یک نکته دیگر بعنوان نکته پایانی ، لفظ رضا برای امام علی بن موسی ع است. مورخین معتقدند این لقب را خود مأمون به ایشان داد. یعنی چه؟
اگر یادتان باشد قبلا عرض کردم که بنیعباس در ابتدا با شعار الرضا من آل محمد قیام کردند. یعنی ما برای جلب رضایت اهلبیت قیام کردهایم و میخواهیم خلافتِ غصب شده را به آنها برگردانیم. وقتی که قیام آنها پیروز شد و بنیامیه برافتاد، خودشان سوار کار شدند و شروع به قلع و قمع اهلبیت کردند.
حالا مأمون آمده بود میگفت من در پی احیای شعار الرضا من آل محمد هستم و میخواهم حکومت را به اهلبیت برگردانم و لقب الرضا من آل محمد را به امام رضا ع داد و از آن به بعد ، امام علی بن موسی ع به امام رضا ع معروف شد.
خب این هم یک بحث در مورد وضعیت اعتقادی آن دوره. انشالله در قسمت بعد در مورد مسیر حرکت امام رضا ع از مدینه تا مرو صحبت خواهم کرد.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام و عرض ادب خدمت عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستهاند.
از آنجا که اغلب کانالهای تاریخی مطالب خودشان را به شکل جسته گریخته بیان میکنند، برآن شدیم که مطالب تاریخی را بر اساس موضوع و به شکل آکادمیک و دسته بندی شده در قالب این کانال ارائه کرده و بر بعضی از مطالب ، تحلیلهای سیاسی ارائه دهیم.
تا کنون به ترتیب ، موضوعات ذیل در این کانال ارائه شده است:
۱.تاریخ پول ، اقتصاد و بانکداری .
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/11
۲.تاریخ یهودیت و یهودشناسی تا دوران معاصر.
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/47
۳. تاریخ جریانات فکری حوزههای علمیه.
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/117
۴. جریانشناسی سیاسی و تاریخ جریانات سیاسی در ایران.
لینک ورود به این مبحث عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/128
۵.از حمله مغول به ایران تا دولت جمهوری اسلامی. شامل تاریخ دولتهای ایلخانی ، دوره فترت ، دوره ملوکالطوایفی ، تشکیل دولت صفویه ، حمله افغانها، افشاریه ، زندیه ، قاجاریه ، پهلوی و تاریخ کامل دولتهای پس از انقلاب اسلامی تا پایان دولت روحانی.
لینک ورود به این مبحث عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/137
۶.تاریخ جهان باستان شامل تمدنهای بینالنهرین ، مصر باستان ، ایران باستان ، دولت مادها ، دولت هخامنشیان ، دولت اشکانیان ، دولت ساسانیان
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/851
۷.تاریخ ایران اسلامی تا ابتدای حمله مغول ، شامل تاریخ ورود اسلام به ایران ، دولتهای طاهریان ، سامانیان ، غزنویان ، غوریان ، آل زیار ، آل بویه ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان.
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/981
۸.تاریخ اروپا ، شامل اروپای باستانی ، دولت روم باستان ، تاریخ قرون وسطی ، امپراطوری مقدس روم ، تاریخ دولت بیزانس و جنگهای صلیبی.
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1073
۹. تاریخ اروپا در دوره رنسانس ، عصر روشنگری ، تاریخ اروپای جدید ، تاریخ اروپای معاصر و جنگهای جهانی ، تاریخ جنگ سرد و فروپاشی شوروی ، دنیای تک قطبی
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1143
۱۰.تاریخ انبیا و ادیان
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1391
۱۱.تاریخ اسلام
لینک ورود به این مبحث عبارتست از:
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1556
۱۲.تاریخ تشیع و امامت و تاریخ خلفا. شامل تاریخ فرقههای شیعه ، تاریخه شیعه و تاریخ خلفا
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1827
باسلام
عرض شد که مامورین خلیفه عباسی به مدینه آمده و امام را احضار نمودند و گفتیم که امام رضا ع ، دیگران را از نیت مأمون باخبر کرد و با خانواده وداع نمود و آنها را مطمئن کرد که این سفر بیبازگشت است و به زیارت قبر پیامبر ص رفت و فرزند خود امام جواد ع را هم به عنوان وصی و جانشین خود و امام بعدی معرفی کرد.
در بعضی منابع گفته شده که در مسیر خود ابتدا به مکه رفت و آخرین عمره خود را به جا آورد و بعد به سمت مرو حرکت نمود. این گزارش از نظر بنده صحیح نیست و اصلا مکه در مسیر حرکت از مدینه به عراق و ایران قرار ندارد و تعیین مسیر هم به اختیار امام رضا ع نبوده . مگر اینکه بگوییم طیّالارض بوده و امام به طریق دیگری حج بجاآورده که این دیگر موضوع علم تاریخ نیست.
