4_5879778243602551791.mp3
2.97M
🎙 #محمد_حسین_پویانفر
#یاامام_رضا_سلام...✋
⃣ #امام_رضا_علیه_السلام😭😭😭
أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَـــــــــرَج💚
حَاشَا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ
أَنْ تُخَيِّبَنِی ..
از کرامت تو به دور است
كه محرومم كنی ..💔
#حسینجان
خدایا زلزله را در باطن ما قراربده، تا فرو بریزد آنچه که ما را نسبت به تو مغرور داشته... 🍃
خاطره ای از زبان همرزم شهید سجاد عفتی🌹
چند روز قبل از شهادت ابراهیم (نام جهادی سجاد عفتی) تو منطقه حلب روستای خان طومان درگیری بین ما و نیروهای داعش خیلی شدید بود ، پشت دیوار کمین کرده بودیم از در و دیوار تیر به سمتمون میومد که متوجه شدم ی موتور سوار از جاده اصلی داره بسمتمون میاد که نیروهای تکفیری به سمتش تیر شلیک میکردن ،یکم که دقت کردم دیدم ابراهیمه ، اومد سمتمون برگشتم بهش گفتم پسر خوب این چکاریه نمیگی میزننت ، آروم زیر لب خندید گفت :اگه قسمتم باشه بهم میخوره ، دیدم حال و روزش زیاد خوب نیست ،بهش گفتم چرا انقدر بهم ریخته ای ، یهو زد زیر گریه ، گفتم چی شده ، گفت همین الان مقدار زیادی مواد غذایی بهم برسون ، گفتم خب بگو چی شده ، برگشت گفت داشتم تو مسیر میومدم که ی پدر دختر و که روستاشون تازه از محاصره داعش در اومده بود ، دیدم دخترش داره گریه میکنه ،از پدرش پرسیدم چی شده (پدرش دست و پا شکسته ایرانی بلد بود) ، گفت روستامون چند روزه از محاصره داعش در اومده و خونواده و زندگیمون همه از بین رفتن مردم اون روستا بیشتر از چند روز میشه که غذا نخوردن ... ابراهیم همینطور گریه میکردو تعریف میکرد ،برگشت بهم گفت هر جور شده بهم غذا برسون بهشون کمک کنم .برگشتم بهش گفتم درسته اونجا از محاصره در اومده ولی هنوز زیر آتیش دشمنه نمیشه با ماشین رفت اونجا ،بهم گفت تو به من ماشین و غذا برسون باقیش با من .هوا کم کم داشت تاریک میشد درگیریمون کمتر شده بود ، ترک موتورش نشستم برگشتیم عقب ، ماشینو برداشتم رفتیم در انبار ، پشت ماشینو پر کردیم مواد غذایی و به سمت روستا رفتیم و مواد غذایی و تو روستا پخش کردیم . دیگه هر شب کارش شده بود این با بچه ها سهمیه غذاشونو نصف میکردن و شب به شب میبرد تو روستا پخش میکرد . چند روز بعد تو درگیری به درجه شهادت نائل گردید ، وقتی پیکر مبارکشو آوردیم عقب بچه ها دورش جمع شدن گریه میکردن و میگفتن ابراهیم ی یادگاری و ی رسم خوب برامون گذاشت . از همون شب بچه ها بخاطر اینکه یاد ابراهیم و زنده نگه دارن به هم قول دادن که به یاد ابراهیم هر شب مقداری از سهمیه مواد غذایی خودشونو تو مناطق محروم پخش کنن.
برای شادی روح این شهید بزرگوار ، صلوات❤️
🌸♥️🌸
همه دوست دارند که به #بهشت بروند
اما کسی دوست ندارد بمیرد ‼️
بهشت رفتن ...
#جرأت_مُردن میخواهد !
و #شهـدا چه زیبـا
تفسیر کردند جرأت را ...👌
من با این قلب،
فراوان آهِ دوریات را کشیدهام..
#اربآبحسینجآنــم💔
علامهمجلسی فࢪمودند:
#شب_جمعه مشغول مطالعه بودم،به این دعا رسیدم:
بسمﷲالرحمنالرحیم
الحمدﷲمناولالدنیاالیفنائِها
ومِنَالاخرهالیبقائِهاالحمدﷲعلیکلنعمه
استغفرﷲمنکلذنبِِواتوبالیه
وهوارحمالراحمین.
بعد از یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم،که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشدهایم...‼️
مادری بود به نام ننه علی
آلونکی ساخته بود در بهشت زهرا بر قبر فرزند شهیدش
شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشش بود همونجا هم چشم از دنیا میبندد و کنار فرزندش خاک میشود
این داستان یک #مادر شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر شهید نشویم
شادی ارواح طیبه شهدا ، فاتحه و صلواتی هدیه کنید
#شهداء
"مثلآنشیشہکہدرهمهمہ؎بادشکست
ناگهانبازدلـمیادتـوافتاد،شکست..💔"
#شهید_محسن_حججی🌸
اَلسَّلامُ عَلَى مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَيْن
سلام بر بانويى كه قلبش از جاى كنده شد
براى حسين . .
#اللهمعجّـݪلولیڪالفࢪج🌱
هيچكس را در زندگی مقصر نمی دانم.
از خوبان "خاطره"
و از بدان "تجربه" میگیرم...!
بدترین ها "عبرت" میشوند...!
وبهترین ها"دوست"