🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷 @taShadat 🌷
♦️رهبرانقلاب: هرجامعه زنده ای نیاز به تحول دارد
🔹ما در مواردی تحول نداشتیم و حتی در برخی موارد عقب گرد داشتیم که این چیز بسیار نا پسند و برخلاف رویه انقلاب است
🔹در زمینه اقتصاد، تحول این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد را از نفت قطع کرد
🔹در زمینه بودجه بندی، تحول این است که بودجه طوری بسته شود که به معنی واقعی کلمه ناظر به عملکرد باشد
🔹در مسائل آموزش این است که آموزشهای دانشگاهی، دبیرستانی و دبستانی را عمقی قرار بدهیم و صرفا حفظی نباشد
🔹در زمینه مسائل اجتماعی، حل قطعی مشکل اعتیاد و مسائل خانواده مهم است و تحول باید در این زمینه ها انجام داد
🔹یکی از زمینههای تحول، نترسیدن است. از مخالفت ها نباید ترسید
🔹اگر حرکت مهم و محاسبه شده ای انجام شود، از کسی حتی دشمن خارجی نباید ترسید. دشمن خارجی به دنبال ضربه زدن در زمینه نرم افزاری و سخت افزایش است
آنچه که امروز در آمریکا مشاهده می شود، بروز یک واقعیتهایی است که قبلا پنهان میشد
🔹این که یک پلیس با خونسردی تمام یک سیاه پوست را خفه کند، چیزی نیست که جدیدا به وجود آمده باشد. این طبیعت آمریکاییها است که امروز خودشان را نشان می دهد
🔹این شعارهایی که امروز در آمریکا داده می شود، حرف دل مردم آمریکا است
🔹آمریکایی ها به لطف الهی رسوا شدند
🔹ضعف مدیریت آمریکایی ها در موضوع کرونا باعث شده تلفات در آن کشور بیشتر از سایر کشورها باشد
🔹آمریکایی ها در برخورد با مردم زبانشان دراز است
🔹کسانی که از آمریکا دفاع می کنند، حتی ایرانیانی که از آمریکا دفاع میکنند، امروز از خجالت نمیتوانند سرشان را بالا
🌷 @tashadat 🌷
🌹شهید مدافع حرم محمد مهدی خراسانی
دو هفته قبل از اعزامش همراه خانواده با شهيد سيدعلياصغر شنايي به مشهد مقدس رفتيم.🕌 سفر بسيار خوب و به ياد ماندني بود. در بازگشت از مشهد، آنها با هم شوخي ميكردند و ميگفتند: «اگر ما رفتيم و برنگشتيم ما را فراموش نكنيد، شما همسران شهيد ميشويد و آن وقت با شما مصاحبه ميكنند. از حالا به فكر آن روز باشيد و خود را آماده كنيد كه در جواب چه بگوييد📃» ولي ما اين حرف را به شوخي ميگرفتيم. كلاً در طول راه از شهادت حرف ميزدند. آنها كه ميدانستند ميخواهند شهيد شوند، به نظرم داشتند ما را آماده ميكردند...✔️
شب آخر نشست کنارم، گفت: طاهره جان یک سوال ازت دارم، از من راضی هستی؟. گفتم: چرا نباشم تو اینقدر خوبی که خوبی هایت را نمی توانم بیان کنم.☺️ گفت : منو ببخش نتوانستم همیشه کنارت باشم. وقتایی که نبودم توی شهر غریب در خانه تنها بودی، نتوانستم آن زندگی که دوست داری را برایت فراهم کنم😔؛ دستهایش را گرفتم و گفتم این چه حرفی است که می زنی؛ من همیشه عاشقت بودم. وجودت مایه آرامش، آرامشی که کنار تو دارم با دنیا عوض نمی کنم☝️. گفتم: تو چی از من راضی هستی. گفت : من راضیِ راضی ام خدا هم از تو راضی باشه ❤️
فردا صبح تلفنش به صدا در آمد. شهید شنائی بود که گفت ساعت یازده آماده باش تا برویم . موقع خداحافظی شد؛ محمد و امید در پذیرایی ایستاده بودن و ساکت انگار آنها هم متوجه شده بودند این آخرین دیدار با پدر است.💔 مهدی بغلشان کرد و محکم بوسید و پرسید: چی میخواهید برایتان بگیریم؟ پسر بزرگم که ساکت بود. پسرکوچکم داد زد با زبان شیرین کودکی اش، بابایی بستنی 5 تا 10 تا😋، باباش بوسه ای محکم زد به صورتش گفتم چشم می خرم. و رفت و دل من را هم همراه خودش تا آن طرف مرزها برد...
