eitaa logo
تارینو
665 دنبال‌کننده
2هزار عکس
760 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی برای خوشبختی رو پیدا کنید. نکته ناب، تلنگر، همسرانه، تربیت فرزند، حال خوب، داستانک و... 🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 💢از اشتباه کردن یا حتی شکست در دراز مدت نترسید. ⚜ هیچ فرد موفقی از ابتدا موفق نبوده و طعم پیروزی را نچشیده است، همه آن‌ها به نوعی اشتباه کردند و از آن‌ها درس گرفته‌اند. 🔘 بنابراین، باید درک کنید که شکست‌های شما چیزی جز پله‌های موفقیت شما نیستند. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋 📺 پخش انیمیشن زیبای « مومونا» از شبکه ی 5️⃣ سیمای اصفهان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔵تولید گروه تبلیغی هنری « تارینو » •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• زمان پخش این انیمیشن 👇👇👇 📆 پنج شنبه، مورخ 1401/5/13 ساعت 10 صبح در برنامه ی قاصدک 📆 جمعه،. مورخ 1401/5/14 ساعات 8/30 〰️〰️ 11/40 (بعد از پخش سریال) 〰️〰️ 19/05 📆 شنبه مورخ 1401/5/15 ساعت 10 صبح در برنامه قاصدک 🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ⚫ قنداقه ات، قنداقه ی غمی شد که سینه ی اسلام را تا همیشه خواهد سوزاند. ✍️به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی 🎞️ تولیدگر :سرکارخانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ کاروان می آید و در خون شناور می شود غنچه های باغشان نشکفته پرپر می شود از هجوم لشکر بیداد و از جور یزید بی حسین واکبروعباس و اصغر می شود 📜 شاعر :جناب آقای سعید آزاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹 •┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• « تمام» کم‌نظیر بودم، من را معمولاً برای هنرنمایی های خاص می بردند. وقتی در دستان قدرتمند او قرار گرفتم و به بقیه نگاهی انداختم، دیدم چقدر آنها ضعیف تر از من هستند. فقط می توانستند کمی از کار را انجام بدهند. ولی من کار را تمام می کردم. لب های غنچه شده ام را به سمت آسمان گرفتم و پاهایم را محکم به پشتش چسباندم. می رفتیم و من شاد بودم از تاختن اسب ها و سرعتِ رسیدنم تا مقصد. چه فضای سنگینی بود!! چشمانم درست نمی‌دید. قرار بود، من چه کاری را تمام کنم؟؟ بی صبرانه منتظر بودم. وقتی دستان ضمختش را آورد تا من را بیرون بکشد، دلم متلاطم شد. بوسه ای به سر انگشتانش زدم و گفتم: خاکش میکنم، همه چیز را به من بسپار.... با دو دستم دستانش را چسبیدم. او با تمام قدرت، من را در رنگین کمان نفرت گذاشت، کشید و رهایم کرد. میرفتم، ولی، وای بر من.... به کدام سمت و به سوی چه کسی؟؟ سرم را به عقب کشیدم. لب هایم را جمع کردم. می خواستم پاهایم را بر زمین بگذارم، ولی شدت پرتاب شدنم آنقدر زیاد بود که کاری از من بر نمی آمد. من فرو رفتم، در میان گلویی ظریف و نحیف. سرش با رسیدن من، از تنش جدا شد. تمام خونش بر بال های درد نشست و به سوی آسمان رفت. ولی من از قطرات خونش اشک ندامت و حسرت ساختم. لعنت به دستی که من را ساخت... لعنت به دستی که من را در زه کمان گذاشت و رها کرد... لعنت به کسانی که تیر سه شعبه را دیدند و کاری نکردند.... سالهاست در خاک کربلا مدفون شده ام و لبهایم آغشته به خون ۶ ماهه ای بی گناه است. با این لب ها، چطور می توانم نزد خدا از عشق بازی با او بگویم؟ زخمی که من بر قلب حسین زده ام را، هیچ ذره ای از عالم از امروز تا به ابد فراموش نخواهد کرد . ای کاش زمان به عقب برمیگشت.... ✍️به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ◼️ چشمهایم در عزایت، چاه زمزم می شود. ✍️به قلم :سرکارخانم مرضیه رمضان‌قاسم 🎞️تولیدگر : سرکارخانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ امواج رود بود و لب تشنه بود و... مرد از آب هم گذشت و لب خویش تر نکرد ای آب های هر دو جهان مهر مادرت زانو زده است علقمه ای در برابرت زانو زده است تا که ببوسد لب تو را تا آبرو بگیرد از آن چشمه‌ی بقا اینسان که سر به صخره زند موج تشنگی پیداست بر لبان شما اوج تشنگی شمشیر و خون و آب و ....