#شهیدانه
⚫️امام جماعت واحد تعاون لشگر 27 رسول (ص) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی.🥲
🔴روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب.
⚫️ توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد.🥺
🔴 از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»🥺😭
✍راوی:
جواد علی گلی همرزم شهید
🔻فرازی از وصیت نامه شهید:
▪️"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود.😭
▪️من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم.🥺😢
▪️ ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...💔😭
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
<💛🌹>
قول میدهم ای شهید
که مانند تو پای چادرم
تا آخرین قطره خونم
بایستم
#شهیدانه 🕊
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمےشــناسمتاناما
در این قاب تصــویر،
نگاهتـان خیلـے آشناست
اینقدر ڪہ دلتنـگت مےشوم💔
ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم
#شهیدانہ / #شهیدابراهیمهادے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدانه
⚫️امام جماعت واحد تعاون لشگر 27 رسول (ص) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی.🥲
🔴روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب.
⚫️ توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد.🥺
🔴 از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»🥺😭
✍راوی:
جواد علی گلی همرزم شهید
🔻فرازی از وصیت نامه شهید:
▪️"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود.😭
▪️من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم.🥺😢
▪️ ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...💔😭
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدانہ🍃
یه آقایے بود ڪه
توے آخرین مداحیش گفت:
[یعنے قسمت میشه
منم شهید بشم تو سوریه؟]
دقیقا بعد از اون مداحے
رفت سوریه و شهید شد. 🕊
#شهید_حسین_معز_غلامی🥀
#شهیدانه••
ڪاریڪهبرایخداست،گفتنندارد !
داداشابراهیمهادی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدانه
این چیه؟
+عکس دخترمه
_بده ببینمش
+خودم هنوز ندیدمش
_چرا؟
+الان موقع عملیاته...
میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده،باشه بعد.
🌹 شهید مهدی زین الدین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه🥀
دیروز
بر خاک خوابیدند،
تا من و تو راحت بخوابیم
نکند امروز
در خواب بمانیم،
و غرق در بیخبــریها....!
🕊🌷رفاقت با شهدا تا قیامت🌷🕊
#دوست_شهیدم
#شهید_محسن_غلامی ❤️
#ماملت_شهادتیم♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدانہ🍃♥️
●••شهید ابراهیم همت••●
هر وقت مے خواست برا؎↯
بچهها یادگارے بنویسه مینوشت:⇩🌴
"من کان لله،کان الله له"⇨⇨🌻
⇦هرکے با خدا باشہ خدا با اوست..✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بزرگۍمیگفٺ↓
تڪیهڪنبهشہـداء'
شہـداتڪیهشانخداسټ؛
اصلاڪنارگـݪبشینےبوۍگلمیگیرے'
پسگݪستانڪنزندگیټ رابایادشہـدآ
#شهیدانه🌷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدانه
دوست داشت سوریه برود
ولی پدرش اجازه نداد
همه کارهایش را کرده بود
و عجیب دوست داشت برود که نشد..
و قسمتش این بود در تهران به شهادت برسد..
✍🏻به روایت مادر
#شهید_محمدمهدیرضوان♥️🕊
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹رگهایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت: بیارش داخل اتاق عمل...
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابجا کنم، مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت: من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری؛ما برای این چادر داریم می رویم، چادرم در مشتش بود که شهید شد.
#شهیدانه ❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•