القصه ، امام طی حدود ۲۰ منزل به بصره برده میشود و با قایقهای شطّی از اروند عبور کرده و وارد اهواز میشود. حضور امام در این دو شهر یعنی بصره و اهواز ، قطعیت دارد و در منابع معتبر ذکر شده.
به نقلی امام در اهواز بیمار میشود و مدتی در منزل یکی از شیعیان بستری میگردد. ذکر شده که سفر امام در تابستان بوده و لذا ممکن است این بیماری، از عوامل گرمسیری که در بصره و اهواز و باتلاقهای مربوطه زیاد بوده ، ناشی میشده است. این بیماریها در عربستان وجود نداشت. چرا که به طور کلی در سراسر عربستان اصلا باتلاقی وجود ندارد.
خب ، قبلا گفتیم که منظور از هر منزل ، فاصله یک صبح تا شب حرکت کاروان است و این فاصله حدود ۳۰ کیلومتر میباشد و لذا میتوان گفت با حرکت معمولیِ کاروان که به تاخت هم نبوده ، فاصله مدینه تا بصره که حدود ۱۳۰۰ کیلومتر است در طی یک ماه و نیم طی شده است.
الان در اهواز و شوشتر و دزفول چندین زیارتگاه و قدمگاه وجود دارد که برخی از آنها معتبر هستند و امام در این مکانها نماز خوانده یا وضو گرفته یا بیتوته کرده و یا بیماری شفا داده و یا استحمام و غسل نموده و ....
برخی از اینها هم سندیت ندارد و کار عوام است که باعث گسترش بعضی خرافات هم شده و زحمت مورخین و علمای دینی را بیشتر کرده است. اما یک تفسیر دیگر هم از برخی اساتید شنیدهام که معتقدند اگر چه بعضی از این امامزادهها و قدمگاهها ، سندیت ندارند ، اما مگر در اینجور مکانها میخواهند چه کنند؟ غیر از اینکه عبادت کنند و ذکر خدا و اهلبیت بگویند و مراسم عزاداری بجا بیاورند و ....؟
بنابراین هرچه تعداد این مکانها بیشتر باشد آثار فرهنگی عبادی آنها هم بیشتر است ولو اینکه سندیت نداشته باشند. الان اغلب جلسات قرآن و نهجالبلاغه و امور دینی و فرهنگی در کجاها برگزار میشود؟ اگر این مکانها نبود چه؟
ما یک حضرت زینب س ، که بیشتر نداشتهایم. خب ایشان یا در مصر دفن شدهاند یا در دمشق (که قبلا در اینجا توضیح دادیم) . حالا اگر بگوییم هر دو مکان میتواند درست باشد آیا آسمان به زمین میآید؟ در حالیکه الان مصریها در محل دفن احتمالی حضرت زینب ، مسجد باشکوه سیده زینب را ساخته و هزاران برنامه قرآنی و فرهنگی در آن اجرا میکنند و خودش یک مرکز ترویج معارف اهلبیت شده است.
این هم البته یک برداشت است که طرفداران خودش را دارد.
القصه ، امام از اهواز مستقیما به فارس میرود و در مسیر خود از پل اربق که آثار آن هنوز هم هست عبور کرده و وارد بهبهان میشود . در بهبهان که در قدیم به آن ارّجان میگفتند چند قدمگاه در این رابطه هست.
اینکه امام وارد شهر شیراز هم شده باشد قطعا نشده و در منابع معتبر هم این قطعیت ذکر شده و در آن دوره ، شیراز یک شهر تازه تاسیس بوده که به بهای نابودی شهر اصطخر ، جایگزین آن شد و قبل از اسلام یک دژ کوچک بوده.
بعد از آن ، کاروان امام به سمت یزد حرکت میکند و در ابرقو یا ابرکوه، قدمگاه مربوطه موجود است.
از ابرقو به سمت یزد و از یزد به سمت طبس و نیشابور حرکت میکند. این مسیر اهواز تا نیشابور با امکانات آن روز و بنابر محاسبات تاریخی حدود دوماه طول میکشد.
حضور امام در نیشابور قطعیت کامل دارد و در نیشابور و اطراف آن ، قدمگاههای بسیار معتبری هست که در برخی از آنها محل قدم امامرضا ع را به شکل جای پا درست کرده و قاب گرفتهاند که این کار را شاه عباس کبیر انجام داد و گنبد و بارگاهی بر روی آن ساخت.
اینها اگرچه نمادین است اما از عشق و علاقه و ریشههای عمیق دوستی اهلبیت در ایران سرچشمه میگیرد که پایه و اساس آن در دوره امام علی ع ریخته شد و از این نوع قدمگاهها و زیارتگاهها در مسیر امام رضا ع در عراق وجود ندارد و حتی در مورد امام علی ع و امام حسین ع هم که در عراق بودهاند و مسیر حرکت انها کاملا مشخص است ، از این آثار خیلی کم ساخته شده است. اینکه یک مشت نادان بیسواد ، بیایند بگویند که شیعه را صفویه ساخته و پرداخته کردهاند و ما را آنها شیعه کردهاند ، جایگاهی در منابع علمی ندارد و بیان این مطالب دالّ بر خفت و طیره عقل است.
