«الهی اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى»
خدایا، تویى پناه من
هنگامى که درماندهام کنند..
فرازی ازدعای #عرفه
هی نگو من گناهکارم منو قبول نمیکنه...
روم نمیشه با #خدا حرف بزنم
به قول استاد دولابی تو مخلوقِ خدایی...
حرف بزنین درد و دل کنین باهاش خدا منتظره...
آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا می فرمایند:
در #روز_عرفه خداوند عنايت خاصی به بندگان دارد. بزرگانی را دیدم که به اين روز چشم دوخته بودند.
اعمال را به قدر نشاط انجام دهید؛ مهم این است که معرفت حاصل شود. در مضامین دعای عرفه تأمل فرمایید، گاهی تأمل در جمله ای مسیر زندگی را تغییر می دهد. توسل به حضرت مسلم نیز در این روز مهم است.
اِلهى کَیفَ تَکِلُنى وَ قَد تَکَفَّلتَ لى وَ کَیفَ اُضامُ وَاَنتَ النّاصِرُلى
خدايا چگونه مرا وا مینهى در صورتى که عهده دار من شده ای؟!
و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو يار منى؟!
قسمتی از دعای عرفه
تو روایات داریم اگه کسی تو ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان و لیالی قدر آمرزیده نشد ، آخرین فرصتش روز عرفه اس...
امروز روز عرفه است و وقت دعای عرفه امام حسین علیه السلام ، باز هم ارباب به کمک جامونده ها اومده...
_🍃°•
یا صاحِبَ الزَّمان . . .
نامہامتنهایککلمہبودآنهم :
💥بــــــیـــــــــــــــا ...!!!
زمانۍکہمےخواستم امضایشکنم
یاد همان
نامہے معروف کوفیان بہامامزمانشان افتادم...
دستانـــــم را بدجـــورلـرزانـــد...😔😔
.
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 52 صد شعر خوانده ایم که قافیه اش نام توست ماه رمضان حال و ه
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 53
شانزدهم شهریور روز عروسی آقا سعید بود خیلی خوش گذشت ولی از رفتار حمید مشخص بود زیاد سرحال نیست ته چشمهایش نگرانی داد می زد به خاطر ازدواج برادر دوقلویش یک جور خاصی شده بود بعد از مراسم جلوی در تالار منتظرش بودم اما حميد آنقدر در حال و هوای خودش غرق بود که حواسش پرت شد و من را بعد مراسم در حیاط تالار جا گذاشت چند قدم که رفته بود تازه یادش افتاد من هم هستم.
کمی ناراحت شدم به خنده چند تا تیکه انداختم و حسابی از خجالتش درآمدم:
ما شاءالله حمید آقا!بهبه! ببین ما با کی داریم می ریم سیزده به در ! با کی داریم می ریم پیک نیک! روی دیوار کی داریم یادگاری می نویسیم! کی آخه زنش رو جا می ذاره حمید؟
این طور جاها دوست داشتم آب روغنش را زیاد کنم تا بیشتر تحویلم بگیرد.
به خاطر همین فراموش کردن با شرمندگی کلی معذرت خواهی کرد به حمید حق می دادم بالاخره بعد از این همه سال دو برادری که با هم بزرگ شده بودند داشتند سراغ زندگی خودشان
می رفتند و این خیلی سخت بود خندیدم و گفتم: بله حق دارین حمید آقا منم خواهر دوقلوم ازدواج می کرد ممکن بود همچین کاری کنم ،شما که جای خود داری.
بعد از عروسی آقا سعید هر جا که می رفتیم همه از عروسی ما می پرسیدند وقت زیادی نداشتیم مهم ترین کارمان اجاره کردن یک خانه مناسب بود حمید نظرش این بود که یک خانه بزرگ اجاره کنیم ،دوست داشت بهترین ها را برای من فراهم کند اولین خانه ای که رفتیم حدود ۱۲۰ متر بود خیلی بزرگ و دلباز با نورگیر
عالی قیمتی که بنگاه گفته بود با پس انداز حمید جور بود.
