eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
935 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
نشه وقتی برسیم که پیکر مبارک شهدا رو زمین مونده... یه جوری بریم که به امام زمان عجل الله برسیم یه جوری که ان شاءالله در رکابش باشیم... بشیم مثل شهدایی که سال ۶۱، این موقع شب، پیش امام زمانشون موندن... بشیم شبیه همونا که فرداش دونه دونه امام زمانشون سرشونو به دامن گرفت... بشیم عین همونا به خدا میشه...
یکی از اعمال امشب اینکه زیاد بگیم: یالیتنا کنا معک... کاش باهات بودیم... نبودیم خب، میدونم خیلی زجر داره... رگ غیرتمون باد میکنه واسه اهل بیتش... واسه اسارت... واسه حضرت رقیه سلام الله... واسه عقیله بنی هاشم خانوم زینب سلام الله ولی حالا که هستیم، نیستیم؟! هستیم دیگه بمونیم پای امام زمان خودمون به خدا فرقی نداره...
مولا علی علیه السلام مظلوم بود... امام حسین علیه السلام مظلوم بود همه اهل بیت به طریقی مظلوم بودن ولی به خدا قسم امام زمان غریب تره، مظلوم تره... امام علی علیه السلام فرمودن: امام شما مهدی از منه علی غریب تره... امام هست... میدان بازه... ولی بقدر کافی سرباز نیست!! امشب بشین یه گوشه ی خلوت، تکلیفت رو با امام زمانت روشن کن! چیکاره ای؟! کجا وایسادی...؟! مشغول چه کاری هستی؟! به درد خوردی؟! به درد میخوری؟! به درد خوردن، یعنی وجودت یه نقصی رو از جامعه منتظر رفع کنه... به درد خوردن یعنی حرف برای گفتن داشتن... دل برای عمل داشتن...جیگر برای حرف شنیدن... برای فحش شنیدن...گوش برای سیلی خوردن... قلم برا نوشتن... به درد خوری یعنی وقتی کارش یه جا گیره بیاد بگه فلانی حلش میکنه... بلدی‌؟!
دوتا چیز جدا نیستا... اگه برای مظلومیت سیدالشهدا علیه السلام گریه کردی، باید برای غربت مهدی زهرا هم اشکت درآد! که اگه نیاد یعنی هنوز در جریان ماجرا نیستی... که اگه نیاد یا لیتنا کنا معک لقلقه ی زبونته... یه امشبو بشین یه بالاپایینی کن ان شاءالله به نتیجه برسی... ان شاءالله سپاه امام زمان همو ببینیم... مخاطب اول حرفهام خودمم
پناه بر خدا قتلگاه مگه چقدر جا داره پناه بر خدا بردن سر مگه دعوا داره امان از دل زینب😭😭😭 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد.. 😭😭 🥀
🖤💔مکن ای صبح طلوع صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است 😭😭😭
هر کدوم سهمی می‌خوان از بدنت😭😭😭😭😭 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
🌴امن یجیب مضطر 🌴دلشوره افتاده به جون زینب 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
😭😭😭😭😭😭 🔖 صدقه برای امام زمان در شب عاشورا 🔖 😭😭😭😭😭 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
🖤🖤 🥀یا فارس الحجاز! تسلی دهـم تو را 🥀من عرض تسلیت به ماتم عُظمی دهم تو را... 🥀تا عرض تسلیت ز محبّان کنی قبول 🥀مـولا ! قسم به حضرت زهرا دهم تو را.... « أعظمَ ألله أجورَنا بمُصابَنا بالحُسَيـن(ع) وَ جَعَـلنا وَ إيّـاکم مِن الطالِـبـين بـثاره مَع وَليّه الإمام المَهـدي مِن آل مُحَمَّدٍ عَليهمُ السَّلام » 🍂« خداوند اجرمان در عزاداری مصيبت حسين عليه السلام را بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولی امام حسين عليه السلام، امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف از آل محمد علیهم السلام به خون ‏خواهی آن حضرت برخيزيم.»
🌹🌷🌹🌷🌹 روضه هایی که قبول نشدند😭 ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت : اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم . میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت : مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم . حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند . سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاک های محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند . سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت : تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت ، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم . وجود نازنین حضرت زهرا ، صدیقه کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود ؛ آسید علی اکبر مجالس روضه امروز قبول نیست. گفتم : چرا خانوم جان فرمود : نیتت خالص برای ما نبود . برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم ، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله ای داریم ! گفتم جانم خانوم ، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند :اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول می کردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم می شد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. *بنازم به بزم محبت که در آن* *گدایی و شاهی برابرنشیند* برگرفته از کتاب خاطرات مرحوم کوثری