القصه ، امام رضا ع در نیشابور ، حدیث سلسلهالذهب را که مورد وثوق شیعه و سنی است از قول اجداد پاکش تا برسد به پیامبر و جبرئیل، روایت کرد و در چشمه کهلان غسل کرده و در جایی خودش چشمه حفر کرده و اینقدر آثار از خودش بجا گذاشته که بیشمار است.
جریان ضمانت آهو در این منطقه رخ داده که البته به این شکل که در زبان عوام است هیچ سندیتی ندارد اما برخی کتب معتبر ، جور دیگری از آن را روایت کردهاند که اصلا داستان ، چیز دیگری بوده.
امام از نیشابور عازم سرخس شده و از آنجا به مرو میرسد که این شهر مرو در ان دوره کرسی خراسان بوده ولی اکنون در کشور ترکمنستان قرار دارد. جمع این سفر در حدود ۷ ماه طول کشید.
خب این هم یک تاریخچه از مسیر حرکت امام رضا ع از مدینه تا مرو.
انشالله در قسمت بعدی به ادامه همین داستان میپردازم.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
امام رضا ع در مرو ، در یک خانه ساکن شد که گفتیم بقایای این خانه الان در مرو در ترکمنستان فعلی موجود است و خودش زیارتگاه است.
این قضیه دقیقا در سال ۲۰۰ هجری بوده که تاریخ اسلام به قرن ۳ هجری ورود کرده است. بسیاری از انتقادات نسبت به مأمون رفع شد. شورشهای علویان خوابید. خیلی از بنیعباس که به حضور بیش از حد ایرانیها در دربار مأمون اعتراض داشتند ساکت شدند. چرا که اولا مأمون، یک عرب را همهکاره خلافت کرده بود که همان امام رضا ع باشد. ثانیا بنیعباس ترسیدند که اگر بیشتر انتقاد کنند ، مأمون با علویان متحد شود و همانطور که امین را از سر راه برداشت ، بنیعباس را هم خفه کند. تا اینجای کار ظاهرا حیله مأمون گرفته بود.
امام بلافاصله ، یک حوزه درسی در مرو تشکیل داد. بسیاری از دانشمندان خراسان که در آن روزگار یکی از مراکز علمی جهان اسلام بود در حوزه درسی ایشان حاضر شدند. این برای اولین بار بود که یک حوزه درسی در ایران توسط امام معصوم ، اداره میشد. حسابش را بکنید که ۴۴ سال بعد از این واقعه ، در همین منطقه خراسان قدیم ، رودکی متولد شد و از همین دوره ، صعود علمی این منطقه ، شروع شد و تا حمله مغول ادامه داشت و بزرگانی مثل عنصری ، عسجدی ، فردوسی ، ابوریحان ، فارابی ، خوارزمی ، ابنسینا ، سهروردی ، خواجه نظامالملک ، شیخ طوسی ، مولوی ، خواجهنصیر و .... همه بعد از این حوزه درسی در همین منطقه ظهور کردند. این نشانگر استعداد عجیب ایرانیان در پذیرش و بهکار بستن معارف اهلبیت است.
علمای زیادی از مذاهب و ادیان مختلف در این حوزه ، حاضر شدند و مأمون که علاقه بسیاری هم به شخص امام رضا ع داشت و هم به مباحث علمی ، از حضور اینها استقبال میکرد و هزینههای اینها را میپرداخت و جلسات مناظره بین امام و اینها برقرار میکرد. خیلی از مباحث علمی و مخصوصا کلامی ، بین اسلام و مسیحیت و زرتشتیگری و حتی بین اسلام و بودایی و ماتریالیسم که آن موقع به آنها دَهری میگفتند ، در همین جلسات بوده. مأمون شخصا آدم باسواد و ملّایی بوده و در این مناظرات حاضر میشده و گوش میداده و لذت میبرده. گفتیم که خیلی از علمای شیعه و حتی متقدمینی مثل شیخ مفید معتقدند که مأمون، شیعه بوده و علاقه زیادی هم به امام رضا ع داشته ، اما وقتی کسی برای رسیدن به قدرت به برادر خودش هم رحم نمیکند و دستور میدهد سر او را از بدنش جدا کنند ، فکر میکنید به امام رضا ع رحم میکند؟
میگویند اگر کسی معرفت امامش را داشته باشد گمراه نمیشود . یعنی اگر مقام و منزلت امام را بشناسد ، بداند که او علم لدنّی دارد ، بداند که او جانشین پیامبر است و لزوم فرمانبرداری از امام معصوم را بفهمد ، گمراه نمیشود. اما بنده حقیر میگویم معرفت امام به تنهایی کافی نیست. در درجه اول ، تقوا لازم است. تقوا یعنی چه؟
کلمه تقوا از نظر لغوی به معنای خویشتنداری است. یعنی انسان بتواند در مقابل وسوسه نفس و در مقابل گناه ، خویشتنداری کند. اگر من شکمباره باشم ، تقوای من کم است. حالا هرچه هم که عبادت کنم ، هرچقدر هم امام را بشناسم ، باز هم من یک آدم شکمباره و بیتقوا هستم. اگر ولع و طمع و حسد داشته باشم ، اگر گناه کنم ، اگر دنیاپرست و مقامپرست باشم و اگر ..... باز هم تقوای من کم است و معرفت امام ، من را به جایی نمیرساند. هیچکس به اندازه معاویه ، علی ع را نمیشناخت. وقتی خبر شهادت علی ع را به معاویه دادند ، تا مدتها گریه میکرد و میگفت خدا رحمت کند ابوتراب را که با قتل او ، علم و تقوا به خاک رفت.
