داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت:
بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ...
کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه فرماندهی لشکرِ ...
#شهید #ابراهیم_همت
#اخلاص
#آسمانے
@taShadat
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت:
بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ...
کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه فرماندهی لشکرِ ...
#شهید #ابراهیم_همت
#اخلاص
#آسمانے
@taShadat
#لحظه_عروج✨
حدود ساعت 21:15 دقیقه بود که
سخنرانی حاج آقا انجوی، تمام شد
و مجلس برای مداحی آماده شد.
خیلی ها این نوا را از یاد نبرده اند:
🌷به مشبک ضریحت،
دلم گره خورده….
به خدا قسم
این گدا رو ولش کنی مرده…
بی تو ای صاحب زمان….
بیقرارم هر زمان….
از غم هجر تو من دل خسته ام….
همچو مرغی بال و پر بشکسته ام….
کی شود آیی🌷
اینجا بود که صدای انفجار،
مجلس را به هم ریخت…
نجمه بعد انفجار
در حالی که دیگر رمقی نداشت، به زمین افتاد.
صبح آن روز حوالی ساعت 8
نجمه #آسمانی شد🦋
7⃣
@tashadat