جملات دلنشین برای مرگ عزیزان و فقدان
هرعزیزی که فوت کنه
باورم نیست كه دیگر نشـنوم آواي تو
يــا نبـينم روی مـاه و قامت رعـنـاي تو
سالها سنگ صبورم بودي و هم صحبتم
بي تو رنگ يأس دارد منزل و مأواي تو
Ahang-bikalam-soznak-baradmusic.ir.mp3
5.17M
نی بی کلام غمگین وپرسوز
کانال مداحان ترحیم خوان
مطالب کامل متن وصوت،پندیات، حدیث،سخنرانی و....
ایتا
لینک👇
@tarhim_khaniy
♥️ #پیامبر_اكرم(ص) فرموند:
🍃 كسى كه در هر جمعه به زیارت قبر پدر و مادرش یا یكى از آنان برود،
🔸هم گناهش بخشیده مى شود
🔸و هم نزد خداوند فرزند نیكوكار به حساب مى آید.
📖بحار الانوار، ج86، ص359.
قدرت دعا
زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس ، و نگاهی مغموم . وارد خواربار فروشی محله شد و با
فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد . به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچهشان بی غذا ماندهاند جان لانگ هاوس ،صاحب مغازه ، با بیاعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند .
زن نیازمند در حالی که اصرار میکرد گفت : «آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را میآورم .»
جان گفت نسیه نمیدهد .مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت :...
«ببین این خانم چه میخواهد؟خرید این خانم با من .»
خواربار فروش گفت :لازم نیست خودم میدهم لیست خریدت کو ؟
زن گفت : اینجاست .
- « لیست ات را بگذار روی ترازو به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر . » !!
زن با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت . همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت .
خواربارفروش باورش نمیشد .
مشتری از سر رضایت خندید .
مغازهدار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد کفه ی ترازو برابر نشد ، آن قدر چیز گذاشت تا کفهها برابر شدند .
در این وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است .
کاغذ لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود (ای خدای عزیزم! تو از نیاز من باخبری خودت آن را برآورده کن) . مغازه دار با بهت جنسها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد. زن خداحافظی کرد و رفت. مشتری یک اسکناس باارزش به مغازه دار داد و گفت: فقط خداست که میداند وزن دعای پاک و خالص چقدر است ؟
کانال مداحان ترحیم خوان
مطالب کامل متن وصوت،پندیات، حدیث،سخنرانی و....
ایتا
لینک👇
@tarhim_khaniy
# رباعی در مجلس عزا در فراق جوان 👇👇👇
گلی بودم نه وقت چیدنم بود
جوان بودم نه وقت مردنم بود
گلی بودم میان شاخه گلها
نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود
◼️
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
◼️
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز
گفتم که فراق تو نبینم دیدم
آمد به سرم هر آنچه میترسیدم
◼️
عزیزخفته درخاکم گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی
کجایابم دگرچون تو اگر گرد جهان گردم
تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی
◼️
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
◼️
سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد
گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
◼️
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
◼️
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
◼️
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه را تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه ای مطهرمهروفا
در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود
◼️
دریغا حسرتا از کامرانی
نبردم بهره ای از زندگانی
همی پر حسرت وناکام رفت
به زیر خاک عین جوانی
◼️
جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بردل
به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل
گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل
◼️
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم
بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان
من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم
◼️
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود
ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود
◼️
نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند
تو که تنها پسر و یاور مادر بودی
از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند
◼️
گلی بودم در ایام جوانی
جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود
جوان بودم چه وقت مردنم بود
◼️
ای مادر غمدیده نداری خبراز من
کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
◼️
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت
امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم
ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
◼️
روزی که قضا نیست نخواهی مردن
ور هست قضا کجا توان جان بردن
مرگ تهی مساز پهلو که به آن
سر منزل خود توان به دست اوردن
◼️
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید پاک جان امد به گیتی
