طریق عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز چهار شنبه بیست ویکم رمضان المبارک۱۴۳۹ بیست ویکمین موضوع: #توجه_خا
💠برای مشاهده نقش توجه خاص به امام زمان علیه السلام در سیر الی الله روی متن بالا ضربه بزنید.
❇️مرحوم مهندس آن زمان وسیله نقلیه داشتند اما به دلیل انقلاب روحی و التهاب درونی عمیق حال مبارکشان طوری بود که توان رانندگی نداشتند لذا به وسیله اتوبوس این مسافرت انجام گرفت این سالک الی الله در طول مسیر چون غنچه نو شکفته سر در گریبان فرو برده و قطرات گوهر این عشق چون دانه های درشت الماس بر صورت مبارکشان غلتان بود. وجود مبارک شعله ای بود از آتش عشق و محبت که می سوخت و می سوزاند.
🔶سرکار حاجیه خانم انصاری همسر محترمه جناب مهندس میفرماید:
مهندس میفرمود که در طول مسیر مرحوم آقای انصاری با من حرف میزد و مرا دلداری میداد. بلاخره نزدیک غروب آفتاب رسیدند و بلافاصله به سمت بیت رفیع مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی واقع در خیابان شورین همدان رفتند و درب مبارک منزل زده شد، منزلی که میعادگاه عاشقان و سالکان و دل خستگان است، منزلی که ندای توحید و ولایت و ذکر عشق و معرفت از اهل آن صبحگاهان و شامگاهان به گوش می رسد و شاید این منزل هم شاخه ای و ثمره ای و جلوه ای و پرتوی از همان منزلی در مدینه باشد که در شأن آن بیت و صاحب آن بیت ذات اقدس حق جلت اسمائه در کتاب حکیم خود میفرماید فی بیوت اذن الله....... در خانه هایی که خداوند اذن داده است که گرامی داشته شود خانه هایی که نام خدا در آنها برده میشود و صبح و شام در آنها تسبیح او را میگویند. مردانی که خرید و فروش و بازرگانی آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند آنها از روزی میترسند که در آن دلها و چشمها زیر و زبر میشوند.
پس از لَختی زمان یک شخص روحانی ربانی لاغر اندام و بلند قامتی الهی با سیمایی مهوش و چشمانی دلکش جبینی بلند و بالا و محاسنی آراسته و پیراسته بر آستانه در ظاهر شد و سلام کرد. مرحوم مهندس چهره ایشان را شناخت شیخ معظمی که در حرم سید الکریم علیه السلام نشانش داده بودند.
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
این ماه روی فرشته خوی کسی نبود جز آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی.
#عارف_ترین_مهندس_قرن
ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر فرض هم که بخشید، با خجالت چه کنیم؟ 😞
@tareagheerfan
طریق عرفان
#ولادت 🔷عالم ربانی عارف بزرگ و بی بدیل حضرت ایت الله العظمی سید احمد کربلائی رحمت الله علیه فرزند
🌷سلام دوستان
شرح حال و سیره عرفانی بسیاری از
عرفا و بزرگان در کانال شرح داده شده است.
برای آشنایی با زندگانے و سیره عرفانی عارف بالله آیت الله سید احمد کربلایی رحمت الله علیه روی متن بالا ضربه بزنید.
طریق عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز پنجشنبه بیست و دوم رمضان المبارک۱۴۳۹ بیست ودومین موضوع: کتمان و ع
💠برای مشاهده نقش کتمان و عدم خودنمایی در سیر الی الله روی متن بالا ضربه بزنید.
✅با همان نگاه اول چنان مهرش به دل جناب مهندس نشست که گویی تمام خوبی های دنیا را یکجا به ایشان هدیه داده اند. مرحوم آقای انصاری خود شخصا به درب منزل آمده بود تا این مهمان تازه وارد را خوش آمد گوید. تا این مسافر غریب را رخصت جلوس و اذن تماشا دهد و دستش را بگیرد و جانش را در محضر انوار قدسی چهارده معصوم علیهم السلام بپروراند و بسوزاند و طعم شیرین معارف آل الله را به او بچشاند و تو گویی که این مرحوم آقای انصاری است که با دیدن مرحوم مهندس به این اشعار مترنم است.
