هدایت شده از راهِ صواب
قدر قرآن را بدانیم..aac
5.27M
🔸 قرآن (۲)
📌 «واجَوعا» ...!
🔹 شیخ بزرگوار حقائقشناس حضرت آیة اللّٰه بهجت میفرمودند:
🔺 «فاضل شربیانی که یکی از مراجع بزرگ نجف بود و خیلی کریم الطبع بود و خیلی هم حلیم بود، زمستان از حرم میرفت رو به خانهاش؛ یک فقیری آمد و گفت به من کمک کن. فاضل شربیانی اعتنایی نفرمود. این آمد دنبال فاضل شربیانی تا در خانهاش؛ خانهاش هم در یک دالانی بود. میگفت: «هوا سرده. گرسنمه. اگر چیزی ندهید از گرسنگی میمیرم.» فاضل هم هیچ اعتنایی نکرد. در خانه را باز کرد رفت در منزل. این باز پشت در خانه صدا میکرد ...
سحر، فاضل شربیانی که در خانه را باز کرد مشرف بشه حرم، دید این فقیره افتاده و مرده! ... دستور داد بیایند و کفن و دفنش بکنند. پوستینش رو خواستند دربیاورند، پاره شد. هفتصد اشرفی طلا در این پوستین جا کرده بود! که [خود ایشان (آقای بهجت) ظاهراً میفرمود] اگر یک دانه از این اشرفیها را خرج میکرد خدا میدانه یکسالش چقدر با رفاه زندگی میکرد!»
✔️ من این داستان را که بهجة الدین فرمودند فوراً منتقل شدم چی میفرمایند. بعد خودشون فرمودند:
💎 «ما این قرآن را داریم، صدای «واجوعا»مون بلنده! «واجوعا»؛ یعنی ما گرسنه هستیم. دستمون رو به این و اون دراز میکنیم که دستورالعمل به ما بدید، با وجود این قرآن!»
به همین داستان میخواستند ترغیب کنند که طلاب علوم دینیه و کسانی که میخواهند دیندار باشند، به قرآن بپردازند.
#قرآن
#آیةالله_محمدتقی_بهجت
#شیخ_علیمحمد_بروجردی
#فاضل_شربیانی
#شیخ_محمدکریم_پارسا
🔹 @rahesavab
هدایت شده از راهِ صواب
38.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 حقّ ناگفتنی ...
🎞 آقای بهجت، عین عبارتش این بود:
🔺 «واقعاً این غدیر، مثل عاشوراست در احیاء امر. اساس ایمان، غدیر است.»
🔹 میفرمودند:
🔺 «﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ کافی بود در خلافت حضرت امیر (علیه السّلام).»
آیا مساوی هستند کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند؟!
پیغمبر اکرم به حضرت امیر فرمودند:
💎 «اگر ترس این نبود که گروههایی از امتم دربارهٔ تو بگویند همان چیزی را که نصاریٰ دربارهٔ عیسی بن مریم گفتند، همانا دربارهٔ تو سخنی میگفتم که بر هیچ گروهی از مردم گذر نکنی مگر آنکه خاک زیر پایت را بردارند و بدان تبرّک جویند.» [الکافي (ط - دارالحدیث)، ج ۱۵، صص ۱۴۹-۱۴۸]
🔹 آقای بهجت وقتی این حدیث را میفرمودند، لبخند میزدند میفرمودند:
🔺 «آن کلمه، خیلی دقیقه.»
کأنّه میدانستند آن کلمه چیه.
🔹 عبارت آقای بهجت:
🔺 «آنجوری که میخواست پیغمبر، علیّ بن أبیطالب را معرفی نکرد. پس قهراً خودش را معرفی نکرده؛ چون هرچه این دارد، او دارد. چه میخواسته بفرماید؟ حقّ است و گفتنی نیست. در عالَم، حقّی داریم، گفتنی نیست. بله این روایات اینطور است؛ لٰکن ما ضعیفُ العقل والإیمانیم؛ کافر میشویم. آن بیان را هنوز بیان نکرده، عدهای کافر شدند.»
