eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ اینها رو ڪه مےنویسم بده نیـروها تهیہ ڪنند بعد بیان برای اعزام بہ ! ۱⇦ توڪـل ۲⇦ توسـل ۳⇦ غـیـرت ۴⇦ تهذیـب نفـس ۵⇦ فرمایشـات آقـا ۶⇦و از همه مهمتر ... اخـلاص ! @taShadat
✍ اینها رو ڪه مےنویسم بده نیـروها تهیہ ڪنند بعد بیان برای اعزام بہ #جبهہ_فرهنـگی ! ۱⇦ توڪـل ۲⇦ توسـل ۳⇦ غـیـرت ۴⇦ تهذیـب نفـس ۵⇦ فرمایشـات آقـا ۶⇦و از همه مهمتر ... #اخـلاص ! #جاویدالاثر #شهید_محمد_بلباسی 🌷شـادی روح شهدا #صلوات 💝💝لینک کانال تا شهادت💝💝 👇👇👇 @taShadat 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
در نقطه ای از این عالم تو را گم کردیم کسی نیست در این شهر پرهیاهو #تو را طلب کند... و تو هنوز مظلومی #فرمانده.... #جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان🌷 😭❤️😭❤️😭❤️😭❤️😭
ایام محرم شده بود قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های خادم الشهدا باشند. سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه ای؟ گفتم: بسم الله مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه روز عاشورا محمد رو دیدم کشیدمش کنار گفتم: حاجی چیکار میکنی؟ کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست؟! با همون لبخند همیشگی اش یه درسی داد بهم؛ گفت: "سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بهتون ندادم که با کیا باید ببندید منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید..." سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها.. 🌷 ▪️ @taShadat ▪️
#خاطرات_شهید ایام محرم شده بود قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های خادم الشهدا باشند. سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه ای؟ گفتم: بسم الله مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه روز عاشورا محمد رو دیدم کشیدمش کنار گفتم: حاجی چیکار میکنی؟ کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست؟! با همون لبخند همیشگی اش یه درسی داد بهم؛ گفت: "سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بهتون ندادم که با کیا باید ببندید منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید..." سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها.. #جاویدالاثر #خادم_الشهدا #شهید_محمد_بلباسی🌷 ▪️ @taShadat ▪️
ایام محرم شده بود قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های خادم الشهدا باشند. سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه ای؟ گفتم: بسم الله مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه روز عاشورا محمد رو دیدم کشیدمش کنار گفتم: حاجی چیکار میکنی؟ کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست؟! با همون لبخند همیشگی اش یه درسی داد بهم؛ گفت: "سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بهتون ندادم که با کیا باید ببندید منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید..." سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها.. 🌷 ▪️ @taShadat
ای بسیجے! تا وقتے ڪہ پرچم اسلام را در افق نصب نڪردی، حق ندارے استراحت ڪنے. #جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان 🌷 @taShadat 🌷
