#حدیث
امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام):
💠 أنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ و أهلِكَ و خاصَّتِكَ و مَن لكَ فيهِ هَوىً، و اعدِلْ فى العَدُوِّ و الصَّديقِ
❇️ دادِ مردم را از خودت و خانوادهات و نزديكانت و كسانى كه به آنها گرايش و علاقه دارى، بستان و با دوست و دشمن به عدالت رفتار كن.
📚 غررالحكم حدیث ۲۴۰۳
•♡ټاشَہـادَټ♡•
❣#سلام_امام_زمانم ❣
#آقاجانم💕
بودنت برای اهل زمین، امان است.
مثل ستاره برای آسمان!
اما باور کن این فراق ویرانمان کرده؛
وقتی دیر میکنی دلم برایت تنگ میشود
دارم به آن روزی فکر می کنم
که می آیی
و من برای بیشتر دیدنت کمتر پلک میزنم
#العجلالعجلیامولاییاصاحب الزمان
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷فعاݪیٺامرۅزڪاناݪمٺبرڪبہݩام
شہیدراہاسݪام🌷
💚شهید علیرضا رحمانی💚
نام: علیرضا
نام خانوادگی: رحمانی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۶
محل ولادت: تهران
سن: ۲۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۰
شهادت: شلمچه
مزار: امام زاده علی اکبر چیذر
•♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانک | امیر کبیر کیست؟
🔺 امیرکبیر یک چهره ماندگار در تاریخ ماست...
🔻 به مناسبت شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر
#امیرکبیر
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷🌷🍃🌷🌷
هر طرف که می نگری شهیدی را می بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می کنی؟
سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می کنی که در وجودت چیزی در هم می ریزد!
شهدا توانستند، آمده ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده!
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🌷🌷
تاریخ تولد : 1355/01/25
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : 1394/08/15
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند
محل مزار شهید : کرج – قطعه شهدای امامزاده محمد (ع)
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🌷🌷
حجت الاسلام علی تمام زاده سال 1355 به دنیا آمد.
درس حوزه را از 18 سالگی به بعد و پس از گرفتن دیپلم شروع کرد اول به حوزه ایروانی واقع در چهارراه مولوی رفت و بعد هم وارد حوزه علمیه ی کرج شد.
در همین راستا به انجام کارهای فرهنگی نیز مشغول شد و دست به قلم بود.
این اواخر نیز پیرو مسئله سوریه راجع به شهدای فاطمیون و شهدای افغانستانی تا جایی که می توانست کار کرد.
🌷@tashadat🌷
🌷🌷🍃🌷🌷
در همین مدت توانست دو سه نشریه را به چاپ برساند.
اولین نشریه ویژه شهادت ابوحامد بود که منتشر شد.
وی همراه تیپ فاطمیون سه بار به سوریه اعزام شد و هر بار چهل روز آنجا بودند که در تار یخ هجدهم آبان ماه سال 1394 در سن 39 سالگی در سوریه بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسید و در گلزار شهدای امام زاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
از او دو فرزند به یادگار ماند.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🌷🌷
با نام و یاد خداوند مهربان و با درورد به ارواح طیبه شهدای جهان اسلام و با سلام و دعای خیر به پیشگاه آقا صاحب الزمان(عج) و آرزوی سر سلامتی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای(دام عزه) شب عملیات است و رزمندگلن با تجهیزات عازم خط نبرد حق علیه باطل هستند.
این عملیات از آنجا اهمیت فراوان نسبت به دیگر عملیات ها دارد که برای دفاع از شیعیان مظلوم شهرهای سوریه تدارک دیده شده است، مردم مظلومی که ماه ها در محاصره هستند و تنها از طریق هلیکوپتر آذوقه دریافت می کنند......
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🌷🌷
دعا کنید شهید "باشیم" نه اینکه فقط شهید" بشویم"! اصلا تا شهید نباشیم، شهید نمیشویم...
تا حالا فکر کردهاید پشت بعضی دعاهای شهادت، یک جور فرار از کار و تکلیف است. سریع شهید شویم تا راحت شویم!
اما دعا کنید قبل از اینکه شهید بشویم، یک عمر شهید باشیم، مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او میگوید تو خودت شهید زندهای برای ما...
مثلا هشتاد سال شهید باشیم. شهید که "باشیم" خودش مقدمه میشود تا شهید هم "بشویم"،
"ان شاءالله"...
التماس دعای شهادت
یاحق✋✋
🌷@tashadat 🌷
بعضیموبایـ📱ـلبہدستھا،
ازهمہیجھانآگاهند
ولےازخودشانبےخبر :)!
#بدون_تعارف 🚫
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #سی مصطفی را میدیدم که با دستی پر از خون سینه اش را گرفته
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #سی_ویک
_با این جنازهای که رو دستمون. مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم!
دیگر از چهرهاش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش #میترسیدم..
که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه میچکید.
در این ماشین هنوز عطر مردی میآمد
که #بیدریغ به ما محبت کرد..
و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون میبارید.
در این #کشورغریب تنها سعد🔥 آشنایم بود و او هم دیگر قاتل جانم شده بود که دلم میخواست همینجا بمیرم.
پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و #نمیدانستم مرا به کجا میکشد..
که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید
_پیاده شو!
از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازه ای روی صندلی مانده..
که نگاهش را پرده ای از اشک گرفت و بی هیچ حرفی پیاده شد.
در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لبهایم از ترس میلرزید.. و گریه نفسم را برده بود که #دل_سنگش برایم سوخت...
موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده..
و صورتم همه از درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد..
و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید
_اگه میدونستم اینجوری میشه،هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!
سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت
_داریم نزدیک دمشق میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه.
دستم را گرفت تا...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#تلنگرانه🍃
اینکہدسترویدستبزآریمو
فقطبگیمآقابیآ
توروبهجآنمآدرتبیآ
یآروضهحضرتزهرآبخونیم و
فقطگریهکنیموشعآربدیم
کآرسآزنیست
نه
بآیدمردعملبآشیم!
.
همشونبهجآیخودخوبن
ولیبآیدکمرهمتببندیم
کآهندهگنآهآمونبآشیم
#اندکی_تفکر🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرروزمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
ـاِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
شـــبتـــۅݩشـــہـــدایــــے🌷😇
الــتــمــاس دعـــاۍ فـــرج🤲🏻
یـــاعـــݪــی مـــدد✋🏻