#عید_غدیر
#آیةالله_محمدتقی_بهجت
#شیخ_محمدتقی_ادیب_نیشابوری
#شیخ_محمدکریم_پارسا
🔹 @rahesavab
آقای پارسا در خاطرات منتشرنشدهشان از ادیب نیشابوری، ص۶۲، آوردهاند:
🪑 «يک وقتى، [مرحوم ادیب] روايتى را بيان میفرمود كه پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در عالم رؤيا ديدند كه بوزینههایی بالاى منبرشان رفته و جستوخيز مىكنند. بسيار ناراحت شدند و جبرئيل خبر داد که پس از شما مدّتى بنىاميّه حكومت خواهند کرد و بر منبر شما میروند. و آيهاى هم در اين رابطه نازل شد که خبر از شجرهٔ ملعونهٔ بنىاميّه مىدهد.
🐒 سپس مىفرمود: الآن هم بوزینهها روى منبر مىروند؛ كنايه از وعّاظى که شرائط را ندارند.»
#ادیب_نیشابوری
#شیخ_محمدتقی_ادیب_نیشابوری
@cheraghe_motaleeh
4_5958786542129385831.mp3
5.31M
🎧 میرزا ابوعبدالله زنجانی و تفسیرِ ظریفِ سه بیت از سعدی
🎙 استاد شیخ محمّدکریم پارسا
🎁 اختصاصی کانال چراغ مطالعه
📝 در اثنای صوت حاضر، در قرائتِ مصرعِ «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم» سبقلسانی صورت گرفته است.
#میرزا_ابوعبدالله_زنجانی
#محمدکریم_پارسا
@cheraghe_motaleeh
☝🏻☝🏻☝🏻
🔰 مضمون صوت بالا
🔹مرحوم آشیخ مجتبی لنکرانی میفرمود: میرزا ابوعبدالله زنجانی سفری به لبنان رفت و در آنجا با احمد عارف الزین (مدیر مجلّهٔ العرفان) دیدار نمود.
🔸 در آن ملاقات، احمد عارف الزین از او پرسید: هل في الأدب الفارسيّ أدبٌ کأدب امرئ القیس؟ میرزا ابوعبدالله در جواب او، سه بیت از سعدی (همه از یک غزل) خواند و هر کدام را به زیبایی و ظرافت تفسیر کرد.
🔹 ابتدا این بیت را خواند:
🔸 گر بیایی دهمت جان، ور نیایی کشدم غم
من که بایست بمیرم، چه بیایی چه نیایی!
🔹 سپس در شرح آن گفت: علمٌ إجماليّ یتولّد منه علمٌ تفصیليّ! نمیدانم میآیی یا نمیآیی؟ در آمدن و نیامدنت اجمال است؛ ولی علم تفصیلی وجود دارد که من خواهم مرد، و مرگ من مسلّم است.
🔸 بعد از آن، بیت دوم را خواند:
🔹 گفته بودم: چو بیایی، غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی!
🔸 سپس در شرح آن گفت: هذا ما یلزم من وجودِه العدمُ! (یعنی با آمدنِ تو، عدم غم حاصل میشود.)
🔹 سپس بیت سوم را خواند:
🔸 شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانهٔ مایی!
🔹 سخن که بدینجا رسید، احمد عارف الزین پیشدستی کرد و گفت: این بیت را دو جور میشود معنا کرد؛ یکی منطوق و ظاهر کلام، که شمع را خاموش کنید تا همسایه نفهمد تو در خانهٔ ما هستی. معنای دوم هم اینکه خودِ سایه هم نداند تو در خانهٔ مایی. لذا مصرع دوم را اینطور باید خواند: تا که هم *سایه* نداند. [تقریباً همان معنایی است که عبدالله مستوفی از استاد خطّاطش میرزا غلامحسین مشّاق نقل کرده است. زیرا با بیرون بردن شمع از خانه، سایه هم بیرون میرود و وقتی شمع در بیرون از خانه خاموش شد سایه از بین میرود و دیگر با ورود فرد به خانه، سایهای وجود ندارد که با او داخل خانه شود.] معلوم میشود که احمد عارف الزین با زبان فارسی آشنا بوده است.