عمو تشنه ام بیا شمشیر و خون و اشک و.... نیامد عمو چرا ؟ افتاد دست ساقی و افتاد مشک آب افتاد مشک و قلب جهانی در اضطراب بی دست می برد سوی طفلان تشنه، آب شرمنده ی سخاوت دستانش آفتاب تیری که پاره کرد دل پاک مشک را از هم گسیخت رشته‌ی تسبیح اشک را 📜شاعر :سرکارخانم ملوک عابدی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ تیری که پاره کرد دل پاک مشک را از هم گسیخت رشته ی تسبیح اشک را 📜شاعر : سرکارخانم ملوک عابدی 🎞️تولیدگر : سرکارخانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ محرم را با صدای سنج و دمام دسته‌ی دزفولی‌های محله‌مان می‌‌شناختم. ششم محرم که می‌شد هیأت خانه‌ی آقای موسوی همسایه‌ی کناری‌مان برگزار می‌شد و ما از پشت بام سینه‌زدن ‌شان را تماشا می‌کردیم. آن روزها از سر بچگی نمی‌فهمیدم چرا مادرم به حجم گردی چشم‌هاش اشک می‌ریزد و سینه می‌زند. کویر چشم‌هایم یک ششم محرمی بهاری شد که تابوت نورمحمد، پسر آقای موسوی را روی دست سینه‌زن‌ها دیدم. برای یک پسر سیزده چهارده ساله تابوت بزرگی بود. تازه فهمیدم چطور پاهای قاسم‌ نوجوان روی دست امام حسین به زمین کشیده‌می‌شده، آخه نورمحمد زخمی که می‌شود، بدنش زیر تانک عراقی‌ها می‌ماند.... ✍️به قلم :سرکارخانم مریم اختریان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• در آن ماه پر از اندوه و ماتم در آن ایام جان سوز محرم گه پیکار با خصم سیه روز در آن گرمای طاقت گیر جان سوز به لب ها جمله ذکر ربنا بود شهادت کار مردان خدا بود گه پیکار بود و صحبت از جان نبردی بود بین کفر و ایمان یکی بی سر یکی بی دست می شد یکی از جام عرفان مست می شد تمام غنچه ها از غصه بی تاب فسرده غم زده در حسرت آب ز یک سو آه و فریاد و فغان بود ز یک سو ناله لب تشنه گان بود در آن هنگامه عباس دلاور ابوالفضل رشید آن پور حیدر چو دید آن کودکان زار و محزون به سوی آب زد از خیمه بیرون به عشق حق گذشت ازجان واز سر به شوق یاری فرزند حیدر چنان آتش به جان دشمن افروخت که گویی خرمن بیداد را سوخت لب شط چون رسید آن ماه گردون عطش بر جان وی گردید افزون فرود آمد ز اسب خسته بی تاب که بردارد برای کودکان آب دو دستش را ز آب رود پر کرد به نزدیک لبان خویش آورد در آن دم بانگ زد بر خویشتن هان تو گردی سیر از آب و تشنه طفلان به یاد کودکان تشنه افتاد لب خشک برادر آمدش یاد دوباره آب را بر آب افزود عجب داغی نهاد او بر دل رود نمود از آب رود آن مشک را پر فلک از کار او شد در تحیر لب عطشان ز آب رود بگذشت شتابان رو به سوی خیمه برگشت ولیکن قوم دون پیوسته بودند ره آن یار حق را بسته بودند یکی زد تیر بر پهلوی سقا یکی زد نیزه بر بازوی سقا ز بازو دست سقا چون که افتاد به دندان بند مشک آب را داد شرور دیگری زد تیر بر مشک ز مشک آندم روان شد سیلی از اشک سیه شد آسمان بی نور مهتاب وسقا نا امید از بردن آب چو شد نقش زمین آن پیکر ماه حسین ابن علی ( ع) گردید آگاه حزین و خسته دل با حال مضطر غمین آمد به بالین برادر تن عباس غرق خاک و خون بود بسان لاله های واژگون بود هزاران زخم خنجر داشت بر تن سر او را گرفت آن شه به دامن رخ او را نمود آن شاه دین پاک به دست مهربان از خار و خاشاک بگفتا من حسینم ای برادر تو را آورده خصم دون چه بر سر به خورشید آن زمان سقا نظر کرد چنین گفت و به سوی حق سفر کرد مرا خیمه مبر تا زنده هستم که از لب تشنه گان شرمنده هستم فغان از این ومصیبت آه فریاد روا باشد اگر خون گرید آزاد خداوندا به حق آن علمدار مرا یک دم به حال خویش مگذار 📜شاعر: جناب آقای سعید آزاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا