eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سفارش شهید به پسرش ... 👇 حسین بابا ... من تو را و تمام اعضایِ خانواده را خیلی دوست دارم ... اگر تونستی مانند همیشه و بلڪه بیشتر هر شب قبل از خواب مادر ، خواهر و برادرت را ببوس و صبحها با سلام ڪردن و صبح بخیر گفتن روحیه‌بخش خانواده باش . شهید مدافع حرم آل‌الله ... #شهید_محمدرضا_عسکری_فرد #محبت_به_اعضای_خانواده 🕊 @taShadat 🕊
🕊زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟ ◾️بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟ 🕊گـرچـه آهـو نیـستـم؛ اما پر از دلتنگی ام ◾️ضامن چشمان آهوهـا، بـه دادم می رسی؟ 🕊از کبوترها کـه می پـرسم، نشانـم می دهند ◾️گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟ 🕊ماهـی افـتاده بر خـاکم، لبـالـب تشنـگـی ◾️پـهنه آبی تـرین دریـا؛ به دادم می رسی؟ 🕊مـاهِ نـورانیِ شب هـای سیـاهِ عـمرِ مـن ◾️ماهِ من، ای ماهِ من؛ آیا به دادم می رسی؟ ◾️من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه ام 🕊هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟ ◾️بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـوی حـرم 🕊یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی 🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣3⃣1⃣ دو سه بار هواپیماهای عراقی دیوار صوتی شهر را شکستند که باعث وحشت مردم شد و شیشه های خیلی از خانه ها و مغازه ها شکست، همین که وضعیت قرمز می شد و صدای آژیر می آمد، خدیجه و معصومه با وحشت به طرفم می دویدند و توی بغلم قایم می شدند. تپه مصلّی رو به روی خانه ما بود و پدافندهای هوایی هم آنجا مستقر بودند، پدافندهای هوایی که شروع به کار می کردند، خانه ما می لرزید. گلوله ها که شلیک می شد، از آتشش خانه روشن می شد. صاحب خانه اصرار می کرد موقع وضعیت قرمز بچه ها را بردارم و بروم پایین؛ اما کار یک روز و دو روز نبود. آن شب همین که دراز کشیده بودم، وضعیت قرمز شد و بلافاصله پدافندها شروع به کار کردند، این بار آن قدر صدای گلوله هایشان زیاد بود که معصومه و خدیجه وحشت زده شروع به جیغ و داد و گریه زاری کردند. مانده بودم چه کار کنم. هر کاری می کردم، ساکت نمی شدند. از سر و صدا و گریه بچه ها زن صاحب خانه آمد بالا. دلش برایم سوخت. خدیجه را به زور بغل گرفت و دستی روی سرش کشید. معصومه را خودم گرفتم. زن وقتی لرزش خانه وآتش پدافندهای هوایی را دید،گفت: «قدم خانم! شما نمی ترسید؟!» گفتم: «چه کار کنم.» معلوم بود خودش ترسیده. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣3⃣1⃣ گفت: «والله، صبر و تحملت زیاد است. بدون مرد، آن هم با این دو تا بچه، دنده شیر داری به خدا. بیا برویم پایین. گناه دارند این بچه ها.» گفتم: «آخر مزاحم می شویم.» بنده خدا اصرار کرد و به زور ما را برد پایین. آنجا سر و صدا کمتر بود. به همین خاطر بچه ها آرام شدند. روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته شهید می آوردند. تمام دلخوشی ام این بود که هفته ای یک بار در تشییع جنازه شهدا شرکت کنم. خدیجه آن موقع دو سال و نیمش بود. بالِ چادرم را می گرفت و ریزریز دنبالم می آمد. معصومه را بغل می گرفتم. توی جمعیت که می افتادم، ناخودآگاه می زدم زیر گریه. انگار تمام سختی ها و غصه های یک هفته را می بردم پشت سر تابوت شهدا تا با آن ها قسمت کنم. از سر خیابان شهدا تا باغ بهشت گریه می کردم. وقتی به خانه برمی گشتم، سبک شده بودم و انرژی تازه ای پیدا کرده بودم. دیگر نیمه های اسفند بود؛ اما هنوز برف روی زمین ها آب نشده بود و هوا سوز و سرمای خودش را داشت. زن ها مشغول خانه تکانی و رُفت و روب و شست وشوی خانه ها بودند. اما هر کاری می کردم، دست و دلم به کار نمی رفت. ادامه دارد...✒️ تقدیم نگاه پر مهر شما 🌺 @tashadat🕊
ٺـٰاشھـادت!'
ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣3⃣1⃣ #فصل_چهاردهم دو سه با
نا ✫⇠قسمت :7⃣3⃣1⃣ آن روز تازه از تشییع جنازه چند شهید برگشته بودم، بچه ها را گذاشته بودم خانه و رفته بودم صف نانوایی و مثل همیشه دم به دقیقه می آمدم و به آن ها سر می زدم. بار آخری که به خانه آمدم، سر پله ها که رسیدم، خشکم زد. صدای خنده بچه ها می آمد. یک نفر خانه مان بود و داشت با آن ها بازی می کرد. پله ها را دویدم. پوتین های درب و داغان و کهنه ای پشت در بود. با خودم گفتم: «حتماً آقا شمس الله یا آقا تیمور آمدند سری به ما بزنند. شاید هم آقا ستار باشد.» در را که باز کردم، سر جایم میخ کوب شدم. صمد بود. بچه ها را گرفته بود بغل و دور اتاق می چرخید و برایشان شعر می خواند. بچه ها هم کیف می کردند و می خندیدند. یک لحظه نگاهمان در هم گره خورد و بدون اینکه چیزی بگوییم چند ثانیه ای به هم نگاه کردیم. بعد از چهار ماه داشتیم دوباره یکدیگر را می دیدیم. اشک توی چشم هایم جمع شد. باز هم او اول سلام داد و همان طور که صدایش را بچگانه کرده بود و برای خدیجه و معصومه شعر می خواند گفت: «کجا بودی خانم من، کجا بودی عزیز من. کجا بودی قدم خانم؟!» از سر شوق گلوله گلوله اشک می ریختم و با پر چادر اشک هایم را پاک می کردم. همان طور که بچه ها بغلش بودند، روبه رویم ایستاد و گفت: «گریه می کنی؟!» ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣3⃣1⃣ بغض راه گلویم را بسته بود. خندید و با همان لحن بچه گانه گفت: «آها، فهمیدم. دلت برایم تنگ شده؛ خیلی خیلی زیاد. یعنی مرا دوست داری. خیلی خیلی زیاد!» هر چه او بیشتر حرف می زد، گریه ام بیش تر می شد. بچه ها را آورد جلوی صورتم و گفت: «مامانی را بوس کنید. مامانی را ناز کنید.» بچه ها با دست های کوچک و لطیفشان صورتم را ناز کردند. پرسید: «کجا رفته بودی؟!» با گریه گفتم: «رفته بودم نان بخرم.» پرسید: «خریدی؟!» گفتم: «نه، نگران بچه ها بودم. آمدم سری بزنم و بروم.» گفت: «خوب، حالا تو بمان پیش بچه ها، من می روم.» اشک هایم را دوباره با چادر پاک کردم و گفتم: «نه، نمی خواهد تو زحمت بکشی. دو نفر بیشتر به نوبتم نمانده. خودم می روم.» بچه ها را گذاشت زمین. چادرم را از سرم درآورد و به جارختی آویزان کرد و گفت: «تا وقتی خانه هستم، خرید خانه به عهده من.» گفتم: «آخر باید بروی ته صف.» ادامه دارد...✒️ تقدیم نگاه پر مهر شما 🌹 @tashadat🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5969968334865695946.mp3
7.3M
یا امام رضا هوایی مشهد توام محمدحسین پویانفر 🏴 @taShadat 🏴
#پروفایل #رضوی 🏴 @taShadat 🏴
#پروفایل #رضوی 🏴 @taShadat 🏴
#پروفایل #رضوی 🏴 @taShadat 🏴
#پروفایل #رضوی 🏴 @taShadat 🏴
#پروفایل #رضوی 🏴 @taShadat 🏴
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🏴 @taShadat 🏴
#یاعلی_بن_موسی_الرضا_ع خراسان می دهد بوی مدینه خراسان کوه غم دارد به سینه خراسان را سراسر غم گرفته در و دیوار آن ماتم گرفته #شهادت_امام_رضا_ع_تسلیت #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان 🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لایق وصل تو که من نیستم...💔 اذن به یک لحظه بده 😔
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۷ آبان ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 29 October 2019 قمری: الثلاثاء، 30 صفر 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 📚 رویدادهای این روز: 🔹شهادت حضرت امام رضا (علیه السلام) (203 ه ق) (تعطیل) 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام ▪️7 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️9 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج ▪️16 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام ▪️33 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 🏴 @taShadat 🏴
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻛﻦ، ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﺗﻮ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭ ﺑﺮ [ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﺿﻠﺎﻟﺖ] ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ، ﻭ ﺍﺯ ﻧﻴﺮﻧﮕﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻣﺸﻮ. سوره النحل آیه 127 🕊 @taShadat 🕊
♨️اندوه زُدا باش نه اندوه زا! ☘️امام رضا علیه السلام 🔶هر كس مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز قيامت،غم از دلش مى زدايد . 🔷مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ 📙الكافى ، ج 2 ، ص 200 👌نکته: گاهی یک مشورت و راهنمایی ، کوهی از اندوه را از مؤمن بر می دارد. لازم نیست برای رفع غصه کسی پول به او بدهی؛ بلکه گاهی با گوش دادن به سخنانش و تخلیه شدن ذهنش او آرام می شود! 🏴 @taShadat 🏴
🌸﷽🌸 🌺هرشهیـدی را ڪه دوستش داری را به نامـش ڪن 👌یقیـن بـدان در ڪوچه پس ڪوچه های پر پیـچ و خم دنیــا تنهـایـت نمےگذارد... 🏴 @taShadat 🏴
12_Narimani_fadaeian-sh_imam_reza_96_(05)_(www.rasekhoon.net).mp3
13.34M
🥀🥀غریب الغربا رضا رضا🥀🥀 🏴🥀🏴🥀🏴 ◾️نوای سید رضا نریمانی ◾️شب آخر صفر ◾️ فدای غریب الغربا امام رضا(ع) #امام_رضا ع #شهادت_امام_رضا ع #همه_خادم_الرضاییم 🏴 @taShadat 🏴
🔰شهیدی که بعد از شهادت ، به زیارت #امام_رضا علیه السلام رفت #شهید_علی_عباس_حسین_پور ✅متولد #خرم_آباد بود و عاشق امام رضا علیه السلام 🔹 سال ۱۳۶۴ ، در #عملیات_والفجر۸ به شهادت رسید. 🔸قبل از شهادتش نوشته بود: "ای کاش امام رضا را بار دیگر زیارت کنم" و چون عاشق یار بود، ثامن الحجج بار دیگه او را طلبید.😭 پیکر مطهرش را به جای خرم آباد به #مشهد فرستادند و در حرم عشق طوافی نمود.💔 🏴 @taShadat 🏴