گاهی بعضی از یاران علی ع را به دمشق احضار میکرد و به آنها میگفت که از علی برایم بگو . ضِرار بن ضَمره از جمله این افراد بود. ضرار برای معاویه روضه علی ع میخواند و معاویه گریه میکرد. اما در عین حال ، معاویه از هیچ کس به اندازه علی ع بغض و کینه نداشت.
همین هارون که پدر مأمون بوده است ، در مورد مقام و منزلت اهلبیت سخنان عجیبی دارد و همین مأمون که به قولی شیعه و محبّ اهلبیت بودهاست ، میشود قاتل امام رضا ع.
القصه، مأمون در مرو ، به امام اصرار میکند که خلافت را بپذیرد و خلیفه مسلمانان جهان بشود. امام رضا ع ، میدانست ، اینها همه فریب است و اگر خلافت را قبول کند عنقریب مأمون او را سنگ روی یخ میکند و هزار تهمت به او میزند و کشور را دچار هزار و یک بحران میکند و بعد میگوید بفرمایید این هم از خلافت علویان. دیدید چه شد ؟ این هم از بزرگ علویان. دیدید چه کرد؟ مگر رضای آل محمد را نمیخواستید. بفرمایید. قحطی را ببینید. ناامنی را ببینید. جنگ داخلی را ببینید. خون و خونریزی را ببینید.
این سوالی است که بنده ندیدم در کتابی جواب داده شده باشد. ندیدم جایی بپرسند و جواب دهند که اگر امام رضا ع خلافت را قبول میکرد ، چه میشد؟
راستی چه میشد؟
تاحالا به این سوال فکر کرده بودید؟
جواب همان است که عرض کردم.
آن که علی ع بود زیر بار خلافت نرفت تااینکه او را مجبور کردند. چرا قبول نمیکرد؟
جوابش در اتفاقاتی است که در دوره خلافت او افتاد که هنوز که هنوز است مجری وهابی شبکه کلمه میآید و میگوید که علی ع مدیریت نداشت. علی ع باعث جنگ داخلی شد. علی ع خون مسلمانان را ریخت. فرمان علی اطاعت نمیشد و در سقیفه خوب تشخیص داده بودند که علی نمیتواند حکومت را اداره کند.
مضافا براینکه جامعه هم آنقدر فاسد شده بود که تحمل رفتارهای علی ع را نداشت و علی ع همه اینها را میدانست و همه را لحاظ میکرد.
همینها را تعمیم بدهید به خلافت امام رضا ع و صدالبته همینها را تعمیم بدهید به امروزهء روزگار.
والله و بالله اینها همه عبرت است. همیشهء تاریخ همینطور بوده. تاریخ همهاش عبرت است. همین امروز هم بعضیها در جبهه حق ، مال و جان و عِرض و زن و فرزند خود را برای ایجاد بحران فدا میکنند تا ثابت کنند که جبهه حق برای تشکیل و اداره حکومت ، ناتوان است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ
مسلماً كسانی كه كافرند، اموالشان را هزینه میكنند تا مردم را از راه خدا بازدارند، و به زودی همه اموالشان را [برای جلوگیری از گسترش اسلام] هزینه میكنند؛ سپس [این عمل] برای آنان مایه حسرت و ندامت میشود [زیرا خواهند دید كه ثروتشان را از دست دادهاند و اسلام هم گسترش یافته] و آن گاه مغلوب میشوند، و آنان كه كافرند به سوی دوزخ محشور خواهند شد.
انفال - 36
خلاصه ، امام رضا ع بشدت مخالفت کرد و اینجا بود که دیگر ، مأمون اصرار نکرد و ولایتعهدی را پیشنهاد داد . امام از آن هم استنکاف کرد و در نهایت مأمون او را مجبور و تهدید به قتل کرد که داستان آن انشالله بماند برای فرداشب.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام و عرض ادب خدمت عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستهاند.
