eitaa logo
°•✨| ترک گناه |✨•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
119 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 قوری رو می‌زاره روی سماور و در حالی که چادر گل‌دارش رو سرش می‌کنه میگه‌: - نخیرم ذکر میگم تا آروم بشم قبل از اینکه لب باز کنم، خاله صداش می‌زنه. بعد از چندتا نفس عمیقِ پی‌درپی، سینی رو برمی‌داره و پیش خواستگار‌ها میره. ازجام بلند میشم تا سرکی بکشم و ببینم چه خبره که تلفنم زنگ می‌خوره‌. قبل از اینکه همه‌ی عالم و آدم بفهمن که من توی خونه هستم، جواب میدم. - بله؟ - نرگس سریع کتابت رو بیار که یک تیکه رو گیر کردم باید توضیح بدی. - آخه الآن؟ - خودت می‌دونی ذهنم درگیر بشه هیچ کار دیگه‌ای نمی‌تونم انجام بدم. - باشه گوشی دستت. سمت اتاقم میرم اما هرچی می‌گردم کتابم رو پیدا نمی‌کنم و یاد دیروز می‌افتم که توی حیاط جا مونده. قبل از اینکه برم بیرون آقازاده زودتر از من، از همه عذر خواهی می‌کنه و همونطور که با تلفن صحبت می‌کنه بیرون میره. - مثلا خواستگاری دوست جناب عالیه. همینجور می‌زاری و میری؟ ایش! چند دقیقه‌ای صبر می‌کنم، آروم و بی‌سروصدا میرم توی حیاط، تا در رو می‌بندم عروس خانم و آقا دوماد رو می‌فرستن توی اتاق. - چقدر هولن. بزارین برسین! نفس عمیقی می‌کشم و خیالم راحت میشه. بدون اینکه کسی متوجه‌م بشه صحنه رو ترک می‌کنم. نگاهم به پسر حاجی می‌افته که وسط حیاط وایستاده و داره با تلفنش حرف می‌زنه اما به ثانیه نکشیده تلفنش رو قطع می‌کنه. بدون اینکه متوجه‌م بشه با عجله سمت در حیاط میره. به دلیل قدیمی بودن در حیاط، باید با ضرب بسته بشه و از عجله‌ی زیادش در نیمه باز می‌مونه و میره. حس شیطنت و فوضولیم گل می‌کنه. میرم پشت در و فال‌گوش وایمی‌ایستم. صدای مردونه و خشنی که از پشت در به گوشم می‌رسه، خاطرم رو مکدر می‌کنه. - آقای کریمی خواهش می‌کنم سوارشین همه چیز مشخص میشه. خیلی آروم از لای در به بیرون نگاه می‌ندازم که می‌بینم یک مرد قوی هیکل با یک دست کت و شلوار مشکی فشاری به کمر امیرعلی میاره و مجبورش می‌کنه سوار ماشین مشکی رنگی که جلوی خونه پارک شده بشه. چهره‌ی کلافه‌ی امیرعلی حس کنجکاویم رو بیشتر می‌کنه اما از سمتی توی دلم خالی میشه و احساس ترس کل وجودم رو می‌گیره. حس غریبی بهم دست میده، با اینکه هنوز آشنایی زیادی با امیرعلی ندارم اما این طرزِ برخورد هم درست نیست. با حالت گنگی به سمت تخت چوبی کنار حیاط میرم و می‌شینم. سوالات زیادی توی ذهنم نقش بسته، یکی از یکی گنگ‌تر و بی جواب‌تر. - اون‌ها کی بودن؟ چرا بردنش؟ چی مشخص میشه؟ مگه چی کار کرده؟ چرا انقدر بی‌خبر بردنش؟ اصلا امیرعلی کیه؟! تا صدای خداحافظیِ خواستگارها رو می‌شنوم، پا تند می‌کنم سمت زیر زمین. ذهنم داره متلاشی میشه، مدام اون حرف‌ها و اتفاقات توی ذهنم مرور میشه. با دیدن مهدیار که با خانواده‌ش دارن میرن یاد حرف هانیه می‌افتم. 《راستی، یکی از دوست‌های امیرعلی‌ هم هست.》 شاید اون بتونه جواب سوالام رو بده. توی همین فکرهام که دوباره میرم توی حیاط و با صدای دایی به خودم میام. - نرگس بیا بالا. - چشم دایی. اونقدر ذهنم درگیره که بدون هیچ سوال و پرس‌وجویی درباره‌ی مراسم، یک راست میرم توی اتاقم و روی تخت یک نفره‌ی کنار اتاق دراز می‌کشم. بعد از چند دقیقه هانیه بدون اینکه در بزنه، میاد توی اتاق و پایین تخت می‌شینه... 🌻⃟•°➩‹@@TARKGONAH1
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آثار غذای حرام در زندگی ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سند دروغ بودن اظهارات و درباره تأمین ▪️انتشار برای نخستین‌بار 🔹این فیلم حاوی بخش‌هایی از جلسه هیئت دولت ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ است که نشان می‌دهد ادعای واردات یا کارسازی برای واردات ۱۲۰ میلیون واکسن کرونا بوسیله دولت دوازدهم دروغ است. 🔹بر اساس محتوای این سند، آقای ظریف اذعان می‌کند دولت دوازدهم تنها برای ۳۰ میلیون واکسن چینی درخواست داده که آن هم با وجود گذشت ۵ ماه از درخواست، فقط برای ۵ میلیون آن تأمین ارز شده است و برای درخواست مرحله دوم هم چینی‌ها هیچ تعهدی نداده‌اند. 🔹در این جلسه، شهید رئیسی اولاً به صورت قاطع بر تأمین و واردات واکسن تأکید کرده و می‌گوید دولت ارز مورد نیاز را به هر طریق ممکن تأمین می‌کند. 🔹ثانیاً یک هفته پس از این جلسه یعنی در ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، در تماس تلفنی با رئیس‌جمهور چین، معضل تأمین واکسن را بکلی حل کرد و بر اساس توافق انجام شده ظرف یک ماه، ۱۰۰ میلیون واکسن به ایران وارد شد و جان هزاران هموطن نجات یافت. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرمش سنگِ صبور دل بیچاره‌ی ماست! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
نیست‌ دردی‌ که‌ در این‌خانه مُداوا نشود گِرهی‌ نیست‌که با دست‌ شما وا نشود! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
/ التماس دعا🙂🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻❤ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1