🔸 سخن احمد عارف الزین که تمام شد، خود میرزا ابوعبدالله وارد میدان شد و بیت را اینگونه شرح کرد: در طبیعیّات قدیم گفتهاند: کرهٔ نار آتشین است؛ بخار آب که بالا میرود ابر میشود و دود که به سمت آن بالا میرود شعلهور گشته و تبدیل به تیر شهاب میشود. سعدی در این بیت، صورت محبوبهٔ خودش را در سرخی به کرهٔ نار (خورشید) تشبیه کرده است. در نتیجه وقتی شمع را در خانه خاموش کنید، دود میکند و به صورت محبوبه میخورد و شعلهور میشود. و این نقض غرض است!
🔹 اگر کسی بگوید: چه شاهدی وجود دارد که سعدی صورت محبوبش را تشبیه به کرهٔ ناری کرده که با خاموش کردن شمع و رسیدن دود به آن، روشنتر و شعلهور میگردد؟ در جواب گوییم: خود سعدی در ترجیعبندی میفرماید:
🔸 یا چهره بپوش، یا بسوزان
بر روی چو آتشت سپندی!
🔹 وقتی سخن میرزا ابوعبدالله زنجانی بدینجا رسید، احمد عارف الزین پایش را به زمین میزد و میگفت: أدبٌ لم یَقُلهُ امرؤ القیس!
🟧
💡 ملاحظات
۱. میدانیم که در زنجان، دو نفر به نام میرزا ابوعبدالله زنجانی در زمانی نزدیک به یکدیگر زندگی میکردهاند؛ یکی سیّد و از خاندان سادات میرزایی، و دیگری شیخ و از بیت شیخالاِسلام. در اینجا مراد نفر دوم است. از میرزا ابوعبدالله اوّل تمثالی در دست نیست، امّا عکس میرزا ابوعبدالله دوم را در کنار عکسی از احمد عارف الزین در پایین همین فرسته الصاق کردهایم.
۲. این نقل زیبا به صورتی نهچندان دقیق و شایسته در کتاب حکایاتی از فرزانگان، ص۲۴۷ - ۲۴۸، نقل شده و متأسّفانه به شیخ عبدالکریم زنجانی منسوب گشته است!
۳. بیت نخستی که میرزا ابوعبدالله برای احمد عارف الزین میخواند (گر بیایی دهمت جان الخ) در بسیاری از نسخههای موجود از این غزل سعدی (با این مطلع: من ندانستم از اوّل که تو بی مهر و وفایی / عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی) وجود ندارد و به تعبیر بهتر، منسوب به سعدی است.
✍🏻 علی قنبری بیدگلی | ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
#میرزا_ابوعبدالله_زنجانی
#محمدکریم_پارسا
@cheraghe_motaleeh
اين ناچيز محمّد کريم پارسا مطالبی را که نقل می کنم تقريباً عين عبارات است، عين عبارات.
مضمون و محتوا که جاي خود دارد.
https://eitaa.com/tarighe
٭ آشيخ مجتبيٰ لنکراني می فرمودند: «بنده 14سال شاگرد ميرزای نائينی بودم».
٭ و می فرمودند: «در درسِ ميرزا صدوپنجاه نفر شرکت می کردند، ولی ده دوازده نفرشان می فهميدند». [منظور: به نحو کامل و خوب می فهميدند].
٭ و يک وقتی به شيخ بزرگوار حقائقشناس آيةالله بهجت عرض کردم: آقای لنکرانی می فرمود: «من مرحوم فاضل شَرَبياني را ديدهام، ريشش را حناء می زد».
آقای بهجت سر را پايين انداخته مکثی فرمودند، بعد سر بالا آوردند و فرمودند: «امروز کسی مثل آقاي لنکرانی احوال نجف را ندارد».