ای که با سلسله زلف دراز آمده ای
رخصتت باد که دیوانه نواز آمده ای
آب و آتش به هم آمیخته ای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده باز آمده ای
مرحوم مهندس با این برخورد با مرحوم انصاری چنان مجذوب میشوند که به نیت بوسیدن پای ایشان خودشان را به زمین می اندازند به همراه آیت الله انصاری و مرحوم حاج آقا معین برای اقامه نماز جماعت به مسجد پیغمبر همدان می روند. پس از اتمام نماز، مرحوم مهندس به حاج آقا معین میگوید که من به هتل میروم. حاج اقا معین مانع میشود و میگویدمنزل آقای انصاری به روی همه باز است و. نیازی به هتل نیست.
این منزل عشق است که بی حاجب و دربان
هر کس به درون آید و هر کس به در آید
گر تکه گلی یک نفس اینجا بنشانی
چون دسته گل یاس ازین خانه درآید
بشنیده خبرها ز پس عالم معنی
هر کس که در این خانه جان بی خبر آید
خشکیده نهال دل خود را چو بکاریش
با همت صاحب نفسان بارور آید.
💠دفتری که پاره شد
چنانکه اشاره شد مرحوم مهندس دفتری داشتند که تمام دستورات و اذکار دایی بزرگوارشان مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی لواسانی را داخل آن یادداشت میکردند. همسر مکرمه ایشان سرکار حاجیه خانم انصاری از قول جناب مهندس میفرمایند: این یادداشت ها به جانم بسته بود و همه جا همراهم بود، اری بر اثر همان اذکار و اوراد بود که گاهی بارقه هایی از عالم معنی نصیبشان میشد. به هر حال در این مسافرت هم این یادداشت ها همراهشان بود و میفرمود از آنجا که فهمیدم مرحوم آقای انصاری ممکن است با علوم غریبه مخالفت کند با خود شرط کردم که دفتر را از ایشان مخفی نگه دارم. فردا صبح مشغول خوردن صبحانه بودیم که
مرحوم آقا فرمودند شما شرط کردی نشان ندهی ما که شرط نکردیم نبینیم..
مرحوم مهندس هم وقتی که دید این ولی الهی به باطن او اشراف کامل دارند آن دفتر را تسلیم نمود. مرحوم آقا چشمانشان را تیز کردند و به یادداشت ها دست هم نزدند. همان طور که روی زمین بود مقداری خواندند و با همان لهجه شیربن همدانی فرمودند غلط هم که نوشتی بابا جان!! بعد به جناب مهندس امر کردند که اینها را باید پاره کنی. ایشان هم که این یادداشت ها را خیلی دوست داشت و واقعا به جانشان بسته بود همان روز همه را پاره کرد و با حاج اقا معین شیرازی رفتند در رودخانه ای پاک و روان در نزدیک منزل مرحوم آقا ریختند
#عارف_ترین_مهندس_قرن
ادامه دارد
مرحوم ایت الله سعادت پرور.:
یک دستور پربار....
🈷ازاستماع سخن هایی که تفرقه حواس می آورد، همچنین از مراوده با اشخاص بی موالات در گفتار و رفتار – اگر چه سالک باشد-باید احراز جست.
- مراوده با سالکِ مراقب، بسیار خوب است، ولی اگر صاحب عقايد خاصّ باشد، نسبت به امور سلوکی، نباید جز به آنکه استادش دستور می دهد،متوجه باشد؛ زیرا ایجاد تفرقه میکند.
- با اهل دنیاو کسانی که جز همّ خوردن و خوابیدن و به سر این و آن زدن همّی ندارند، مراوده مضِّر است مگر به قدر ضرورت.
- سالک باید همّ خود را صرف خود کند و به خود بپردازد، عمر خود را به گفتار در عقب این آن – اگرچه غیبت نباشد –نگذارند، از سخنان بی فایده احراز جوید.
ز بدبینی نسبت به عبد خدا باید احتراز جست و به فکر اصلاح خود افتاد، و موشکاف در خود شد تا عیوب دیگران، در نظر نیاید. البته مساله ی امر به معروف و نهی از منکر مطلب دیگری است .