از سوریه یک شب در میان صحبت می کردیم تا اینکه شب آخر من منزل برادرش مهمان بودیم، زنگ زد با همه احوالپرسی کرد. آخرین نفر گوشی به من رسید. دوست داشتم فقط زار زار گریه کنم😭. گفتم: کی میای گفت : با خداست، صداش خسته بود، مثل قبل که زنگ می زد نبود، الان که فکر می کنم می بینیم انگار یک چیزی می خواست بگوید، بی قراری من اجازه بهش نداد حرف دلشو بزنه😞. گفت خط ها خرابه معلوم نیست بتونم زنگ بزنم اگه چند روز تماس نگرفتم نگران نباش مواظب خودتون باشید خداحافظ. برای آخرین بار صدایش را شنیدم و هنوز که هنوز است صدایش در گوشهایم زمزمه می شود😔. در نهایت مهدی۱۴ خردادماه ۹۲ در شهر حلب سوریه بر اثر تله انفجاری به شهادت رسید🕊
شادی روح مطهرشون صلوات🌹
🌷 @taShadat 🌷
مداحی آنلاین - به نام نامی عاشقان بریده سر - رسولی.mp3
4.03M
•○🎵💔○•
•<😔بھ نام نامےعاشقاݧ بریده سر
بھ پیش تیغتاݧ میشود سینھ ام سپر😢>•
#حاجمهدیرسولی
#رحلتامامخمینی(ره)
🌸🥀📿✨
🌷 @taShadat 🌷
#رهبرمعظمانقلاب:
•●|امامخمینے(ره) بھ اسلام عزت بخشید
وپرچم قـرآݧ را بھ اهتزاز درآورد.💕|●•
🌸🥀📿✨
🌷 @taShadat 🌷
آقا قبول ما دختریم ....😍☺️
آقا قبول شهید نمی شویم ....😔💔
آقا قبول نمی گذارند تفنگ دستمان بگیریم و برویم مدافع حرم حضرت عشق (س) شویم .....😭💔
آقا قبول راه شهادت برایمان بسته شده....😭💔
قبول ......💔
°•°•همه را در اوج ناامیدی قبول کردیم .....🤐💔
آری اشک میریزیم چون نمی توانیم ابراهیم باشیم نمی توانیم محمد هادی باشیم نمی توانیم محسن باشیم،نمی توانیم علی باشیم ....😔💔
آری نمی توانیم .... هرکاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی را ندارید ....😒😩
•°•°هروقت خواستیم تنها برویم گفتند دختر نباید تنها جایی بره ...☹️😒
هروقت خواستیم خلوت کنیم نگذاشتند...😑😓
پس چگونه شبیه ابراهیم هادی و هادی ذوالفقاری و محسن حججی و علی خلیلی شویم ؟
•°•°بنشینیم و فقط درس بخوانیم و آرزوی شهادت کنیم ؟
نمی شود به والله نمی شود .....😫😭
شهدا بیابید بگویید این دختران دلسوخته چه کنند ؟🙏😭💔
چه کنند در این آشفته بازار فساد و بی حجابی و تنهایی مهدی فاطمه ؟🖤💔
°•°•جوابم را شهدا دادند....☺️❣
از شهدا به دختران محجبه ایران
•°•°قبول
هرکاری خواستید بکنید به یاد مهدی فاطمه باشید آن وقت خود به خود عزیز دل مهدی فاطمه می شوید آن وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی گناه را می دهد نخواهید داشت ...🙃✨
آن وقت است که وقت شهادت است ...🙂💚
آن وقت می فهمید که راه شهادت برای هیچ کس بسته نیست ...🙃😍
آن وقت مسیر شهادت برایتان باز میشود حتی اگر دختر باشید ...👌😁.