محمدرضا در دین‌داری، مردم داری و احترام به والدین زبان‌زد عام و خاص بود👌. ارادت بسیاری به اهل بیت (ع) و به خصوص امام حسن مجتبی (ع) داشت. تمام نمازهای وی اول وقت خوانده می‌شد. هرگاه برای فردی مشکلی پیش می‌آمد، تمام سعی خود را می‌کرد تا آن را رفع کند. میعادگاه محمدرضا گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران بود و هر شب جمعه خودرا به این وعده‌گاه میرساند🌹 از کودکی همراه من به مسجد می‌آمد و مکبر بود. هفت سال بیش‌تر نداشت که عضو بسیج شد. در فعالیت‌ها و ایست‌های شبانه حضور فعالی داشت. کمی که سنش بالاتر رفت، مداح هیات شد🎤. ادامه تحصیلات نتوانست محمدرضا را از هدف وی دور کند و در همه زمینه‌ها مهارت کسب کرد. محمدرضا فعالیت‌های عملیاتی، عقیدتی، دینی و سیاسی بسیاری انجام می‌داد و در فتنه ۸۸ حضور فعالی داشت. محمدرضا تاکید بسیاری برای پیروی از ولایت فقیه داشت و می‌گفت، «مسیر درست فقط مسیر است☝️. هر چه آقا بگویند همان را انجام می‌دهم.» دوستانش نقل می‌کردند «چند روز پیش از شهادت از یکدیگر می‌خواهند که در حق هم‌دیگر دعا کنند و سپس از آرزو‌های خود بگویند. نوبت محمدرضا که می‌شود، می‌گوید، دعا می‌کنم خدا من را پودر کند تا همچون مادرم حضرت زهرا (س) گمنام بشوم.» پسرم به خواسته خود می‌رسد💔   شهید مدافع حرم علی بیات 🌹 🕊 🌷 @taShadat 🌷
ــــــــــــــــــــ🔶💐🔶ــــــــــــــــــــــ ـــــ⚜بسم رب الشهــــــــدا⚜ـــــ ‌۱۳۶/۲/۲۱ کردستان رودخانه تسود پاوه 🔶 گروهبان يكم در خانواده اي و به دنيا آمد، او فرزند ششم خانواده بود كه پا به عرصه اين دنياي خاكي گذاشت. 🔶 بعد از سپری کردن ايام كودكي، راهي مدرسه شد و تا سال سوم راهنمايي درس خواند و سپس ترك تحصيل كرد. 🔶 بعد از مدتي در سن ۱۶ سالگي وارد شد و در به خدمت مشغول شد. 🔶با شروع جنگ تحميلي، ايشان نيز همانند ديگر اين مملكت ، طي دو مرحله به اعزام شد. 🔶 او در آخرين اعزامش در تاريخ ۱۳۶۰/۱۲/۱۶ به طرف كردستان- شهرستان پاوه- اعزام گرديد كه پس از دو ماه از تاريخ اعزامش در تاريخ ۱۳۶۱/۲/۲۲در رودخانه اي در نوسود پاوه به رسيد و شد كه پس از مدتي جهت فاتحه خواني مقداري از لباسهاي ايشان را به خاك سپردند تا زيارتگاه عاشقان باشد. 🔶، اخلاق خيلي داشت؛ هميشه با چهره اي با خانواده برخورد مي كرد. 🔶فردي و بود و به تمام اهل خانه احترام مي گذاشت. 🔶 او !مومن و بود كه هيچ گاه $نمازش ترك نمي شد. 🔶 در ماه محرم و بود و از قبل از ، فعاليتهاي داشت 🔶 به خانواده خود سفارش مي كرد كه را ترك نكنيد و آن را در اقامه كنيد. 🔶در مجالس و محافل شركت كنيد و خود را تقويت نماييد. 🔶 به علاقه خاصي داشت و از طريق برادر خود- - و و هاي ايشان را پخش مي كرد. 🔶برادران خود را آگاه مي كرد. 🔶 را آرزوي خود مي دانست و مي گفت:« اي خداي مهربان! تو را شكر مي گويم كه چندين مرتبه در راهت را به من عطا كردي. 🔶 اي خدا! تو نيك مي داني كه تنها براي تو و ياري تو قدم در اين راه گذاشتم؛ پس اي مهربانترين مهربانان! تو را به مقربان درگاهت و دماء ، فوز عظيم را نصيب من بگردان كه هميشه از مردن در بستر لحاف، هراس داشتم.» و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهیدے که پودر شد و بازنگشت 🌹روایت از همرزم شهید← «چند روز قبل از شهادت از یک‌دیگر خواستیم که در حق هم‌دیگر دعا کنیم و سپس از آرزو‌های خود بگوییم⭐ نوبت به محمدرضا که شد، گفت *دعا کنید خدا من را پودر کند🥀 روایت از پدربزرگوار شهید← عروسی یکی از خواهرزاده هایم بود🎈در مراسم بودیم که حس کردم یک لحظه جو مراسم بهم خورد و همه باهم در حال صحبت