مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱)
قسمت#چهارم
🦋پایان عمل جراحی🦋
احساس کردم آنها کار را به خوبی انجام دادند دیگر هیچ مشکلی نداشتم آرام و سبک شدم چقدر حس زیبایی بود درد از تمام بدنم جدا شد یک بار احساس راحتی کردم سبک شدم با خودم گفتم خدا را شکر از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم چقدر عمل خوبی انجام شد با اینکه کلی دستگاه به سر و صورت هم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بود را دیدم از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدن برای لحظاتی به همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت رفت چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم در همین حال و هوا بود که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم بسیار زیبا و دوست داشتنی بود نمیدانم چرا این قدر او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم او در کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد محو چهره او بودم با خودم گفتم چقدر چهرهء زیباست چقدر آشناست من او را کجا دیده ام سمت چپ نگاه کردم عمو و پسر عمه ام آقا جان سید و غیر ایستاده بودند اما یه مدتی قبل از دنیا رفته بود پسر عمه نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود از اینکه بعد از سالها آنها را می دیدم خیلی خوشحال شدم زیر چشمی به جوان زیبارویی که در کنار آن بود دوباره نگاه کردم من چقدر تورا دوست دارم چقدر چهره اش برایم آشناست یکبار یادم آمد که،
حدود ۲۵ سال پیش شب قبل از سفر مشهد، عالم خواب ،حضرت عزرائیل........ با ادب سلام کردم .حضرت عزرائیل جواب دادند، محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفت :برویم؟، با تعجب گفتم کجا!! بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم دکتر جراح ،ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت مریض از دست رفت دیگه فایده نداره، بعد گفت خسته نباشید شما تلاش خودتون رو کردید، اما بیمار نتونست تحمل کنه. یکی دیگه از پزشک ها گفت دستگاه شوک رو بیارین نگاهی به دستگاهها و مانیتور اتاق عمل کردم همه از حرکت ایستاده بودند. عجیب بود که دکتر جراح من ،پشت به من قرار داشت، اما من میتوانستم صورتش را ببینم حتی میفهمیدم که در فکرش چه می گذرد من افکار افرادی که داخل اتاق بودن را هم میفهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد، من پشت درب اتاق را می دیدم، برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری میگفت اما از آن عجیب تر اینکه ذهن او را میتوانستم بخوانم. با او خودش گفت خدا کند که برادرم برگرده او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است اگر اتفاقی برایش بیفتد ما با بچههایش کنیم یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند، کمی آن طرف تر داخل یکی از اتاقهای بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد ، من او را هم می دیدم .
🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹
#روح_عزرائیل_راحتی
ادامه دارد..._______
👇👇👇
@Tarkgonahan
♨️از آیت الله بهجت (ره) پرسیده شد:
آیا #نامه_اعمال ما به #امام_زمان(عج) عرضه می شود؟ و آن حضرت اعمال ما را می بینند؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند:
🌹#اعمال_بندگان در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به ایشان عرضه می شود. همان قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم. چیزی که باعث شرمندگی و خجالت زدگی ما می شود این است که حضرت همه چیز را می دانند و همه چیز را می شنود، آن ها "عین الله الناظره و اذن الله السامعه – الواعیه" می باشند.
◀️ ما چه کار کردیم برای قرب و نزدیک شدن به آن ها؟ شما که طالب حضور و ظهورید، چرا کاری نمی کنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببینید؟! او ما را می بیند و ما او را نمی بینیم! پس چرا اینقدر دوریم؟ بعضی ها خیال می کنند ائمه نمی شنوند و یا مثل مرده های ما هستند.
ائمه(ع) عین الله الناظره و اذنه الواعیه هستند. اگر حرفی زده شود حتی قبل از آن که دیگران که در مجلس هستند، بشنوند آن ها می شنوند.
👇👇👇
@Tarkgonahan
#کلام_مولا🦋🦋
🌴امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر که در چهار موقع ، مالک نفس خودباشد💪،خداوند متعال آتش را بر جسم او حرام میکند.🤚✋
۱-هنگام رفاه و توسعه زندگی.
۲-هنگام سختی و تنگ دستی.
۳- هنگام اشتها و آرزو .
۴- هنگام خشم و غضب .
#مالک_نفس
👇👇👇
@Tarkgonahan
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🔴 حق الناس گناهی خطرناک
✍در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید.
✨هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است
⚠️مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد
📚 الکافی، ج ۷، ص ۴۱۰
#قاضی_حق_الناس_مار
👇👇👇
@Tarkgonahan
17.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا منو خلق کرده واسه چی؟؟
#ظلمت_نفسی.
🎥استاد پناهیان🎥
👇👇👇
@Tarkgonahan
45.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری سوره الحاقه.📖
قطعا حالتون رو عوض میکنه.😱😱
#الحاقه_تصویری
👇👇👇
@Tarkgonahan
💠 پیامبر رحمت صلى الله عليه و آله:
🦋برترينِ مردم، كسى است كه عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش گيرد، و با دل و جانش آن را دوست بدارد، و با اعضا و جوارحش در انجام دادن آن بكوشد، و خود را براى آن فارغ سازد. چنين كسى برايش مهم نيست كه دنيا بر چه پايه اى مى چرخد، بر سختى يا آسانى
✨أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ
📚الكافی جلد2 صفحه83
#عاشق_عبادت
👇👇👇
@Tarkgonahan
توجه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به زن باحجاب :
يكى از علماى بزرگ مشهد مقدس براى آنكه به محضر مبارك امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) شرفياب شود، ختم زيارت عاشورا را درچهل جمعه و هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغازكرد. ايشان گويد: در يكى از آخرين جمعه ها، همان طور كه در مسجد نشسته بودم و مشغول ختم بودم، ناگهان شعاع نور شديدى را مشاهده كردم كه از خانه اى نزديك آن مسجد كه مشغول زيارت عاشورا بودم، مى تابيد. ناخودآگاه از جا برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه اى كوچك و فقيرانه بود، ولى از درون خانه آن نور عجيب مى تابيد. در زدم، وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در يكى از اتاق هاى آن خانه تشريف دارند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفيد روى آن كشيده بودند. وقتى وارد اتاق شدم، درحالى كه اشك مى ريختم، محضر حضرت سلام و عرض ادب كردم. آن بزرگوار پس از جواب سلام، به من فرمودند: «چرا اين گونه به دنبال من مى گردى و اين همه رنجها را متحمل مى شوى؟ » آن گاه به
آن جنازه اشاره كردند و فرمودند:
«مثل اين باشيد تا من خودم به دنبال شما بيايم. اين بانويى است با عفت و حيا كه در دوره بى حجابى (در زمان كشف حجاب رضاخان پهلوى) هفت سال از خانه بيرون نيامد كه مبادا نامحرم او را ببيند». [۱]
----------
[۱]: ارمغان عفاف، عدنان زعفرانى، ص۴٨، به نقل از: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣٩٨.
👇👇👇
@Tarkgonahan