[پارسا: با اينکه در آن زمان، استاد الفقهاء و المجتهدين حضرت آيةالله خويی هم زنده بود].
https://eitaa.com/tarighe
آيةالله ميرزا محمّدحسين غروی نائينی
(رضواناللهسبحانهوتعالیعليه)
مقام والای او در علم و عمل
٭ شکّی نيست که مرحوم آيةالله ميرزا محمّدحسين غروی نائينی (متوفّای 1355هـ ق) از اجلاّء علمای ربّانی شيعه بوده.
درباره علميّتِ وی، تعبير آقای بهجت اين بود: «ميخِ اعلميّت را کوبيده بود بر زمين».
يعني آقاي بهجت آن زمان او را اعلم ميدانست.
و آيةالله بهجت فرمودند: شيخ عبدالکريم حائري گفته بود [دربارة ميرزاي نائيني]: «يک هفته از درس گذشته، کأنّه امروز درس را شنيده». اينجور حافظهاش قويّ بود.
[پارسا: شيخ عبدالکريم حائري و ميرزاي نائيني هردو درس سيّد محمّد فشارکي میرفتند].
https://eitaa.com/tarighe
و ميرزای نائينی شاگرداني را تربيت کرد که بعد از خودش هر يک در آسمان فقاهت، مانند آفتاب درخشيدند. تنها بعضی از معاريف آنها را نام میبرم:
يکي از شاگردان ميرزای نائينی، استاد الفقهاء و المجتهدين آيةالله العظميٰ آقاسيد ابوالقاسم خويي (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده.
يکی از شاگردانش آيةالله آقاسيد محمّدهادي ميلاني (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده.
از شاگردانش آيةالله آقاشيخ عليمحمّد بروجردي (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده.
از تلامذة ميرزا، علاّمه بزرگوار طباطبائي و اخوي ايشان آيةالله آقاسيد محمّدحسن الهي (رضوان اللهسبحانهوتعالیعليهما) بودهاند.
باز از شاگردانش آيةالله آقاشيخ موسيٰ خوانساري (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده.
يکی از آنها آيةالله آقاسيد جمالالدين گلپايگانی (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده.
از شاگردان ميرزای نائينی، عالم ربّانی بحر الفقاهة آيةالله آقاشيخ حسين حلّی (رضواناللهسبحانهوتعالی عليه) است، و آقاشيخ مجتبیٰ لنکرانی میفرمود: «وقتی آقاشيخ حسين حلّی بر ميرزا ايراد میکرد: يا ميرزا جواب نمیداد، يا بعد از دو سه روز جواب میداد».
يکی از شاگردان ميرزا، آيةالله آقاسيد محسن حکيم (رضوانالله سبحانه وتعالیعليه) است.
از آنها آية الله آشيخ صدرا بادکوبهای (رضوانالله سبحانه وتعالیعليه) بوده.
از تلامذه ميرزا، آيةالله آقاميرزا باقر زنجانی (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) بوده که عالم بزرگی بوده و درس خارج داشت.
و از شيخ بزرگوار حقائق شناس آية الله بهجت (رضواناللهسبحانهوتعالیعليه) شنيدم، و از ديگری نيز شنيدم، و آقای بهجت از آقای خويی (رضوانالله سبحانه وتعالیعليه) نقل میکرد: «وقتی ميرزا درس میداد، شيخ عبدالکريم زنجانی (أعلیالله مقامه الشريف) هم میآمد در آخرهای [جمعيّت] درس مینشست». [يعنی بااينکه از سيدکاظم يزدی اجازه اجتهاد گرفته بود و از سيد محمّد فيروزآبادی هم اجازه اجتهاد گرفته بود، ولی در درس ميرزا شرکت میکرد. و همچنين با وجود اينکه درباره مشروطه، اختلاف شديد در مشرب داشتند].
آری، اين عالِم بزرگوار [ميرزای نائينی] إلی ما شاء الله شاگرد تربيت کرده. و شاگردان ميرزا در نجف اشرف و کربلا و کاظمين و سامرّا و در شهرهای مختلف ايران، مشغول افاضه و افاده بودند. و کسانی که درس ميرزا را درک کرده بودند متشخّص بودند.
حاصل: مقام علمی ميرزای نائينی، بر احدی از اهل فضل، پنهان نيست.
https://eitaa.com/tarighe