eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
29.1هزار ویدیو
79 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 و شاید زیبایی هر چیز، در روح کسی قرار دارد که به آن می‌نگرد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴سه گروهی که جهنم با آنها حرف می‌زند: 1⃣ زمامداران ظالم ⚠️ای كسانی كه خداوند شما را حاكمیّت بخشید امّا با مردم عادلانه رفتار ننمودید! سپس آنان را مثل پرنده‌ای كه دانه‌ی كنجـد برمی‌چیند، می‌بلعد. 2⃣ خوانندگان قرآن و علمای بی‌عمل ⚠️ای كسانی كه خود را بین مردم پاک و درست كار جلوه می‌دادید، امّا به دور از چشم مردم و در پیشگاه خداوند مرتكب گناه می‌شدید، پس آن‌ها را در آتش فرو می‌برد. 3⃣ ثروتمندان ⚠️پروردگارت به تو مال زیادی بخشید ولی هنگامی كه مردم فقیر مبلغ ناچیزی از تو قرض خواستند تو از روی بخل ندادی، پس او را هم می‌بلعد.[1] 📗خصال صدوق، صفحه 111 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
این مناظره امام را از دست ندید خیلی جالبه ...👇 💠 از شام به سمت مدینه به راه افتاد با صحنه عجیبی مواجه شد جمعیتی عظیم که در یک جا جمع شده بودند پوشش و قیافه آنها به مسلمانان نمی خورد علت را جویا شد گفتند این تجمع سالیانه علما و کشیشان است که اکنون جمع شده اند و منتظر اسقف بزرگ می باشند علیه السلام به داخل جمعیت رفت بزرگ و سال خورده با احترام و عظمت استقبال خاصی وارد شد و در صدر جمعیت نشست شروع کرد به وارسی چهره هایی که آنجا بودند نگاهش به امام باقر علیه السلام افتاد چهره ایشان توجه اسقف را به خود جلب کرد سوال کرد: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟ - از مسلمانان از دانشمندان آنها هستید یا از نادان ها؟ - از افراد نادان نیستم اول من سوال بپرسم یا شما میپرسی؟ - اگر مایلید شما سوال کنید شما مسلمانان ادعا می کنید اهل بهشت میخورند و می آشامند اما مدفوعی ندارند! آیا در این جهان نمونه از چنین اتفاقی وجود دارد؟ - بله نمونه آن جنین است که در شکم مادر تغذیه می کند اما مدفوع ندارد ابتدا گفتی از دانشمندان نیستی - خیر من گفتم از افراد نادان نیستم سوال دیگری دارم - بفرمایید شما مسلمان ها معتقد هستید هرچه از میوه ها و نعمت های بهشتی استفاده می شود از آن کاسته نمی شود. آیا در این دنیا شبیه چنین چیزی وجود دارد؟ - بله شما اگر در همین دنیا از شعله آتشی صد ها مشعل دیگر را روشن کنید چیزی از شعله اول کم نمی شود اما دیگر مشعل ها با آن روشن می شوند اسقف هر آنچه سوال که فکر می کرد می تواند از مسلمانان بپرسد و آنها پاسخی ندارند را مطرح کرد تا در آن جمع یک سوال بی پاسخ از مسلمین باقی بماند اما ناکام ماند. رو به مردم کرد و گفت: شما من را در این جمع آورده اید و یک دانشمند در جمع قرار داده اید تا من را رسوا کنید؟! دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده باشم دیگر در این جمع حاضر نخواهم شد. سپس از جا برخاست و رفت... 📙برگرفته از کتاب سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.....♥️ گفتند تشنه بود حسین و...نخورد آب عباس‌عاشقی‌است که‌ همتا نداشته 🥀 🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠امام صادق (ع) مےفرمايند ، يك مؤمن چهار چيز بايد داشته باشد : ➊✨ خانه وسيع ➋✨ سواري خوب ➌✨ لباس زيبا ➍✨ چراغ پر نور شخصي پرسيد ما كه نداريم چه كنيم؟ حضرت فرمودند: اين حديث باطن هم دارد : ①منظور از خانه وسيع، صبر است كه بيان گر روح بزرگ است. ②مركب خوب، عقل است. ③لباس زيبا، حيا است. ④چراغ پر نور، علم است كه ثمره آن بندگي است. 📚منبع: كافي، جلد 6 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿🌸 🔸حضرت آيت الله بهجت(ره): ⚜حرم مطهر امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گرانقدري است كه در اختيار ايراني هاست؛ عظمتش را خدا مي داند! 📚درمحضربهجت ج1ص328 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
حضرت سلمان مدتی در یکی از شهرهای شام، امیر (فرماندار) بود. سیره ی او در ایام فرمانداری با قبل از آن هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه پیاده راه می‌رفت و خود اسباب خانه اش را تهیه می‌کرد. یک روز که در بازار راه میرفت، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه اش ببرد. سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی مزد قبول کرد بارش را به خانه اش برساند. مرد یونجه را بر پشت سلمان گذاشت و سلمان آن را برد. در راه مردی آمد و گفت: ای امیر! این را به کجا میبری؟ آن مرد فهمید که او سلمان است، به پای او افتاد و عذرخواهی کرد. سلمان فرمود: این بار را به خانه ات رساندم، اکنون من به عهد خود وفا کردم، تو نیز عهد کن تا هیچ کس را به بیگاری (عمل بدون مزد) نگیری و چیزی را که خودت می‌توانی ببری به دیگران نسپری، این کار به مردانگی تو آسیبی نمی رساند. 📙یکصد موضوع، پانصد داستان 175/1 ؛ به نقل از: جوامع الحکایات / 178. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌∞♥∞ ❣ ❣ سلام بر تو که صداقت صبح موعودی سلام بر تو که اجابت قنوت منتظرانی سلام بر تو که قائم آل محمدی و ما همه‌ی عمر به انتظارت ایستاده‌ایم ❣
دعای عهد.mp3
21.59M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤 سید حجت بحرالعلومی 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بیچاره آنکه به جز خدا، به دیگری دلخوش است... 💕 خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد. پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد. سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود. اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم. ❤️ خدایا فقط تو ما را کفایت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روزی روزگاری، عابد خداپرست بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم. 🌌آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. 🔥طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، 🍞آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. 🐕سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد،سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟ به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•