💚🌿آسوده باش !
که خدایت تو را رها نمیکند ...
همون لحظه که احساس میکنی تنهایی خدا داره نگات میکنه که صداش بزنی ...
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش #پارت69 سيد با اين شرط كه هادي، فقط حماسه ي رزمندگان را ثبت كند موافقت
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش
#پارت70
همه از او تعريف ميكردند. هر كس به نوعي او را الگوي خودش قرار
داده بود.
نماز شب ها و عبادت هاي هادي حال و هواي جبه هاي نبرد رزمندگان ايران با صداميان بعثي را براي بقيه ي رزمندگان تداعي ميكرد.
هادي دوباره راهي مناطق عملياتي شد. ديگر او را كمتر ميديدم. چند بار
هم تماس گرفتم كه جواب نداد.
مدتي گذشت و من با چند تن از دوستان براي زيارت راهي ايران و شهر قم شديم.
يادم هست توي قم بودم كه يكي از دوستانم گفت: خبر داري رفيقت، همون هادي كه با ما ميآمد كربلا شهيد شده؟
گفتم: چي ميگي؟ سريع رفتم سراغ اينترنت. بعد از كمي جستوجو متوجه شدم كه هادي به آنچه لایقش بود رسيد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش
#پارت71
(وابستگي به نجف)
ايام حضور هادي در نجف به چند دوره تقسيم ميشود. حالات و احوال او
در اين سه سال حضور او بسيار متفاوت است. زماني تلاش داشت تا يك كار
در كنار تحصيل پيدا كند و درآمد داشته باشد.
كار برايش مهيا شد، بعد از مدتي كار ثابت با حقوق مشخص را رها كرد و
به دنبال انجام كار براي مردم و به نيت رضاي پروردگار بود.
هادي كم كم به حضور در نجف و زندگي در كنار اميرالمؤمنين علي؏
بسيار وابسته شد.
وقتي به ايران بر ميگشت، نميتوانست تهران را تحمل كند. انگار گمگشته اي داشت كه ميخواست سريع به او برسد.
ديگر در تهران مثل يك غريبه بود. حتي حضور در مسجد و بين بچه ها و
رفقاي قديمي او را سير نميكرد.
اين وابستگي را وقتي بيشتر حس كردم كه ميگفت: حتي وقتي به كربلا ميروم و از حضور در آنجا لذت ميبرم، دلم براي نجف تنگ ميشود.
ميخواهم زودتر به كنار مولا اميرالمؤمنين برگردم.
اين را از مطالعاتي كه داشت ميتوانستم بفهمم. هادي در ابتدا براي خواندن
كتاب هاي اخلاقي به سراغ آثار مقدماتي رفت. آداب الطالب آقاي مجتهدي
را ميخواند و...
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امیر المومنین علی علیه السلام ضمن توصيه گنهكاران به توبه، می فرماید:
«خداوند در صورتى كه مرتكب بدى شوى مانع توبه كردن تو نمی شود، در كيفر تو تعجيل نمی كند، هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى كند، حتى در آنجا كه رسوايى سزاوار توست تو را رسوا نمی سازد، در قبول توبه بر تو سخت نگرفته، در محاسبه جرايمِ تو دقت و موشكافى نكرده، هيچ گاه تو را از رحمتش مأيوس نساخته [هرچند گناه تو سنگين و بزرگ باشد]؛ بلكه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده [و مهم تر اينكه] گناه تو را يكى حساب مى كند و حسنه ات را ده برابر حساب مى كند و درِ توبه و بازگشت را [هميشه] به رويت باز نگه داشته است».
_نامه۳۱نهج البلاغه _
#دارفانی
#بهخودمونبیایمتادیرنشده ⚠️
#درمحضرنهجالبلاغه ✨
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
آیت الله نخودکی:
_
برای عاقبت به خیری و زیاد شدن روزی ، بهترین چیز:
نماز اول وقت ،نماز اول وقت ،نماز اول وقت.
