کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
عـمـری اسیر هـجر و غـم بیقراریام بارانـیام، کــه بـر سـر راه تـو جـاریام عمرم به سر رسید، بیا عش
«يا سَیـدی💚🌿
یا غايه الرجائی
قلبي لديك فاني»
#آقـایمـن
ای نهايت آرزوی من!
قلبِ من پيش توست تا ابد ..
#اینبقیهالله🌱
🌹@tarigh3
14.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا دیگه عاشق همسرم نیستم؟
چطور یک زوجی که زندگی رو با عشق شروع میکنند، بعد از مدت کمی به تنفر از یکدیگر میرسند؟
#استاد_پناهیان
#همسرداری
🌹@tarigh3
❄️
👤 #شهید_محمدحسین_آزمون :
🖋 بیایید قدر این
عمر کوتاه خود را بدانید و
خود را آماده سفر کنید، توشه
و آذوقه و وسایل سفر را بردارید
که آنجا هیچ چیز بدرد نمیخورد.
#شهید_نگاشت
#پنجشنبه_های_شهدایی
🌹@tarigh3
▫️عکسی دیوانه کننده از #سردار_سلیمانی در ویرانه های سوریه؛ بدون سلاح و تیم اسکورت در چند ده متری دشمنی سفاک و درنده!
نمیدانم چه تاریخی است؟! دقیقا کی و کجاست! فقط از نوع لباس حاجی میشود فهمید زمستان است و سرد!
آنقدر که مغزم خسته میشود عصبی میشوم و دندان به هم میسایم.
که آن زمان که او در بیابانها با جسم ناقص و مجروحش برای امنیت ما مردم ایران و انسان ها تلاش میکرد ما چکار میکردیم؟ ما کجا بودیم؟ ما به چه کاری مشغول بودیم...
زمانی که او مرگ را به سخره گرفته بود
مسئولان چکار میکردند؟
احتمالا برخی هایشان تا گردن در جکوزی و استخر بودند. شایدهم درجای گرم و نرمی خوابیده بودند.
وقتی حاجی به خاطر ما دولا دولا میدوید زمین میخورد و زانوهایش زخمی میشد. وقتی سرما به استخوان هایش میزد
وقتی سوت خمپاره
می آمد و روی زمین میخوابید و سرش به زمین میخورد ومحاسنش خاکی میشد
و سر من بر بالش نرم بود!
وقتی غم کودکان را میخورد
من در حال غصه خوردن برای چه بودم؟
او هیچگاه بر کسی منت نمیگذاشت
اصلا چیزی نمیگفت!
این اذیت میکند مرا
بغض گلویم را میفشارد
از این همه خدمت #سلیمانی
و این همه ریا و خیانت چپ و راست!
#سردار_دلها
🌹@tarigh3
.
♥️🍃
آدمها بايد يک چيز را درباره خودشان بدانند!
من كجا خوشبختم؟
و لزوما، منظور از جا يک مكان جغرافيايی نيست، منظور نقطه لذت زندگيست.
كِیها و با كیها و چراهايش مهم است.
🌹@tarigh3
✅ خروس🐓 و شيرى🦁 با هم رفيق شدند
🔺شب هنگام خروس🐓 برای خوابيدن بالای درخت رفت.
شير🦁 پاى درخت دراز کشيد.
هنگام صبح خروس🐓 مطابق معمول شروع به خواندن کرد.
روباهى🦊 که در آن حوالى بود به طمع افتاد
نزدیک درخت آمد و به خروس 🐓گفت:
بفرمایيد پایين تا نماز را به شما اقتدا کنيم!
خروس🐓گفت: بنده فقط مؤذنم، پيشنماز پاى درخت است او را بيدار کن!
روباه🦊 که تازه متوجه حضور شير🦁 شده بود، با غرش شير 🦁پا به فرار گذشت!
خروس 🐓پرسید: کجا تشريف مىبريد؟!
مگر نمىخواستيد جماعت بخوانيد؟!
روباه 🦊در حال فرار گفت: دارم مىروم تجدید وضو کنم!
دشمنان جمهوریاسلامیایران بدانند که: شیران 🦁🦁🦁🦁🦁🦁زیادی پای درخت انقلاب آماده جانفشانی هستند.
دور و بر ایران پرسه نزنند تا نیاز به تجدید وضو پیدا نکنند! 🇮🇷🇮🇷
🌹@tarigh3