1597786585-10199-94-53.pdf
394K
#مقاله
نقش جنسیت در افتا و مرجعیت
حجت الاسلام دکتر مهدی سجادی امین
روایتهایی صریح و کمترگفتهشده از خشونت علیه مردان
«خشونت علیه مردان» شاید عنوانی کمکارکرد در ادبیات روزمره باشد اما واقعیت دارد. درست است که کمتر درباره خشونتهای رایج علیه مردان کتاب نوشته شده یا کنفرانس علمی برگزار شده است اما در جهان، مردانی هستند که قربانی خشونت میشوند و در اینباره اعتراضی نمیکنند.
چند روز پیش، روز جهانی مرد بود که در نهایت سکوت سپری شد. این روز که در 60 کشور دنیا به رسمیت شناخته میشود، قرار است توجه عموم را به سلامت جسمی و روانی مردان، مشارکت آنان در خانه، مراقبت از فرزندان و دیدگاه نادرست به جنس مخالف جلب کند.
مردها در طول زندگی با چالشهای خاص خودشان مواجهند. مثلا میزان ترک تحصیل پسران در مقطع دبیرستان بسیار بالاست. نرخ خودکشی در پسران چهار برابر دختران است. پسران بیش از دختران قربانی جرم و جنایت میشوند به طوری که پسران پنج برابر بیش از دختران بر اثر قتل جان خود را از دست میدهند و ... .
با همه اینها، اشکال گوناگون خشونت معمولا در رسانهها درباره زنان مطرح میشود و اثری از بیان انواع خشونت علیه مردان نیست. به همین بهانه تلاش کردیم هر قدر اندک، روایتهایی را از مردانی که برخی اشکال خشونت آشکار و پنهان را تجربه کردهاند، بازتاب دهیم.
«مهدی» 29 ساله معتقد است که در زندگی زناشوییاش با خشونت مواجه است: «من و خانمم سه سالی میشه که ازدواج کردیم. متاسفانه توی این سه سال خانم من هر چیزی که تو خونه پدرش آرزوشو داشته از من خواسته. خواسته جدیدشم اینه که پول بدم دماغشو عمل کنه؛ چیزی که حداقل 15 تومن پول میخواد. از طرفی همه میدونن کرایهخونههای الان دیگه غروری واسه ما مردا نذاشته. خانم من متوجه نیست که من با این همه قسط و کرایهخونه و خرج خورد و خوراک نمیتونم واسه قر و فر و عمل دماغش هزینه کنم. تا میخوام باهاش حرف بزنم با مهریهش منو تهدید میکنه. واقعا گناه ما مردا چیه؟»
«محسن» 31 ساله هم قصهای مشابه دارد: «فکر کنم الان دیگه تقریبا اکثر آقایون بخاطر توقعات بیجا از طرف خانوماشون زیر بار خشونت باشن. الان بیشتر مردا برای اینکه زندگیشون بچرخه دو شیفت کار میکنن. منم تا ظهر سر کارم؛ بعدش میام خونه یه ناهار میخورم و میرم مسافرکشی. زنم هیچ درکی از این شرایط نداره چون تا حالا هیچ وقت کار نکرده. جز خرجکردن و پاساژگردی کار دیگهای بلد نیست. اگه داشتم، نوکرشم بودم اما چیکار کنم؟ ندارم. خدا نکنه یه روز چیزی بخواد و دستم خالی باشه. یه بند میگه تو بیعرضهای! تنبلی! بارها ازش خواستم به خاطر پول انقدر کوچیکم نکنه اما مجبورم میکنه از دوستام پول قرض کنم تا خرج کنه یا مسافرت بریم. شما جای خواهر مایی. استرس زندگی و فکر و خیال واسه پولدرآوردن، روی عملکرد جنسی مردا خیلی تاثیر میذاره. سر همینم کلی سرکوفت میخورم که حالا بماند. جالبه که خانم من توی خونه باباش هم هیچ وقت تو ناز و نعمت نبوده. در حدی که جهیزیه هم نتونستن بهش بدن. واسه منم این قضیه هیچوقت مهم نبوده اما وقتی این رفتارا رو میبینم کفری میشم. شما جای ما مردا نیستید که ببینید چقدر مشغله و نگرانی داریم وگرنه کی بدش میاد پول بریزه به پای زنش و خوشحالش کنه؟»
