری و باطل نیز به کناری میرود. گفتم صحیح است. گفت حق و باطل مانند آب و روغن هستند اگر آنها را به روی هم بریزی و تکان هم بدهی باز روغن در رو و آب در زیر می ایستند! گفتم: همینطور است! گفت: سید محمد حسین میدانی که انسان به تمام مناصب و مقامات با نقشه و تدبیر و مکر میتواند برسد، تاجر شود، مالدار شود، عالم و مرجع شود، سلطان و رییس جمهور شود ولی راه خدا نقشه و حیله بردار نیست. گفتم همینطور است! گفت من امروز صبح از نجف خارج شدم و با ماشین بسوی کاظمین می آمدم. ناگاه دیدم که ممکن است انسان در طبقه دهم از یک عمارتی باشد و بواسطه مختصر غفلتی یک مرتبه به طبقه پایین سقوط کند. من فهمیدم که این همه گفتارها و سوالات و خطابها به جهت اینست که به من بفهماند زدن روی دست طفل که خیار میخواسته است صحیح نیست و طفل را باید با صبر و تحمل آرام کرد و او در همان وقتی که ما از نزد خیار فروش عبور میکردیم در ماشین خود نشسته و در بیابان حله به سمت بغداد در حرکت است از حال ما و کیفیت درخواست بچه و ضرب ما مطلع بوده ولی نمیخواهد صریحا بگوید که تو چنین کرده ای. در این حال بدون اختیار در درون خود گفتم سوگند بخدا که داستان تو و دیدن تو در بیابان نجف کاری را که من از فاصله قریب صد کیلومتری از دور انجام داده ام از داستان تلوزیون که دیدم برای من شگفت انگیزتر است. در اینجا گرچه مرتبه و مقام علامه والد مسلما از مرحوم حاج عبدالزهرا بالاتر است ولی ایشان مطالبی را به علامه والد منتقل کرده اند و ایشان متذکر میشود. دقیقا مانند دو رفیق که یکی در صورت دیگری نقصی را مشاهده میکند که او خود مطلع نیست و به او تذکر میدهد و لزومی ندارد کسی که تذکر میدهد برتر باشد. ✅به نقل از آیت الله سید محمد صادق حسینی تهرانی 🔶️طریق عرفان 🆔️https://rubika.ir/tareagheerfan 🆔️https://t.me/tareagheerfan2 🆔️ https://eitaa.com/tareagheerfan 🆔️https://instagram.com/tareagheerfan