# رباعی در مجلس عزا در فراق جوان 👇👇👇
گلی بودم نه وقت چیدنم بود
جوان بودم نه وقت مردنم بود
گلی بودم میان شاخه گلها
نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود
◼️
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
◼️
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز
گفتم که فراق تو نبینم دیدم
آمد به سرم هر آنچه میترسیدم
◼️
عزیزخفته درخاکم گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی
کجایابم دگرچون تو اگر گرد جهان گردم
تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی
◼️
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
◼️
سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد
گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
◼️
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
◼️
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
◼️
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه را تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه ای مطهرمهروفا
در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود
◼️
دریغا حسرتا از کامرانی
نبردم بهره ای از زندگانی
همی پر حسرت وناکام رفت
به زیر خاک عین جوانی
◼️
جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بردل
به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل
گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل
◼️
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم
بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان
من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم
◼️
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود
ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود
◼️
نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند
تو که تنها پسر و یاور مادر بودی
از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند
◼️
گلی بودم در ایام جوانی
جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود
جوان بودم چه وقت مردنم بود
◼️
ای مادر غمدیده نداری خبراز من
کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
◼️
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت
امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم
ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
◼️
روزی که قضا نیست نخواهی مردن
ور هست قضا کجا توان جان بردن
مرگ تهی مساز پهلو که به آن
سر منزل خود توان به دست اوردن
◼️
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید پاک جان امد به گیتی
#ختم_جوان
نبیند مادری داغ جوان را
فدا سازد به پایش جان خود را
جگر سوزد در این عالم به داغش
به هر لحظه دلش گیرد سراغش
گل پژمان مادر دیده واکن
مرا اندر کنارت جابه جا کن
که بی تو زندگی دشوار باشد
دلم تا هست با تو یار باشد
چه سنگین است این درد جدایی
کنار قبر تو آیم گدایی
بگو با مادر دلخسته تو
کجا رفتی چرا منزل نیایی
برایت آرزو بسیار دارم
کجا رفتی ترا من دوست دارم
نشد ای گل عروسیت بگیرم
تو باشی من به جای تو بمیرم
ولی افسون داغت بر دلم شد
تمام خاطراتت حاصلم شد
مرا با رفتن خود پیر کردی
بر روی خاک تو زنجیر کردی
چو شمعی من بسوزم در فراغت
سر قبرت مرا تو پیر کردی
الهی کاش من هم پر بگیرم
کنارت ای پسر ماوار بگیرم
بیا یک بار دیگر در بر من
بکش دست نوازش بر سر من
کانال مداحان ترحیم خوان
مطالب کامل متن وصوت،پندیات، حدیث،سخنرانی و....
(مطالب بسیار عالی )
ایتا
لینک👇
@tarhim_khaniy
#مادر
سلام ای آبروی خونه ی من
پرستار دله دیوونه ی من
فدای گریه و رازو نیارت
میبوسم گوشه ی چادر نمازت
دعای مادرم حلال درده
خدا با قلب این مادر چه کرده
خدا با قلب این مادر چه کرده
نبینم اشکتو،ای تارو ای پود
بدون تو میشم هر لحظه نابود
رفبق بی کلک مادر همیشه
یه لحظه دل ز تو کَنده نمیشه
رفیق بی کلک مادر تو هستی
شدی تاج سرم بالا نشستی
تو هر جایی خدا هم پا به پاته
بهشت آفرینش زیر پاته
میخوام باشم عصای دست پیریت
فدای گریه هاتو گوشه گیریت
رفبق بی کلک مادر همیشه
یه لحظه دل ز تو کَنده نمیشه
رفیق بی کلک مادر تو هستی
شدی تاج سرم بالا نشستی
4_5818991292289386300.m4a
13.81M
#_مراسم_ختم
#_هفت_مادر
#_دشتی_خوانی
#_با نوای جانسوز اقای👇
#_کربلایی_محمد_حسن_صادقی
#اشعار_نی_نوازی
بزن نی زن که غم داره دل من
فلک اتش زده بر حاصل من
بزن نی زن که هجر یار سخته
غم دوریش گشته قاتل من
بزن نی بر دل بی تابم امشب
که رفته از دوچشمان خوابم امشب
بزن نی با نوای غربت و غم
که غرق گریه با مهتابم امشب
بزن نی زن دلم در سوز وسازه
بزن نی زن که یارم خواب نازه
مدد کن ای خدا سامون بگیرم
همه میگن که الله چاره ساز ه
بزن نی آتش افتاده بجونم
سر قبر عزیزم می نشینم
به دریایی پر از غم خونه دارم
از این غم تا قیامت خوشه چینم
بزن نی با صدای ابر و بارون
بزن با سوز دل با چشم گریون
بزن نی تو شب سخت جدایی
که خون می بارم این شام غریبون
منبع :کتاب --:«نیم از عالم خاک»:--
حسین کریمی نیا
کانال مداحان ترحیم خوان
تلگرام وایتا
لینک👇
@tarhim_khaniy