غروب #ماه_رمضان بود.ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی قابلمه ای از من گرفت . .
و بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش رفتم و گفتم :
ابرام جون کله پاچه برای #افطاری عجب حالی میده!!
گفت : راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت و وقتی بیرون آمد ، ایرج با موتور رسید ،ابراهیم هم سوارش شد و خداحافظی کرد.
با خودم گفتم حتما چند رفیق باهم جمع شده اند و افطاری میخورند. و از اینکه به من تعارف نکرده بود ناراحت شدم . .
فردای آن روز که ایرج را دیدم
پرسیدم : دیروز کجا رفتید؟
گفت : پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آنها دادیم . .
آنها ابراهیم را شناختند و خیلی تشکر کردند
خانواده ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم به خانه شان . .
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹@tarigh3
🍂
🔻 طنز جبهه
😂 لوازم یدكی 😂
دسته ما معروف شده بود به دسته پیچ و مهره ای ها ! تنها آدم سالم و اوراقی نشده ، من بودم كه تازه كار بودم و بار دوم بود كه به جبهه آمده بودم. دیگران یك جای سالم در بدن نداشتند . یكی دست نداشت ، آن یكی پایش مصنوعی بود و سومی نصف روده هایش رفته بود و چهارمی با یك كلیه و نصف كبد به زندگانی ادامه می داد و ...
یكی از بچه ها كه هر وقت دست و پایش را تكان می داد، انگار لوله هایش زنگ زده و ریزش داشته باشد، اعضا و جوارحش صدا می كرد، با نصفه زبانی كه برایش مانده بود گفت:« غصه نخورید ، این دفعه كه رفتیم عملیات از تو كشته های دشمن یك دو جین لوازم یدكی مانند چشم و گوش و كبد و كلیه می آوریم ، یا دو سه تا عراقی چاق و چله پیدا می كنیم و می آوریم عقب و برادرانه بین خودمان تقسیم می كنیم تا هر كس كم و كسری داشت ، بردارد.
علی ، تو به دو سه متر روده ات می رسی. اصغر ، تو سه بند انگشت دست راستت جور می شود. ابراهیم ، تو كلیه دار می شوی و احمد جان ؛ واسه تو هم یك مغز صفر كیلومتر كنار می گذاریم. شاید به كارت آمد! » همه خندیدند جز من . آخر «احمد» من بودم.
🌹@tarigh3
اعتقاد میثم این بود که اگر ایمان قوی باشد، همه چیز درست میشود. سرزنده و شاداب بود. خانه شادبی اش را از وجود میثم وام میگرفت. همسرش میگفت: خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم: «چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش ». با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سر و صداهای میثم بود😔
🌹@tarigh3
وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
یه وقت به زور بازو و تواناییت دلخوش نشی، همش خداست ...
🌿#کلام_شهید💌
ملتے که شهیدانش را فراموشکند؛
هرگز رنگ خوشبختیوعزت را نخواهد دید!
#شهید_احمد_مهنه🕊🥀
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا خلیج همیشه فارسه
چو ایران نباشد تن من مباد
مگه میشه روز خلیج فارس از شهید حاج محمد ناظری یاد نکنیم
شادی روحش صلوات🌹
🌹@tarigh3
میگویند در کربلا ماهی وجود دارد
که به آرزو ها رسیدگی میکند...🌙
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
میگویند در کربلا ماهی وجود دارد که به آرزو ها رسیدگی میکند...🌙 🌹@tarigh3
زنان عرب دلشان که می گیرد
چادر عربي به سر مي کشند،
زیر لب ذکر یا ابوالغيرة می گیرند
و یکه و تنها دل به کوچه پس کوچه هاي باريك
و بلند اطراف حرم می زنند...
در راه يکي يکي بغض ها را قورت مي دهند
و گلايه کنند تا به حوالي حرم می رسند...
از باب علقمه وارد بين الحرمين شوند،
از دور سلامي به ارباب ميدهند و از باب
موسي الكاظم وارد حرم مي شوند.
پرده سبز اتاقك تفتیش را که کنار می زنند،
بعد از سرازيري ورودي، دقيقا همان جایی
که اولین برق ضریح به چشمشان مي خورد،
بغض شان ميترکد زیر لب زمزمه میکنند #دخيلكياابوفاضل! و بعد سر روي دیوار حرم
مي گذارند، چادر روي صورت مي کشند
و تمام دلتنگي ها و خستگي هایشان
را با صداي بلند مي بارند
خوش به حالشان! اصلا چه کسی محرم تر
و مرهم تر از عباس (ع) براي درد دل هاي زنانه...
همان که براي خواهش دختري يك تنه دل به
لشکر زد و از خجالت ادا نشدن قولش حتي
بي جان هم برنگشت...
همان که محمل دار بانو زینب بود...😭
🌹@tarigh3
چهار اصل در زندگي
صادق باش هنگامي که فقيري،
ساده باش وقتي که ثروتمندي،
مودب باش وقتي که قدرتمندي
و سکوت کن هنگامي که عصباني هستی
🌹@tarigh3
مادربزرگ میگفت: «اگر برای کسی کاری میکنی، به رویش نیاور...
به رخ کشیدن یک جور منت گذاشتن است و اگر منت بگذاری کار قشنگت زشت میشود. لازم نیست وقتی کار خوبی میکنی داد بزنی، لازم نیست عالم و آدم را خبر کنی.
کار خوب مثل بوی گل است...
خودش منتشر میشود.»
🌹@tarigh3