تقریبا هر دوتایی خانه را پسندیده بودیم، خوشحال از انتخاب خانه مشترکمان از در بیرون آمدیم، هنوز سوار
موتور نشده بودیم که یکی از رفقای حمید تماس گرفت، صحبتشان که تمام شد متوجه شدم حمید به فکر فرو رفته است وقتی پرس و جو کردم گفت: خانم میخوام یه چیزی بگم چون باید تو هم در جریان باشی اگر راضی بودی اون وقت انجام بدیم.
یکی از رفیقام الان زنگ زد مثل اینکه برای رهن خونه به مشکل خورده پول لازم داشت اگر تو راضی باشی ما نصف پس اندازمون رو به دوستم قرض بدیم،
با نصف بقیش یه خونه کوچک تر رهن کنیم تا بعداً که پول دستمون رسید یه خونه بزرگ تر اجاره کنیم.
ادامه دارد...
#شهیدحمیدسیاهکالی
^• 🥺💔•^
✍بخشی از دستنوشته شهید محسن حججی در روز #عرفه سال ۱۳۹۴😭
_خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانیات...
_بارالها چندی است به لطف و کرم شما اسمم جزو نوکران خانم زینب (سلام الله علیها) ثبت شده است...شکرت...
_توفیقم بده زودتر برم. کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزیام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم.
✨خدایا شهیدم کن✨
#روز_عرفه
146a25e9d398ecadda3d16e302c8ecb746035652-360p_۲۶۰۶۲۰۲۳(1).mp3
4.75M
دلم هوای تو کرده..❤️🔥
رزق حسینی
شب دلتنگی 😭
التماس دعا
🌱شب می رود و پیکِ سحر می آید
برخیز و ببین،صبحِ ظفر می آید...
🌱آن یــارِ سفرکرده به میقاتِ حضور
ای خیلِ مُحبّان، زِ سفر می آید...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
🍃نگاه مهربان خدا
من زمین خوردۀ هوای نفس و جنود شیطانم. ضعیفم، ضعیفتر از آنی که بتوانم به تنهایی در برابر تهاجم بیوقفۀ آنها مقاومت کنم. وقتی که زمین میخورم، تنها به دلخوشی نگاه تو دست بر زانو میگیرم و به پا میخیزم. من چتر نگاه تو را روی سرم میبینم، این یک خیال واهی نیست. چتر نگاهت را از روی سرم برندار.
شبت بخیر نگاه مهربان خدا!
🌙✨
الهی!
من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
🏷 بخشی از وصیتنامه شهید #حاج_قاسم_سلیمانی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نامه رو لیلا باید بخونه.....
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائران خانه خدا در صحرای عرفات در سال ۱۳۱۷ شمسی.به سختی خودرویی مشاهده میکنید و فقط شتر، الاغ و قاطر دیده میشود.
سلام امامزمانم💚
📖✨ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْوَلِیُّ الْمُجْتَبَی وَ الْحَقُّ الْمُنْتَهَی...
🌱✨سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است.
سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست.
سلام بر تو و بر روز طلوعت...✨🍃
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
🥀سلامی از نهایت دلتنگی...
انسان شناسی ۲۵۷.mp3
10.82M
#انسان_شناسی ۲۵۷
#استاد_شجاعی
#آقا_مجتبی_تهرانی
#دکتر_رفیعی
✗مسئول بسیاری از دینگریزیها،
شبههها و دافعهها نسبت به دین،
گسترش اسلام هراسیها،
بیغیرتیها نسبت به اخلاقیات و اعتقادات دینی،
هیچ کس نیست جز خودمان!
☒ آنجا که طبیب نبودیم،
☒ کاربلد نبودیم،
☒ مهندسی فرهنگی نیاموخته بودیم،
☒ و برای دفاع از دین و دعوت دیگران، سینه چاک کردیم.
#پندانـــــــهـــ
باید جای دنجی پیدا کرد
و رها شد از قفس روزمرگیها؛
باید نسخه تمام نگرانیها را پیچید
و پرت کرد آن سوی نخواستنها
باید عمیق و آرام نفس کشید
و زندگی کرد!