فقط اخلاص و نگاه مهدی فاطمه را درنظر بگیرید ....👌😔
در نبود ما پشت حضرت مهدی (عج) را خالی نکنید ....😔💔
یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید 😔😭
•°•°آری دختران نگویید شهید نمی شویم میشود ... میشود ....
هنوز هم میشود ....😭❤️🙃
🌷 @taShadat 🌷
🍃در فرازی از وصیت نامه فرمانده شهید حشد الشعبی، «احمد العبیدی» آمده است:
«وضعیت ما اصلاح نمیشود مگر زمانی که نیتمان را برای خدا خالص کنیم و یکدیگر را پنهان و آشکار دوست داشته باشیم🌹. برادرانم؛ شما را به اسلام وصیت میکنم، مبادا با سخنان و اعمالتان به پیکره و آوازه اسلام صدمه بزنید...»
🌷 @taShadat 🌷
#کمبودوقت...
در بعضی عملیات ها به دلیل کمبود وقت،یک نفر به حالت دراز کش روی سیم های خاردارقرار می گرفت تا سایر رزمنده ها از روی جسم او بگذرند. گردان تا بخواهد ازروی او رد شود، فرد بر اثر جراحات فراوان شهید می شد ...😔😭
┄═•❁๐๑๑🏴๑๑๐❁•═┄
#شهداشرمندهایم...😔
🌸🥀📿✨
🌷 @taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #براساس_داستان_واقعی #رمان_نسل_سوخته ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_صد 🔹 لیست حسابی جا خوردم ... به زحمت
﷽
#براساس_داستان_واقعی
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_صدو_یکم
🔹 به جز ما، دو نفر
هر چی التماس کردم فایده نداشت ... و رسما تمام کارهای فرهنگی ـ تربیتی مدرسه ... از برنامه ریزی تا اجرا و ... به ما محول شد ... و مسئولیتش با من بود ... اسمش این بود که تو فقط ایده بده ... اما حقیقتش، جملات آخر آقای مدیر بود...
ـ ببین مهران ... تو بین بچه ها نفوذ داری ... قبولت دارن ... بچه ها رو بکش جلو ... لازم نیست تو کاری انجام بدی ... ایده بده و مدیریت شون کن بیان وسط گود ... از برنامه ریزی و اجرای مراسم های ساده ... تا مسابقات فرهنگی و ...
نمی دونستم بخندم یا گریه کنم ...
ـ آقا در جریان هستید ما امسال ... امتحان نهایی داریم؟ ... این کارها وظیفه مسئول پرورشی مدرسه است ... کار فرهنگی برای من افتخاریه ... اما انصافا انجام این کارها ... برنامه ریزی و راه انداختن بچه ها و ... مدیریت شون و ... خیلی وقت گیره ...
ـ نگران نباش ... تو یه جا وایسی بچه ها خودشون میان دورت جمع میشن ...
دست از پا درازتر اومدم بیرون ... هر کاری کردم زیر بار نرم، فایده نداشت ... تنها چیزی که از دوش من برداشته شده بود... نوشتن گزارش جلسات شورا بود ... که اونم کلا وظیفه رئیس شورا نبود ... اون روزها هزاران فکر با خودمی می کردم ... جز اینکه اون اتفاق، شروع یک طوفان بود ... طوفانی که هرگز از ورود بهش پشیمان نشدم ...
اولین مناسبت بعد از شروع کار شورا ... بعد از یه برنامه ریزی اساسی ... با کمک بچه ها، توی سالن سن درست زدیم و...
همه چیز عالی و طبق برنامه پیش رفت ... علی الخصوص سخنران ... که توی یکی از نشست ها باهاشون آشنا شده بودم ... و افتخار دادن و سخنران اون برنامه شدن ... جذبه کلامش برای بچه ها بالا بود و همه محو شده بودن ...
