eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
34.4هزار عکس
30.1هزار ویدیو
82 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
17.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا منو خلق کرده واسه چی؟؟ . 🎥استاد پناهیان🎥 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری سوره الحاقه.📖 قطعا حالتون رو عوض میکنه.😱😱 👇👇👇 @Tarkgonahan
💠 پیامبر رحمت صلى الله عليه و آله: 🦋برترينِ مردم، كسى است كه عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش گيرد، و با دل و جانش آن را دوست بدارد، و با اعضا و جوارحش در انجام دادن آن بكوشد، و خود را براى آن فارغ سازد. چنين كسى برايش مهم نيست كه دنيا بر چه پايه اى مى چرخد، بر سختى يا آسانى ✨أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ 📚الكافی جلد2 صفحه83 👇👇👇 @Tarkgonahan
توجه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به زن باحجاب : يكى از علماى بزرگ مشهد مقدس براى آنكه به محضر مبارك امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) شرفياب شود، ختم زيارت عاشورا را درچهل جمعه و هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغازكرد. ايشان گويد: در يكى از آخرين جمعه ها، همان طور كه در مسجد نشسته بودم و مشغول ختم بودم، ناگهان شعاع نور شديدى را مشاهده كردم كه از خانه اى نزديك آن مسجد كه مشغول زيارت عاشورا بودم، مى تابيد. ناخودآگاه از جا برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه اى كوچك و فقيرانه بود، ولى از درون خانه آن نور عجيب مى تابيد. در زدم، وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در يكى از اتاق هاى آن خانه تشريف دارند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفيد روى آن كشيده بودند. وقتى وارد اتاق شدم، درحالى كه اشك مى ريختم، محضر حضرت سلام و عرض ادب كردم. آن بزرگوار پس از جواب سلام، به من فرمودند: «چرا اين گونه به دنبال من مى گردى و اين همه رنج‌ها را متحمل مى شوى؟ » آن گاه به آن جنازه اشاره كردند و فرمودند: «مثل اين باشيد تا من خودم به دنبال شما بيايم. اين بانويى است با عفت و حيا كه در دوره بى حجابى (در زمان كشف حجاب رضاخان پهلوى) هفت سال از خانه بيرون نيامد كه مبادا نامحرم او را ببيند». [۱] ---------- [۱]: ارمغان عفاف، عدنان زعفرانى، ص۴٨، به نقل از: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣٩٨. 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تأثير بى بر و جان : 🦋داستانی آموزنده:🦋 «دكتر حاج حسين توكلى»، از شاگردان «شيخ رجب على خياط» نقل مى كند: در زمان رژيم طاغوت كه بى حجابى خصوصاً در شهر تهران، به صورت علنى همه جا را فرا گرفته بود، روزى از مطب دندان سازى خود حركت كردم تا جايى بروم. سوار يك اتوبوس شدم كه تقريباً خالى بود. حوالى ميدان فردوسى، اتوبوس نگه داشت و جمعيتى از آقايان به همراه يك زن بى حجاب سوار ماشين شدند. ناگهان اتفاق عجيبى افتاد و آن اين بود كه ديدم تمام جمعيتى كه سوار ماشين هستند، حتى راننده، زن هستند و همه يك شكل و يك لباس! حتى كسى كه كنار من نشسته، زن است. از خجالت خودم را جمع كردم و فكر كردم اتوبوس، مخصوص كارمندان زن است و من اشتباهى سوارشدم. كمى جلوتر، اتوبوس نگه داشت و خانمى پياده شد. وقتى آن زن پياده شد، ناگهان همه سرنشينان اتوبوس قيافه مردانه پيدا كردند و به همان شكلى كه اول بودند، تبديل شدند. همان جا تصميم گرفتم نزد شيخ رجب على بروم و اتفاق امروز را برايش تعريف كنم و توضيح بخواهم. وقتى به منزل شيخ رسيدم، قبل از اينكه حرفى بزنم، شيخ فرمود: «ديدى همه مردها زن شده بودند؟! چون مردها به آن زن توجه داشتند، به شكل زن در آمدند». بعد ادامه داد: «وقت مردن هركس به هرچه توجه دارد، همان جلوى چشمش مجسم مى شود. ولى اگر محبت اميرالمؤمنين در قلبش باشد، باعث نجات او مى شود». اين داستان، انسان را به ياد اين سخن گهربار رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى اندازد كه فرمود: «اِنَّ المَرْء مَعَ مَنْ اَحَبَّه» «انسان با كسى كه دوستش دارد، محشور مى شود». 👇👇👇 @Tarkgonahan
. : سوال از خداوند: وقتی آیات ۱۵ و ۱۶ سوره مباركه اعراف نازل شد برای فرشتگان سوالی پیش آمد : آیه ۱۵: شیطان گفت که چون تو مرا گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست که آیین توست گمراه گردانم. آیه۱۶: آنگاه از پیش رو و پشت سر و طرف راست و طرف چپ ایشان در می آیم تا بیشتر آنان شکر نعمت به جای نیاورند. فرشتگان از پروردگار سوال کردند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلط است، پس چگونه انسان نجات می يابد ؟ خداوند در جواب فرشتگان فرمود : راه بالا و پایین باز است : راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است. منبع : بحار الانوار،جلد ۶ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋ادامه ،پایان عمل جراحی.🦋 داخل بخش آقایان یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا می‌کرد، او را می‌شناختم قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت خدایا من را ببر اما او را شفا بده،او زن و بچه دارد، اما من به یک باره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می‌شوم، نیازها و اعمال آنها را می‌بینم .بار دیگر جوان خوش سیما به من گفت: برویم؟؟ از وضعیت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم ،فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده، اما گفتم نه .خیلی زود فهمیدم منظور ایشان مرگ من و انتقال به آن جهان است، مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم بعد گفتم ،من آرزوی شهادت دارم، من سالها به دنبال جهاد و شهادت بوده ام حالا اینجا و با این وضع بروم. اما انگار اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم همان لحظه دو جوان بار دیگر ظاهر شدند، و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بی‌اختیار همراه با آنها حرکت کردم، لحظه‌ای بعد خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم این را هم بگویم که زمان اصلا مانند اینجا نبود، من در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم آن زمان کاملاً متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده، اما احساس خیلی خوبی داشتم که از آن چشم درد شدید راحت شده بودم، پسرعمه و عمویم در کنارم حضور داشتند و شرایط خیلی عالی بود در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو ملک را می دیدم ،چقدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنی بود دوست داشتم همیشه با آنها باشم ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت می‌کردیم کمی جلوتر چیزی را دیدم😳 روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دور دست ها چیزی شبیه سراب دیده می‌شد . اما آنچه می دیدم سراب نبود شعله‌های آتش بود حرارتش را از راه دور حس می کردم به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا یا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود ،نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردند به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد منتظر بودم میخواستم ببینم چه کار دارد این دو جوان که در کنار من بودن هیچ عکس العملی نشان ندادند .حالا من بودم و همان دو جوان که در کنارم قرار داشتند. جوان پشت میز یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد . !! 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد ..._______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 📝 « ناگهانی » 🔻 آیا می شود سفیانی نیاید و ظهور اتفاق بیفتد؟ 👇👇👇 @Tarkgonahan