از آنجا که اغلب کانالهای تاریخی مطالب خودشان را به شکل جسته گریخته بیان میکنند، برآن شدیم که مطالب تاریخی را بر اساس موضوع و به شکل آکادمیک و دسته بندی شده در قالب این کانال ارائه کرده و بر بعضی از مطالب ، تحلیلهای سیاسی ارائه دهیم.
تا کنون به ترتیب ، موضوعات ذیل در این کانال ارائه شده است:
۱.تاریخ پول ، اقتصاد و بانکداری .
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/11
۲.تاریخ یهودیت و یهودشناسی تا دوران معاصر.
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/47
۳. تاریخ جریانات فکری حوزههای علمیه.
لینک ورود به این مبحث ، عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/117
۴. جریانشناسی سیاسی و تاریخ جریانات سیاسی در ایران.
لینک ورود به این مبحث عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/128
۵.از حمله مغول به ایران تا دولت جمهوری اسلامی. شامل تاریخ دولتهای ایلخانی ، دوره فترت ، دوره ملوکالطوایفی ، تشکیل دولت صفویه ، حمله افغانها، افشاریه ، زندیه ، قاجاریه ، پهلوی و تاریخ کامل دولتهای پس از انقلاب اسلامی تا پایان دولت روحانی و تاریخ جنگ تحمیلی
لینک ورود به این مبحث عبارت است از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/137
۶.تاریخ جهان باستان شامل تمدنهای بینالنهرین ، مصر باستان ، ایران باستان ، دولت مادها ، دولت هخامنشیان ، دولت اشکانیان ، دولت ساسانیان
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/851
۷.تاریخ ایران اسلامی تا ابتدای حمله مغول ، شامل تاریخ ورود اسلام به ایران ، دولتهای طاهریان ، سامانیان ، غزنویان ، غوریان ، آل زیار ، آل بویه ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان.
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/981
۸.تاریخ اروپا ، شامل اروپای باستانی ، دولت روم باستان ، تاریخ قرون وسطی ، امپراطوری مقدس روم ، تاریخ دولت بیزانس و جنگهای صلیبی.
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1073
۹. تاریخ اروپا در دوره رنسانس ، عصر روشنگری ، تاریخ اروپای جدید ، تاریخ اروپای معاصر و جنگهای جهانی ، تاریخ جنگ سرد و فروپاشی شوروی ، دنیای تک قطبی
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1143
۱۰.تاریخ انبیا و ادیان
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1391
۱۱.تاریخ اسلام
لینک ورود به این مبحث عبارتست از:
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1556
۱۲.تاریخ تشیع و امامت و تاریخ خلفا. شامل تاریخ فرقههای شیعه ، تاریخه شیعه و تاریخ خلفا
لینک ورود به این مبحث عبارتست از :
https://eitaa.com/tarikhbekhanim/1827
باسلام
امام رضا ع در سال ۲۰۰ به اجبار مأمون ، ولیعهد شد و مأمون در اوائل سال ۲۰۱ جلسهای تشکیل داد و با دعوت از سران عباسیان و علویان ، مجلس بیعت برقرار کرد و اولین کسی را که دعوت به بیعت باامام رضا ع کرد ، پسر خودش ، عباس ، بود. بعد از آن یک علوی و سپس یک عباسی بیعت کردند و همینطور یک در میان.
از این تاریخ تا سال ۲۰۳ ، امام رضا ع ولیعهد مأمون بود و در این سال امام به شهادت رسید.
امام رضا ع مدت ۲۰ سال مقام امامت داشت که ۱۰ سال اول آن ، مقارن هارون بود و شرایط اختناق هارون را تحمل میکرد.
بعد از فوت هارون ، فضا بازتر شد و در جریان اختلاف امین و مأمون و بعد هم در دوره خود مأمون جمعا به مدت ۱۰ سال ، امام از شرایط استفاده کرد و مجالس تدریس و تربیت شاگرد برگزار نمود و گفتیم که در همین شهر مرو ، انقلاب فرهنگی رخ داد و علمای شیعه و سنی و حتی ادیان دیگر به محضر امام رسیدند و کسب فیض کردند و منطقه خراسان برای چند قرن تا حمله مغول مرکز تولید علم در ایران شد. البته مراکز تولید علم در ری و بغداد و حِله و بصره و دمشق و آندلس هم فراوان بود ولی هیچکدام به پای مراکز خراسان از جمله مرو و خوارزم و بخارا و نیشابور و طوس و سبزوار و سمرقند و فاریاب و .... نمیرسید.
امام رضا ع معارف اهلبیت را در این منطقه گسترش داد و همینها یکی از دلایل گسترش شیعه در ایران گردید. بسیاری از بزرگان علوی بواسطه حضور امام رضا ع به ایران آمدند و در سایه آزادی که برای علویان ایجاد شده بود هر کدام در جایی حوزه درسی تشکیل دادند و همین شد یکی از عوامل تمایل ایرانیان به شیعه.
