eitaa logo
رِسـانـه طَـریـقُ الْـحَـقْ🇵🇸
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.4هزار ویدیو
145 فایل
✨﷽✨ كانالي مملوّ از تكان دهنده‌ترين سخنان علمای اخلاق و عرفان (روشنگری) (کپی آزاد) تأسیس : ۲۷ / ۱ / ۱۳۹۷ ارتباط با ادمین کانال @Adel_khalatbari تبادل نداریم🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه طباطبایی (ره) : اگر مجالی باشد می توانم همه مسایل قرآن کریم را تنها با استفاده از یک سوره کوچک بیان کنم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ڪلیپ‌تصـــویرۍ ✅ حاج آقا جاودان 👈داستان جالبِ آیت الله حــق شــناس
◈ ✍ 🌿 آیت اللـہ آشتیانـــے : از قرائت قرآن همه روزه ولو چند آیه غفلـت نکنید ڪـہ موجب سعادت دنیا و نجــات آخـــرت اسـت.
» 🌷 آیت‌الله حــق‌شناس(ره) : اگر کنی که خودت‌را حفظ ڪنی پروردگـار هم در ارتڪاب به برای‌تو ایجاد مانع‌میکند
⁉️ 🍃آیت الله انصاری همدانی(ره) : شخص سالک ، باید روزانه ساعتی را برای تفکر قرار دهد ؛ تفکر در قبور و اهل دنیا و کسانی که آمدند و رفتند ، تفکر در احوال بزرگان ، تفكر در حالات اولیاء خدا ، و تفکر در مرگ و... 📚در کوی بی نشان ها ص۸۴
آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی می­‌فرمودند: محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی- اعلی اللّه مقامه الشّریف- بودم، کسی آمد و به ایشان گفت: آقا! من به نسخه­‌ای که برای شب­ خیزی به من دادید، مو به مو عمل کردم امّا موفّق نمی­‌شوم. آیه آخر سوره کهف را خوانده­‌ام، دعایی را که داده­‌اید، خوانده­‌ام، صدقه هم فرمودید دادم، همه کار کردم امّا موفق نشدم. آقا فرمودند: گوشَت را جلو بیاور تا چیزی در گوشَت بگویم. چیزی به او گفتند که دیدیم سرخ شد و عقب نشست. بعد فرمودند: این را انجام بده، درست می­‌شود! آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: بعدها که آن شخص پیش من آمد، خودش برایم گفت: آن روز آقا فرمودند: تو چند روز است که در منزل بد اخلاقی می­‌کنی و با همسر و بچّه­ هایت قهری، با این حال می­ خواهی خدای متعال باز توفیق شب­ خیزی به تو بدهد؟! هیهات! این­ ها که هیچ، اگر خضرِ نبی هم تعلیمی به تو بدهد، توفیقِ شب­ خیزی نخواهی داشت!
❤️ ✅ علامه حسن زاده آملی 🔔 می خواهی بدانی اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مأنوسیم یا نه، باید ببینیم از خواندن قرآن كه سخن خدا با ماست و از خواندن نماز كه سخن ما با خداست، احساس ملال می‌كنیم یا احساس نشاط...
✍ پیش آیت الله قاضی از محمد تقی بهجت شکایت شد که اگر نیم ساعت با او حرف می زدند ، فقط سکوت می کرد . آقای قاضی نگاه معنا داری به او کردند و گفتند ؛ چرا !؟ جواب می دهد ، اما شما نمی شنوید . 👌 پرسید ؛ چگونه !؟ فرمودند ؛ با سکوتش می گوید ؛ سکوت کن ، با سکوت به مقامات عالیه می رسی .
وقتی رسیدم دستشویی، دیدم آفتابه‌ها خالی‌ هستن. باید تا هور می‌رفتم، زورم اومد. یه بسیجی اون اطراف بود. گفتم دستت درد نکنه؛ این آفتابه رو آب می‌کنی؟ رفت و اومد. آبش کثیف بود. گفتم برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب می‌کردی، تمیزتر بود! دوباره آفتابه رو برداشت و رفت. بعدها شناختمش. زین‌الدین بود؛ فرمانده لشکر!!!