eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
#حتما_بخوانید👇👇 🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود. 🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... #من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍 #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم ▪️ @taShadat ▪️
🌺﷽🌺 بسم رب الشهداوالصدیقین روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم #جدّم به دادم رسید. در حال انجام #عملیات بودیم؛ در #محوری که ما بودیم تمامی نیروها #شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را #گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم #ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند. هر #سال روز مادر که می شود #خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم #گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد. هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان! سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم. سید احمد غزالی (برادرشهید) آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم #روبوسی کردیم و همدیگر را در #آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که #می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ #حلالم کن. خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم. شب بعد، #خواب دیدم که سید مهدی #شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر #شهادت سیدمهدی را هم شنیدم. 🌷 @taShadat 🌷
... 🌾و ۱۱ سال بعد توسط گروه تفحص شهدا به اغوش خانواده باز گشتند . 🕊دو کبوتر🕊،دو پنجره، یک پرواز! 🌷 بصائری و 🕊 قهرمانی "داوود بصائری" متولد 1346 تهران و "اکبر قهرمانی" متولد 1343 شهر قدس، جمعی گردان مالک اشتر لشکر 27(ص)، روز پنجشنبه 25 فروردین 1362 در هنگامه عملیات والفجر 1 در منطقه‌ی#فکه به‌🌷 رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند. درست 11 سال بعد، روز شنبه 27 فروردین 1373 پیکر آنها، همان‌گونه که در آخرین در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه و شهدای لشکر 27 پیدا شد و به خانواده ها بازگشت. 🌷 شهید داوود بصائری: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 50 ردیف 28 شماره‌ی 6 🌷 شهید اکبر قهرمانی: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 28 ردیف 120 شماره‌ی 1 🌷 @tashadat 🌷
🕊🌺 🌸علیرضا محبت و ارادت بی نظیری به پدرو مادرش داشت. ما هفته ای دو تا سه بار پدرو مادرش را زیارت میکردیم.. ولی هربار که با پدرو مادرش روبرو میشد گویا یکسال هست که اونها رو ندیده. پدرشو در میکشیدو پدر رو بوسه باران میکرد. پدر رو میبوسید و به گلو با پدرش حال و احوال پرسی میکرد. 🌸بعد از اون میرفت توی آشپزخونه سراغ مادرش.. و روی مادر رو و از آغوش مادرش دل نمیکند.. دست مادرو میگرفت و کنار خود مینشاند. 🌸وقتی که پدر مینشست پدر رو باران میکرد. دوسال بعد از ازدواجمون اولین باری که تلفنی بهش خبر دادن که مادر بخاطر بالارفتن فشار در بیمارستان بستریه خیلی حالش بد شد.فشارش افتادو نتونست روی پاهاش بند بشه.آب قند بهش دادم.ازش خواستم که خودشو کنترل کنه.نباید اینقدر بیتابی کنه.ولی گفت من تحمل مریضی مادرمو ندارم.نمیتونم طاقت بیارم که حتی یک سرفه بکنه.و بعد فورا خودش رو پیش مادرش رسوند. محبتش به پدرو مادر از نوع خدایی و آسمونی بود. ۹۳/۱۲/۲۹ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