eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
653 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
از شب عاشورا به بعد هر شب حسین علیه السلام؛ همه را جمع میکند حتی من و تو را! و بعد از کم کردن نور خیمه، می‌گوید: ماندن یا رفتن، اختیار با خودتان است... آهای من ، در گناه میمانی !؟ یا میروی سمت حسین(ع)؟! نفْس‌ات را زمین می‌زنی و دلت را به آسمان بدهی ؟! امام منتظر ماست! https://eitaa.com/tarigh3
چرا طلائیه قدمگاه و گوشه ای از حرم حضرت ابوالفضل (ع) است؟ (خاطره گویی مستقیم و بی واسطه) سال 87 در طلائیه.mp3
1.17M
شهید مهدی زین الدین: هرگاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند. 🔸ماجرای عجیب و باورنکردنی از لطف حضرت ابالفضل عباس (ع) به شهدای مفقود طلائیه از زبان شاهد عینی ماجرا، سردار احمدیان از فرماندهان گروه تفحص شهدا ✅به نیت حاجت روایی و به عشق حضرت ابالفضل العباس علیه السلام منتشر کنیم.
حسین جان اینان که سنگ سوی تو پرتاب می کنند بی حرمتی به آینه را باب میکنند...
💢شهیدی که امام حسین ع او را طلبید... می گفت من از امام حسین(ع) طلب شهادت می کنم تا مثل علی اکبر و علی اصغرش شهید شوم. دوست دارم نه سر بر بدن داشته باشم,نه قبری داشته باشم و نه نشانی از من باشد! چند شب گذشت. از خستگی گوشه سنگر خوابم برده بود که از صدای گریه جمشید از خواب پریدم. می گفت یا امام حسین, مگه من چی کار کردم که من را نمی طلبی؟ با اشک التماس می کرد, من خوابم برد تا نماز صبح هنوز صدای گریه جمشید می امد. اما چهره ای شاد و خوشحال داشت. گفتم چی شد, خبریه؟ با خوشحالی گفت امروز به هدفم می رسم, اقا منو طلبیده! گفت اقا, امام حسین را در خواب دیدم. گفت ناراحت نباش, امروز تو را می طلبم... همون روز شهید شد و بدنش برنگشت ....
عالم همه پناه به نام تو می برند حالا ببین که خواهر تو گشته بی پناه...
و حالا دیگر، زینب سلام الله ماند و غربت صحرا...
اوج مصیبت ها از غروب است ... از غروب روز دهم چشم حرومی با حرم روبه رو میشه...
باشد بزن، چشم عمو را دور دیدی...
سنگهای کوفه در تاب و تب اند، کوفیان در انتظار زینبند...
بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست، به تن این همه سردار سری نیست که نیست...
💢شهیدی که گفت دیگر روضه حضرت قاسم س نخوانید .... 🔰خودش را از اردبیل به تهران رساند از بین محافظ رئیس جمهوری به التماس خودش را به رئیس جمهور که آن زمان حضرت آیت الله خامنه ای بودند رساند... گفت «آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.» حضرت‌آقا گفتن: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» گفت :آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر (ع) نخوانند! حضرت‌آقا گفتند:چرا پسرم؟ شهید بالازاده با گریه گفت: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید ۱۳ ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن ۱۳ ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشت و گفت: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» شهید بالازاده هیچ چیز نگفت، فقط گریه کرد و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش بلند شد حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش باامام جمعه شهرشان تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, نتیجه را هم به من بگویید» 💢با التماس رفت جبهه، با التماس رفت خط مقدم، با التماس هم شهید شد 😭 مرحمت بالازاده