🚫داستان واقعی و تکان دهنده💔 مادرم‌ تازه‌ فوت‌ کرده‌ بود‌، دقیقا شب‌ پنجم‌ مرگ‌ مادرم بود آن‌ شب‌ من‌وهمسرم‌ تا دیر وقت‌ بیدار بودیم‌ ساعت تقریبا یک‌ شب‌ بود همسرم‌ چند لحظه ای‌ ساکت شد، به من‌ گفت‌ تو صدایی‌ نمیشنوی گفتم‌ نه‌ صدای‌ چی‌ مثلا؟گفت‌ صدایی‌ شبیه‌آه‌وناله گفتم‌ نه،منکه‌ چیزی‌ نمیشنوم. مرتب‌ میگفت‌ من‌ صدایی‌ میشنوم‌ ودست بردار نبود، به‌ سمت‌ در ورودی‌ منزل‌ رفت‌ گفت:صدا از زیرزمین‌ است‌ صدای‌ ناله‌ است. گفتم‌ خانم‌ بس‌ کن‌ چت شده‌ تو امشب‌ پس‌ من‌ چرا چیزی‌ نمیشنوم، اصرار کرد بیا بریم‌ بیبینیم‌ چیه‌ با هم‌ به‌ زیرزمین‌ رفتیم‌ که....😰😨😱ادامه👇 ادامه داستان دردناک دل شکستن💔😔

دیروز پریشانی خود را به تو گفتم امروز پریشان تر از آنم که توان گفت.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

باز #فاطمیه سجاده ی غم بازه.. دل مرثیه میسازه.. از غربت زهرا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🧬کل سلول های بدنم پاره شده از خنده🤣 😜بی سانسورع(+18)بی سانسورع(+18)🙈 . ═ آخ آخ آخ دستم خورده ببخشید نداریم 😱 وارد این کانال بشی که میترکی از💨🐒👇 . https://eitaa.com/joinchat/3410166534C455aef80ce 😳مَنو نِگاه؛ ازخنده یهویی نری تو کُما 🙉💨

☝️محسن تنابنده و پایتختش ب کنار ☝️بهرام افشاری و سگ بندش به کنار ☝️پژمان جمشیدی و دینامیتش به کنار 🛑اگه میخوای هرشب از خنده آپاندیس بترکونی فقط کافیه پیج زیر رو فالو کنی!👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3410166534C455aef80ce (҂●_●) <,︻╦╤─҉ - - - - -🤯🤣🤣🤣🤣 _/﹋\_ 🔫حاجی نکشیمون از خنده😅💨🐒

لباس کعبه بگو تا به کی سیَّه باشد عزیز فاطمه این هفته هم نمی‌آیی؟؟ (سلام الله علیهما) 🌹 جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات! #بحق_زینب_کبری_سلام_الله #اللھم‌عــــجل‌ݪوݪیــــڪ‌اݪفــــࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🔉 #پادکست_امام_زمانی 🎧 از کـلام خــدا ▫️توصیف امام زمان ارواحنا فداه از کلام خداوند تبارک و تعالی فرمود کامل میکنم با او تمام زحمات صد و بیست و چهار هزار پیامبر را و ریشه کفر را با مهدی از جا بر میکنم... #بحق_زینب_کبری_سلام_الله #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

شب جمعه بود با شوهرم رفتیم دریاچه چیتگر(تهران) که براش تولد بگیرم و چند تا از دوستامم دعوت کردم،شب واقعا خوبی شد و خیلی بهمون خوش گذشت.اونشب واقعا به خودم رسیده بودم و حسابی برا آقایی خوشکل کرده بودم.دوست شوهرم رضا که مجرد بود و شوهرم خیلی بهش اعتماد داشت از اول تا آخر نگاش به من بود نگاهش خیلی اذیتم میکرد.مراسم که تموم شد هر چی ماشینو استارت زدیم روشن نشد و شوهرم گفت آقا رضا اگه زحمتی نیست شما خانومم و شایان(پسرم)رو ببرید خونه تا ماشین درست بشه خیلی دیر میشه.تا میخواستم بگم نه منم همینجا هستم که دیدم رضا ماشینشو روشن کرده و گفت: ستاره خانوم بفرماید...چند دقیقه ای که توو مسیر بودیم یه مرتبه رضا نگه داشت و اومد در عقب و باز کرد و گفت خب حالا...😱❤️‍🔥👇 https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35 ❌شاید برای شمام اتفاق بیوفتد😭💔

تالَحظه‌آخَرِش‌چِشماش‌سَمتِ‌خِیمه‌هابود اِی‌نِگَران‌حُسِین🥀 غُروبِ‌آخَرِت‌‌مظلوم‌من مولانا‌جَانم... وَدِلَم‌خواست‌بیــٰایَـم‌، بِنشیـنَم‌یِہ‌ڪُنج‌اَزحَࢪَم‌ وَبِگویَم‌بـا‌اَشك:برای مَنی که؛ طَعم از دست دادن همه چُیزو چشیدم تو مُوندگار ترینی اربابِ دَلم【💔】 صَلی‌َالله‌عَلیک‌شَب‌های‌جُمعه‌ فَاطمه‌این‌لحَظه‌کَربلاست. جــٰان‌زهـرامارا‌هم‌بِخـَرَ...

نوحه ترکی زیبا فاطمیه🖤

🩸🖤🩸ماه و خون🩸🖤🩸 بوی#خون میومد.⁉️⁉️ نگاه #ترسیده ام رو چرخوندم به دوروبرم. چشمای اونم ترسیده بود. عرق از روی پیشونیش سر خورد اشک های جمع شده توی مردمکای سیاهش دلمو لرزوند. اولین بار بود #اشک اردلانم رو می دیدم. یکم خودم رو کشیدم عقب نفسم بالا نمیومد... #نفسش بالا نمیومد. تو شوک #وحشتناکی دست و پا می زدم. زیر گلوم می سوخت. جای #فشار ناخناش روی قفسه ی سینم درد می کرد. دستای اردلان هم خاکی و‌ هم #خونی بود 😱🖤😱🖤😱🖤😱 https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929 🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍 فکرشم نمیکردم اینکارو باهاش بکنم...

❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 نشسته ام بنویسم گدا نمی خواهی میان خانه ی خود بینوا نمی خواهی نشسته ام بنویسم ڪریم یعنی تو ڪریم زاده ، توحاجت روا نمی خواهی 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•