«سعید» 42 ساله، معلم مقطع ابتدایی طور دیگری از این نوع خشونت میگوید: «شایدم تقصیر زنای ما نیست. اوضاع اقتصادی خرابه. اما وقتی مثلا از جلوی یه طلافروشی رد میشی و زنت که از وضع جیبت خبر داره میگه فلان گوشواره چقدر قشنگه، شرمنده خودت میشی. دوست داری همون موقع زمین دهن وا کنه بری توش. یا مثلا وقتی اینستاگرامو بالا پایین میکنه میگه ببین فلانی رفته مسافرت، بیساری مهمونی گرفته، کاری از دستت برنمیاد جز اینکه به خودت لعنت بفرستی واسه حسرتبهدل گذاشتن زن و بچهت. این خشونت، نه از طرف زنا که از طرف جامعه داره به ما تحمیل میشه. این جامعهست که منِ مرد رو مسئول معیشت خونواده میدونه و از اون طرف منو تأمین نمیکنه که بتونم انتظارات زن و بچهمو برآورده کنم. این وسط اگه یه کم درک طرفت هم پایین باشه، دیگه قوز بالاقوزه.»
«علیرضا» 35 ساله از خشونت و تبعیضی دیگر میگوید: «من خبرنگارم. توی محل کار ما، خانوما و آقایون در شرایط عادی شونه به شونه هم کار میکنن. بعضی از خانوما تا وقت گیر میارن درباره برابری حقوق زن و مرد صحبت میکنن اما جالبه وقتی پای کارایی وسط میاد که دوست ندارن انجامش بدن، میشن جنس ضعیف! مثلا هر وقت بحث شیفت کاری دیروقت یا برنامه خبری توی محلههای پرت باشه میگن ما زنیم، شوهرمون اجازه نمیده، بچه داریم، بابامون بدش میاد تا دیروقت بیرون باشیم و ... اما اگه ماموریت خارج از کشور باشه، انگار دیگه نه شوهر دارن، نه بچه، نه بابا. اول از همه مدعیان که ما میتونیم بریم و مشکلی نداریم. یعنی ببخشید، تو کار و حمالی نمیخوان برابر باشن اما تو پاداش و سفر خارجی و مزایا چرا. بعضی خانوما فقط تو حرف از برابری جنسیتی میگن اما در عمل میخوان در واقع برتر باشن.»
«بابک» 42 ساله، مالک یک فروشگاه لباس زنانه است و خودش هم به فروشندگی مشغول است: «همیشه وقتی از خشونت جنسی صحبت میشه، همه تصورشون اینه یه مرد واسه یه زن مزاحمت ایجاد کرده در صورتی که برای من بارها برعکسش پیش اومده. اما خب با کسی نمیشه راجع بهش حرف زد. بارها شده خانمایی اومدن اینجا و در ازای گرفتن لباس پیشنهاد رابطه داشتن. این واسه یکی مثل من که اومده کاسبی کنه و نون ببره سر سفره زن و بچهش در واقع یه جور آزاره اما کسی دربارهش حرفی نمیزنه.»
«حامد» 33 ساله هم تجربه دیگری از خشونت دارد: «توی رابطه زن و شوهری، زنا توقع دارن مرد قوی باشه و شکایت نکنه. یعنی فقط خودشونو محق میدونن که گاهی گرفته و ناراحت باشن اما انگار روح و جسم مرد از فولاده. بارها شده مثل همه آدما احساس درد یا مریضی کردم و تا همسرمو در جریان گذاشتم با داد و بیداد گفته چیه؟ بازم مریض شدی؟ یا مثلا از نظر روحی اوکی نبودم، به جای همدلی گفته باز فاز ادامه در نظرات.