برنامه که تموم شد ... اولین ساعت، درسی شیمی بود ... معلم خوش خنده ... زیرک ... و سختگیر ... که اون روز با چهره گرفته و بداخلاق وارد کلاس شد ... چند لحظه پای تخته ایستاد و بهم زل زد ...
ـ راسته که سخنران به دعوت تو حاضر شده بود بیاد؟ ... این آقا راحت هر دعوتی رو قبول نمی کنه ...
یهو بهروز از ته کلاس صداش رو بلند ...
ـ آقا شما روحانی ها رو هم می شناسید؟ ... ما فکر می کردیم فقط با سواحل هاوایی حال می کنید ...
و همه کلاس زدن زیر خنده ... همه می خندیدن ... به جز ما دو نفر ... من و دبیر شیمی .
نویسنده: #شهید سید طاها ایمانی📝..
🌷 @taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #براساس_داستان_واقعی #رمان_نسل_سوخته ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_صدو_یکم 🔹 به جز ما، دو نفر هر چی الت
﷽
#براساس_داستان_واقعی
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_صدو_دو
🔹 سواحل هاوایی
صدای سائیده شدن دندان هاش رو بهم می شنیدم ... رفت پای تخته ...
ـ امروز اول درس میدم ... آخر کلاس تمرین ها رو حل می کنیم ...
و شروع کرد به درس دادن ... تا آخر کلاس، اخم هاش توی هم بود ... نه تنها اون جلسه ... تا چند جلسه بعد، جز درس دادن و حل تمرین کار دیگه ای نمی کرد ...
جزء بهترین دبیرهای استان بود ... و اسم و رسمی داشت... اما به شدت ضد نظام ... و آخر بیشتر سخنرانی هاش ...
- آخ که یه روزی برسه سواحل شمال بشه هاوایی ... جانم که چی میشه ... میشه عشق و حال ... چیه الان آخه؟... دریا هم بخوای بری باید سرت رو بیاری پایین ... حاج خانم یا الله ... خوب فاطی کاماندو مگه مجبوری بیای حال ما رو هم ضد حال کنی؟ ...
ـ دلم می خواد اون روزی رو ببینم که همه این روحانی ها رو دسته جمعی بریزیم تو آتیش ...
توی هر جلسه ... محال بود 20 دقیقه در مورد مسائل مختلف حرف نزنه ... از سیاسی و اجتماعی گرفته تا ...
در هر چیزی صاحب نظر بود ... یک ریز هم بچه ها رو می خندوند ... و بین اون خنده ها، حرف هاش رو می زد ... گاهی حرف هاش به حدی احمقانه بود که فقط بچه های الکی خوش کلاس ... خنده شون می گرفت ...
اما کم کم داشت همه رو با خودش همراه می کرد ... به مرور، لا به لای حرف هاش ... دست به تحریف دین هم می زد ... و چنان ظریف ... در مورد مفاسد اخلاقی و ... حرف می زد که هم قبحش رو بین بچه ها می ریخت ... هم فکر و تمایل به انجامش در بچه ها شکل می گرفت ... و استاد بردگی فکری بود ...
- ایرانی جماعت هزار سال هم بدوه ... بازم ایرانیه ... اوج هنر فکریش این میشه که به پاپ کورن بگه چس فیل ... آخرش هم جاش همون ته فیله است ...
خون خونم رو می خورد اما هیچ راهکاری برای مقابله باهاش به ذهنم نمی رسید ... قدرت کلامش از من بیشتر بود ... دبیر بود و کلاس توی دستش ... و کاملا حرفه ای عمل می کرد ... در حالی که من یه نوجوان که فقط چند ماه از ورودم به 18 سالگی می گذشت ... حتی بچه هایی که دفعات اول مقابلش می ایستادند ... عقب نشینی کرده بودن ... گاهی توی خنده ها باهاش همراه می شدن ...
هر راهی که به ذهنم می رسید ... محکوم به شکست بود... تا اون روز خاص رسید ...