شدند. از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت خبر داده‌اند محمد رضا به شهادت رسیده است🕊️همرزمهایش تعریف کردند که محمد رضا و دوستانش به کمین می‌خورند🥀با تعداد کمی از دوستانش، تعداد بسیاری از تکفیری‌ها را نابود میکنند💥 اما به دلیل اتمام مهمات، به رگبار گلوله بسته می‌شوندو پیکر مطهرشان سه روز زیر آفتاب میماند☀️ در نهایت نیز آن منطقه در دست تکفیری‌ها باقی مانده و آن را بمباران میکنند محمد رضا همانطور که خواست پودر شد و من(پدرش) روضه علی اکبر را لمس کردم پیکرش برای همیشه در آن‌جا به یادگار ماند و به آرزوی خود که گمنامی همچون مادرمان حضرت زهرا (س)🌷بود رسید🕊️ 🕊🌹 🌷 @taShadat 🌷
متاهل بود. سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. وبا آغاز جنگ تحمیلی، به عنوان ۵ در پایگاه وحدتی دزفول برای دفاع از ایران اسلامی در عملیات‌های مختلف حضور داشت. 🍃⚘🍃 در #۶ خردادماه ۶۷ در ماموریت پشتیبانی سطحی از نیروهای زمینی و انهدام اهداف از تعیین شده، بر فراز دریاچه ماهی مورد موشک قرار گرفت. 🍃⚘🍃 و از آن تاریخ هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان به دست نیامد و به عنوان در لیست قرار گرفت. 🍃⚘🍃 در ماه ۹۹ خبر و پیکرایشان توسط باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح به خانواده اش داده شد. 🍃⚘🍃 3⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
سرانجام بیرجند بیک محمدی هم در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۶ در پشتیبانی سطحی ، بر فراز ماهی مورد موشک قرار گرفت و شد. 🍃⚘🍃 پیکر بعداز #۳۲سال تفحص و شناسایی شد وبه کشور بازگشت. 🍃⚘🍃 پیکر ۱۹ اسفند در تهران تشییع خواهدشد. 🍃⚘🍃 پس از تشییع در تهران، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘ خاکسپاری خواهد شد. 🍃⚘🍃 5⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی منتشر نشده از شهید مدافع حرم دقایقی قبل از که از نحوه ی چگونگی به شهادت رسیدنش میگوید... شهید کربلای ۹۵ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
غم هزار سالہ ات بہ دل رسوب مے ڪند نیامدے و صبرمان فقط غروب مے ڪند نیامدے و بغضها بـہ سینـہ ها شرر زدہ بیا ڪہ این شرارہ را دم تو خوب مے ڪند ۹۴ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
جزء اطلاعات و عملیات بودن یعنے بی نام و نشان شدن یعنے دل ڪندن یعنے قید همه چیز را زدن سر دادن و جان دادن امّا تسلیم نشدن ... مردان خدا اینچنین بودند از همه چیزشان گذشتند ولی پای اعتقادشان راسخ ایستادند و عاشقانه سوختند و گفتند هرگز ... اما تسلیم شدن؛ که این روزها به نام مصلحت و اعتدال و ... اتفاق افتاده و لطمه دیده، یعنے تخلیهٔ اطلاعاتے شدن یعنے لو دادن عملیات یعنے سر شکستگی .... مسؤلین مراقب باشند در کدام راه قدم گذاشته اند! بہ یاد بے مزار مهمان حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمانده گمنام اطلاعات و عملیات لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه (ص) 🌷
💕 ❣مسجد ڪه میرفتم، چند باری دیدمش... خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ❣ساده زیست بود، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه 4500 تومنی بود ... مهریه ام 14 سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟همسر شهید برای رسیدن و با مهدی عسگری چله میگیرد و ده سال بعد برای رسیدن مهدی به چله مےگیرد 💟 شهیدمدافع حرم @tashahadat313