امام رضا ع در همان جلسه اخذ بیعت ، خطبهای خواند و شرط کرد که در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند. چرا امام این شرط را گذاشت؟
دلیلش همان بود که در قسمت قبلی عرض کردم. یعنی از فردای ولایتعهدی ، مأمون کارها را به امام ارجاع میداد و دیگر هر بدبختی در کشور رخ میداد گردن امام میانداخت. این دقیقا کاری بود که با علی ع هم کردند و قبلا توضیح دادم.
امام حتی خواندن نماز روز عیدفطر را هم قبول نکرد و تا این حد احتیاط میکرد تااینکه او را مجبور کردند نماز را بخواند و دقیقا همان اتفاقی افتاد که امام پیشبینی میکرد. یعنی شرایط طوری شد که خود مأمون از امام خواست که برگردد و نماز را نخواند. خب امام این را میدانست و پیشبینی میکرد.
جریان خواندن نماز عید مشهورتر از آن است که بخواهم راجع به آن بگویم ولی اگر مایل به خواندن آن هستید به اینجا مراجعه فرمایید.
تنها موردی که امام رضا ع تمام قد در آن شرکت داشت و استقبال میکرد مسئله تدریس و نشر معارف اهلبیت و شرکت در مباحثات علمی و مناظره با علمای ادیان و مذاهب بود که گفتیم مامون هم بخاطر علاقه به علم در این مناظرات شرکت میکرد.
اینکه برخی اساتید میگویند که مأمون عمدا از این جلسات میگذاشت تا امام را مغلوب کند بنده قبول ندارم و قبلا عرض کردم که هیچکس به اندازه مأمون ، امام را نمیشناخت و معرفت به مقام و منزلت او نداشت و مأمون از این جلسات لذت میبرد. اما حب مقام مانع از این میشد که خلافت را به امام بسپارد.
امام در این جلسات که تعداد آنها هم زیاد است ، به معنای واقعی کلمه ، فوران علم میکرد و بخش اعظمی از علوم شیعه که در مباحث کلامی و عقیدتی بدست ما رسیده از ایشان است و اینها را ۱۵۰ سال بعد از این قضایا ، شیخ صدوق در کتاب عیون اخبارالرضا جمعآوری کرد و این کتاب را به صاحب بن عُبّاد وزیر دانشمند و شیعی مذهب آلبویه تقدیم کرد.
انشالله در قسمت بعد در مورد شاگردان و فرزندان حضرت توضیح خواهیم داد.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
برای امام رضا ع حدود ۴۰۰ شاگرد و راوی ذکر شده است که یک عالم علم رجال باید اینها را بشناسد و روایتهای آنها را بداند . تعداد زیادی از راویان و شاگردان امام رضا ع ، گمنام هستند چرا که اینها بعد از شهادت امام رضا ع که ورق برگشت و شاگردان او تحت تعقیب قرار گرفتند پنهان شدند و یا مهاجرت کردند .
خلاصه اینکه در بین شاگردان امام رضا ع چند نفر از آنها برجستهتر از دیگران هستند و جزو اصحاب خاص امام میباشند. یکی از اینها محمد بن فرج رُخّجی است . این آقا اهل کابلستان بود که میشود کابل فعلی. همین کابل یک وقتی مرکز علم بود و آن نادانهایی که فکر میکنند خاورمیانه در طول تاریخ محل جنگ و کشتار و شکنجه و عقبماندگی و بیفرهنگی بوده، نمیدانند که خراسان قدیم که کابلستان یکی از ایالات آن بوده هم از معارف اسلام بهرهمند میشده و هم علوم ایرانی و هم از علم و تمدن و فرهنگ چینی و هندی.
این آقا بعد از امام رضا ع هم از شاگردان و وکیلان امام جواد ع و امام هادی ع میشود و در زمان امام هادی ع بعد از یک دوره زندان طولانی مدت به سال ۲۴۱ فوت کرد.
دیگر شاگرد امام رضا ع که معروف است ، محمدبن ابیعُمَیر میباشد که از شاگردان امام موسی کاظم ع و بعد هم امام رضا ع بود. در دوره هارون چندبار زندانی و شکنجه شد. این آقا در زمان امام رضا ع یک دوره آرامش را شروع کرد و بعد از شهادت امام دوباره تحت تعقیب و زندان و شکنجه قرار گرفت. یکی از نوارهای آقای کافی مربوط به زندگی همین آقا است و شرح سختیهای او را که از اکابر و دانشمندان و قاضی و آدم مالداری بوده را خوب توضیح داده.
حسن بن علی بن فضال ، حسن بن علی الوشّاء و حسین بن علی بن یقطین هم از معروفیت هستند.
این ابن وشّاء در بین علمای علم رجال خیلی معروف است و خیلی اسم ایشان را شنیدم .
حسین بن علی بن یقطین هم پسر همان علی بن یقطین است که قبلا در اینجا توضیح دادم که از اصحاب امام کاظم ع بود و در دم و دستگاه هارون هم خیلی مقام و مرتبه داشت.