#نمازاولوقت
#نمازراسبکنشماریـم
🔻رازق کِرم، رازق همگان است.
هنگامی که حضرت موسی (ع ) از طرف خداوند، برای رفتن به سوی فرعون ،و دعوت او به خداپرستی ، ماءمور گردید، موسی علیه السلام (که احساس خطر می کرد) به فکر خانواده و بچه های خود افتاد، و به خدا عرض کرد: پروردگارا چه کسی از خانواده و بچه های من ، سرپرستی می کند؟!
خداوند به موسی (ع ) فرمان داد: عصای خود را بر سنگ بزن. موسی (ع ) عصایش را بر سنگ زد، آن سنگ شکست، در درون آن، سنگ دیگری نمایان شد، با عصای خود یک ضربه دیگر بر آن سنگ زد، آن نیز شکسته شد و در درونش سنگ دیگری پیدا گردید،
🌹موسی (ع ) ضربه دیگری با عصای خود بر سنگ سوم زد، و آن سنگ نیز شکسته شد، او در درون آن سنگ ، کرمی را دید که چیزی به دهان گرفته و آن را می خورد. پرده های حجاب از گوش موسی (ع ) به کنار رفت و شنید آن کرم می گوید: سبحان من یرانی و یسمع کلامی و یعرف مکانی و یذکرنی و لاینسانی. پاک و منزه است آن خداوندی که مرا می بیند، و سخن مرا می شنود، و به جایگاه من آگاه است ، و بیاد من هست، و مرا فراموش نمیکند.
👈به این ترتیب، موسی (ع ) دریافت، که خداوند عهده دار رزق و روزی بندگان است، و با توکل بر او، کارها سامان می یابد.
📧داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی
🌹آخوندت داره میجنبه❗️
🔻زمانیکه مرحوم بافقی به ظلم و ستم شاه گرفتار شد و به زندان برده شد، در زندان تا سه روز لب به غذا نزده و فرموده بود: «غذای سلطان جائر، حرام است». یکی از مأموران زندان به آقا عرض می کند: «از ضعف تلف می شوید. خوب است از خارج زندان، چیزی تهیه شود». آقا می فرماید: «پول کمی همراه من هست. اگر ممکن است، با آن، نخودچی و سبزی تره برای من بگیرید و بیاورید». تا مدتی غذای ایشان در زندان همین بود، تا آنجا که بدنشان ضعیف شد. خود شیخ محمدتقی به مرحوم رازی فرموده بود: «کارم به جایی رسید که قدرت نماز خواندن و عبادت نداشتم. از شدت ضعف و گرسنگی دیگر نمی توانستم ایستاده نماز بخوانم.
💌تا یک روز به خدا عرضه کردم: «خدایا آخوندت می جنبد» و حرکتی کردم. اشاره به اینکه تو فرموده ای: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللهِ رِزْقُها ؛ پس وعده الهی وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا محقق شد وَ مَنْ یتَّقِ اللهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب.
وقت غذا شد. سیدی از در زندان وارد شد با مامور زندان و شخص دیگری که مجموعه خوراک از چلو و خورشت و... در مقابل من گذاشت و گفت: «کل هنیئاً لک وصبغا؛ بخور. گوارایت باد». مقداری از آن را خوردم و بقیه را به زندانی های دیگر دادم. تا چهار ماه غذای من از بیرون زندان می آمد. تا اینکه آقا را از زندان آزاد کردند.
📚نقل شده از گلشن ابرار، ج7، ص291.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه ول کنی من رو به حال خرابم بیچارم
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرد باید زنذلیل باشه یا سالار ؟
(محدودهی موافقت یا مخالفت با همسر کجاست؟)
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر نام تو زیباست
حسین...❤️🩹🌙
#امام_حسین🕊
#امام_زمان🫀
#کربلا🕌
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1