فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گونه باشید تا خود به سراغ شما بیایم...
یاصاحب الزمان ادرکنی 🤲
#پیشنهاد_دانلود
•♡ټاشَہـادَټ♡•
مداحی شهید سیاهکالی.mp3
8.78M
•♥️•
💔مداحی #شهید؛
حمید سیاهکالی مرادی😔
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷قرار عاشقی🌷
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند....
☁️ باز هم ساعت 🕖به وقت قرار تپش قلبهاست ❤️ ...برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان 🌷 خلق کردند...
امروز میزبان یکی از پرستوهای سبکبال این مرزو بوم هستیم....
#شهید_سیدمنوچهر_مدق
1⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شهید سید منوچهر مدق🥀
که در سال ۱۳۳۵ متولد شده بود
با اوج گیری انقلاب، به صف مبارزان پیوست و با آغاز جنگ به سپاه پاسداران وارد
و به جبهه اعزام شد.
در اواسط جنگ مجروح شد
و سال های متمادی از جراحت رنج می برد
تا این که در آذر ماه ۱۳۷۹به شهادت🥀 رسید
شهید والامقام🥀 از زبان همسرش معرفی می شود.
2⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
همسر جانباز شهید «سید منوچهر مدق»🥀 از عاشقانههای زندگی با همسرش در پشت خط مقدم گفت. جلوی خط، جایی بود که همسرش، با خدا جان بازی کرده و حال که به پشت خط رسیده بود، نایی برای زندگی و حتی ده دقیقه خواب راحت نداشت.
3⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شهيد مدق🥀 عاشق آسمان بود و بيشتر وقت ها نمازش را در پشت بام خانه مي خواند. هميشه مي گفت: "آنقدر عاشق پروردگار هستم كه نمي خواهم به اين راحتي شهيد شوم" 🥀فرشته ملكي متولد سوم فروردين ماه سال 1342 در تهران است. او در جريان مبارازت انقلابي سال 57 با شهيد مدق 🥀آشنا شد و يك سال بعد به عقد ازدواج او درآمد.ثمره اين زندگي مشترك خاطره انگيز و عاشقانه دو فرزند به نامهاي "علي" و "هدي" ست.
خسته بود، اما نه از دردهای خود، بلکه از کسانی که فراموش کرده بودند، جانباز چه کسی بوده و برای چه آرمانهایی جنگیده است.😔🥀
4⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شاید دل او 🥀گرفته بود از اینکه هیچ کس دیگر یادش نمیآید که روز جانباز درب خانه او را بزند.
هیچکس یادش نمیآید که این آدمها که بودند و چه کار کردهاند. منوچهر 🥀گفت: «من خستهام، من یک شهادت🥀 راحت نمیخواستم که یک تیر به من بخورد و شهید🥀 شوم، من آنقدر عاشق خدا بودم که میخواهم بروم و تا دم شهادت🥀 درد بکشم و بگویم خدا آنقدر دوستت دارم که میخواهم به عشق تو دوباره برگردم و این دردها را بکشم.»
5⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
نفسهای همسرم 🥀دم_بازدم نبود، دم_خون بود
نفسهای ما به شکل دم و بازدم است ولی نفسهای روزهای آخر منوچهر🥀 دم_خون بود. وقتی دستانم را زیر دهانش میبردم که این خونها روی لباسش نریزد، دستانم میلرزید و میدیدم که دیگر دستانم طاقت ندارد که زیر دهان منوچهر 🥀گرفته شود. وقتی داخل بیمارستان دکتر به من گفت که: «اینها خون نیست و تکه تکه ریههایش کنده و خارج میشود» من از منوچهر خیلی خجالت کشیدم و دیدم چه التماسی به خدا میکردم که منوچهر🥀 بیشتر بماند و منوچهر🥀 صدایش در نمیآمد.خجالت کشیدم چون هیچ وقت نمیخواستم جلوی منوچهر🥀 گریه کنم، اما اشک از چشمانم سرازیر شد.
6⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
رسم دل کندن بلد نبودم
ولی آن روز در بیمارستان منوچهر🥀 به من گفت:«من خستهام و دل بکن.» من رسم دل کندن بلد نبودم، من فقط بلد بودم دل ببندم. دائم دستانم بالا میرفت و میافتاد. یک دفعه منوچهر🥀 گفت: «تو را جان عزیز زهرا 🥀دل بکن.» من چه کسی باشم که اسم حضرت زهرا(س) 🥀بیاید و من نخواهم گوش دهم؟
گفتم: خدایا آنچه که راحتی و آرامش است برای منوچهر🥀 روزی قرار بده و میدانم که قسمتش در این دنیا نمیشود. بعد گفتم: «به یک شرط دل میکنم، منوچهر اگر یک دعا برای دنیایت بخواهی بکنی چی هست؟» گفت: «من هیچ دعایی برای دنیای خودم ندارم.» گفتم: «یک دعا» گفت:«کاش میتوانستم ده دقیقه راحت بخوابم.» نشد.