خواجه اباصلت که مقبره ایشان در نزدیک مشهد دارای گنبد و بارگاهی است ، هم از اصحاب خاص امام رضا ع بوده. این آقا به قولی در زمان مأمون یعنی بعد از امام رضا ع به شهادت رسید و یکی از مهمترین راویان حدیث سلسلهالذهب است. نقل است که خواجه اباصلت از مدینه دنبال امام رضا ع بود و با ایشان وارد ایران شد در حالیکه خودش اهل هرات بود و از هرات به مدینه رفته بود که شاگردی امام را بکند. نقل دیگری میگوید که پدرش از هرات به مدینه رفته و ساکن آنجا شده و اباصلت ، در مدینه به دنیا آمده.
خواجه اباصلت ، تا آخر، پای کار امام بود و کارهای منزل امام را هم به عهده داشت و وقتی که مأمون در مسیر مرو به بغداد ، امام را مسموم کرد، امام در لحظات آخر عمر در دامان اباصلت به شهادت رسید.
وقتی امام به شهادت رسید امام جواد ع به اذن خدا از مدینه به خراسان آمد و مدتی در طوس بود و در این مدت ، اباصلت در خدمت امام جواد ع بود و مقدمات کفن و دفن امام را انجام داد و همراه با امام جواد ع بر پیکر امام رضا ع نماز خواند.
یک شخص دیگری هم در نزدیکی مشهد ، مقبره دارد و آن هم خواجه ربیع است که این آقا متعلق به دوره حضرت علی ع بوده و ربطی به دوره امام رضا ع ندارد و از طرف علی ع ، فرماندار ری یا خراسان بوده است.
و اما در مورد فرزندان امام رضا ع باید عرض کنم که بنابر نقل مورخین ، امام رضا ع تنها یک همسر و یک فرزند داشته که همان امام محمد تقی ع معروف به جوادالائمه باشد . ولی برخی دیگر معتقدند تعداد فرزندان ایشان بیشتر بوده و احتمالا تعداد همسرانش نیز بیشتر از یکنفر بوده است که یکی از آنها را در خراسان تزویج کرد و دختر مأمون بوده است.
اغلب مصادر برای ایشان فقط یک دختر ذکر کردهاند و تعداد پسران را تا ۵ نفر هم گفتهاند . در فرودگاه اصفهان یکی از فرزندان ایشان بنام جعفر ، مدفون است که انتساب او به امام رضا ع احتمالی است و به شکل محلی به ایشان امامزاده شاهکرم گفته میشود. در قزوین هم یک امامزاده دیدهام که میگویند فرزند امام رضا ع است و حسین نام دارد.
در اینکه امامزاده جعفر و امامزاده حسین چگونه به این مناطق رسیدهاند ، بنده نفهمیدم و داستانهایی که در مورد آنها گفته شده حاوی تناقض است. در هر صورت همانطور که قبلا عرض شد ، بسیاری از علما معتقدند که اغلب این مراکز ، مراکز فرهنگی و علمی و دینی هستند و مسئله انتساب یا عدم انتساب به امام چندان مهم نیست بلکه نوع کاربری مهم است مگر اینکه بحث سوءاستفاده در بین باشد.
نکته بعدی اینکه فرزندان و نوه و نوادگان امام رضا ع مثل امام جواد و امام هادی و حتی امام حسن عسکری را به شکل یک قرارداد تاریخی ، ابنالرضا مینامند. لذا منظور از ابنالرضا فقط امام جواد ع نیست و این کُنیه شامل اعقاب ایشان هم میشود.
مسئله بعدی در مورد همسران امام است. آن که مادر امام جواد ع ، باشد سبیکه نام داشته و از اهالی مصر بوده است و آنکه دختر مأمون بوده ، امحبیبه نام داشته. اغلب مصادر گفتهاند که ازدواج ام حبیبه با امام رضا ع سیاسی بوده و فقط خطبه عقد خوانده شد و امام اجازه نداد که این دختر به منزلش بیاید. والله اعلم.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
مأمون در اوائل سال ۲۰۳ ، تصمیم به بازگشت به بغداد گرفت.
گفتیم که مادر مامون ایرانی بود و مأمون به ایران و ایرانیان علاقه داشت و بسیاری از کارگزاران دربار او ایرانی بودند از جمله وزیرش که فضل بن سهل بود و فرمانده لشکرش که طاهرین حسین بود. همچنین گفتیم که مأمون ، طاهر را به بغداد فرستاد تا کار امین را یکسره کند و بعد از آن طاهر مدتی در بغداد ماندگار شد و بعد پسر خودش را حاکم بغداد کرد و به مرو بازگشت.
همه اینها را داشته باشید تا علت بازگشت مأمون به بغداد و رویگردانی از ایرانیان را برای شما عرض کنم.