نویسنده: #شهید سید طاها ایمانی📝
🌷 @taShadat 🌷
شهید «مرتضی مسیب زاده» چند نوبت به عنوان مدافع حرم و مستشار نظامی در سوریه مامور بود و حدود دو سال در این کشور حضور داشت.☝️ او یک افسر ارشد متخصص و منحصر به فرد در زمینه خود در سطح کشور بود، یک افسر نظامی به تمام معنا بود که خود را فدای مام میهن کرد.✌️ زمانی که در داخل کشور بود نیز به عنوان یک معلم و تحلیل گر امور سیاسی و سخنران حلقه های سیاسی در پایگاه های بسیج حضور داشت🌹
حاج مرتضی بسیار انسان انعطاف پذیر و اهل گذشتی بود وتنها چیزی که برنمی تافت همین مخالف نظام و بی توجهی به مسایل دینی و انقلابی بود وبدون ملاحظه و بدون غل و غش تذکر می داد. معاشرت و رابطه اش را بر همین اساس تنظیم می کرد.✅
رو دروایسی نداشت نسبت به کسی که به مسایل دینی کم توجه بود و بی توجه بود👌
در بحثها خیلی آرام بود گاهی عصبانی می شد چون حاج مرتضی آدم دینداری بود و در عصبانیتهاش خیلی مراقب صحبت هایش بود. عصبانیتش به این شکل بود که با نگاهش مشخص می شد عصبانی شده است و گاهی هم تذکر لسانی می داد.💔
شهید مدافع حرم مرتضی مسیب زاده🌹
#سالروز_شهادت 🕊
🌷 @taShadat 🌷
چه خوش گفت پیرِ جماران:
🔰انسان تا خودش را نسازد
#نمیتواند دیگران را بسازد☝️
#رحلت_امام_خمینی(ره) تسلیت باد🏴
🌷 @taShadat 🌷
دلمهواے ..
#شلمچہ کردہ
سرزمین #عشق
سنگرهاےنــ✨ـور
لالہهاے🥀خونین
خاک #مقدسجبهه
ڪه..↓
بوے #بهشت میدهد😌
دلم قدم گذاشتن👣
به #آسمان را میخواهد،
اما!
من، #جاماندهام😔😔
🌹🍃🌹🍃
@taShadat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
همیشه آیهي ، «وَ جَعَلْنا...» را زمزمه می کرد
گفتم :
آقا ابراهیم ! این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه ، اینجا که دشمن نیسٺ !
نگاه معنا دارےکرد و گفٺ :
دشمنےبزرگتراز شیطان هم وجود داره
🌷شهید ابراهیم هادی 🌷
📕دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله‼
❣در تفحص شهدا،
دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍
❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛
شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴
یکشنبه : خنده بلند در جمع 😆
دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔
📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
⁉ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
⁉ما چی⁉
❓کجای کاریم
حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼
1⃣غيبت…
تو روشم ميگم🗣
2⃣تهمت…
همه ميگن🔕
3⃣دروغ…
مصلحتي📛
4⃣رشوه...
شيريني🍭
5⃣ماهواره...
شبکه هاي علمي📡
6⃣مال حرام ...
پيش سه هزار ميليارد هیچه💵
7⃣ربا...💸
همه ميخورن ديگه🚫
8⃣نگاه به نامحرم...🙈
يه نظر حلاله👀
9⃣موسيقي حرام...🎼
ارامش بخش🔇
🔟مجلس حرام...
يه شب که هزار شب نميشه❌
1⃣1⃣بخل...
اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰
🌷شهدا شرمنده ایم که بجای باتقوا بودن فقط شرمنده ایم ...
🕊 🕊
@ tashadat
🚨 سردار سلیمانی: شکر میکنیم خداوند سبحان را که ما را بهرهمند کرد از دو رهبری از سلالهی پیامبر عظیمالشأن اسلام، امام دیروز جامعهی ما پایهگذار و بنیانگذار همهی خوبیها امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه و امام امروز جامعهی ما حضرت آیت اللّه العظمی امام خامنهای.
🌷 @taShadat 🌷
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🌷 @taShadat 🌷