eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
30.2هزار ویدیو
82 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥حساب روز قیامت!!! 👌حتما ببینید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🕊 باز آیینـہ آب و سینۍ و چاے نـبات باز پنجشنبہ و یاد شٌـھَــدا با صلـوٰات🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ لو كَثُرت أشيائِي الجَميلةَ أنتِ أجمَلها ! حتي اگر قشنگیای زندگیم زیاد بشه بازم تو زیباترینشونی...🍃❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🕊
اشڪالِ ڪارِ ما اینہ ڪھ براۍ همہ وقت مۍذاریم، جز براے خدا! نمازمون رو سریع مۍخونیم و فڪر مےڪنیم زرنگۍ ڪردیم؛ اما یادمون مےره اونۍ ڪھ بہ وقت‌ها برڪت مۍده، فقط خود خداست ..!♥️🌱 🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘داستانی کوتاه☘ 🌸دیدن حوران بهشتی در هنگام مرگ 👈نقل است که سهل بن عبدالله مروزی همه روز به درس عبدالله می آمد . روزی بیرون آمد و گفت : دیگر به درس تو نخواهم آمد که کنیزکان تو بر بام آمدند و مرا به خود خواندند و گفتند : سهل من ، سهل من ! چرا ایشان را ادب نکنی ؟ عبدالله با اصحاب خود گفت : حاضر باشید تا نماز بر سهل بکنید. در حال سهل فوت کرد . بر وی نماز کردند . پس گفتند : یا شیخ ! تو را چون معلوم شد ؟ گفت : آن حوران خلد بودند که او را می خواندند و من هیچ کنیزک ندارم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸عکس نوشته زیبای قرآنی🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌اختصاصی 🎞کلیپی بسیار کمیاب از صحبت های آیت الله بهجت(ره) ☺️جالبه حتما ببینید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈هرکی غصه میخوره، خداش بزرگ نیست! 🎤استادپناهیان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💟امام جواد علیه السلام💟 ✨مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ. کسى که به غیر خدا تکیه کند خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.✨ 📚دررالباهرة ص 39 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. خدا هرگز دیر نمیکند...☘☘☘ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 : 💎 : ✍نفرت و کینه سرتا سر وجودش را فراگرفته بود. با مشت های گره کرده به سوختن قربانی هابیل و سجده ی شکرش خیره شده بود. 🔥اما او تنها شاهد ماجرا نبود. ابلیس در گوشه ای ایستاده بود و به چشمان سرخ قابیل می نگریست. این چشم ها را خوب میشناخت. حال امروز قابیل، حال دیروز او بود. 🔻به کنار قابیل خزید و در گوشش زمزمه کرد: خب؟تکلیف چیست؟! الباقی عمرت را باید همچون سگی باوفا به دنبال برادر کوچکت روانه باشی. البته او برادر مهربانیست. شاید هر شب از محصول زراعت خودت، تکه نانی جلویت بیندازد. چاره چیست. این تقدیر تو و فرزندانت بود که برده و خدمتگزار هابیل و فرزندانش باشید. آه ای پسرک بیچاره! کاش مرده بودی و این روز را نمیدیدی. حقا که این ننگ با خون شسته میشود و بس. بدان پسرجان! در دنیایی که حتی خدا فراموشت کرده، خودت باید فکری به حال خود کنی. ⚔قابیل نعره زد: تو را خواهم کشت.هابیل ایستاد و گفت: تو برادر منی و من تو را نمیکشم. چرا که از خدای خود میترسم.1 ⚡️این آرامش نفرت قابیل را دوچندان کرد. باید هر چه سریع تر کارش را تمام میکرد. اما چگونه؟! ☄ابلیس دست بکار شد. به شکل پرنده ای در آمد و سر پرنده ی دیگر را بین دو سنگ بکوفت و او را کشت. قابیل از او آموخت، سنگی برداشت و با تمام قدرت برسر برادر کوفت.2 🩸اولین خون، اولین قاتل و اولین شهید. 🏴🏳قابیل اولین عضو حزب شیطان است و جهان تا به امروز صحنه ی نبرد هابیلیان و قابیلیان زمان، و این سرآغاز قصه ی ظالم و مظلوم است. قصه ی دو حزب. حزب الله و حزب الشیطان. 📚منابع: 1)مائده، 28 2)راوندی، قصص الانبياء،ج1 ،ص 214 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•