وقتی یک ایرانی ، حاکم بغداد شد ، عربها و مخصوصا بنیعباس بشدت احساس خطر کردند و شورشهایی در بغداد رخ داد. فضل بن سهل که وزیر مأمون و ایرانی بود اخبار بغداد را از مأمون پنهان میکرد. این آقا نفوذ زیادی در مأمون داشت و مأمون هم به او علاقه داشت و او را ذوالریاستین نامیده بود یعنی رئیس دیوان و رئیس لشکر. به عبارتی هم اهل قلم بود و هم اهل شمشیر. هم امور اداری را خوب مدیریت میکرد و هم امور نظامی را.
بعد از مدتی اخبار بغداد از طریقی به مأمون رسید و به او خبر دادند که عباسیان بغداد قرار است با برادر هارون که عموی مأمون میشد و ابراهیم بن مهدی نام داشت بیعت کنند. مأمون احساس کرد که فضل به او خیانت کرده و اخبار بغداد را عمدا از او پنهان کرده. مخصوصا اینکه فضل همهکاره حکومت شده بود و مأمون به تفریح و مباحثات علمی میپرداخت. زیرآبزنی برخی عباسیان که بشدت از فضل و ایرانیها متنفر بودند در مأمون اثر کرد و نسبت به فضل بدگمان شد.
از طرف دیگر شورشهایی هم در مصر و شام رخ داده بود که اینها از مرو خیلی دور بودند و لازم بود که مرکز خلافت به بغداد منتقل شود.
مأمون با امام رضا ع مشورت کرد و قرار شد هر کشوری سرجای خودش باشد. ایران برای ایرانیها و بقیه برای عربها و مأمون هم به بغداد برود و مرکز خلافت را بغداد قرار دهد.
لذا مأمون، طاهر بن حسین که گفتیم ایرانی و فرمانده لشکرش بود را حاکم خراسان کرد و خودش با امام رضا ع و فضل بن سهل عازم بغداد شد.
عباسیان بغداد برای ورود مأمون شرط گذاشتند و مأمون قرار شد امام ع و فضل بن سهل را سربهنیست کند تا او را به بغداد راه بدهند.
امام رضا ع همه اینها را میدانست و محل قبر خودش را هم قبلا تعیین کرده بود که در سنابادِ طوس ، در بالاسر قبر هارون بود.
بالاخره در مسیر مرو تا بغداد، مأمون ابتدا در سرخس ، فضل را کشت و در سناباد هم امام رضا ع را به شهادت رساند و دستور داد که امام ع را در پایینپای هارون دفن کنند.
در نهایت همهچیز برعکس شد و پیشبینی امام درست از آب درآمد و امام در بالای سر هارون به شرحی که قبلا گفتیم دفن شد.
مامون پس از شهادت امام رضا(ع) وانمود کرد نقشی در شهادت ایشان نداشته و تشییعجنازه پرشکوهی برای امام گرفت و پس از ورود به بغداد از علویان دلجویی کرد، هدایایی را برای امام جواد(ع) فرستاد و فدک را به علویان بازگرداند. اما پس از مدتی اجازه ورود آنان به کاخ خلافت را لغو کرد و آنان را وادار کرد تا لباس سیاه که نماد بنیعباس بود را بپوشند. همچنین او یکی از نوادگان زیاد بن ابیه را که از دشمنان علویان بود، به عنوان حاکم یمن، یکی از مراکز قیامهای علوی، قرار داد.
خلاصه اینکه از سال ۲۰۳ مرکز خلافت رسما بغداد شد و امام جواد ع هم به عنوان امام بعدی ، بین شیعیان معروف شد.
خب حالا باید سه مطلب را خدمت شما توضیح بدهم.
یکی اوضاع خراسان و ایران از این به بعد
یکی امامت امام جواد ع
و یکی هم کارهای مأمون از اینجا به بعد.
خراسان پس از ترک مأمون به دست طاهربن حسین افتاد و این طاهر از طرف مأمون والی خراسان و شرق ایران شد. این آقا در زمانی که مأمون برای امام رضا ع بیعت میگرفت با دست چپش بیعت کرد. بعد مأمون از او پرسید که یعنی چه ؟ دیوونه شدی؟
طاهر هم برای خودشیرینی گفت دست راستم در بیعت مأمون است. امام رضا ع خندهاش گرفت و تحسینش کرد. مأمون هم به تبع امام تحسین کرد و طاهر ، معروف شد به ذوالیمینین . یعنی کسی که دوتا دست راست دارد😁
خلاصه این طاهر در سال ۲۰۳ والی خراسان شد و از مأمون قول گرفت که این حکومت در بین فرزندانش دست به دست شود. مأمون هم حاجت او را برآورده کرد و طاهر تا سال ۲۰۷ در آنجا حاکم بود و به نام مأمون خطبه میخواند و سکه میزد. بعدش که در سال ۲۰۷ فوت کرد پسرش عبدالله بن طاهر جانشین او شد و همینطور تا سال ۲۶۰ اینها بر شرق ایران حکمرانی میکردند که جریان حکومت اینها را قبلا در اینجا گفتهام.
این شد اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی و معروف شد به دولت طاهریان.