#تشرفات
کسی که در اثر تصادف با اتومبیل از ناحیهی دو پا فلج شده و برای شِفا، در مسجد مقدّس جمکران به امام زمان ارواحنافداه متوسّل شده بود میگفت:
ناگاه دیدم مسجد جمکران نور عجیب و بوی خوشی دارد... به اطراف نگاه کردم. دیدم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام قمر بنی هاشم علیه السلام و امام زمان ارواحنافداه در مسجد حضور دارند. با دیدن آنها، دست و پای خود را گم کردم. نمیدانستم چهکنم که ناگاه آقا امام زمان ارواحنافداه به طرف من نگاه کردند و لطف ایشان شامل حال من شد. به من فرمودند:
«شما خوب شدید؛ بروید به دیگران بگویید برای ظهورم دعا کنند که ظهور إن شاءالله نزدیک است.»
این واقعه در محرّم سال ۱۴۱۴ اتّفاق افتاده است.
📚کرامات المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
👇👇👇
@Tarkgonahan
#تشرفات
در جنگ جهانی اول اوضاع ايران خيلي متشنّج شده بود. از يك طرف روسها ريختند و تصاحب كردند، از يك طرف ديگران ريختند و تصاحب كردند. يك وضع عجيبي بود. و مردم ايران مضطرب، منقلب، هيچ تكيه گاهي نداشتند. مرحوم ميرزاي نائيني، از اين پيشامد ناهنجار به ساحت مقدس اميرالمومنين علیه السلام و سائر ائمّه طاهرين علیهم السلام، مخصوصاً به پيشگاه مبارك امام زمان علیه السلام، شكايت هاي زيادي می کند.
✨💫✨
مرحوم ميرزاي نائيني می گوید: من خيلي به حضرت حجّت علیه السلام ناليدم: يابن العسكري! ايران اين طور شده است. مردم، بي سر و سامان شده اند، بي پناه شده اند. نظم نيست، امنيّت نيست، چنين و چنان است. يك روز همينطوري كه متوسّل شده بودم، بر من مكاشفهاي شد و حضرت را زيارت كردم. ديدم حضرت در کنار ديوار مرتفعي که سر به آسمان كشيده، ایستاده اند. پس با انگشت به من اشاره فرمودند كه نگاه كن، و من نگاه كردم. ديدم ديواري که سي يا چهل متر ارتفاع دارد، چهار متر، پنج متر بالاي ديوار منحني شده است، و قريب است كه بيافتد، چرا که به يك موئي بند است. اين ديوار چهل متري اينطور كج شده است.
✨💫✨
پس حضرت به من اشاره کردند كه نگاه كن. نگاه كردم، ديدم انگشت حضرت هم به طرف ديوار است. سپس فرمودند: اين ديوار، ايران است، كج ميشود، امّا ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نميگذاريم خراب شود. اينجا، #شيعه_خانه_ما_است. كج مي شود، اما نمي گذاريم خراب بشود.
📚 کتاب مجالس حضرت مهدی؛ ص۲۶۱
پیشنهاد خواندن👌👌👌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️❤️❤️
👇👇👇
@Tarkgonahan
#تشرفات
در کتاب، داستانی آمده از شاعری به
نام سید حلاوی که از رنج ها و غم های شیعیان به محضر امام زمان گلایه میکند و آن حضرت در پیغامی جانسوز جواب آن شاعر را میدهند ....
سید حلاوی یک قصیده شکواییهای ساخت که در آن به امام زمان عجلالله تعالی فرجه شکایتها داشت، با این مضمون:
یابن العسکری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار میکنند. فلان دسته از شیعیانت گرفتار شدهاند و دچار رنج و شکنج و بلا و محنت هستند. در این اشعار بلاهای که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است.
این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود. یکی دو نفر از اوتاد (اشخاصی که عموما در کنار حضرت مهدی در حال خدمت گذاری هستند) نجف در عالم رؤیا به حضور مبارک حضرت بقیةالله سلاماللهعلیه شرفیاب شدند.
حضرت به آنها فرمودند: بروید به سید بگویید: سید! اینقدر دل من را مسوزان، اینقدر سینه مرا کباب مکن، اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم مرسان، من از شنیدن آن متاثر می شوم...
” لَیْسَ الْاَمْر بِیَدی “ سید! کار به دست من نیست، به دست خداست. دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجهها نجات دهم.
📚 مجالس حضرت مهدی سلام الله علیه صفحه ۱۰۹
🌴🌴سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان سه صلوات بفرست🦋🦋🦋
❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️
👇👇👇
@Tarkgonahan
4_5908936840999600827.mp3
3.37M
#تشرفات
تشرف علی بن مهزیار محضر امام زمان ارواحنافداه
🎤: مرحوم کافی
زمان: ١٢:٣٠ دقیقه
👇👇👇
@Tarkgonahan
#تشرفات
جریان تشریففرمایی امام زمان علیهالسلام به بیت مرحوم شیخ مرتضی زاهد رحمةاللهعلیه (مکان حسینیۀ فعلی) از زبان آیتالله جاودان
یک روزی در منزل ما اتاق روضهای بوده. مثل هر سال روز سوم جمادیالثانی (روز شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها) روضه برقرار بودهاست. مرحوم جد ما (مرحوم شیخ مرتضی زاهد) گوشۀ اتاق مشغول صحبت بودند. حدود ۲۰ نفری هم حضور داشتند.
✨💫✨
فردی بود به نام «آقا سید کریم پينه دوز». ایشان خیلی با امام زمان علیهالسلام ارتباط داشت و بزرگان از علمای شهر به ایشان ارادت داشتند. آن روز ایشان اینجا بود. بعدها ایشان گفتند که من دیدم حضرت ولیعصر از دالان خانه تشریف آوردند به حیاط. مردم از راه معمولی وارد اتاق میشدند. پلهای داشت و از آن پله وارد اتاق میشدند. امام زمان ارواحنافداه از آنجا نیامدند. اتاق درگاهی داشت. پایشان را در درگاهی گذاشتند (قدشان بلند است) و از آنجا داخل اتاق نشستند. تا پایان روضه حضور داشتند و در روضهای که مرحوم جد ما خوانده بود، امام زمان ارواحنافداه گریه کردند.
✨💫✨
بعد هم که روضه تمام شد ایشان برخاستند تا تشریف ببرند. آقا سید کریم گفت که به دیوار یک تقویم آویزان بود. روی تقویم عکس آن ملعون (رضاخان) وجود داشت. حضرت با اوقات تلخی اشاره کردند که این چیست در اینجا؟! و تشریف بردند.
مطرح شده در جلسه هفتگی چهارشنبه (اسفند ۹۵)
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
👇👇👇
@Tarkgonahan