گفتم:«خدایا پس آنچه که راحتی او است، روزیاش قرار ده.»
7⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
به عشق دیدار با خدا غسل شهادت🥀 کرد
بعد به من گفت: «میشود فرشته جان من غسل شهادت 🥀کنم؟» گفتم:«منوچهر🥀 داخل بیمارستان؟ بعد همه میگویند این بچه حزباللهیها همه کارهایشان عجیب و غریب است حالا با این همه وسیلهای که به تو وصل است؟» گفت: «نه نمیخواهم یک لیوان آب بده» و من خوشحال بودم از این که منوچهر 🥀میخواهد آب بخورد. لب تخت نشست و گفت:«خدایا به عشق تو در این مسیر قدم برداشتم، به عشق تو برای دفاع از مردمم رفتم، به عشق تو زندگی کردم، به عشق تو تمام این دردها را کشیدم، به عشق تو یک آخ را حرام نکردم و به عشق تو و دیدار تو غسل شهادت🥀 میکنم» و آب را روی سرش ریخت.
8⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
با ذکر یا حسین 🥀در بغل من و پسرم شهید🥀 شد
من نمیدانستم که آنقدر آب میتواند آدم را خیس کند ولی آن لحظه فقط داشتم او را خشک میکردم، چون داشت از پاهایش آب میریخت. مدتها بود که منوچهر🥀 به خاطر ترکشهای زیادی که در سینهاش بود، نمیتوانست سینه بزند، اما آن لحظه شروع کرد «یا حسین(ع)»🥀 گفتن و سینه میزد، به قدری که خون روی تختش ریخت که گفتند که ملحفههای آن را عوض کنیم. من و علی پسرم، بغلش کردیم و منوچهر🥀 داشت یا حسین 🥀میگفت و از دهانش خون میآمد و با دستش خون را پاک میکرد. لحظه آخر یک یا حسین🥀 گفت و دست من را فشار داد، من صورتش را نگاه کردم، یک لبخند زد و در بغل من و علی شهید 🥀شد.
9⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
بخشی از وصیت نامه ی شهيد منوچهر مدق🥀
سفارش حضرت امام (ره) را فراموش نکنيد که فرمودند: «نگذاريد پيشکسوتان جهاد و شهادت🥀 در پيچ و خم زندگي مادي به فراموشي سپرده شوند».
از خانواده ی شهدا🥀، جانبازان ديدن کنيد، نگذاريد گرد فراموشي بر چهره ی آن ها بنشيند. از ريا دوري کنيد و از ته قلب و با عشق کار کنيد.
دوست دارم همکارانم هميشه حاضر به جانفشاني عاشقانه در راه انقلاب و از رهبري باشند.
🔟
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀
و علی الخصوص شهید سرفراز
#شهید_سیدمنوچهر_مدق
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
•♡ټاشَہـادَټ♡•
•♥️•
◽️ #شهید محمودرضا بیضایی :
قدرش رو نمیدونیم.
تو کشور های عراق و سوریه
بدون وضو به تصویر آقا دست نمیزنن!!
#امام_خامنه_ای 💫❤️
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🍃🌸 #فضایل_نماز_شب 🌸🍃
عیسی علیه السلام فرمود : خداوند شب را برای سه خصلت آفرید. پس برای هر کس شب و روز بگذرد و او در این صفات نباشد، روز قیامت اورا محاکمه نماید.
1⃣ـ شب را آفرید تا آرام گیرد رگها (و بدن) تو که روز آنهارا خسته کرده ای
2⃣ـ و از خدا طلب مغفرت نمایی برگناهت، سپس دیگر به آن برنگردی
3⃣ـ در شب قیام کنی مانند قیام شکیبایان.
الدرالمنثور/ج5/ص356"
💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
•♡ټاشَہـادَټ♡•
•♥️•
بسـم اللہ الرحمـن الرحیـم
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۲ فروردین ۱۴۰۰
میلادی: Thursday - 01 April 2021
قمری: الخميس، 18 شعبان 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان، 326ه-ق
📆 روزشمار:
▪️13 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️22 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️27 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️30 روز تا اولین شب قدر
▪️31 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
•♡ټاشَہـادَټ♡•